eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
414 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
120 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه فاطمیه اگر در روزگار غربتت بودم چه می کردم!؟ نمی دانم نمی دانم اگر در کوچه ها هم‌صحبتت بودم چه می کردم!؟ نمی دانم نمی دانم بمیرم که حسن بوده، میان آن چهل نامرد «مرو مادر بیا برگرد، مرو مادر بیا برگرد» «چه زهرایی چه زهرایی چه مولایی چه مولایی» *************************** اگر در کوچه ها پشت سرت بودم چه می کردم!؟ نمی دانم نمی دانم اگر در خانه پیش بسترت بودم چه می کردم!؟ نمی دانم نمی دانم شنیدم محسنت پر زد، تمامت درد بود و درد «مرو مادر بیا برگرد، مرو مادر بیا برگرد» «چه زهرایی چه زهرایی چه مولایی چه مولایی» *************************** اگر همسفره و همخانه ات بودم چه می کردم!؟ نمی دانم نمی دانم اگر پروانه ای بر شانه ات بودم چه می کردم!؟ نمی دانم نمی دانم اگرچه زینبت آمد ولیکن جسم تو یخ کرد «مرو مادر بیا برگرد، مرو مادر بیا برگرد» «چه زهرایی چه زهرایی چه مولایی چه مولایی» قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 به پیشگاه امّت سکوت ............ از چه می نالید ؟! از امّتی از چه می بارید !؟ از امّتی دستشان بر چشمشان بود و لبالب غرق ذکر بود چشمان قنوت امّتی یک نفر در شهر، تارِ نامسلمانی تنید طعمه کرد این طور حق را آن امامی که خدا خوانده است مانده در تاب و تب شرط و شروط امّتی کاش می رسید از راه، آن فرمانده که گوش بر فرمان او بوده به ، امّتی به میخ در نشست این بار... آه شد کلام وحی، گم در جیغ و سوت امّتی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🖤🌷 تقدیم به (س) بلیط ............... بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه صدای دسته و طبل آمد از خیابانی مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ- مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح که با مرور غمی، زد به جان من تیشه: کتک زدند زنی را و همسرش می دید زنی که داشت به همراه، باری از شیشه صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟» چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه بلیط در دستم شد مچاله و آن روز نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر خوب بخوانیم👇🏻
میهمان داشتم شبی که گذشت نمک سفره مان محبت بود تا سحر بحث و گفتگو کردیم بحث درباره ی ولایت بود وارد خطبه ی غدیر شدیم بحث بالا گرفت روی "ولی" من به معنای پیشوا دیدم او به معنای دوستی علی گفتم: اصلاً بیا مرور کنیم! همه را جمع کرد پیغمبر بعد هم آن همه جهاز شتر روی هم ریختند و شد منبر با علی رفت روی منبر و گفت: "این علی است و من پیمبر دین پس اگر دوستدار من هستید با علی دوستی کنید!" همین؟! ■ خسته بودیم هر دو، از طرفی آن همه بحث هم نتیجه نداد میهمانم که راه دوری داشت صبح، بعد از نماز، راه افتاد صبر کردم، دوساعتی که گذشت خواستم از میانه ی جاده بازگردد به سمت من، گفتم: اتفاق مهمی افتاده هرچه اصرار کرد من گفتم با تو یک صحبت مهم دارم تا که برگشت گفت: جریان چیست؟ گفتم این است: "دوستت دارم"! گفت با خشم: " از میانه ی راه بازگرداندی ام برای همین؟! نکند واقعا زده به سرت؟!" گفتم: آرام! لحظه ای بنشین خواستم این قرار بیهوده به تو ثابت کند رسول الله حاجیان را برای گفتن این برنگرداند از میانه ی راه! تازه گیرم که گفته پیغمبر با علی دوستی کنید، ولی برو تاریخ را بخوان و ببین چه گذشته ست بعد او به علی! این که بعدش چه شد نپرس از من ماجرا جانگداز خواهد شد سفره ی دل اگر که باز کنم سفره ی روضه باز خواهد شد حال دیگر برو برادرجان راه دور است و جاده ناهموار باز اگر آمدی علی آباد قدمی هم به چشم ما بگذار برو دست خدا به همراهت راستی! قبر حضرت زهرا بعد عمری هنوز هم مخفی ست از بزرگان تان بپرس چرا ؟! محمدحسین ملکیان @faraz_malekian