به پشت بام سحر، ایستاده ام سویت
سلام صبحدمم را
به کربلا بپذیر ..
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین 💔
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
࿙࿚🦋࿙࿚ گلهاینیستاگراینهمهآوارهشدیم✋🏻 تازمانيکهنیاییسروسامانینیست!✨ #یاایهاالعزیز🌱🌸 |
یوسف گمگشٺه هم
آخر به ڪنعان بازگشٺ
یوسف من، پیر گشٺم
وقت برگشٺن نشد؟!
#یاایهاالعزیز🌱🌸
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
✅ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #امام_خامنهای: سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار
#پای_درس_ولایت🔥
#امام_خامنهای:
بنده حوائج یک ساله خود را
در ایام فاطمیه میگیرم...🌿🕊
#ایام_فاطمیہ🏴
☑️ @AhmadMashlab1995
کاش حسن روحانی و دولت اصلاح طلبش بجای رونق اقتصادی روغن نباتی ایجاد میکردن که دیگه ملت اونچنان صف نگیرن!
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
توفیق بوسه بر پاهای مادر😘🤱 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی كه از دنیا رفتند،😔 پس از چند روز با
#عاشقانہ_شهــدا❣
میخواست بره مأموریت…
گفت: راستی زهرا…❤
احتمالاً گوشیم اونجا آنتن نمیده…!
داد زدم: تو واقعاً 15 روز میخوای بری و موبایلتم آنتن نمیده…؟!
گفت: آره…اما خودم باهات تماس میگیرم… نگران نباش…❤
دلم شور میزد…
گفتم: انگار یه جای کار میلنگه امین…!
جاااان زهرا…💕
بگو کجا میخوای بری…؟
گفت: اگه من الآن حرفی بزنم…
خب نمیذاری برم که…❤
دلم ریخت…
گفتم: نکنه میخوای بری سوریه…؟!
گفت: ناراحت نشیا…آره میرم سوریه…
بیهوش شدم…
شاید بیش از نیم ساعت…
امین با آب قند بالا سرم بود…❤
به هوش که اومدم…
تا کلمه سوریه یادم اومد…
دوباره حالم بد شد…
گفتم:امین…واااقعا،داری میر ی ی…؟❤
بدون رضایت من…؟💕
گفت: زهرا… بیا و با رضایت از زیر قرآن ردم کن…
حس التماس داشتم…
گفتم: امین تو میدونی که من چقدر بهت وابستهم…💕
تو میدونی که نفسم بنده به نفست…💕
گفت:آره میدونم…❤
گفتم: پس چرا واسه رفتن اصرار میکنی…؟
صداش آرومتر شده بود…
🍃عاشقت هستم شدیدا دوستت دارم
دلبری هایت بماند بعد فتح سوریه🍃
زهرا جان…❤
ما چطور ادعا کنیم مسلمون و شیعهایم…؟
مگه ما ادعای شیعه بودن نداریم…؟
شیعه که حد و مرز نمیشناسه…
اگه ما نریم و اونا بیان اینجا…
کی از مملکتمون دفاع میکنه…؟
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#عاشقانہ_شهــدا❣ میخواست بره مأموریت… گفت: راستی زهرا…❤ احتمالاً گوشیم اونجا آنتن نمیده…! داد زدم:
دو شب قبل اینکه حرفی از سوریه بزنه…
خوابی دیده بودم که…
نگرانیمو نسبت به مأموریتش دو چندان کرده بود…
خواب دیدم یه صدایی که چهره ش یادم نیست…
یه نامه واسم آورد که توش دقیقاً نوشته شده بود:
“جناب آقای امین کریمی…
فرزند الیاس کریمی…
به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (س) منصوب شده است…”
پایینشم امضا شده بود…🥀
#شهید_امین_کریمی🌸🌷
راوی: #همسر_شهید✨
#هر_روز_با_یک_شهید🌼☘
✅ @AhmadMashlab1995
#آیہ_گرافے🌸✨
🍄🍂-گفت:
بھجزخداکیستکھگناهانࢪاببخشد؟《آل عمران/۱۳۵》
گفتم: تسلیمࢪحمتخداهستم:)🌱
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
••💔🌱•• هـرکہبہمنمےرسد؛بوۍقفسمےدهد... جزتوکہپرمیدهےتابپرانےمرا...🌿 #شهید_احمد_مشلب🌸🌷 #هر_روز_
گر تو باشی،
میتوان صد سال بی جان زیستن!
بی تو گر صد جان بُوَد،
یک لحظه نتوان زیستن...💔✨
#مسیح_کاشانی
#شهید_احمد_مشلب🌸🌹
#هر_روز_با_یک_عکس
✅ @AHMADMASHLAB1995
👈 با این شدتی که نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری دارن از ارتباطشون با شهید سلیمانی میگن و قراره زمان انتخابات، از عکس های دونفرشون با شهید استفاده کنن،
احتمال اینکه حاج قاسم بیشتر از همشون رای بیاره خیلی زیاده! ✌️
👤 فامیل دور
🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_چهـلم نمے دانم...سرانجـام تو چہ خواهد بود؟بعــد سرانجـام تو من چہ میـشوم؟م
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_چهـلویڪم
لباسـت را عوض میکنے و ڪنارم روے تخـت می نشینی
سڪوت خستہ کننده ات حوصلہ ام را سر میبرد
تلفـنت را از جیب لباست در میاورے و قسمـت موسیقے را می آورے مداحے را میگذارے و روے تخـت دراز میکشے
#مــنو_یکم_ببین
#سینہ_زنےمـو_هم_ببین
دلم میگیرد بہ صورتت نگاه میکنم سنگینے نگاهم را حس میکنی و رویت را به سمتم میکنے زیر لب همـراه مداحے میخوانی
#منم_باید_برم
#آره_برم_سرم_بره...
بہ آرامی میپرسم : یعنے واقعا فقط چهار روز دیگہ مونده؟!
نمی شنوے و میگویی : چی؟!
بغض میکنم میخواستم دوباره بپرسم اما میترسیدم از روے صدایم بفــهمے
مڪثے میکنم و بغـضم را فرو میدهم دوباره میـپرسم : محمد
بہ چهره ام نگاه میکنے و ادامہ میدهم : وقتـے رفتے...مـن چیکار کنم؟!
از جـایت بلند میـشوے و میـگویے : بہ اون بالایے توڪل کن!
_وقتے دلم برات تنگ شد؟اون موقـع چے؟
صـورتت را جـلو مے آورے و بہ چشـمانم نگاه میکنے... وقتے رویم را بالا می آورم یڪدفعه خنده ات میگیـرد و میـگویی : نگاش کن!شبیہ بچہ هایی شدے کہ مامانشونو گم کـردن
لبـخند تلخے میزنم و جـواب میدهم : آخہ...تو مــادرمے...خواهرے...برادرمے...همسـرمے...دوستمـے...تو همہ کسمے محمــد بدون تو من هیـچکیـو ندارم...
لبـخندت خشـک میشود و پاسخ میدهے : اشتبـاه نکن!حـتے اگہ منو هم نداشتہ باشے...یکیو دارے کہ همیشہ حواسش بہ توئہ...همیـشہ...
✍نـویسنده : خادم الشهـــــــــ💚ـــدا
#ادامه_دارد...
@AhmadMashlab1995