مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۷) «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِي
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۷)
«وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا»
فرزندکشی که ظاهراً در زمانهی ما منسوخ شده، بر آمده از یک نگاه عمیقتری هست و آن «ضعیفکُشی» است!
وقتی انسان احساسِ ترس و نگرانی میکند،
آن بخشِ ضعیف از زندگی خود را نابود میکند؛ ضعیفکشی رسمی است که هنوز در ما وجود دارد.
ضعفهای انسان بیش از هر چیز درونی است، و اموری است که انسان احساس ضعف بیشتری در مورد آنها میکند. فضائل درونیِ برآمده از زندگی، که انسان از وحشت اینکه رزق معنوی آیندهاش نرسد، آن جنبهها و فضیلتهایی که الان به دست آورده را میکشد و نابود میکند.
فضیلتها، معارف، درکها و توجههایی که بخصوص در ماه رمضان برای انسان پیدا میشود؛ همچون فرزندهای معنوی، در درون انسان، زائیده زندگی طولانی انسان، و دردها، تجربیات، زحمات، و مشقتها هستند. وقتی انسان به این تجربیات که در امثال رمضان، و ضیافت الهی بدست آورده، توجه میکند، و دوست دارد که ادامه پیدا کند؛ ولی در عین حال میترسد که آیا در آینده هم این رزق معنوی ادامه دارد یا نه؟ و آیا به اهدافش میرسد یا نه؟
اینجاست که از ترس «فقر معنوی»، و نرسیدن این رزق معنوی، این اهداف را فراموش میکند و آنها را میکشد! در صورتی که همان که این معنویات را داده، تداوم آن را هم تضمین کرده است: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ»، رزق آنها را زودتر از شما میدهیم؛ برخلاف تصور ظاهری که فکر میکنیم ما رزق فرزندانمان را میدهیم، از این آیه بر میآید که رزق ما هم از ناحیه فرزندان میرسد!
معنویات، اهداف بلند و ارزاق معنوی هم همین هستند؛ زندگی الان ما برای رسیدن به این اهدف است، و چگونه ممکن است که خداوند این رزق را قطع کند! ما از ترس آینده، امروزمان را خراب میکنیم؛ در صورتی که همان کس که سبب زایش این معنویات و اهدف درونی شده، هماو تضمین ادامه راه را داده است.
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا...» آنهایی که به خداوند توجه میکنند، و هدفی والا و نامتناهی برای زندگیشان در نظر میگیرند؛ نه خوفی دارند و نه حزنی! و اشتباه بزرگی است که انسان به آن توجه نکند؛ «إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا»، این قتل فقط کشتن فرزند ظاهری و فیزیکی انسان نیست؛ بلکه هرچیزی که ارزشی دارد و زاییدهی زندگی انسان است، به نهایت خودش میرسد، و رزق و ادامه هر هدفی، تضمین شده از ناحیه خداوند است. هر چه این هدف والاتر و بالاتر باشد، این ضمانت بیشتر هم هست!
ما در معرض امتحان سختی قرار داریم؛ و باید وقتی در چنین شرایطی قرار میگیریم، وظایفمان را انجام بدهیم، و به بزرگ شدن، ادامه مسیر و رسیدن به آن اهداف عالیه، ایمان داشته باشیم!
#روزهفدهم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 اضطرابِ مقدس #شبنوزدهم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی #درمکتبعلامهطباطبایی
🌙 اضطرابِ مقدس (۱)
تمام مشكلاتى كه ما با كائنات داريم، و گلهها و تصويرِ منفىای كه از جهان داريم؛ با يك نگاهِ صحيح قابل حل است. جهان با تمام وسعتش كه ميلياردها سال نورى قطر دارد، و همهى هستى، براى اين ساخته شده است كه ما به مرتبه و مقام انسانيتمان برسيم. آن كسى كه ما را تا اينجا آورده است تا وطنمان هم مىبرد!
اگر نگاه صحيحى داشته باشيم، جهان در خدمت ماست؛ و اگر ما آن را خراب نكنيم، جهان و كائناتْ زندگى ما را خراب نمىكند. بنا بر اين نيست كه ما مشكلات جهان را حل كنيم؛ بلكه اين جهان است كه در خدمت انسان است! ابر و باد و مه و خورشيد و فلك ساخته شدهاند تا انسان نانى به كف آرد و به غفلت نخورد. ترديدها، اضطرابها، يأس و اندوه، و ناراحتىها ناشى از نگاه غلط به زندگى، خويشتن و جهان است؛ و به دليل حقير دانستن انسان، و توجه نكردن به قدرتها و اقتدارش است، و قابل حل است.
هر انسانى میتواند در زندگى خود به سمت اهدافش، توانايیهايش و نيازهايش پيش برود. اين موانع در برابر مسير ما كه بازگشت به انسانيت، و مسير گسترش ظرفيت وجودى است؛ چيزى نيست. اگر چه اين مشكلات و موانع هست، اما قدرت انسان بسيار فراتر از این مشكلات است، و احاطهاش بر اين جهان فراتر از آن است. اگرچه انسان فراز و نشيبهايى دارد، و گاهى به يأس و نااميدى مىرسد، و چه بسا در مشكلات شخصى، خانوادگى، اقتصادى و سياسى انسان به جايى مىرسد كه احساس مى كند، ديگر راه برونرفتى نيست؛ اما به زودى و به سرعت اين وضعيت تغيير پيدا مىكند، و جهان بسوى تغييرات در حال حركت است. كائنات براى رفتن در مسير دانستن، بازگشت به انسانيت و توسعهى ظرفيت وجودى، در حال كمك به ما هستند.
وقتى انسان توجه كرد و متوجه شد كه حقيقت جهان فراتر از اين است، و قدرت انسان احاطه بر جهان دارد؛ يك اضطراب و مشكل بنيادين، بر وجود انسان سايه مىافكند، كه در اين نشئه قابل حل نيست! اضطرابی اصیل در وجود انسان، که اصلِ گرفتارى، محدوديت و هبوطش در اين جهان خاكى است. اين اضطراب، اضطرابی وجودى، حاقِّ ذات و مسئلهای اگزيستانسيال است، كه انسان را پيوسته مضطرب مىكند و دغدغهى او را بدون جواب مىگذارد.
انسان از زندانى به زندان ديگر قابل انتقال است، اما اصلِ زندان وجودى در اين نشئه قابل حل نيست! اين اضطراب، اضطرابى مقدس، پاك، قُدسى و آسمانى است، و پيوسته انسان را از رسوب كردن در اين زندان باز مىدارد، و باعث مىشود كه او به اين زندان خو نكند، و اين زندان را وطن خود نداند، و در اين منزلگاهى كه بيتوته كرده، پيوسته نگاهش به بینهايت باشد؛ راه قدسى به آسمان، همين اضطراب است!
انسانى كه در صدد است، زندان دنيايش را آباد كند و نهايت خود را بداند، و فراتر از آن چيزى نخواهد، اين اضطراب برايش دردآور و بىجواب است؛ اما انسانی كه مىخواهد به خويشتنِ نامتناهیاش بازگشت كند، و در آسمانها پرواز كند، و به جهان احاطه پيدا كند، و در يك نقطه توقف نكند؛ اين اضطرابِ حضور در جهان برايش سوخت موتور حركتش مىشود، و به اين جهان محدود خو نمىكند، و پيوسته حاق وجودش را از اين جهان واقعى بالاتر مىبيند.
اين انسان از بيتوته در يك منزل از صبحِ صادق گذر نمىكند، و بيتوتهاش به قصد صبحى مىشود كه بخواهد بلند شود و حركت كند و گاهى حتى شبانگاهان هم رهروى كند؛ كما اينكه به مولا على علیهالسلام اعتراض مىكردند كه اين همه سختى را براى چه تحمل مىكنى؟ و مىفرمود: «عند الصَّباح يُحْمَد القومُ السُّرى»؛ بامدادان از رهروان شب قدردانی میشود.
ادامه دارد...
#شبنوزدهم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 اضطرابِ مقدس (۱) تمام مشكلاتى كه ما با كائنات داريم، و گلهها و تصويرِ منفىای كه از جهان داريم؛
🌙 اضطرابِ مقدس (۲)
اين اضطرابْ با اضطرابِ بدبينى به جهان متفاوت است؛ اضطرابى كه انسان مىانديشد دیگر نمىتواند به جايى برسد، نادرست و نامقدس و زمينى است؛ اما این اضطرابْ متعالى، آسمانى و قدسى و انسانى است. اين اضطراب كه مكاتب جديد هم به آن توجه كردهاند، در مكتب مرحوم آقاى قاضى به «طريقه احراقيه» معروف است. انسان پيوسته و پيوسته، در هر حركت، عبادت، اقدام و سلوكى كه مىكند، و به هر جا كه مىرسد، در خدمت خودش، خودِ محدودِ توهمىاش است؛ اما وقتى خودِ واقعىِ نامحدود، كه فراتر از آسمان و زمين است، و با همهى موجودات متحد است، و خداوندی از رگ گردن به او نزديكتر است را مىخواهد؛ با آن خودى كه در اثر عبادت به آن مىرسد متفاوت است. وقتى كه توجه به محدوديت كلافهاش مىكند، و پيوسته و پيوسته، به اين محدوديت، ضعف و دور خوردن توجه مىكند، و اين توجه ادامه پيدا مىكند؛ به آتش كشيده مىشود. اين آتش او را بسان ققنوس به پرواز در مىآورد. اين طريقهى احراقيه يا «اضطرابِ مقدس» و این توجه به جهان نامحدود، ابزار حركت ما به سمت توجه به خويشتن نامتناهى است، كه متحد با ذاتِ أحديت و ذاتِ انبياء و اولياء و امامت و مقام ولايت است. اين اضطراب، مستقيم ما را به آن مقام برتر هدايت مىكند؛ مقام برترى كه در آن همهى مفاهيم ذكر شده، داراى وحدت و منطبق بر هم هستند و تكثرى نيست.
اگرچه طريقهى احراقيه در مقامات بلند قابل استفاده است، اما ما در همين زندگى و به عنوان انسانهاى متوسطالحال هم توانايى استفاده از آن را داريم! ما با توجه به ذات وجودىمان، و با استفاده از آن و زنده كردن حقيقتِ اضطراب و احتراق وجودى، میتوانیم با اين شبِ سرنوشت به انطباق و اتحاد برسيم.
توجه به اين مقام در صورتى است كه از آن اضطرابهاى نادرست اوليه، نااميدى، ترديدها، خوب و بدها، و هرچه كه حتی با مراقبه و محاسبه بدست آورديم، در اين يك شب رها شويم! از هر تصور و تفكرى كه مىتواند ما را خوب یا بد كند؛ ما چه خوب چه بد، در مقابل اين جهانِ نامتناهى، و در خدمت این كائنات، چه ارزش و اهميتی داریم؟ بدىهای ما در مقابل لطف الهى و در مقابل جهانى كه بسيج شده تا ما گامى برداريم، چقدر وزن دارد؟
اين خوب و بد در نگاهِ نازلِ انسانى كه بين بندگان خط مىكشد، اهميت دارد؛ اما در نگاهِ خداوند در بستر آفرينش، چه بسا سارقى كه از من مالى مىبَرد، با من كه خود را مبرا مىدانم، تفاوتى نداشته باشد، و حتى او بالاتر باشد! كسى كه ادعایی ندارد، و خود را خلافكار مىشمرد، چه بسا از من كه خود را مبرا مىدانم، پيشتر، پاكتر و بهتر باشد!
توجه به اين امر، ما را به مقامِ «اضطراب بنيادين» مىرساند، و از آن طريق مىتوانيم با شبِ سرنوشت ارتباطی واقعى و حقيقى برقرار كنيم، نه صورى و تصنعى!
#شبنوزدهم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 دوگانهی مقدس #شببیستم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی #درمکتبعلامهطباطبایی
🌙 دوگانهی مقدس
برخى مكاتب صرفاً به پيمودن راهِ فردى قائل هستند، و برخى چون متصوفه، در خلوت و انزوا، و در گوشهای به خودسازى مىپردازند. برخى ديگر صرفاً اجتماعى هستند و انسان را فداى جامعه و اجتماع مىكنند. بر خلاف اين مكاتب، راه حق در جمع اين دو است. اين جمع بايد يك جمعِ انسانى، محتوايى، حقيقى و ذاتى باشد، نه يك جمع تصنعى و مكانيكى! اينكه انسان گاهى اينگونه باشد و گاهى آنگونه، حركتى تصنعى است، و انسان را به نتيجه نمىرساند.
راه ميانبر و راهى كه قريبالمسافة هست، راهى است كه در جمع اينها حاصل مىشود. در اين راهِ حق، انسانى كه به تنهايى در گوشهاى خزيده، از شدت ضعف نيست، بلکه از جامعه سرريز شده، و اندكى درون خود خزيده تا تنهايى و سكوتش را به كمال برساند، و اين كمال وقتى به نتيجه برسد، همچون خورشيدى كه براى اجتماع مىدرخشد، بايد درخشش كند. اگر سكوتى مىكند، از نشنيدن نيست، بلكه از فرط شنيدن است؛ وقتى هم كه به جامعه و جماعت همراهان باز مىگردد، در عين اينكه در محضر جماعت است، راهِ فردىاش ادامه دارد. در خلوتش جماعتى و دنيايى را نمايندگى مىكند، و در ميان جماعت، خلوت خود را حفظ مىكند.
اين دوگانه همان «دوگانهى مقدس» ذیل آیه «إيّاكَ نَعْبُدُ و إيّاكَ نَسْتَعِين» است. دوگانهى مقدسى كه هر روز آن را مىخوانيم، مىشنويم و از حفظ هستيم؛ اما هرگز به آن راهِ نامتناهى و عظيمى كه در آن نهفته است، توجه نمىكنيم! در عين اينكه من با خداى خودم، با موجودى نامتناهى و با خويشتنِ خود به تنهايى خلوت كردهام، اما گويى با جماعتى همراهم و در اين خلوت، همهى جماعت، ديگران و دوستان حضور دارند. وقتى دعا مىكنم براى همه دعا مىكنم، و وقتى در جماعتى چون نماز جماعت هستم، حق ندارم از خلوتم حتى لحظهاى تخلف ورزم.
ميليونها و هزاران انسان در جماعتى چون جماعت مسجدالحرام، در ايام حج حضور دارند؛ اما هركس در خلوت خود هست، و كلامى از خلوتش خارج نمىشود. اين رمز ميانبر «إيّاكَ نَعْبُدُ و إيّاكَ نَسْتَعِين» و دوگانهى مقدس است. اگر كسى بتواند بعد از نظم كلى كه بر زندگىاش استوار كرد، كه اميرالمؤمنين علیهالسلام آنقدر براى نظم اهميت قائل هست كه مىفرمايد «اللّه اللّه فِى نَظْمِ أَمْرِكُم...»، و از عجايب كلام مولا على است؛ نظمی كلى كه به او اجازه مىدهد برنامههاى شخصى، خلوت و برنامههايى كه مربوط به سلوك فردى و جمعى هست را در زمان اندكى به نتيجه برساند، و با توجه و تمركز بتواند خلوتش را با جماعت جمع كند؛ جماعت همراهى كه با آنها حركت مىكند و «چون ساغرت پُر است، بنوشان و نوش كن...»!
جماعت بايد به نوعى باشد، كه با حركت در آن، فرديتش نيز حفظ شود؛ و وقتى فرد است، با جمع بودنش حفظ شود! وقتى فرد نسبت به حفظ به اين دوگانهى مقدس، موفق شود، راهش تضمين شده است و ميانبرش قطعى است. مشكلاتى كه براى شخص بوجود مىآيد، ناشى از غوطهورى در فرديت است، كه امكان بودن با جماعت را پيدا نمىكند (يا جماعتش اندک است)، يا در جماعاتى كه به آنها واصل شده، خود را فراموش میکند، و دچار حركت جمعىِ از خود بيگانه میشود. امكان ندارد فردى اين دو را با هم حفظ كند و حركتش دچار مشكل شود. حتى اگر مسير، اشتباه باشد و اشتباه كند، اين حركت ميانبر جمعى-فردى كمكش خواهد كرد؛ «اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک / از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک»؛ هيچ باكى در اين راه نيست!
اين دوگانهى مقدسِ «إيّاكَ نَعْبُدُ و إيّاكَ نَسْتَعِين»، دوگانهی «يَدُاللّه مَعَ الجَماعة»، دو گانهى جمع و فرد، چيزى است كه ما در اين روزها و شبهاى سرنوشت بايد از خداوند بخواهيم، و بتوانيم زندگیمان را بر اين اساس منظم كنيم؛ نظم عامى كه امكان ساعاتى خلوت در فرد و جمع، و نظم خاص براى ادامهى اين برنامهى جمعى- فردى را به ما بدهد؛ كه اگر اينگونه شود، حركت و زندگى درست ما تضمين است.
#شببیستم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 حقیقتِ سجود #شببیستویکم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی #درمکتبعلامهطباطبایی
🌙 حقیقتِ سجود (۱)
«وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ»، به معنای نزديكى و در دسترس بودن راه انسانيت است، که در زندگى ما فراموش مىشود، و همین فراموشى انسان را از مسير خود باز مىدارد. گاهی فراموشى به معنای گرفتار غفلت بودن، و زندگى مادى را بر زندگى انسانى ترجیح دادن است، كه در نسلهاى گذشته اين حالت بيشتر رخ میداد. اما در نسل امروز نوعى فراموشى ديگر غالب است؛ فراموشى كسى كه دنبال مسير انسانی افتاده، اما در هنگام عمل، در سرگردانى و غفلت و ندانمكارى فرو مىرود.
وضعيت زندگى در جوامع امروزى، بخصوص جامعهى ما، و انسانِ متوسط، به نوعى است كه مُذَکِّرات (تبليغاتِ معنوى) زياد است؛ چرا که زندگىها سختىهاى روحى و روانی بسیاری دارد، كه انسان بدون توجه به حالات معنوى، امكان ندارد زندگى راحتى داشته باشد. در مقابل همانقدر كه رفاهِ مادى و تمدنى افزايش يافته، رفاهِ وجودى و معنوى كاهش يافته است! لذا بطور طبيعى انسان در غفلتِ نوع اول نيست، اما غفلت نوع دوم مشكل اساسى اوست. نوعی که انسان در عين داشتن انگيزه، توان و ارادهى حركت، در سرگشتگى و گم كردن راه بسر میبرد، و اين فراموشى خاص مشكل انسان زمانهى ماست.
اما اين فراموشى از كجاست؟ اين فراموشىِ خاص كه انسان امروز را سرگردان و تنها و بیكس كرده است؛ مشغوليتهاى خاص انسان به حُبّ و بُغضها، هوا و هوسهاى خارج از عقل، اعتقادات و تفكراتِ غلط است، که او را از تعادل خارج ساخته، و در گرفتارى و زندان نگه میدارد. انسان امروزى، به دليل ابزارهايى كه در اثر رشد علوم بدست آمده، رفاهش بيشتر شده، و زمان بيشترى براى تفكر و ارتباط گرفتن، و امكانات بيشترى براى كسب اطلاعات، دوست داشتن، كينه ورزيدن و... دارد. اين خروج از زندگى عاقلانهى متعادل، اساسِ فراموشى انسان امروز است. وقتى در اثر شدت اين مشكلات، به خود مىآيد و سعى مىكند اندكى زندگى انسانى داشته باشد، اين رسوبات كه وجودش را فراگرفته است، و توهماتى كه بجاى واقعيت در روحش ريخته، و اكنون توانايى خلاصى از آنها را ندارد؛ اجازهى زندگىِ متعارفِ متعادل به او نمىدهد. او قدرت، توان و جرأت مقاومت در برابر اين توهمات را ندارد! وقتى بنا دارد به سمت زندگى صحيح گام بردارد، اين رسوبات در او سردرگمى ايجاد مىكنند.
راه مقابله با اين مشكل استغفار است؛ استغفار يعنى كندن، جدا شدن و رها كردن اين ضايعاتى كه همچون انبانى بر دوشمان حمل مىكنيم، و ما را زمينگير و لَخت و بىارزش مىكند. استغفار داراى مراتبى است؛ استغفار زبانى كمترين مرحله است. استغفار بايد در وجود انسان رسوخ كند و اين لايههايى را كه چون سنگْ وجود انسان را در برگرفتهاند، بشكند و انسان را پاكسازى كند. استغفار بايد وجودى باشد؛ پس از مرحلهى زبان، بعد از عميق شدن و شكستن لايههاى اضافى انسان، استغفار وارد مرحله قلب مىشود؛ اما هنوز استغفار وجودى چيز ديگرى است. استغفاری که از قلب هم مىگذرد و وجود انسان را پاك مىكند، و حاقِّ ذاتِ انسان را از اين گرفتاریها نجات مىدهد.
ادامه دارد...
#شببیستویکم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 حقیقتِ سجود (۱) «وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ»، به معنای نزديكى و در دسترس ب
🌙 حقیقتِ سجود (۲)
این فراموشى خاص، درد و گرفتاری انسانِ امروز است. اما اين گرفتارى خاص، همانقدر كه او را در زندان فرو مىبرد، و زنجير به پايش مىبندد، ميلش به آزادى را بيشتر و بيشتر مىكند. انسان امروز اگرچه گرفتارتر است، اما انگيزهى آزادى و رهايى بيشترى دارد؛ و اين استغفار در انسان، با اين ميل، اراده و همت، از مرتبهى زبان و قلب خود به خود مىگذرد، و به مراتب بالاترى مىرسد، كه آزادى و پاكى وجودى انسان را مىخواهد.
مرتبهى بالاتر از استغفار و آزادى، سجده است. سجده فقط يك حركت بدنى، به خاك افتادن و پايين آمدن نيست؛ حقيقتِ سجود، بلند شدن، برخاستن و پرواز كردن است؛ برخاستن انسانيت است. انسان در انسانيتِ خود، بلند مى شود، بپا مىخيزد، رها و آزاد مىشود و قامتش تا آسمانها پيش مىرود! سجود مراتبى دارد كه گرچه از استغفار آغاز مىشود، اما حقيقتش رهايى انسان و شكستن گرفتاریهايش هست. اينكه انسان، از خصائص، حُب و بُغضها و صفاتى كه گرفتارش کرده هم بگذرد و به حقيقتى بالاتر برسد؛ به شكستن خصلتهايش، حتى آرزوها و قلههاى مادى و معنوى كه براى خود قرار داده است.
انسان در سجودِ حقيقى خود، در مرتبهى بالاتر آن، متوجه مىشود كه فراتر از قلههايى است كه قبلا مىخواست؛ حتى معنويات، خيرات، ثمرات زندگى و تأليفاتى كه فكر مىكرد خدمات زيادى براى انسانيت دارد؛ آثار، نتايج و... آنهايى كه به اين مرحله مىرسند، از همهى اينها مىگذرند، و انسانيتى فراتر در درون خود، و در ميانهى زندگىشان مىبينند.
اما اين هم نهايتِ سجود نيست! اينكه انسان هر چيزى كه او را در اين جهان به عنوان يك انسان محدود مىكند، بعنوان كسى كه زمانى آمده و زمانى مىرود، از جايى شروع مىكند، به جايى مىرود، و سير و حركتى دارد؛ از تمام آنچه دارد و ندارد، از تمام خوبیها و بدیها، از تمام اعتقادات كه وهمهايى هستند كه جهان را در آن محدود مىكند؛ حقيقت و انسانيتش بالاتر از اينهاست. مقام خليفةاللهى ما مقام بینهايت است؛ انسان همچون بینهايت، چيزى است كه فقط در نفى همه چيز معنا میشود! نفیاى كه از همهى اثباتها مىگذرد و هيچكجا متوقف نمىشود.
اين مقام اگرچه براى ما تا حدى قابل دسترس نيست، و ما پيوسته از زندانى به زندان ديگر در حركتيم، و سجود ما بسيارى از مواقع فرورفتن در تمايلات و آرزوهاى مادى و معنوىِ متناهىِ محدود است؛ اما حداقلى كه مىتوانيم بدست آوريم اين است كه توجه به آن مقامِ حقيقىِ سجده داشته باشيم. در اين شبها خصوصاً اين براى ما قابل حصول است؛ اينكه قادر مىشويم در همين شرايط و با همهى سرگردانیها، از همه تفكرات، خصلتها، اعتقادات و... گذر كنيم؛ و مىتوانيم اندكى، در حد يك جرقه، تابش و نور، سجدهى حقيقى را استشمام كنيم. چه بسا آن كسى كه گنهكارتر، محصورتر، متناهىتر است، و بيشتر از ديگران از خود پشيمان و ناراحت است، بيشتر به اين مرحله برسد! ما در اين شب بايد حقيقتِ سجود را استشمام كنيم، و بعد از این هم گاهگاهى اين تجربه را تكرار كنيم.
#شببیستویکم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مواجههی حقیقی با متن قدسی #شببیستودوم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی #درمکتبعلامهطباطبایی
🌙 مواجههی حقیقی با متن قدسی (۱)
متون قدسى گاهى براى ما در نهايت استفاده است، و گاهى هم كامل از آن بيگانهايم؛ گاهى يك جمله، يك كلمه، يك حال، و گاهى حتى يك نواى متن چنان در عمق وجودمان مىنشيند، و وجودمان را به آتش مىكشد كه خودمان تعجب مىكنيم. اما زمانى متنهاى طولانى، حتى متنهايى كه از لحاظ عقلى براى ما كاملا روشن و واضح است، نه تنها نتيجهاى ندارد، بلكه در كمال بيگانگى نسبت به آن هستيم. ما چگونه بايد با اين همه متون آسمانى و متنهاى قدسىِ زمينى، مانند برخى از اشعار مواجه بشويم؟ چگونه بايد با آنها ارتباط انسانى برقرار كنيم؟
چرا گاهى يك شعر، يك غزل و يك ضربالمثل آنطور با زندگى ما عجين مىشود كه انگار از زبان ما سروده و گفته شده است؟ راهِ مواجهه را اگر بلد نباشيم، استفادهى ما ضعيف، و بلكه گاهى مضر خواهد بود و گاهى القاى از بيرون براى مواجهه با متن قدسى، نتيجهى معكوس خواهد داشت!
اگرچه كار علمى، قرآنپژوهى و تعليم و تعلم در مورد متون قدسى، مراجعه به كتب شرح و تفسير، ارزشمند و مهم و حياتى است؛ اما حقيقتِ متن قدسى فراتر از اين است. جهانِ تعليم و تعلم و تفسير و پژوهش و هر چيزى از اين دست، جهانى مجزاى از جهانِ انسانى است. حقيقتِ مواجهه با متن قدوسى بايد در دنياى انسانى باشد؛ دنياى زندگى انسان، دنيايى كه انسان در واقعيت در آن زيست مىكند. اينها مىتوانند مكمل هم باشند، اما بجاى هم نمىتوانند بنشينند. بسيارى از كسانی كه تحت تأثير اين متنها در تاريخ، جزوِ عرفا و بزرگان و زهاد بودهاند، در عالم اسلام و غير اسلام و در شرق و غرب؛ كسانى بودهاند كه از اين علوم بهرهاى نداشته اند! آنجا كه «ستارههايى درخشيدند و ماه مجلس شدند»، فراتر از اين بودند؛ كسانی كه از طريق آنها اين متون قدسى را فرا گرفتهاند، كسانى هستند كه «به مكتب نرفتهاند و خط ننوشتهاند».
دنياى انسانى فراتر از اين دنياست، و ما باید مواجههاى را بياموزيم كه در اين دنياى واقعىِ انسانى براى ما رخ مىدهد. از هر نوع متن قدسى كه بخواهيم استفاده كنيم، اگرچه تعليم و تعليم و مراجعه به كتب و غیره براى ما ارزشمند است؛ اما حقيقتِ مراجهه براى ما بايد در عالم انسانِى خويشتن صورت گيرد. اما چگونه؟
ادامه دارد...
#شببیستودوم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مواجههی حقیقی با متن قدسی (۱) متون قدسى گاهى براى ما در نهايت استفاده است، و گاهى هم كامل از آن
🌙 مواجههی حقیقی با متن قدسی (۲)
در مواجهه با متن قدسى، رها شدن از عالم ذهن، و دنياى علمى و تحقيقاتى، و متنپژوهى و كلاس و كتابخانه كار سختى نيست! انسان با تصميم و اراده مىتواند اين كار را در هنگام مواجهه، ديدن، استماع و قرائتِ متن انجام دهد. اما سختتر اين است كه ما دنياى قدسىای براى خود ساختهايم، كه فراتر از اين جهانِ زندگى است و خدايى كه در آسمانهاست، و كتابى كه از بالا نازل مىشود و به اين جهان زندگى القا مىشود، و پيامبرى كه متفاوت از ماست و ما مجبوريم حرف او را گوش كنيم تا به جهان آخرت(جهانى غير از اين جهان) برسيم؛ همهى اين توهماتى كه براى خود درست كرديم، ما را از واقعيت و عينيتِ متنِ قدسى كه از رگ گردن به ما نزديكتر است، دور مىاندازد!
لذا نمىتوانيم به حقيقتِ امر و متنِ قدسى كه بديهى، نزديك و درخشنده مانند خورشيد است، دست پيدا كنيم. چون جهانِ قدسىاى فراتر از اين جهان مىسازيم، مجبوريم امر قدسى را هم جداى از اين زندگى و امر عينى بدانيم، و بعد با فشار و تحميل به خود، القا كنيم. پس از اينكه گرفتار شديم و نتوانستيم با اين حقيقت ارتباط برقرار كنيم، مجبوريم به دنبال پژوهش، خوانشهای مختلف، علم و تفسير برويم!
اين رجوع، با رجوع حقيقى اختلاف دارد؛ حقيقتِ امرِ قدسى، حقيقت زندگى ماست. ما در همين جهانى كه هستيم، همانقدر كه روز برايمان روشن است، امرقدسى هم چنين است. متن قدسى مانند يك ضربالمثل روشن است، كه وقتى مىشنويم گويا از درونمان بلند شده، و غير از اين حقيقتى نيست. هر چيز غير از اين، تصنعى و غير واقعى است. كافیست انسان از آن جهانِ قدسى كه براى خويش ساخته فاصله بگيرد، و بعد همان طوری كه خواطر و مشغوليتهاى روزمره را كنار مىگذارد، اندكى در خود فرو برود، و در محضر و سماع متن قدسى قرار گيرد، تا حقيقت و بديهيت متنِ قدسى از درونش جوشش كند؛ حقايق آن را ببيند، همانطور كه با چشمانش مىنگرد! شرط آن رها كردن قشرهايى است كه انديشه و اعتقادات ما را فرا گرفته است؛ ولو اينكه حقيقت باشند! حقيقتى كه از درون ما مىجوشد، همانی است كه در محضر امرِ قدسى برايمان مقدور است.
ما بايد با توجه به خود و كنار گذاشتن انديشهها، خواطر، افكار و اعتقادات، و حتى حقايق، لحظهاى خودمان باشيم؛ همانطور كه يك عربِ بيابانى در مواجههى با پيامبر، و در شنيدن يك سورهى كوچك چنين است! همانطور كه بودا در مواجهه با حقايقِ زمان خود آنگونه بود؛ و همانطور كه هر انسانى، عارفى، زاهدى با شنيدن يك شعر، كلام و حرفِ كوچك در چنين مقامى قرار مىگيرد؛ ما هم مىتوانيم در همين حال واقع شويم و اين با تمرين، استمرار، نظم و تقيد به توجه، و مواجههى صحيح با متن قدسى، بصورت مستمر و مداوم ممكن است.
در اوايل كار، انسان به دليل انسى كه با تفكرات، القائات، تصنعات و دنياى ساختگى، به نام دنياى قدسى دارد؛ آخرت، خداىِ آسمان و متنِ قدسى كه از آسمان نازل شده، و از درون ما نجوشيده؛ و خدا و پيامبر و امام معصومى كه چونان روح با ما نيستند، و انسان بيرونى هستند؛ بدليل اين انس نمىتواند به راحتى مواجههاى صحيح با امر قدسى داشته باشد. اما تمرينهاى اندك، اما منظم و مستمر، و کمی وقت گذاشتن در روز، انسان را به اين مرحله مىرساند؛ و ما قادر خواهيم شد كه از متن قدسى مطالبى درك كنيم كه پيش از اين برايمان مقدور نبوده است.
#شببیستودوم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مباهله با موانع حرکت انسانی #شببیستوسوم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی #درمکتبعلامهطباطبایی
🌙 مباهله با موانع حرکت انسانی (۱)
دعاى سحر(مباهله) در بين ادعيه، دعاى عظيم و شگفتى است. متن دعاى سحر، که خصایص ويژهاى دارد، همان دعاى مباهله است. مباهله اقدام ويژهای است كه گروه اندكى در مقابل قدرتهاى بزرگ انجام مىدهند، و نشانهی عزم و اعتماد آنها به اين موضوع است كه قدرتى وراى اين ظاهر وجود دارد، و اقتدارى كه از حقيقتِ آن برمىخيزد كه با اعتماد به اين قدرت، در مقابل قدرتِ ظاهرى بزرگتر مىايستند!
اين اطمينان و اعتماد، از حقيقتِ باطنى اين عالم بر مىآيد. ما براى حركتمان در اين شبها، رمضان و مابقى عمر، بيش از هر چيز نياز به اين اطمينان داريم. اتصال و حالتى كه در رمضان كه ماه ضيافت، الطاف و فيوضات خاص است، براى انسان پيدا مى شود؛ و با اين اضطراب همراه است كه آيا بعد از رمضان ادامه پيدا خواهد كرد؟
دعاى مباهله به انسان نشان مىدهد كه مىتواند بر آنچه در اين شبها به دست آورده و مى آورد، تكيه كند و سالی را با همين بسازد. از جانب خداوند گويا پيامى در اين دعا هست، و اين اعتماد و اطمينان برقرار است كه همهچيز در جهت اهداف انسانى و صحيح پيش مىرود. اين اعتماد به اين معنا نيست كه اگر ما عمل نكنيم، باز هم نتيجه حاصل مىشود؛ بلكه برعكس، نشاندهندهى اين است كه در اين شبها انسان مىتواند برنامهاى بريزد كه نتیجهاش تضمين شده، حتى اگر اشتباه كند! همين كه به سمت آن برود، مىتواند به نتيجه برسد، و منافاتى هم با خوف و رجاء دائمىِ انسان در اين جهان ندارد.
بركت، رحمت و ضمانت، از آسمان نازل مىشود؛ اما عمل از ناحيهى ماست. هر چند كه توفيق عمل نيز از جانب خداوند است، اما اندكى از همه چيز، منوط به ماست. همهى جهان، آسمانها و فرشتگان در كارند، و وسايل را مهيا مىكنند تا ما قدمى برداريم. در صورت انجام آن اندك، ضمانت حتمى است! هر چند كه خوف و رجاء همواره وجود دارد؛ خوف از ناحيهى ماست، و رجاء از آسمان نازل مىشود.
ما باید دو قدم برداريم؛
قدم اول: موانع عمل را برطرف كنيم.
موانع هم بر دو نوع هستند:
موانع خاصى كه انسان را از تعادل انسانى خارج مىكنند، و مانع حفظِ انسانيتِ انسان مىشوند. حب و بغضهاى انبار شده، مشغوليتهاى خاص كه همراه تهمت و اعمال نادرست هستند؛ و هر مشغوليت سنگينى كه انسان را از خودش غافل مىكند. اينها بايد اصلاح شوند و آثار و رسوباتشان برطرف گردند؛ حتى اگر سالها به طول انجامد؛ چرا كه اگر انسان از اين زندانها رها نشود، توان حركت در راهِ باز و روشن نخواهد داشت!
موانعى كه از مشغوليتِ طبيعىِ انسان ايجاد میشوند؛ به طوری كه همهى زندگى روزمره، مسئوليتها، شغل، خانواده و... به او فرصت توجه به خويشتن، و مراقبه و محاسبه نمىدهند. انسان اگر اينگونه مشغول باشد، خود به خود راه تكامل خود را مىبندد. البته موارد استثنا مانند بيماریها و گرفتاریهاى خاصى كه از دست انسان خارج هستند، فرق مىكند. مسير انسان بايد به سمت رهايىاش باشد؛ در حدى كه حداقلى از روز را بتواند به خود بپردازد. در غير اين صورت انتظارِ رشد نمىتوان داشت!
ادامه دارد...
#شببیستوسوم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مباهله با موانع حرکت انسانی (۱) دعاى سحر(مباهله) در بين ادعيه، دعاى عظيم و شگفتى است. متن دعاى س
🌙 مباهله با موانع حرکت انسانی (۲)
حركت به سمت رفعِ موانع، موفقيت را براى ما حاصل خواهد كرد. زمانى را كه براى رفع موانع صرف مىكنيم، خداوند و تمام كائنات برای ما جبران خواهند كرد! همهى اين حركتها گامِ اول براى رهايى انسان، و براى انجام كار طبيعىاش است.
گام دوم؛ توجه به خويشتن
ترك موانع، همهى عبادات و شرايع براى اين است كه انسان، خود را فراموش نكند، و آن حقيقتِ نامتناهى انسانى را ببيند، احيا كند و از غفلتِ اين جهانى دست بردارد؛ غير از اين راهى نيست!
راهِ رسيدن به خداوند نيز از خويشتنِ انسان مىگذرد؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه». توجه به نفس از همين زندگى روزمرهى ما آغاز مىشود. وقتى از طريقِ سجود و استغفار موانع را كنار گذاشتيم؛ وقتى از طريقِ دوگانهى مقدس، توانستيم خويشتن را در جمع، و جمع را در خويشتن ببينيم؛؛ آنگاه مىتوانيم همهى امور را بر محور خويشتن استوار كنيم.
خويشتن، توجه به آن و احياى آن، حقيقتِ ديانت و الوهيت است. تمام مقامِ خليفةاللهى، همين الان در هر شرايطى (حتى با كولهبار گناه) در خويشتنِ نامتناهىِ ما، زنده و آماده است. هر قدمى كه به سمت خود و به آن خويشتن برداریم، به ديانت و الوهيتِ حقيقى نزديكتر شدهايم؛ الوهيت و ديانتِ حقيقى، نه ديانتِ توهمى كه آمده تا ما را عبدِ ارباب بيرونى كند! ارباب و خداىِ توهمى كه در آسمان است و از آن بالا دستور مىدهد!
ما با خويشتنِ نامتناهیمان، با تمام كائنات يكى هستيم؛ و خداوند ذات و كُنه و جوهرهى اين جهان و ماست. اگر ما موانع را در زندگى روزمره كنار بگذاريم، و پيوسته ساعتى از روز را به خود توجه كنيم؛ از اين طريق ضمانتى را كه خداوند در دعاى مباهله و دعاى سحر به ما مىدهد، خواهيم داشت.
قدم اول رفع موانع، غفلتها و چيزهايى است كه نمىگذارد با خود تنها باشيم. بايد حداقل برنامههايى در روز داشته باشيم كه وظايفِ انسانیمان را فراموش نكنيم؛ و سپس ساعتى براى توجه به خويشتن، بصورت منظم و مستمر و زنده در نظر بگيريم. بهترين زمان ارتباط با خويشتن زمانِ نمازهاى روزانه، و بخصوص زمانِ سحر است؛ اما این زمان ضرورى نيست؛ مهم زمانى است كه انسان بتواند وقتش را تخصيص دهد، و با خود اندکی خلوت کند، اندکْ اما واقعى، زنده و متمركز! و همراه آن برنامهى زندگىاش به نوعى باشد كه بازگشت به اين انسانيت را انعكاس دهد. اين مقدارِ اندك براى موفقيتِ انسان، بدون ترديد تضمينكننده است!
#شببیستوسوم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوچهارم.mp3
1.01M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۴)
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»
#روزبیستوچهارم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۴) «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَ
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۴)
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»
وقتى انسان در يأس و نااميدى قرار مىگيرد و احساس مىكند كه راهها بر او بسته شده، و زمينگير مىشود؛ وقتى بعد از فتوحاتى چون رمضان، و شبهاى قدر، و بعد از فتوحات درونى كه جهان پيشِ چشمِ انسان میگسترد؛ ناگهان خود را در تنگنا و يأس و بىراهى مىبيند؛ اما اگر اندكى تلاش حقيقى بورزد، راههاى الهى بر او باز مىشود.
اين تلاش فقط به اين صورت نيست كه انسان حركت و جهاد بيرونى كند، و از جايى به جاى ديگر برود؛ بلكه اصلِ جهاد اين است كه انسان لحظهاى خود را آزاد بگذارد، تا سُبُل از درونش بجوشد! انسان وقتى دچار يأس و نااميدى مىشود، كه از تعادل خارج شده باشد. پيشداورىها، نگاههاى منفى، تفكرات غلط و هر چيزى كه انسان را از تعادل، اقتدار و قدرت انسانى خارج كند؛ نااميدى مىآورد.
كافی است انسان به خود برگردد؛ «و إنَّ اللّه لَمَعَ المُحْسِنِين». احسان و نيكوكارى به اين نيست كه انسان، غذا، پول و امكانات به ديگران دهد؛ بلكه بيش از هر كسى، خودِ انسان محتاج احسان خودش هست. همهى احسانهاى بيرونى، جلوهاى از اين احسان درونى هستند. چه بسا ما براى فرار از این احسان درونى، به احسان بيرونى مىپردازيم؛ كه اگر اينگونه باشد، سرتاسر خسارت است!
چه بسا براى اينكه اشتغال، وظايف، رسالت و كار درونىمان را انجام ندهيم؛ اشتغالِ بيرونى، خدمات، اهداف و رسالتهاى بيرونى درست مىكنيم، تا بتوانيم اندكى خود را فراموش كنيم. اگر چنين باشد انسان در سراشيبى قرار مىگيرد.
اما خداوند با كسانى است كه به اندك مقدارى به خود نيكى كنند؛ از تنگناها خود را بيرون آورند، و نگاه كوتاهشان را كنار بگذارند و به تعادل باز گردند. در اين صورت «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»؛ يك راه نه، بلكه راههاى مختلف، پيشِ رويش باز مىشود و انسانى كه خود را در زندان، يأس و نااميدى، و زمينگيرى مى بیند، و مشكلات در او رسوب كرده است؛ ناگهان مثل پرندهاى آزاد و رها و سبكبال به پرواز در مىآيد.
#روزبیستوچهارم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوپنجم.mp3
1.29M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۵)
«وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
#روزبیستوپنجم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۵) «وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۵)
«وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
انسان به محض توجه به خودِ اين جهانىاش، یعنی زندگى، حالات و هر چه كه مختص اين جهان است؛ در خسران است!
اين خسارت، خسارتِ ذاتىِ انسان در اين جهان است؛ وقتى كه در آن گرفتار شود و به آن توجه كند. توجه به وجودِ اين جهانى، به اين معناست كه حقيقتِ نامتناهى و عينيتِ بىنهايتش را، در اثر توجه به اين جهان، در اين محدوده زندانى كرده است، و اين اساسِ خسارتِ انسان است؛ خسارتى كه با چيز ديگرى قابل مقايسه نيست.
به محض اين توجه، اين حقيقت بینهايت را، از عدم تناهى، از آن اتحادى كه با آسمان و زمين دارد، از وحدتِ وجود، و از بینهايتى كه در همهى كائنات پراكنده است، و انسان از آن فراتر است؛ به اين جهانِ محدود مىآوريم و در خسارت قرار مىگيريم.
وقتى چنين توجهى مىشود، و انسان خود را اسير و گرفتار مىكند؛ اين خسارت، در اين قوسِ نزول و هبوط در جهان، فقط با ايمان و عمل صالح جبران مىشود؛ «إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ». ايمان يعنى، در عين بودن در اين جهان، انسان مىداند، مىپذيرد و توجه مىكند كه وجودى فراتر از اين دارد. عمل صالح يعنى توجهات عملىاش، حركتش در زندگى و هر عملى كه در اثر توجه او به اين جهان است، را محدود نمىكند.
«وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»، و تنها به خود اكتفا نمیكند؛ بلكه در اجتماع، ارتباطاتش و زندگى عملیاش، توجهاش، و توجه دادنش، بايد به حق باشد.
بالاترين حق، بینهايت بودن انسان است؛ اينكه انسان، زندانى شدن در اين محدودهى كوچك را نپذيرد، و بداند كه حق، فراتر از اين است! توجه كند و توجه دهد به تحمّل تا گردونهى زندگىِ اين جهانى؛ و صبرش را طورى تمام نكند كه از بینهايتِ وجودىاش غافل شود. اگر چنين باشد، انسان از خسارتِ خود، فاصله مىگيرد.
اما اگر گرفتار توجه به حقيقتِ صرفا اين جهانى، حقيقت و موجوديتی محدود، غير واقعى و متناهى شود، خسارتش هميشگى است؛ و لحظه به لحظه ادامه پيدا مىكند. مگر كسانی كه ايمان و عمل صالح و توجه به حقِ نامتناهى، و صبر براى رسيدن به آن حق داشته باشند.
#روزبیستوپنجم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوششم.mp3
2.08M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۶)
«إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ»
#روزبیستوششم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۶) «إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن م
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۶)
«إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ»
وقتى انسان به نامتناهى توجه مىكند، و از اين زندانِ تنگ شروع به بيرون آمدن مىكند، فكر مىكند عشق به بینهايت و توجه به بیکرانهها او را ناآرام و دچار اضطراب مىكند؛ اما بر خلاف تصور ما، اضطراب، ناراحتى، غم و حزنى كه برای ما ايجاد مىشود، ناشى از توجه به نامتناهى نيست؛ بلكه معكوس اين امر درست است!
همهى اين اضطراب و تشويشها ناشى از وابستگى انسان و انس او نسبت به زندان متناهىاش است! انسانى كه نمىخواهد از اين منزلگاهى كه در آن رسوب كرده حركت كند. اما جهان، افقهاى بیكران، عرصههاى نامتناهى، و زيبايیهاى بىبديل را كه مىبيند، متوجه مىشود كه بايستى از اين منزل بيرون آيد و از این زندان خلاص شود؛ اما فكر اينكه روز و شبى را بدون زنجير برپا دارد، او را ناآرام مىكند؛ اين ناآرامى ناشى از ميل او به بازگشت به زندان است!
آنچه از توجه به بینهايت به انسان مىرسد، جز آرامش و راحتى نيست؛ حتى جايی كه سختترين مصيبتها، دردها و رنجها براى انسان حادث مىشود؛ همچون واقعهى عاشورا، كه عاشورايیها در ميلشان به بینهايت، بزرگترين مصائب هستى را به جان خريدند، اما همهى آن مصائب به چشمشان جز زيبايى نمىآيد، و هرگز حاضر به برگشت از اين مسير نيستند؛ چرا كه رهايى از زندان برايشان بطور كامل صورت گرفته، و در ترديد بين متناهى و نامتناهى، زندان و آزادى، ترك منزلگاهِ موقت و رفتن به بینهايت، نيستند.
چگونه است كه براى كسى كه خود را براى مقامات بلندى در اين جهان آماده مىكند، تمام تمرينها، فشارها و دردهايش، چنان پيشرفتى ارزشمند، گواراست، و هر چه بيشتر به خود فشار بياورد، لذت بيشترى مىبرد؛ جهان نامتناهى نيز اينگونه است.
بدتر از ترديدها نسبت به برونرفت از زندان، آن هنگام است كه مدتى كه از نگهداشتن خودمان در زندان گذشت، اصولا زندان را فراموش مىكنيم، و اين فراموشى چيزى غير از بیتوجهى انسان به عالم بینهايت، نيست. جهان بینهايت، تماما آرامش، قدرت و غلبه است. انسانهاى اندكى كه توجه به بینهايت كردند، در مصاف با دشمنان بيرونى يا درونى، بر دهها برابر خود غلبه پيدا مىكنند؛
«بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ» چرا كه دشمن بيرونى يا موانع درونى با حقايق و عينيتهاى جهان، بيگانه است. اين بيگانگى سبب مىشود، اسبابِ قدرت از دستشان خارج باشد.
همچون موسى، كه هزاران سِحر را در بيابانى كه ساحران تمام نيرویشان را جمع كرده بودند، با يك پرتاب عصا از بين مىبرد. كسانی كه در برابر موساى درون يا بيرون ايستادهاند، درك صحيحى از جهان و رموز آن و قوانين و سنتهايش ندارند و بر طبل باطل مىكوبند. در مقابل، كسى كه به بینهايت توجه كرده، موساى درون يا موساى تاريخى، بدليل توجه و احاطهاش نسبت به واقعيتهاى جهان، بر هزاران برابر خود غالب است!
#روزبیستوششم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوهفتم.mp3
1.15M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۷)
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا»
#روزبیستوهفتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۷) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُو
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۷)
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا»
ذكر خداوند به اين نيست كه ما صرفا با زبان خود، نام خداوند را ذكر كنيم، و اين ذكر را بطور پيوسته تكرار كنيم. ذكر كثير به اين نيست كه تعداد ذكر زبانى زياد باشد؛ ذكر اينگونه نيست كه ما خداوند را ارباب و موجودى بدانيم كه در آسمانها ساكن است، و ما تسليم او هستيم تا از مشكلات دو جهان در امان بمانيم؛ اين خدا توهمى است، خداوند از رگ گردن به ما نزديكتر است!
ذكر خداوند به اين است كه ما از اين فضاى متناهى زندگىِ روزمره، از اين گرفتاریها، از اين زندانى كه در آن هستيم، بتوانيم خود را نجات دهيم، و پيوسته اين توجه را براى خود ايجاد كنيم كه اين زندان، آنچه كه مىبينيم، آنچه كه گرفتارش هستيم و درونش به بنبست رسيديم؛ تمام واقعيت نيست. آنچه كه نسبت به آن حب و بغض داريم، و اهتمام و توجهمان در حال حاضر و در همين لحظه است، تمام عينيت جهان نيست؛ بلكه عينيتى فراتر از آن وجود دارد.
به محض اينكه از اين فضاى بسته خود را به جهتى ديگر كه نامتناهى است، ببريم؛ اين «ذكر خداوند» است. براى كامل كردن ايمان، انسان بايد پيوسته به اين حقيقت توجه كند كه فراتر از آنچه مىبيند و مىداند، چيزى هست. اين «ذكر كثير»، گاهى مىتواند با زبان هم همراه باشد. زبان و ذكر زبانى و ذكر نام خداوند، تكميل اين ذكر است؛ اما حقيقتش نيست. اگر «ذكر» تنها به زبان باشد و حقيقتى نداشته باشد؛ يا اگر توجه انسان به خداى توهمى باشد؛ نه تنها ممكن است پيش نرود و رشد نكند، بلكه چه بسا باعث عقبگرد هم بشود!
تسبيح صبح و شام به معناى تسبيح هميشگى و هر لحظهاى است كه انسان مىتواند توجه كند. تسبيح فقط ذكر «سبحانالله» با زبان نيست. حقيقتِ تسبيح، حقيقتى است كه در وجود انسان است. ما پيوسته جهان را بصورت محدود، پر از مشكل، گرفتارى و بنبست مىبينيم؛ اما تسبيح به اين معنا است كه لحظهاى توجه كنيم كه جهان فراتر از اين است، و راه ما بسوى بینهايت باز است؛ به محض اين توجه، تسبيح رخ مىدهد. تسبيح، همچون بقيهى اذكار وقتى كه با زبان گفته شود، كامل مىشود. ما با درك و فهمى كه از جهان داريم، آن را پيوسته به مشكلات، ناكارايى، فضاى محدود و بسته متهم مىكنيم؛ اما اين حقيقت ندارد. جهان كاراتر، كاملتر و بهتر است، و اين توجهْ «حقيقتِ ذكر» است.
#روزبیستوهفتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوهشتم.mp3
1.62M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۸)
«وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»
#روزبیستوهشتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۸) «وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ» #
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۸)
«وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»
هنگامی كه رمضان در حال تمام شدن است، گويا ما در این جهان نامتناهی رها مىشویم، و نیاز داریم که ضمانت، پشتیبانی و اطمینان بیشتری در این تنهایی، سلوکِ سخت و راهِ دشوار داشته باشیم. اما اگر انسان درست نگاه کند، مىبيند كه این اطمینان در اين جهان، بسيار زیاد است، و در این جهان هستی، همهچیز چنان منظم و مرتب است كه ابراهیمهاى بیرون و درون(نیروهای درونی که از حقیقت ما میجوشند)، پيوسته در مقابل بتهای ساختگی، خدايان دروغين، اربابهای بیرونی و شیاطين، كه كارشان ضلالتِ انسان است، هستند. ابراهیمها، در حال برنامهریزی، کید و مهندسی کردن در مقابل این بتها هستند.
«لَأَکِیدَنَّ اَصْنَامَکُم» این بتهایی که خودمان ساختیم یا بیرون ما هستند، اگر چه قدرتمند و تمام عیار هستند، و ظاهرشان افراشته، و بتکدهها مملو از بتهاست، و انسانها پیوسته در حال پرستش این بتها هستند؛ و اگرچه جامعه و همه، معبودشان همین بتها و بتکدههاست؛ و اگرچه این بتها، بتکدهها و متوليانشان، و حاکمانى كه از این بتها و بتکدهها نشأت و دستور مىگيرند، و عبادت مىکنند، بر جامعه و جهان حاکم هستند؛ ولی همواره در درون و بیرون انسان، ابراهيمى پيدا مىشود كه با حق و عدالت، پيوسته در مقابلِ برنامهريزى، كيد و حيلهگرى اصنام و بتکدهها میایستد!
«ِأَکِیدَنَّ»؛ «كِيد» به معناى برنامهریزی، مهندسی کردن، تدبیر و تقدیری است که بر همهی عالم استوار است. آن ابراهيم، كه يك نیروی درونی یا یک انسان بیرونی است؛ اصنام را نابود میکند، و این حقیقتی است که پیوسته ما را کمک میکند. هر چقدر هم كه ما دشواری، سختی و صعوبت در مسیر داشته باشیم؛ و این موانع، که همین بتکدهها و بتهاى توهمیِ ساختگی هستند، از طریق ابراهیمها نابود مىشوند.
«بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»؛ در شرایطی که انسان آگاه نیست، و به اين بتها پشت کرده، و فكر مىكند كه راهی نیست؛ در شرايطى كه خيال جامعه راحت است كه این بتخانهها پابرجا هستند؛ در شرایطی که حاکمان فکر میکنند این بتکدهها مردم را سرگرم کردند، و راهی برای نجات مردم نیست، و اينها مىتوانند حكومتشان را جاویدان ادامه دهند؛ در اين شرايط، ابراهیم درونی آنها را نابود میکند!
ما تنها کاری که بايد انجام دهيم این است که از این شکستن بتهایی که توسط دیگران، توسط نیروهای درونی که چندان در اختیار ما یا خودآگاه ما نیستند، صورت مىپذيرد؛ مراقبت کنیم. اين بتها شكسته مىشوند، چارهای نیست؛ و این مهندسی کائنات و حقیقت انسان است، و ما فقط باید مراقبت کنیم که در مقابل این ابراهیمها قرار نگیریم. حتى اگر هم در مقابلشان قرار بگیریم، اين ابراهیمها باز هم کارشان را میکنند، اما راه ما طولانیتر مىشود، و نجات ما دیرتر صورت مىگيرد. از همراستايى با ابراهيمها، راهمان هموارتر، مسيرمان نزديكتر و دسترسیمان به اهدافمان نزدیکتر و زودتر خواهد شد.
#روزبیستوهشتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات