تقدیم به بزرگترین درام نویس عالَم، خدا
و سوپراستار او، حسین (ع)
جلوه ی ویژه
.....................
چه داستان درامی! چه جوّ سنگینی!
بدون جلوه ی ویژه ست هر چه می بینی
اگر سری به هوا پرت می شود یعنی
پریده از قفس سینه، مرغ آمینی
تمام خوبان را جمع کرده ای یکجا
آهای مزرعه ی آخرت، چه گلچینی!
تو را بخوانم خورشید یا که ماه، #حسین
که روز و شب پیدایی، هم آن و هم اینی
برای ما که سیاهیم و غرق تاریکی
تو ای ستاره ی روشن، چقدر پروینی
اگر که نور بخواهم تویی که می باری
اگر که طور بخواهم تویی که تضمینی
اگر حضور بخواهم تویی که فرهادی
اگر که شور بخواهم تویی که شیرینی
منم طنین میان دو کوه، این دو حرم
برس به فریادم! «یا حسین أغیثینی»
وجودِ مغتنمت، سرنوشتِ ایمان است
#نماز اگر که ستون است، تو خودِ دینی
#حسین! قلبِ ج«ه»انی و چشم ما بر توست
جهان ما جان گیرد ازین جهان بینی!
طلوع روشنِ تو روی نیزه، ای خورشید
چه ظرفیت ها داده به شعر آیینی
به #ظهر_عاشورا، #اربعین اضافه شود
هزار سال... گذشته، چه طرح و تدوینی!
#حسین رفت به جنگِ ریا و کفر و نفاق
بدون هیچ معینی، بدون تأمینی
اگر چه مقتل کافیست، یک نفر باید...
چقدر اینجا خالیست جای آوینی
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
1_6573803904.mp3
12.96M
مادر حاج سیدرضا نریمانی در راه برگشت از کربلا براثر سانحه از دنیا رفت و به زیارت ارباب شتافت.
هنیئا لها...
این قطعه از سیدرضا رو به خود آقاسید و مادر مرحومشون تقدیم میکنم😭
🔰 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
😭🖤 تقدیم به اباعبدالله الحسین (ع)
بکِش
...............
روی بوم کربلا با عشق، محبوبی بکش
چند قطره خون بریز و روی مجذوبی بکش
با سیاهت، یک طرف هر چه بدی را جمع کن
با سفیدت، یک طرف را مطلقِ خوبی بکش
یک طرف تصویر کن شیرِ علی را در مصاف
یک طرف کفتار را با حال مغلوبی بکش
ظهر عاشورا پر است از روضه های حرمله
آه... ای نقاش، می دانم که آشوبی! بکش
چشم های آسمان را بعد تیری بر گلو
چشم های بی قرار و سرخ و مرطوبی بکش
ذره ای گودال را خواهی که بهتر حس کنی
ارّه ی کندی به دستت گیر و بر چوبی بکش
یک تن معصوم را بگذار زیر پای اسب...
پس چرا با مشت هی بر سینه می کوبی!؟ بکش
بیت آخر می کُشد ما را... فدای زینبش!
رأس مولا را کنار ظرف مشروبی بکش
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
نور
...........
چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور»
دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور»
ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین
چیست در فحوای لبخند تو جز شعر و شعور
ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب
دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور
از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه
گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور
«می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم
پا به پایت می دوم تا نفخه ی صبح ظهور
بانگ جاءالحق خوش است از گنبد سبز حسن(ع)
مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور!
با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟
می روم وقتی به دیدار همه... اهل قبور
جمعه ها با جمکران از صبح می خوانم تو را
ندبه های بی تو هر دم می شود در من مرور
انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم
ای به قربان صبوری هایت ای سنگ صبور!
#محمد_عابدی
#اشعار_مهدوی
قم المقدسه