از غزلی نیمه تمام برای ایلیا قبل از تولدش
جان و جهانم
...................
حال مرا می پرسی ای فرهادِ شیرین!؟
مثل خدا آرام و مثل مرگ، سنگین
از ذوق تو ماندم چه باید کرد ای نور
بستم تمام کوچه را با ماه، آذین
حال مرا از شوق می خواهی بدانی!؟
باید بریزی روی کوهی کاه، بنزین -
دل می کُند دل دل برای دیدن تو
ای دل کمی خوددار باش، آرام بنشین!
پا میگذاری در جهانم ای جهانم
تنهایی ام پر می شود با تو... پس از این
دارد برایت #خط_به_خط #مشقِ غم و رنج -
افتاده بر #پیشانیِ بابا اگر #چین
خواندم #نماز_عشق را با مادرت... باز
او هی #دعا می کرد و من هم گفتم #آمین
باید که در گوشَت بریزد یک #فرشته
#روح_اذان را... تا بگیری بلکه تسکین
#محمد_عابدی
قم
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15