✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 من صفر و هیچ هستم ، راحت باشید...
🔘 شیخ محمود عید ، مدیر مرکز اسلامی آرژانتین :
💠 ۵ سال پیش با گروه ۲۲ نفری از فارغ التحصیلان #طلاب_خارجی به محضر مقام معظم رهبری رفتیم و دو نفر از طلاب یکی از #ترکیه و دیگری از #پاکستان قرار بود سخنرانی کنند. بعد از طلبه ترکیهای آن طلبه دیگر هنگام سخنرانی دچار #اضطراب شد و دستانش به شدت می لرزید. #حضرت_آقا فرمودند : اگر به خاطر من است. که من #صفر_و_هیچ هستم شما راحت باشید.
وقتی این سخن را شنیدیم ، همگی به #گریه افتادیم. بعد از مراسم به نوبت دست ایشان را بوسیدیم. در این میان یک طلبه #آذربایجانی به ایشان گفت: روز #قیامت مرا دعا کنید. آیتالله خامنهای فرمودند: اگر من #اهل_بهشت باشم دعایتان می کنم و اگر شما اهل بهشت باشید، مرا دعا کنید.
📚 ماه در آینه ، ص ۱۵۳
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
✅ #سیره_اخلاقی_آقا 🚨 من صفر و هیچ هستم ، راحت باشید... 🔘 شیخ محمود عید ، مدیر مرکز اسلامی آرژانتی
نزد هر استادی که رفتید
اگر بر دریا راه می رفت
اگر پرواز میکرد
اگر غیب میگفت
اما با #رهبر معظم و معزز انقلاب
زاویه داشت !!!
سریع برخیزید و بیرون بروید
که او شیطانی مجسم است:))))
[آیت الله عبدالقائم شوشتری]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹کاش میتوانستیم دنیا را از چشمهای #شھدا ببینیم..
مکتب زینبۍ....mp3
5.2M
🌷کسۍ کہ عشـق آسمونۍ رو درک
کنه دیگه این پایین کم نمیاره...!!!
↫و میگه: مارأیتَاِلاجَمیلا...
| #اوصیڪمبهگوشکردن...|
🌹باصداۍ#شهید حاج قاسم سلیمانی، استادشجاعۍواستاد رائفیپور...
سلام و رحمت🌷
یادآوری
دوستان عزیز جلسه بیست و سوم کارگاه در مسیر والدگری
شنبه صبح ساعت 7.30 به حول و قوه الهی آغاز خواهد شد.
نیم ساعت قبل از شروع در کلاس منتظر حضورتان هستیم ☘
با لینک زیر به عنوانمیهمان وارد شوید
لینک:
https://online.lmskaran.com/ch/home-shrine
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج
و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه
✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید.
# مراقبت _ عملی👇
✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان ✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمی
سی و پنجمین روز از 🌟💫چله ( بیست و هشتم ) 🌟💫 مهمان سفره پرستار شهید 🌷 سیده شیرین صفوی 🌷 هستیم.
«دلم برای مادرم لک زده بود. از آخرین باری که آمده بود خانه، ده روز می گذشت. هر وقت تعداد بیماران کرونایی زیاد می شد از ترس انتقال ویروس به من و مادربزرگم هر روز خانه نمی آمد. در بیمارستان می ماند، مامان تلفنی زنگ می زد و حالم را می پرسید. دو سه روزی می شد که کمتر زنگ می زد و صدایش خیلی خسته بود. گفت بخش دوباره پر شده از بیماران کرونایی و کارم زیاد است، سرفه می کرد. گفتم دلم تنگ شده، کی می آیی خانه؟ گفت همین یکی دو روزه میام پیشت دخترم.
از آخرین تماس تلفنی سه روز گذشت و مادرم خانه نیامد. روز ۲۲ خرداد بود و حسابی دلتنگ بودم. دایی زنگ زد و گفت کوثر جان حاضر شو با هم بریم بیمارستان. سوار ماشین که شدم گفتم دایی! مامان گفته منو بیمارستان ببری؟ حتما بهش مرخصی ندادن! دایی گفت نمی دانم کوثر جان. رادیو را زیاد کرد و تا بیمارستان با من حرف نزد.
پیش خودم گفتم حتما مامان می خواهد من را سورپرایز کند. از این کارها زیاد می کرد. اما حالا با این اوضاع و بیماری کرونا از مادرم بعید است که بخواهد من را در بیمارستان غافلگیر کند! خوشحال بودم که بالاخره بعد این همه دوری مادرم را می بینم. رسیدیم بیمارستان اما به بخشی که مادرم در آن کار می کرد نرفتیم. دایی دست من را گرفت و به اتاق استراحت پرستاران در بخشی دیگر برد. بعد هم خودش بیرون رفت. خانمی وارد اتاق شد که او را قبلا ندیده بودم، گفت من از دوستان مادرت هستم و سال هاست او را می شناسم. گفتم مامانم را هم صدا کنید. دلم خیلی برایش تنگ شده... آن خانم که روانشناس بیمارستان بود شروع کرد به حرف زدن...