eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🙏🏻 به پیشگاه صاحب گنبدالخضراء (ص) ............. تو را از شاخه ها پیوسته می چینم تو را در میوه ها یک می بینم همان سیبی که یک نیمش تویی، نیمی جان پر از سیبِ زنخدان است خورجینم سلامت میکنم مثل همیشه اول صبح ببخشیدم اگر که می زند سینم من گاهی قضا شد از سر جهل ببخشیدم اگر که سرد و سنگینم خدا را شکر ، سُنّی ولی نه نگاهم بر تو بوده ست و اذان با نام تو قرص است و با ذکر شریفت می دهد هر وعده تسکینم برای فهم و درک ، عمری ترازویم بوده ست و شاهینم ، نیشکر بوده ست و ، قند اعلی نمک گیر همین قندم که شیرینم ! بیا امشب خودت مست از کن چشم دل را قنوتم جام و من لبریز آمینم مرا درهم بخر چون زیر و رویم فرق دارد نکن خیلی مرا بالا و پایینم مرا از آتش دجّال و سفیانی رها کن که می ترسم از ایمانِ کم و دینم آمد به بالینت و... تو بیا جان ، یک شب به بالینم گفته می آید سه جا دیدارم اما تو می آیی و خواهی داد تلقینم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌🏻🌺 تقدیم به (ص) و (ع) و (س) سه گانه عشق ........... ، موسیٖ و طور است ، نور و منشور است هر اندازه هست شیرین ولی دریایی از شور است میان خواستگارانِ عجولش فقط با یک نفر جور است ، آیینه هست و نور، ببین! نورٌ علیٰ نور است ، ساقیِ جام آفرین و ، تاک است و انگور است هر اندازه در افلاک است شهره میان شهر، مهجور است پس از مرگ در مدینه پر از اشک است و دلشوره ست برای جنگ با اهل سقیفه ، تیغ است و شیپور است ندارد از در رزم، کمتر مسلمانی سلحشور است برای حفظ اسلامِ میان کوچه مأمور است نباید پشت در می آمد آن روز ولی مأمور و معذور است نترس! آنجا که باشد، اصلاً بلا از جان تو دور است سپر شد آن پسر، مادر بماند! پس از چه رنجور است فقط از او گذشته چرا پایش لب گور است !؟ 😭 قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻✍🏻 تقدیم به پیام صلح و دوستی (ص) هزار الله اکبر ............ میان این همه آیه، بر اثبات خدا یک سوره آورده به ، ، ، است چنانکه انس و جان، جان دارد از ذات نه تنها ، جهان را زیر و رو کرد مسلمان کرد دنیا را مناجات ، با نام او است و هر کوچه، گلستان هزار الله اکبر بر کمالات چقدر او را تماشا کرده است و کِیف کرده چه اقبالی نصیبش گشته خیاط چقدر از را روی کاغذ برملا کرد که در شد ، نوشت از و از به ها شعر خواند از داغ و شبی، راه هزاران ساله را طی کرد با نور بود از ، سوغات همان شب که در هیبت نفس زد بود آن شب آمد به ملاقات ، شروع داستان زندگی شد ، دریای امواج مُحاکات همینکه دست مولا را پیمبر برد بالا زمین محو بود و زمان، مات نه بر او رحم کردند و نه بر نشد آنگونه که باید مراعات قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15