شهیدان قصه پر سوز عشقند
شهیدان شمع عالم سوز عشقند
شهیدان راهیان کوی یارند
شهیدان عاشق و خونین تبارند
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@Ammar_noghtezan
#خاطرات_شهدا
🌷 کنار جوب اب نشسته بودم و #ظرف مے شستم. دیدم #علے کنارم ایــــــستاده. شانزده سالــــــــــش بود.
گفت مادر رفتم برای اعزام به جبهه گفتن کوچـــــــیکے باید رضایــــــــت نامــــــــــه بیارے!
بلند شدم.
اســـــــــتین هامو دادم پایین و گفتم بیا بریم تا برات #رضایـــــــــــــــت بدم.
با هم رفتیم #محل اعزام. رضایت نامه پرکردم و امدم.
اعزام شد. چند #ماهے جبهه بود و برگشت. تعریف مے کرد می گفت مادر این بار به خیر گذشـــــــــت, برای #نماز صـــــــــبح رفتم #وضـــــــو بگیرم, برگشتم دیدم خمــــــــــــــپاره امده روے سنگرم!
اماده شد دوباره برگردد.
گفتم علے, بابات که جبهه است.
منم که #ناخــــــــــــــــوش احوالم, برادرت هم که مریــــــــــــــضه. بمون بعد برو.
گفت : مادر, #بابا برای خودش رفته #جـــــــــــــــبهه من هم باید برای خودم برم.
برای تو و برادرم هم #دعا مے کنم.
علے رفت. پدرش برگشت. من هم در #بیمارستان بسترے شدم. یک روز ظهر هر چه منتظر شدم کسے ملاقاتم نیامد.
شب قبـــــــــلش مرتب خواب هاے #عجــــــــــــیب می دیدم, دلم شور مے زدم. اخر وقت شوهرم امد. گفتم: علے چے شده؟
گفت: امانتے خــــــــــــــــدا داده بود, حالا پس دادے, دیگه نباید منتظر برگشتنش باشے.
دوزاریم افتاد, علے #شــــــــــــهید شده.
🌷 دخترم ۴-۵ سالش بود. با اینکه بردیم #جنازه علے را دید, اما #شــــــــهادت و نبودن او را باور نمے کرد. تا چـــــــند روز کارش گریه بود و صدا زدن علی. یک شب عصبانے شدم. او را دعوا کردم و گفتم علے شهید شده, دیـــــــگه نمیاد. #صبح شد. رفتم کنار جوب، اب بیارم. وقتے برگشتم دیدم مادرم که نابینا بود میگه ننه,این دختر دیونه شــــــــده!
گفتم چرا؟
گفـــــــت مرتب با خودش حرف مے زنه!
دیدم دخترم ارام گوشه ای نشسته, پیراهـــــــنش هم مشت در دســـت گرفته. گفتم چی شده؟
گفت: دیدی گفتم #داداش علے #زنده است. امد پیــــــشم, ناز و نوازشم کرد.
بهم شـــــکلات داد, گفت من #زندم, دیگه اذیت مادر نکن.
#دستش را باز کرد یک ۲۰ تومنی کاغذی نشان داد و گفت: این را هــــــــــم داداش بهم داد.
دیگر هیچ وقت #بــــــهانه برادرش را نگرفت, ان پول #تبرک از شــــــهید را سال ها داشــــــــتیم
هدیه به
#شـــــــهید_علے_مرزبان
صلوات شهدای #فارس
تولد:۱۳۴۶/۴/۱-شیراز
شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۱۲-عملیات خیبر
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
✨✨✨🍃🕊🍃✨✨✨
@Ammar_noghtezan
#بانــــو
هیچ میدانے
خاڪے ڪہ بر چادرت
مے نشیند...
تقدیر و تشڪر
استخوان هاے
خاڪستر شدہ
شهیدان ازتوست
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@Ammar_noghtezan
اسکناس را دیده ای؟
هر چه تکانش بدهی صدا نمیدهد.
صداها برای پول خرد وسکه است.
آدم ها هم همینند.
دانه درشت هایش بی صدا اند.
گمنام اند
همه اجرها در گمنامی است.
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@Ammar_noghtezan
ای کاش به جای همه
می شد که در این شهر
این حالِ به هــم ریخته اَم را
تو ببینی . . .
پنج شنبههای دلتنگی
هدیه به روح بلند شهــدا صلوات
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@Ammar_noghtezan
#امام_خمینی رحمت الله علیه:
🔹امام خمینی رحمهالله حتی در شب قبل از عمل و روی تخت بیمارستان با وجود سرمهای غذایی و دارویی و ضعف مفرط، از مطالعه و قرائت قرآن و تهجد و نماز شب غافل نمانده و حاضر نبودند لحظهای هر چند کوتاه و گذرا از عمر خود را بیهوده بگذرانند.
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی رحمهالله | جلد ۲ ، صفحه ۳۴۸
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آقای اصغر منو از گلوله می ترسونی...
🔹13 بهمن سالروز شهادت فرمانده مدافع حرم حاج اصغر پاشاپور
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@Ammar_noghtezan