از زبان حضرت سکینه (س)
اشک
.................
تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل
تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل!
غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان
شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل
خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان
هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل
چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود
ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل
«پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱
هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل
اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما
آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳
ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی -
سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل
این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور
ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل»
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
........................................
۱. اثری از عبدالحسین زرینکوب
۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه)
۳. بیتی از حافظ
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
🖤 به پیشگاه سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)
مدح یا مرثیه!؟
...........................
خون خود را دادی و دادی قیامَت را به خلق
اینچنین دادی سعادت در قیامت را به خلق
می شود چشم زمین، رود و... دلش دریای خون
می رساند آسمان وقتی سلامت را به خلق
مثل مادر مُرده ها بر صورت و سر می زنند
ذاکران وقتی که می گویند نامت را به خلق
هر که در گودال آمد دست خالی برنگشت
ای به قربانت که بخشیدی تمامت را به خلق
در کنار صوت قرآنِ تو، ده ها خطبه خواند
زینب آمد تا بفهماند کلامت را به خلق
مدح یا مرثیه!؟ وقتی اشک بر تو کیمیاست.
شاعرم... باید بگویم من کدامت را به خلق!؟
از علیِ اکبر و اصغر گذشتی آنچنان
هدیه دادی با علی، نسل امامت را به خلق
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
😭 تقدیم به خون خدا حسین بن علی (ع)
حرفی نزن
................
شاعر از آنچه که رفته بر سرش حرفی نزن!
روضه ی فاشی نخوان، از حنجرش حرفی نزن
بی خیال ساربان! از چکمه و غارت نگو
از لباس کهنه و انگشترش حرفی نزن
مادرش خود بوده و خود دیده در مقتل چه شد
مادرش اینجاست، پیش مادرش حرفی نزن
روضه ی عباس را هرگز نخوان در خیمه گاه
چیزی از مشکش نپرس و از پرش حرفی نزن
دختری افتاد زیر دست و پا، آتش گرفت
این میان از چادر و از معجرش حرفی نزن
اینقدر آتش نزن بر جان زینب، خواهرش
اربعین رفتی حرم، از دخترش حرفی نزن
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
💎 نکته ای فوق العاده از آیت الله حائری شیرازی (ره)
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر!
شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیایید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل مِن ناصرٍ ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد
و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب، غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
وای عالی بود👌
قربونت برم آقای مهربان😭🌷
🖤😭 نثار حضرت علی اکبر (ع)
پراکنده
....................
هر که در راه خدا هست خدابنده شده ست
طالب عشق شده ست، از عطش آکنده شده ست
عطش و آتش عشق است که جان می بخشد
هر که فانی شده در عشق تو پاینده شده ست
ای به قربان تنی که نخ تسبیحت بود
حال اما سرِ سجاده، پراکنده شده ست
می رود تا بزند بوسه به دستان رسول
در عبای پدر خود چه برازنده شده ست
قفسِ تنگ، مجال علی و آلش نیست
بی سبب نیست که چون طوطیِ پر کنده شده ست
پسری آب طلب کرد و پدر داد کشید
پدری آب شد و علقمه، شرمنده شده ست
لب دریا شده خشک از لب عطشان علی (ع)
لب صحرا ولی از فاصله، پُر خنده شده ست
پرده در پرده «حجاز» است و «عراق» است لبش
تار در دست گرفته ست و نوازنده شده ست
هر چه دادند به اهل خِرد از حیرت بود
هر که حیران شده در آینه، تابنده شده ست
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 روایتی از سفر آقا نجفی قوچانی به کربلا
#استاد_عالی
دلتان تکان خورد همه را دعا کنید 🙏😭
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b
🙏🖤 برای ارباب بی کفن حسین(ع)
بالا
....................
پای این قافله ماندن، خطرش بالا بود
آمد از راه، خزان و... تبرش بالا بود
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک»، یار شدند
هر که آمد به تقابل، سپرش بالا بود
توده ای ابرِ سیاه آمد و ماهش را برد
آخر کار رسید و قمرش بالا بود
تا صدا زد کسی آیا کمکم خواهد کرد!؟
بین گهواره دو دست پسرش بالا بود
تندبادی به دل جنگل سبزش پیچید
زیر پا رفت ولی باز سرش بالا بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه