💚💐 تقدیم به #مدافعان_حرم
حُسن یوسف 🌺
.......................
زیبا و ساده، بی ریا و بی تکلف بود
از بین گل ها نام سبزش، حُسن یوسف بود
خود را میان #فاطمیون جا زد و رد شد
تنها خلافش در همهْ عمر... این تخلف بود
هم در خصوص خیمه گاهِ حضرت ارباب
هم در قبالِ مام میهن، بی تعارف بود
از تیغِ داعش در امان بودند آهوها
هرچند شام و کوفه، آن شب در تصرف بود
شب ها قنوتش را ملائک جمع می کردند
دیدند برخی دوستان...! اهل تشرف بود
ما را به یاد #حیدر_کرار می انداخت
در حمله ها با رمزِ «یا هو»، بی توقف بود
دست و سرش در #سوریه جا ماند و #ساقی شد
اینها بگو ای عشق، از روی تصادف بود!؟
کار بزرگی کرد با کوچش! ولی در شهر
کار بزرگان، باز... ابراز تأسف بود!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
#اشعار_دفاع_مقدس
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
👌اثر فوق العاده ای از دوست خوبم #فراز_ملکیان به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_محسن_حججی
تصور کن تو در سنگر، وَ داعِش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد
تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت
عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد
تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب
و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد
تصور کن علی باشی و تنها، آنطرف اما
سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد...
تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعهای؟ باید
برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد
تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت
فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد!
تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و
ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد
تصور کن کسی که میبرد با خود تو را، شمر است
تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد
چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات میلرزد؟
اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟
هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم
چه باعث میشود یک مرد تا این حد متین باشد
گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازهای وا شد
گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد
::
جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟
تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد!
#محمدحسین_ملکیان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b
👌 در ستایش مادران شهدای مدافع حرم
و آنها که در روزهای ابتدایی سوریه به مبارزه با داعش رفتند
مادرم
....................
دلخوشم تنها به لبخند و دعای مادرم
هرچه دارم، دارم از شبْ گریه های مادرم
فاطمیه آمده، کوچه... دلش تنگِ عزاست
ابریِ ابری شده، حال و هوای مادرم
من هم ای ارباب، حساسم به نام فاطمه
فاطمه، شام است و کوفه، کربلای مادرم
کوچه کوچه گشتم این شهرِ بدون عشق را
مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم
از قنوتش زندگی می گیرم، او هم فاطمه ست!
گاه می ترسم ولی از ربّنای مادرم
مرگ می خواهد میان روضه های مادرت
کوچه ها پُر می شود از وای وای مادرم
ما نمک گیرِ شماییم و سرِ این سفره ایم
ریخته زهرا نمک ها... در غذای مادرم
با مُحرم رنگ و بوی دیگری دارد دلم
دسته ها می آید و من هم عصای مادرم
کربلا آتش به جانم می زند، نی می شوم
نوحه می خوانم برایت - همنوای مادرم
کربلا را باید از مشهد گرفت، اما چطور!؟
گفته سلطان جهان: من خاک پای مادرم
می روم تا پنجره فولاد، امضایم کند
قبل از آن اما رضایم با رضای مادرم
از حرم سوغات باید برد، سوغاتم دل است
دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم
در مُحرم، دیدنِ هر چیز در من روضه است
می روم بازار و درگیر حنای مادرم
یاد جسم تو می افتم زیر سُمّ اسب ها
زعفران وقتی که می گیرم برای مادرم
تربتت، قرصی ست که زیر زبان باید گذاشت
چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم
مادرم می ترسد و می لرزد از بازار شام
می روم امسال سوریه به جای مادرم
#محمد_عابدی
#اشعار_دفاع_مقدس
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دوربین مخفی میدان هفت تیر تهران
حتما ببینید👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1719206265C3fe5bbf88b