eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
119 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🔴پرسش؟ 👆 کدام قهرمان،پهلوان است؟ «همه نامداران ایران زمین/ گرفتند بر پهلوان آفرین» ✍«فردوسی» @adabkhane
🔴پرسش؟ 👆 کدام قهرمان،پهلوان است؟ «همه نامداران ایران زمین/ گرفتند بر پهلوان آفرین» ✍«فردوسی» @adabkhane
😭🖤🌷 تقدیم به (س) بلیط ............... بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه صدای دسته و طبل آمد از خیابانی مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ- مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح که با مرور غمی، زد به جان من تیشه: کتک زدند زنی را و همسرش می دید زنی که داشت به همراه، باری از شیشه صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟» چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه بلیط در دستم شد مچاله و آن روز نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🙏 برای اول ربیع و لیلة المبیت مولا علی (ع) خبر .................. بلایای عظیمی بود در راه علی از تک تک آنها خبر داشت جهان می خواست پیغمبر نباشد ولی مولا رسید و باز نگذاشت چهل نامردِ جانی از چهل قوم به قتل او کمر بستند اما علی تنها به میدان آمد آن شب علی بود و خدا بود و تماشا دهان وا کرد کوه نور از دور صدا زد مصطفی را با هیاهو هوای مکه گرگ و میش بود و چهل کفتار در تعقیب آهو خدا وقتی بخواهد بودنت را برایت معجزاتی می فرستد کبوتر می نشیند روی تخمش به تاری زنده می ماند محمد علی را با غل و زنجیر بردند علی آن اولین مظلوم عالم ندای یا علی آمد به گوشش باذن الله رفت از آن جهنم پسر عمّ و برادر بود حیدر رفیق و یار غار و بین بستر برادر جان! علی جانِ نبی بود از این جان محمد، ساده نگذر قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از زبان حضرت سکینه (س) اشک ................. تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل! غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل «پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱ هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳ ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی - سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل» قم المقدسه ........................................ ۱. اثری از عبدالحسین زرین‌کوب ۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه) ۳. بیتی از حافظ پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا