eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
462 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 برای (ع) ............. انگورها را دانه‌دانه خورد و پرپر شد تا آستان در رسید و یک شد گاهی نشست و گاه از دیوار، یاری خواست در طول راه از بس به خود پیچید شد آنقدر مأمون با زبان، آزار داد او را مثل در حجره گفت: ای زهر... بهتر شد! هر شاخه‌ی انگور، بود بر چشمش را به یاد آورد و شد خون می‌چکید از بین انگشتان بی‌جانش چشم خدا از دیدن چشمان او تر شد در سایه روشن‌های حجره، دید نوری را حال و هوای خانه بعد از آن معطر شد روی او تا در افتاد در آسمان‌ها، خاطر خواهر مکدر شد ، هفده بار افتاد از نفس در آن روز از آن سرفه‌ها، خواهر... برادر شد این برگه، بعد از خونین‌ترین صفحه ست دل چون بود و از این داغ پرپر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای (ع) ............. انگورها را دانه‌دانه خورد و پرپر شد تا آستان در رسید و یک شد گاهی نشست و گاه از دیوار، یاری خواست در طول راه از بس به خود پیچید شد آنقدر مأمون با زبان، آزار داد او را مثل در حجره گفت: ای زهر... بهتر شد! هر شاخه‌ی انگور، بود بر چشمش را به یاد آورد و شد خون می‌چکید از بین انگشتان بی‌جانش چشم خدا از دیدن چشمان او تر شد در سایه روشن‌های حجره، دید نوری را حال و هوای خانه بعد از آن معطر شد روی او تا در افتاد در آسمان‌ها، خاطر خواهر مکدر شد ، هفده بار افتاد از نفس در آن روز از آن سرفه‌ها، خواهر... برادر شد این برگه، بعد از خونین‌ترین صفحه ست دل چون بود و از این داغ پرپر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15