💎 نکته ای فوق العاده از آیت الله حائری شیرازی (ره)
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر!
شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیایید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل مِن ناصرٍ ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد
و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب، غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
وای عالی بود👌
قربونت برم آقای مهربان😭🌷
🖤😭 نثار حضرت علی اکبر (ع)
پراکنده
....................
هر که در راه خدا هست خدابنده شده ست
طالب عشق شده ست، از عطش آکنده شده ست
عطش و آتش عشق است که جان می بخشد
هر که فانی شده در عشق تو پاینده شده ست
ای به قربان تنی که نخ تسبیحت بود
حال اما سرِ سجاده، پراکنده شده ست
می رود تا بزند بوسه به دستان رسول
در عبای پدر خود چه برازنده شده ست
قفسِ تنگ، مجال علی و آلش نیست
بی سبب نیست که چون طوطیِ پر کنده شده ست
پسری آب طلب کرد و پدر داد کشید
پدری آب شد و علقمه، شرمنده شده ست
لب دریا شده خشک از لب عطشان علی (ع)
لب صحرا ولی از فاصله، پُر خنده شده ست
پرده در پرده «حجاز» است و «عراق» است لبش
تار در دست گرفته ست و نوازنده شده ست
هر چه دادند به اهل خِرد از حیرت بود
هر که حیران شده در آینه، تابنده شده ست
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 روایتی از سفر آقا نجفی قوچانی به کربلا
#استاد_عالی
دلتان تکان خورد همه را دعا کنید 🙏😭
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b
🙏🖤 برای ارباب بی کفن حسین(ع)
بالا
....................
پای این قافله ماندن، خطرش بالا بود
آمد از راه، خزان و... تبرش بالا بود
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک»، یار شدند
هر که آمد به تقابل، سپرش بالا بود
توده ای ابرِ سیاه آمد و ماهش را برد
آخر کار رسید و قمرش بالا بود
تا صدا زد کسی آیا کمکم خواهد کرد!؟
بین گهواره دو دست پسرش بالا بود
تندبادی به دل جنگل سبزش پیچید
زیر پا رفت ولی باز سرش بالا بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
👌در ذمّ دنیا و ستایش تقوا
تفاوت
..............
من مُسلِم و بر دین خود، خائن
او کافر و بر دین خود، مؤمن
صدها تفاوت بود بین ما
از اعتقاد و ذائقه تا سن
از من فراری بود و با من بود
یک روز انسان بود و روزی، جن
گفت از من و عشقم به مولایم
گفتم که اینم، ظاهر و باطن
دیروز عکسی را فرستادم
زیرش نوشتم ساده در کپشن:
دنیا برای اهل تقوا چیست!؟
نارنجکی افتاده، بی ضامن
#محمد_عابدی
#اشعار_توحیدی_عابدی
قم المقدسه
animation.gif
251.7K
💚🙏 به ساحت حجة بن الحسن (عج)
می آید
...............
اشارت کن بهار از راه می آید
شکوه سبزه زار از راه می آید
اگر صیاد خوبی باشی ای چشمم
سر موقع، شکار از راه می آید
جهان می ایستد تا بنگرد او را
همینکه آن سوار از راه می آید
بگویید ای مسلمانانِ چشمانش
قرار بی قرار از راه می آید
طواف عاشقان با او چه دلچسب است
و دورِ افتخار از راه می آید
به خورشیدِ نگاهش می خورم سوگند
غروب انتظار از راه می آید
#محمد_عابدی
#اشعار_مهدوی_عابدی
قم المقدسه
برای شب هفتم امام حسین (ع)
🙏😭 تقدیم لحظه های آخر اباعبدالله الحسین (ع)
«الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک»
زیر پای شمر
......................
وقتی خدایش را صدا زد زیر پای شمر
در قتلگاه آمد خدا، زد زیر پای شمر
یکبار دیگر گفت مادر جان غریبم من
آمد کنارش مرتضی، زد زیر پای شمر
از خیمه بیرون آمد عبدالله و در گودال
در آخرین دم، بی هوا زد زیر پای شمر
اما مُصر بودند هر دو بر طریق خویش
مولا، رضا بود و رضا شد از رضای شمر
خورشیدِ نی ها می توان شد؛ پیش از آن اما -
باید که در خون، دست و پا زد زیر پای شمر
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
😭 تقدیم به حسین زهرا (ع)
سوهان روح
....................
تا شرابِ اشک دارد چشم های ساغرم
مست از این میخانه ام، با روضه هایت بهترم
می دهم هر هفته، قول دیدنت را بر دلم
دل به تو خوش کرده ام! اینقدر اگر خوش باورم
نیستم من مثل خیلی ها که قیدت را زدند
بی صفت بودم ولی دست تو بوده بر سرم
با توسل مانده ام در جمکرانِ انتظار
تا کجا شب های بی روحِ بشر را بشمرم!؟
من هنوز اندر خم آن کوچه ام مثل خودت
فاطمیه می رسد از راه، گویا آن درم
کربلا در کربلا آتش گرفتم با عطش
زنده ام اما هنوز از آبِ چشمان ترم!
شیرِ پاکِ مادرم را خوردم و گفتم حسین (ع)
روضه ی شش ماهه بوده لای لای مادرم
زیر بیرق ها علی اکبر شدم! از من نگیر -
این بزرگی را... که مدیون علیِ اصغرم
کربلا بیچاره ام کرده، شب و روزم یکیست
اربعین با مادرم امسال می آیم حرم
قتلگاهت را نبینم باز می ریزم به هم -
سنگِ آن باشد نگین، هرچند بر انگشترم
رفته بودم قم، وداع و... روضه خواندم در دلم
چشم وا کردم... پر از دلداده شد دور و برم -
«یاد ما هم باش» می بارید از چشم همه
التماسم کرد این آخر، خیابان ارم
یاد تو افتادم و آن پیکرِ درهم شده
تا خریدم باز هم سوهان برای خواهرم
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه