فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین باهات تماس گرفته و کارت داره 🖤
اگه دوست داری گوشیرو بردار 😭
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b
تقدیم به سرزمین عطش و آتش 🔥
فریاد کربلا
.................
ویرانم از حکایتِ آباد کربلا
پیچیده در سکوتم فریاد کربلا
غیر از تمام هفته که قلبم حسینیه ست
شب های جمعه می کُشدم یاد کربلا
گفتم به هر که غیر امامم حسین، نه!
آری منم منم من... معتاد کربلا
مُهر نماز: تربت خونینِ قتلگاه
رو به خداست در دل سجاده، کربلا
خورشیدِْ عصر روز دهم توبه کرد و رفت
اما چه ها نکرد به اولاد کربلا
با تیغ آفتاب به جنگ حسین رفت
بر زخم ها نمک زد جلاد کربلا
اصحاب، گِرد شمع وجود حسین، جمع
پروانه ها طلیعه ی میعاد کربلا!
از رقص عارفانه چه گویم! چنان وهب
او که مسیح بوده و داماد کربلا
پیشِ نگاهِ منتظرِ باغبانِ نور
پرپر شده ست شاخه ی شمشاد کربلا
شش ماهه ای که حج خدا را وداع گفت
آرام شد به «ناد علی»... «ناد کربلا»
بیش از هزار و نهصد و پنجاه زخم سخت
گاهی عجیب می شود اعداد کربلا
هر «قطعه» شد رباعی نابی میان دشت
اینگونه شد وسیع تر ابعاد کربلا
حالا یتیم، دختر شیرین زبان او
حالا وخیم، وضعیت حاد کربلا
آتش زدند دامن سبز رباب را
بالا گرفت شدت بیداد کربلا
در خیمه ی قضای الهی اسیر شد
با شعله های حرمله، سجاد کربلا
با آن همه مصیبت عظمی که بر تو رفت
شام بلاست! روضه ی همزاد کربلا
انکارِ قتل عامِ خدا بی نتیجه است
ریشه دوانده در همه، اسناد کربلا!
یک اربعین شنیده ای اما بیا ببین
صدها برابر است استعداد کربلا
اینجا کویر نیست که دریای رحمت است
باید که بود ماهیِ آزاد کربلا!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
🖤😭 برای عاشورا و شام غریبان حسین (ع)
آسمانی
.................
آسمان کربلا از دود و آتش، مِه شده
قصه شام بلا در چشم ها واضح شده
باز هم گوساله ای زرین که پر بود از هوا
دور از چشمان موسی، کدخدای ده شده
در میان کافران با معجزاتی کوهکن
گیر افتاده حسین و حضرت صالح شده
نشنود گوشی ندای راستی را... تا که هست-
لقمه هایی آنچنان و مومنی فربه شده
آه... می دیدم خدا را در میان قتلگاه
از رضای بنده اش، شوریده و واله شده
روزگاری رفت بر نی، پاره ی قرآن و حال
زیر پای اسب ها قرآن ناطق، له شده
ظاهراً آن روز، آنها جنگ را بردند؛ نه...
باید از تاریخ پرسید: آن که را فاتح شده!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شبهه:
میگن که عزاداری و روضه خونی ریشه قرآنی و روایی نداره و اینا رو آخوندا درست کردن...
🔹
https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊ای کاش ما کنارت بودیم و یاریت میکردیم... 😭
▫️در مراسم تعزیه کسی که نقش #امام_حسین (علیه السلام) را بازی میکرد آنقدر با حس و از درون ندا سر داد «هل من ناصر ینصرنی، آیا کسی هست مرا یاری کند» که مردم منفجر شدند و طاقت نیاوردند و این صحنه زیبا خلق شد...👌🖤😭
یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکْ...
#محرم
#عاشورا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b
تقدیم به ساحت سید الساجدین، زین العابدین (ع)
سبز
...............
زبور آل محمد، چکامه ای سبز است ۱
غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است
تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت
قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است
و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است
و روضه ی عطش تو اقامه ای سبز است ۲
نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست
نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است
بلند بالایی می رسد که مثل شماست
نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است
چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است
چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
...............................................
۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است.
۲. عطش اول: عطش روز عاشورا
عطش دوم: عطش حاصل از زهر
هرچند یزید بارها اقدام به تهدید و قتل امام نموده بود اما مورخین درباره قاتل وی با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید بن عبدالملک مسموم شد و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک که برادر خلیفه بود.
ولید بارها گفته بود: «من تا وقتی که علی بن الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند؛ لذا زهر کشندهای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن ۵۷ سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.
👌🖤 برای امام حسین (ع) و نهضت حسینی
سرخابی
...................
ای سرخ ترین جلوه ی بیکرانه در آبی ها
دریایی و... موجی از پریشانی و بی تابی ها
دیدند جوانمردی و آزادگی ات را مولا -
گشتند مرید تو اگر علیِ گَندابی ها
تو زنده تر و سبزتر از همیشه ای در تاریخ
ای کشته ی اختلاس ها، فسادها، لابی ها
ایران چقدَر فتنه به خود دید در این چند سده
با روضه ی تو خاتمه یافت جنبش بابی ها ۱
باید که ببوسیم لبِ هر که به لب گفت حسین
از فلسفی و کوثری و ناظم و دولابی ها
ما شعر نخواندیم درست! حاج فیروز کجاست!؟
تا ذوق کند، نعره زند! وه که چه اربابی ها...!
آنقدر دلم تنگ زیارت علی اکبر بود
شش گوشه شد و آه کشید و کرد در قابی... ها
دیدم حَرمت را که پر از آتش و دود است حسین
از خواب پریدم! منم و روضه و بی خوابی ها
مثل پدرت همینکه می شدی به مقتل، راهی
در سوگ تو کاش ضجه می زدند مرغابی ها
مردانِ غیور در عزای تو زنانه... مویه ها دارند
خاموش که می شوند لامپ ها و مهتابی ها
سخت است که روضه را به چشم خود ببینی هر روز
سخت است عبور کردن از کنار قصابی ها!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
............................................
۱. سید علیمحمد شیرازی که با لقب باب نیز شناخته میشود. به اعتقاد بهائیان، قائم اسلام، پیامبر جدید و بنیانگذار دین بابی بود. با اتمام هزاره اول پس از درگذشت امام حسن عسکری، امام یازدهم شیعیان در سال ۲۶۰ هـ ق، او جنبش بابی را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از قشرها و اصناف جامعه از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد.
باب دعاوی خود به تدریج ظاهر ساخت. در سال ۱۲۶۰ هجری قمری ادعا کرد که باب است و ۴ سال بعد ادعا کرد که خود مهدی است. دو سال بعد، حکومت قاجار سید علیمحمد باب را در سن ۳۱ سالگی پس از آنکه خود را «مظهر الهی» نامید و کتاب بیان را در بنیاد نهادن دینی جدید نوشت، به فرمان امیرکبیر اعدام کرد.
در ستایش آدم های دیروز و اصالت و فرهنگ گذشته
قدیم
...............
چه ساده بود عروس و جهازهای قدیم
همان همیشه بسوز و بسازهای قدیم
قناعت از در و دیوار خانه می بارید
چنین نبود فراوان، نیازهای قدیم
چقدر آینه می دید مادرم را... آه
کجاست حالا آن رویِ بازهای قدیم
اگر که قهری بود آشتی کنان می شد
نبود طولانی اعتراض های قدیم
هزار پنجره وا می شد از نجابت و صبر
به روی کوچه پس از اخم و نازهای قدیم
خدا درون قنوتِ عزیز پیدا بود
نبود کبر و ریا در نمازهای قدیم
زمین شهادت می داد جا نخواهد شد
هزار دریا در جانمازهای قدیم
صحیفه خواندن بابا، پر از رهایی بود
چه بود در پس و پیش فرازهای قدیم
چه نامه ها که در آنها دلی به یغما رفت
چه چشم ها تر شد با پیازهای قدیم
کجاست آن همه عشق و کجاست آن همه شور
كجاست آن همه دل، پشت رازهای قدیم
#محمد_عابدی
#اشعار_اجتماعی_عابدی
قم المقدسه
👌🏻🖤 برای #احیای_تراث و آداب کهن عزاداری محرم حسینی
محله
............
گفته اند از روز عاشوراست میراب محله!
چشمه ی خشکی که شد آب آور آب محله
مهربانی می وزد در کوچه های روستامان
یک دو ماهی فرق دارد رسم و آداب محله
خیمه ها را می کند برپا امامِ عصر با اشک
می شود میدان اصلی، مُهر و محراب محله
سنگ ها و سنج ها از نوحه لبریزند ده شب
از بلای شام می ریزد به هم، خواب محله
کوچه را غیر از شبِ شام غریبان می شناسد!
نور می ریزد به پای دسته های تشنه، مهتاب محله
ظهر عاشورا که می آید جهان تعطیل رسمی ست!
می چکد خون از گُلِ تقویم بی تاب محله
با صدای ضربه های چاقویی بر استخوانی
روضه می خواند برای خویش قصاب محله
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Pelak15
🆔 @Abedi_Aaeini
#اسارت
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
◾ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلاماللّهعلیها بر شتر بی جهاز...
⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه میکند و میفرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟!
راوی گوید:
ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ
▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد.
زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد:
سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ
▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر میکنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟
به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند.
پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند.
همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند.
در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمیتوانست سوار شود.
پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود:
ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو.
🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود:
عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید.
حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود.
فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه
▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود:
آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله...
فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ
▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود میلرزید.
پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو!
پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد.
فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ
▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد.
زين العابدين عليه السلام فریاد میزد؛
وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه
زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه میکرد و به شمر میفرمود:
وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید.
پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد.
راوی گوید:
من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟
گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود.
پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند.
📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰
📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b