برای ذوالفقار
غلاف صبر
..................
شمشیر اگر در خون نغلتد، ظلم می خندد
دنیا درونِ خویش چون مرداب می گندد
در سینه ام دارم هزاران رازِ طوفانی
اما دهانم را غلاف صبر می بندد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#ذوالفقار
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
«ذوالفقار، علی بود و علی ذوالفقار»
ذوالفقار
.....................
بنازم ناز شستش را، بنازم لطف خالق را
که طرحی زد هنرمندانه، اخم این دو عاشق را
چه شمشیری که روز روشنِ کفار را شب کرد
علی در برق او می دید هر دم صبح صادق را
به منبر تکیه می زد لحظه وعظ و سخنرانی
که روشن تر کند رأی مخالف یا موافق را
نمی ترسید از نامی به غیر از حیدر کرار
به پستو می فرستاد آه... اما هرچه فاسق را
زنان و کودکان در امنیت بودند از خشمش
ولی با خنده ای می کشت لبخند منافق را
به دست پادشاهان جهان افتاد تا با شوق
بگوید از امیرالمومنین، قدری حقایق را ۱
مماشاتی نخواهد بود وقتی صحبت از عدل است
علی کوتاه کرد از سفره ی دین، دست سارق را
مدارا کن! نرو در بحرِ چشم و ابرویش... شاعر!
که کافر کرد اوصاف علی هر چه محقق را
غلافی خورد بر بازوی زهرا و علی افتاد!
برای دشمنش؛ مولا نخواهد آن دقایق را
میان شعله ها پروانه اش پرپر شد و دیگر
ندید آن خانه ی آتش گرفته، مرد سابق را
چگونه می توان دید و نمرد از داغ بر سینه
چگونه می توان از یاد برد اشک شقایق را!؟
هزاران چاه کَند و سر در آنها کرد... تا گوید
چگونه می شود در خاک پنهان کرد هق هق را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#ذوالفقار_علی_بن_ابیطالب_ع
....................................................
۱. ذوالفقار پیش از علی بن ابیطالب به پیامبر اسلام تعلق داشت و پس از او گویا چند بار میان آل علی و عباسیان دستبهدست شد، حتی برخی از شاهان سلسلهٔ صفوی ادعای تملک آن را داشتهاند.
پس از علی بن ابیطالب، ذوالفقار به حسن مجتبی رسید. واعظ کاشفی، نویسندهٔ روضة الشهدا نوشته است حسین بن علی با ذوالفقار در نبرد کربلا جنگید؛ اما بنا به گزارش ابن طاووس، شمشیری که پس از نبرد کربلا به دست امویان افتاد ذوالفقار نبوده است. ذوالفقار بعدتر به دست محمد نفسزکیه رسید تا اینکه او در جنگ با منصور (خلیفهی عباسی وقت) کشته شد. او قبل از وفات ذوالفقار را به تاجری امانت داد تا به شخصی از خاندان ابوطالب برساند. بعدتر وقتی مهدی عباسی به خلافت رسید، ذوالفقار به دست وی افتاد. بعد به هادی عباسی، و بعدتر به هارون الرشید رسید. هارون الرشید ذوالفقار را به یزید بن مزید شیبانی سپرد تا به نبرد ولید بن طریف شیبانی برود. گفته میشود مقتدر عباسی نیز در سال ۳۲۰ هجری برای جنگ با مؤنس خادم آن را حمل میکرده است. به روایت شیخ کلینی ذوالفقار مدتی نزد جعفر صادق بود. بعدتر به علی بن موسی الرضا رسید و سپس مجدداً به دست عباسیان افتاد.
طبق روایات شیعیان امامی، ذوالفقار امروزه نزد امام زمان قرار دارد.
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
😭🖤برای محسن بن علی (ع)
رفتی
...............
آمدی ابر شوی... عشق بباری! رفتی
آمدی نور به عالم بسپاری رفتی
آنقدَر شوق شهادت به سرت بود پسر
قبل از اینکه به جهان پا بگذاری رفتی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_حضرت_محسن_ع
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
😭🖤 برای زهرا (س) و محسنش
میخ 📍
...............
چادرش شب بود و ماه آسمان، سوراخ میخ
آنچنان در را به هم زد که درآمد آخ میخ
محسنش را فرض کن یک سیب سبز رو به سرخ
درب خانه یک درخت و... بر سر هر شاخه، میخ
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🔥🖤 برای حضرت زهرا (س)
بین آتش
....................
جنگلی را فرض کن تنهای تنها بین آتش
گُر گرفته! می کند اما مدارا بین آتش
رودِ شعله، شد سرازیر از لب آتشفشانی
تا بسوزد حضرت باران و دریا بین آتش
برگ های زرد می گوید خزان، مهمان باغ است
می دهد گل، این بهارِ سبز اما بین آتش
داغِ مِهر است اینکه بر پیشانی مسجد نشسته
مثل یک مأموم می سوزد مصلیٰ بین آتش
شعله ها از چادرش بالا و بالا رفت... بالا
جلوه ی نورٌ علیٰ نور است زهرا بین آتش
نخل ها خرما به دامن ریختند از اشک هایش
آب شد خورشید و خود را دید صحرا بین آتش
دختری کرب و بلایی گوشه ای کز کرده امشب
بی خبر از آنکه خواهد رفت فردا بین آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🖤 @Abedi_Aaeini
از زبان پدر خاک به مادر آب 🙏😭
شبِ پرواز
....................
امشب، شبِ جا ماندن و تنها شدن است
امشب، شبِ پرواز تو از دست من است
این صورتِ قبرها فقط مال تو نیست
قبر من و زینب و حسین و حسن است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
.................................................
امام علی (ع) پس از دفن فاطمه (س)، آثار قبر را از بین برد و هفت قبر و به قولی چهل قبر دیگر درست کرد تا قبر زهرا (س) مشخص نباشد.
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
😭🖤🌷 تقدیم به #حضرت_زهرا (س)
بلیط
...............
بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه
پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه
صدای دسته و طبل آمد از خیابانی
مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ-
مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت
میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه
گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح
که با مرور غمی، زد به جان من تیشه:
کتک زدند زنی را و همسرش می دید
زنی که داشت به همراه، باری از شیشه
صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر
و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟»
چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون
نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه
بلیط در دستم شد مچاله و آن روز
نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
🖤😭 برای امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س)
افتاده
...............
میان باغ، خداوندِ تاک افتاده
ابوتراب است اما به خاک افتاده
همان علی که بیابان، بهشت شد با او -
هزار نخل به پایش هلاک افتاده
زدند حضرت ریحانه را برای فدک
گذار مرگ به «روحی فداک» افتاده
چنان به کعبه ی حیدر لگد زد آن ملعون
که تا لبالب دیوار، چاک افتاده
حسن نمی خوابد، زینب از خودش خسته ست
حسینِ او، از خورد و خوراک افتاده
مربع
علی همان غواصی که دستْ بسته پرید
میان عکس چقدر دردناک افتاده
به رمز «یا زهرا» دل زدند بر کارون
کنار ساحل، هجده پلاک افتاده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_علوی_فاطمی
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
آخ ماااااااااادر 😭😭😭
#اشعار_فاطمی
مشت آتش
....................
نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش
مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟
مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند
جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش
مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد
موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش
سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما
تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش
شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید
گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش
در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته
وا شود با ذوالفقارِ اشک، وقتی مشت آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
#شهادت_زهرای_مرضیه_ع🖤😭
دردانه
............
دردانه ی پیغمبرشان رفت از بین
بر گردن مردمان شهر است این دِین
در سینه ی تابوت، فقط فاطمه نیست
تشییع علی و زینب است و حسنین (ع)
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🖤😭 به ساحت حضرت صدیقه کبری (س)
#اشعار_فاطمی
دختر
................
پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را
بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را
با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و
داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را
عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن
او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را
ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند
می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را
دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند
منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را
ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز
فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را
تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد
دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را
راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت
مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🌹🖤 به عاشقانه های مولا و زهرای مرضیه (س)
خواب
.......
یک نفر باید که غفلت را کند بیدار از خواب
می رود این رودِ شرک آلود در دریای مرداب
هر که دارد ادعای نور، از ظلمت می آید
زُهره ی زهرا کجا و سوسوی یک کرم شب تاب!
در نماز شب، کسی بر شانه ام زد، بی صدا گفت
نور، الله است و آل الله، خورشیدند و مهتاب
مصطفی جام است و زهرایش شراب ناب و حیدر -
ساقی کوثر... که عالَم را از عشقش کرده سیراب
فاطمه، دستاس را وقتی که می چرخانْد، مردش
خستگی از تن به در می کرد و می شد شاد و شاداب
دخترش چادرنمازی ساده بر سر کرد و زهرا
ذکر تسبیحات می خواند و به او می گفت از آداب
شب به شب از پنجره سر می زند بر خلوت او
ماه دارد می کند این لحظه های ناب را قاب
یک طرف سلمان نشسته یک طرف مقداد و عمار
حال او خوب است و دل خوش کرده بر ایمان اصحاب
مرتضی هر وقت می بیند دل زهرا گرفته
خاطره می گوید از بدر و احد، صفین و احزاب
روز و شب از طعنه ی مردم نگاهش ابر دارد
بغض زهرا بشکند، یک شهر رفته زیر سیلاب
یا علی نگذار پشت در بیاید مادر ما
یا علی این مردمِ بی چشم و رو را خودْ تو دریاب
در، دهان وا کرد با آتش که فتنه دربگیرد
فاطمه با اشک آمد نقشه ها را کرد بر آب
دفترم از شعله ها لبریز شد آهی کشیدم
مادر و در سوخت و... آتش زدن شد در جهان، باب
چند روزی می شود زهرا قنوتش، مرگ دارد
از همه دلبسته تر آنجا که بود!؟ ارباب، ارباب
موی زینب شانه می خواهد ولی مادر، شکسته
نخل ها آشفته اند، انگورها بی تاب بی تاب
فاطمه غرق مناجات است این شب های آخر
کم نمانده روی دستش جان دهد این بار، محراب
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#حضرت_زهرا_س