eitaa logo
علامه عسکری
5.1هزار دنبال‌کننده
655 عکس
130 ویدیو
30 فایل
🏫کانال علامه عسکری 💠 جهت ارتباط و سفارش کتاب های علامه عسکری و استاد جاودان @Aghayabnalhasan 💫
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت‌الله جاودان در حسینیۀ آیت‌الله شیخ مرتضی زاهد(رَحِمَهُ الله) ۱۴۳۹ هجری فمری (۹۶/۱۲/۱) (این موضوع در تاریخ بیست و هفتم بهمن ماه در هیئت محبان العباس هم مطرح شد که نکات ذیل، برگرفته از هر دو سخنرانی است.) ✅ نکات مهمی در مورد بر اساس حدیث ۶۸۳۰ کتاب 📝در تاریخ اسلام، بعد از صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم جنایات بسیار زیادی رخ داد و خون افراد بی‌گناهی ریخته شد که همۀ آن‌ها مبتنی بر دو ساعت جلسه‌ای بود که در سقیفه برگزار شد. مخالفان ما خیلی سعی کردند که اسناد گذشته را بپوشانند و بسیاری از خراب‌کاری‌ها را مخفی کنند. با این حال اکنون اسنادی در دست ماست. یکی از این اسناد، کتاب صحیح بخاری است که معتبرترین کتاب نزد اهل سنت بعد از قرآن است. در حدیث شمارۀ ۶۸۳۰ این کتاب، ماجرای سقیفه از زبان ذکر شده‌است. چند نکته در مورد این حدیث وجود دارد: ۱) علت اعتبار بالای صحیح بخاری همین است که این کتاب خیلی خوب عیب‌ها را پوشانده‌ و خیلی چیزها را نگفته‌است. مثلاً صحیح بخاری ماجرای را اصلاً نمی‌گوید. یا در جای دیگر وقتی ماجرای خودش و خلیفۀ دوم در مورد را بیان می‌کند، اشاره می‌کند که پیامبر، را بخاطر عدم تیمم و نماز نخواندن، توبیخ کرده‌است. صحیح بخاری صحبت‌های را نقل می‌کند، اما قسمت توبیخ پیامبر را حذف می‌کند، در حالی که در توبیخ پیامبر هم می‌آید. ۲) در حدیث صحیح بخاری می‌گوید فلانی گفته بعد از عمر با فلانی بیعت خواهیم کرد. بخاری هیچ اسمی نمی‌برد! اما منابع دیگر مشخص می‌کند که عمار این حرف را گفته بوده که بعد از عمر با علیه‌السلام بیعت خواهیم کرد. زیرا عمار می‌دانست که بعد از خلیفۀ دوم طرح سقیفه می‌شکند و می‌توانستند امیرالمؤمنین را به حکومت برگردانند. بخاری از عمد اسمی از امیرالمؤمنین و عمار نمی‌برد؛ زیرا آن‌ها فارغ از جنبه‌های معنوی و فارغ از اعتقاداتی که شیعه نسبت به آن دو بزرگوار دارد، در جامعۀ اسلامی آن روز افراد برجسته و محترمی بودند و اسم بردن از آن‌ها موجب تضعیف و تزلزل اعتقاد به درستی سیاست‌های هیئت حاکمۀ بعد از پیامبر است. ۳) خلیفۀ دوم بیان می‌کند که ماجرای سقیفه بوده؛ یعنی یک کار حساب‌نشده! و بعد هم می‌گوید من بعد اگر کسی بدون مشورت مسلمین با کسی بیعت کند، هم بیعت‌کننده و هم بیعت‌شونده، هر دو را بکشید! ۴) عمر مدام تکرار می‌کند: «ما »؛ در حالی که آن‌ها در سقیفه فقط سه نفر بودند: ابوبکر و عمر و ابوعبیده. بقیه همه بودند. ۵) علت پیروزی آن‌ها در سقیفه دو جهت بود؛ اولاً آن‌ها به قوم و خویشی با پیامبر و قریشی بودن تکیه کردند (در حالی که ، خودش بزرگترین دشمن اسلام در زمان پیامبر بود!) و ثانیاً بین انصار اختلاف بود. جمعیت اصلی شهر انصار بودند، اما وقتی بین آن‌ها اختلاف بود، رقیب توانست از فرصت استفاده کند. ۶) جریان سقیفه یک جریان عربی بود نه اسلامی! آن جریانی پیروز شد که تکیه‌گاه عربی محکم‌تری داشت. آن جریان با تکیه بر قوم و خویشی توانست پیروز شود. ابتدا قرار شد همه چیز قریشی باشد و حکومت بین تیره‌های مختلف قریش تقسیم شود و سپس همه چیز اموی شد. خلاصه بعد از سقیفه همه چیز عربی شد. هم الان تتمۀ همان جریان هستند. @Allameaskari
هدایت شده از سیدالعلماء
🔺 امتحان و آزمایش مومنان 🔹 در حدیث پانزدهم کتاب شریف (ص ۲۳۵) وارد شده: «عَن اَبی‌عبدِالله علیه‌السلام، قالَ اِنَّ فی کِتابِ علیٍّ، علیه‌السلام»، حضرت نباید مدرک نشان دهد، ولی از بس‌که مطالب مهم است می‌فرماید: در کتاب حضرت (علیه‌السلام)، مثلاً به خط حضرت علی (علیه‌السلام)، این مطلب را من برای شما دارم می‌گویم. «أنّ أشدّ النّاس بلاء النّبیّون»؛ سخت‌ترین و مشکل‌ترین در مال است، «ثُمَّ الوَصیّون»؛ مال و ، بعد از آن‌هاست. «ثُمَّ الامثَلُ فَالاَمثَلُ»؛ بعد از پیامبران و اوصیا، مشکل‌ترین برنامه‌ها و پیش‌آمدها و بلاها و متوجه آنی است‌که به این خانواده، به این بزرگان نزدیک‌تر باشد؛ اخلاقاً، علماً، اعتقاداً شبیه‌تر باشد، آن‌وقت درجات شروع می‌شود. دیگر درجه همین‌طور پایین می‌آید، درجه‌درجه تا به ماها می‌رسد. هر کسی مطابق آن و و و خود، امتحان دارد. «و اِنَّما یُبتَلَی المؤمِنُ عَلی قَدرِ الاَعمالِ الحَسَنهِ»؛ هر کسی‌که کار می‌کند و آذوقه برای خود تهیه می‌کند، در این دنیا، و اهل است، به همان مقدار هم برایش نوشته می‌شود. خب معلوم است دیگر هر کلاسی یک امتحان خاص خودش را دارد. ممکن است صد هزار نفر توی یک شهر باشند و صد هزار گونه هم امتحان جورواجور برای‌شان پیش بیاید. «فَمَن صَحَّ دینُهُ»؛ این‌ها همه در کتاب حضرت علی است و علی (علیه‌السلام) باید این‌ها را حفظ بکند. «فَمَن صَحَّ دینُهُ و حَسُنَ عَمَلُه»؛ هر کسی‌که دینش، صحیح و راستین باشد، نه دین دست‌خورده و نیم‌خورده و ناتمام و نیمه‌کاره و نیم‌بند و این‌جور چیزها. «فَمَن صَحَّ دینُهُ و حَسُنَ عَمَلُهُ، إشتَرَّ بَلاءُهُ»؛ پیش‌آمدهای ناگوارتری برایش پیش می‌آید. خب این‌ها چرا آخر این فلسفه‌اش چیست؟ مثلاً دین بلاست؟ می‌فرمایند: «و ذلک أنَّ الله تَعالی لَم یَجعَلِ الدُّنیا ثَواباً لِمُؤمِنٍ و لا عُقوبَةً لِکافِرٍ»؛ فلسفه‌اش این است: این دنیا فقط جای امتحان است و چیز دیگری نیست. این‌جا نمی‌شود کرد. این‌که و ما راحت‌طلب و خوشی و عیش و نوش‌طلب است، درست است، این‌ها جزء وجود ماست، اما جایگاهش کجاست؟ این دنیا جایگاهش نیست؛ مگر ما در رحم مادر، یک زندگی نداشتیم، نُه ماه ما آن‌جا زندگی کردیم. آیا آن‌جا، جای این حرف‌ها بود؟ آن‌جا می‌شد ساختمان ساخت؟ یا این‌که می‌شد ماشینِ سواری آن‌جا آدم پیدا کنه؟ آن‌جا جای این حرف‌ها نبود؟ دنیا هم همین‌جور است. دنیایی که دارد، دنیایی که دارد، دنیایی که دندان شکستن و پیشانی آن حضرت را جراحت زدن دارد، این دنیا هم مثل دنیای رَحِم می‌ماند. هیچ، جای راحتی نیست. انبیاء را شما یکی‌یکی نگاه کنید. بپرسید از آن که این‌ها را معرفی می‌کند، زندگی‌هایشان را بیان می کند: آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت (علیهم‌السلام) راحت بود؟ جریانات چند نفر از همین بزرگان را در این سوره‌ی بیان می‌کند. پس فلسفه‌اش این است که دنیا خلق برای راحتی نشده. نه دادن در این‌جا می‌شود و نه دادن در این‌جاست. هیچ کدامش نیست. ۸۵٫۷٫۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
در حسینیۀ آیت‌الله شیخ مرتضی زاهد رحِمَهُ الله سلام‌الله‌علیها (۹۷/۱۰/۳۰) ✅ ؛ «کتاب الله و عترتی» یا «کتاب الله و سنتی»؟ 1⃣ مقدمۀ اول: مذهب ما بر اساس حدیث ثقلین است. راهی که می‌رود، بر اساس همان است که صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله آن را فرموده‌است. ما برای دین و مذهبمان سند داریم و این سند به پیامبر می‌رسد و سند پیامبر هم است؛ یعنی قرآن (معجزۀ الهی)، سند حقانیت پیامبر است. 2⃣ مقدمۀ دوم: حاکمانی که پس از پیامبر بر سر کار آمدند، جلوی نقل فرمایشات پیامبر را می‌گرفتند و بنا بود کسی از پیامبر چیزی نگوید؛ مگر بعضی افراد که از دستگاه حاکمه اجازه داشتند؛ مانند و . قرار بود مردم فقط قرآن بخوانند. البته قرآن‌هایی هم که در حاشیۀ آن توضیحات و تفاسیر پیامبر در مورد آیات آمده‌است، در زمان عثمان سوزانده شد یا در دیگ آب جوش از بین رفت و خبر این قضیه در صحیح بخاری هم آمده‌است. البته این کارشان را توجیه می‌کردند. وقتی علیه‌السلام بر سرکار آمد، دهان‌ها باز شد. هم ایشان معارف پیامبر را می‌فرمودند و هم سایر صحابه. خودشان هر روز بعد از نماز صبح به مردم فقه و قرآن می‌آموختند. بعد از ، در حالی بر سر کار آمد که مشاهده کرد، آنچه نباید به مردم می‌رسیده، رسیده‌است. لذا راه حل او دروغ‌سازی بود. کارخانۀ دروغ‌سازی بپا کرد. در مقابل هر حرف راستی، حرف دروغی به پیامبر نسبت داده می‌شد و راست و دروغ همگی بین مردم پراکنده شد. 📝 ، طبق نقلی که در کتب معتبر همچون و هم موجود است، قرآن و هستند. البته در صحیح مسلم آمده «اهل بیتی»، اما درست‌ترش همان است که در سنن ترمذی آمده: «عترتی اهل بیتی». عترت، خواص خویشاوندان است و خواص خویشاوندان پیامبر باز طبق نظر خود اهل خود اهل سنت، و و و علیهم‌السلام هستند اما در مقابل این حدیث، حدیثی را در بین مردم رایج کردند که ثقلین، قرآن و سنت است نه قرآن و عترت. تمام احادیثی که در کتب اهل سنت آمده و در آن‌ها ثقلین، قرآن و سنت هستند، یا اصطلاحاً »بلاغ» هستند – حدیث بلاغ، سند ندارد و جزو مشهورات بین مردم است- یا اینکه در سلسلۀ روایان آن‌ها افردای هستند که خود علمای بزرگ اهل سنت، حدیث این راویان را بی‌اعتبار می‌دانند. eitaa.com/javedan_ir @Allameaskari
علامه عسکری
#فضائل_امیرالمومنین 🔻آیات درباره همراهی علی(ع) با پیامبر(ص) و یاری او🔻 ..* وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا
💢 کسانی که برایشان شبهه وجود دارد که قرآن در کدامین آیه ها به ولایت امیرالمومنین اشاره دارد❗️❗️ ❗️(ع) ...*... وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ *[ابراهیم/۳۵] ❗️ابراهیم گفت: خدایا،من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور نگاه دار. از عبدالله بن مسعود نقل شده است: ❗️رسول خدا(ص) فرمود: من خواسته ی پدرم ابراهیم هستم. گفتیم: یا رسول الله،چگونه شما خواسته ی پدرت ابراهیم شدی؟ فرمود: خدای عزّوجلّ به ابراهیم وحی کرد و فرمود: من تو را امام مردمان قرار می دهم.ابراهیم،اندکی شاد شد و گفت: خدایا،از نسل من نیز امامانی مثل من باشند؟ خداوند،به او وحی کرد: ای ابراهیم !! من با تو عهدی نمی بندم که بدان وفا نکنم. ابراهیم گفت: خدایا،عهدی که بدان وفا نکنی کدام است؟ فرمود: من امامت را به ظالمان از نسل تو نمی دهم. ابراهیم گفت:خدایا،ظالمان از نسل من که امامتت به آنها نمی رسد کیانند؟ فرمود: کسی که به جای من،بُتی را پرستش کند،شایسته امامت نباشد. ابراهیم گفت: وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ پیامبر فرمود: دعای ابراهیم در نهایت به من و برادرم، علی رسید.چون هیچ یک از ما،هرگز برای بتی سجده نکردیم. بدین رو،خداوند مرا به نبوّت و را به برگزید. 📖برگستره کتاب و سنت ص۲۶۹ ✅مطالب درباره علامه عسکری🔰 http://eitaa.com/joinchat/3534880770Ccde1211695