◾️ به مناسبت وفات حضرت خديجه کبری سلام الله عليها ( ۱۰ رمضان ۱۰ ق)
💠 ... بعد از مراسم جشن عروسی حضرت #زهرا سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان پیامبر به نام #ام_سلمه و #ام_ایمن که دو زن باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر #خدیجه زنده بود با تشکیل مراسم جشن #عروسی زهرا چشمش روشن میشد. اینطور نیست؟!
🔘 تا آنها نام آن بانوی فداکار را بردند اشک در چشمان #پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانیها و آن #ایثارگریها و از خود گذشتگیهای خدیجه افتاد.
فرمود: کجا مانند #خدیجه زنی پیدا میشود؟!
آن روز که همه مردم مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود.
تمام #ثروت و زندگی خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت.
امروز هم اگر یک #زن از این دانشمندان پیدا شود، یک خانم دکتر، یک خانم پروفسور پیدا شود، بگوید: من داراییام این است؛ مثلاً کاخ فلان جا در شمال مال من است، این دستگاه در تجریش مال من است، در فلان کارخانه سهم دارم. داراییهای من اینهاست، همهی اینها را به دفتر آقا میدهم که در راه آنچه که لازم میدانند، صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذشتهام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و اینها.
خود این میشود #شیعهی خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند. به طوریکه وقتی باردار شد؛ فرستاد از اینها کمک خواست. گفتند: ما نمیآییم!. چقدر به تو گفتیم: به این شخص #فقیر شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما خیر تو را میخواستیم که میگفتیم این شوهر را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمیآییم!.
دل این بانو خیلی شکست در حالی که غریب و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در فکر بود که چه کار بکند؟!
نشست زانوی غم به بغل گرفت. یکوقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!. یکیشان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از اینها زن #فرعون است، یکی از اینها #مریم است، یکی از اینها خواهر #موسی بن عمران است، ما آمدهایم به کمک تو برای این پیشآمد زایمان!.
این است که #تفسیر میکند #قرآن را؛ "إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ" (#فصلت: ۳۰)؛ کسانیکه #استقامت کنند - چه در #اقتصاد، چه در پیشآمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ #حقخواهی و حقمحوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین دنیا چشمشان روشن میشود.
"قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا"؛ میگویند: ما خدا داریم و اینکه خدا داریم میشود امید #دل و جان و #عقل، و روحشان و وجودشان را تسخیر میکند. دیگر جایی را نمیبینند، کسی را نمیبینند، به چیزی اهمیت نمیدهند، اینها مقاوم میشود.
و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس #زنان چنین بانویی پیدا شود و چنین فداکاریای بکند.
در هر استانی یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمیکشند که مثلاً دستشان خالی از زینت باشد. گوششان خالی از زینت باشد. لباسشان، لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برایشان این ننگ نیست. وضع زندگی پایین میآید.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#گریه_پیامبر
🔻در مستدرک صحیحین ، طبقات ابن سعد ، تاریخ عساکر و حتی دیگر کتب اهل سنّت آمده است :
▪️ #امّ_سلمه گوید :
یک شب رسول خدا (ص) برای خواب در بستر رفت و [ اندکی ] بعد با حالتی افسرده بیدار گردید❗️ سپس خوابید و آرام گرفت و دوباره با حالتی سبک تر ، از آنچه در مرحله اول دیده بودم ، بیدار شد❗️ سپس خوابید و باز هم در حالتی که #تربت سرخ فامی در دست داشت و آن را می بوسید ، از خواب بیدار شد ‼️
عرض کردم : ای رسول خدا❗️ این تربت چیست⁉️
فرمود : جبرئیل مرا خبر داد که این [ حسین (ع) ] ، در سرزمین عراق کشته می شود.
به جبرئیل گفتم : تربت زمینی را که که در آن کشته می شود ، به من نشان بده و این تربت آنجاست.
▪️و در حدیثی دیگر آمده است :
امّ فضل (دختر حارث) روایت کند :
روزی خدمت رسول خدا (ص) رسیدم و حسین_(ع)_ را در دامان آن حضرت نهادم ، اندکی بعد ، توجهش از من منصرف شد ، به ناگاه دیدم ، دیدگانِ پیامبر (ص) سیل آسا اشک می بارد‼️
گفتم : ای نبیّ خدا❗️ پدر و مادرم به فدایت ، شما را چه شده⁉️
فرمود : جبرئیل (ع) به دیدارم آمد و به من خبر داد که : امّتم به زودی این پسرم را می کشند.
گفتم : این را⁉️
فرمود : آری ، او (جبرئیل) قدری از تربت سرخش را نیز برای من آورد.
📚برگستره کتاب و سنت ص ۱۷۳
☑️ مطالب درباره علامه عسکری
http://eitaa.com/joinchat/3534880770Ccde1211695
#امام_حسین(ع)
🔰واکنش #امّ_سلمه در برابر خبر شهادت امام حسین(ع)
◾️در مسند احمد،تفسیر طبری و مشکل الآثار _عبارت از مسند است_ از شهر بن حوشب ، روایت کنند:
🔻هنگامی که خبر شهادت حسین بن علی(ع) را آوردند ، شنیدم که زوجه رسول خدا (ص) ، اهل عراق را لعنت کرد و گفت:
او را کشتند❗️ خدا ایشان را بکشد،فریبش دادند و خوارش کردند،خدا لعنتشان کند ، من دیدم که رسول خدا... کسائی خیبری را کشید و بر اهل بیت ، همگی پیچید و فرمود:
خداوندا❗️اینان اهل بیت من هستند ، رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاک و پاکیزشان گردان.
📚بر گستره کتاب و سنت ص ۱۹۶
☑️مطالب درباره علامه عسکری🔰
http://eitaa.com/joinchat/3534880770Ccde1211695