فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منࢪرستگارشدم💔😔
#حاجقاسم
... ♡
[#نهــــجالبلاغــــہ🌱]
✍🏽 ايمانتــان را با #صدقه نگهدارید
و اموال خـــود را با #زکات حفظ کنید
و امــــواج بلاء را بـا #دعـــــا برگردانیــد.
#حکمتـــ۱۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهل روایت چهل شهید قسمت اول
شهید جابر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم شهید حسن زندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت سوم شهید میرصانع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت چهارم شهید مصطفی باقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت پنجم شهید محمد رجب اوجان محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت ششم شهید مجتبی محبی فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت هفتم
شهید جوزانی کهن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت هشتم
شهید محمد رضا قاسمی به روایت دکتر بهمن صبور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رزمنده دفاع مقدس: اگر مسئولان مثل خرازی و باکری شدند، همه جوانان ما میشوند حسین فهمیده مملکت.
وقتی فرمانده ما با یک دست قطعشده دستشویی تمیز میکرد، رفتار او در ما اثر میگذاشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پایدار باشید ، بمونید برا هم ، رفاقت با برد بی نهایت ...
#ایران_یکپارچه
این عکس دیوانه کننده است
شهید مهدی باکری فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا
در کنار یک رزمنده دیگر!
پوری حسینی!
رئیس سابق سازمان خصوصی سازی!
حاج مهدی باکری یک خاطره جالب دارد
یک روز گرم تابستان در آن گرمای وحشتناک خوزستان که از محور عملیاتی به قرارگاه برمی گشت
برایش یک کمپوت گیلاس خنک باز کرد!
حاج مهدی کمپوت را در دست گرفت،خنکای فلز سرد را حس کرد
خواست که بالا برود،از رزمنده پرسید آیا همه بسیجی ها کمپوت خورده اند؟
رزمنده گفت نه در جیره نبود،فقط یک کمپوت بود ،چه کسی بهتر از شما فرمانده لشگر،شما میل کنید
حاج مهدی نخورد!
و گفت اگر همه خوردند من هم میخورم!
لعنتی ها یه کمپوت و نخورد!
تو گرمای تابستون خوزستان نخورد!
نفر کنار دستش پوری حسینیه!
رئیس سابق سازمان خصوصی سازی!
هفت تپه،ماشین سازی،دشت مغان،هپکو!
کارخونه رو با اهلش، آش و با جاش با یک صدم قیمت میداد به نور چشمی ها!
یکی وسط جنگ یه کمپوت ویژه خواری نمیکنه!
یکی نیشکر هفت تپه رو با زمین هاش،با کارگرهاش،با تجهیزات و دستگاه هاش ،با مواد خام و اولیه اش هلو برو تو گلو ،میکنه تو حلق آقازاده ها!
هردو کنار هم،دوشادوش
دیوونه کننده است این عکس
باید با توضیحاتش همه جا پخش کنند
در و دیوار بزنن
سوار هلیکوپتر بشن این عکس و پخش کنن تو آسمون شهر
که چی میشه ،شیطان چطور نمیتونه یه کمپوت اضافه، ای تف تو ذات لیبرالتون، یه کمپوت اضافه نمیتونه به خورد باکری بده
از اونور بدون دخالت شیطان میلیارد دلار میلیارد دلار ارز میزنن به بدن
دوست دارم تو دنیای جهانگیری ها و پوری حسینی ها محمود صادقی ها
مهدی باکری بودن رو
مهدی باکری باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت نهم شهید محمد رصا ثقفی به روایت مجتبی قلبی
▪️ دست نوشته تکاندهنده شهیدی که هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد
🔹 ۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
🔹 نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانده بود كه در عمل دم نايژکهای ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد ! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.
🔹 در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.
🔹 او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت :" جگرم سوخت، آب نیست ؟! " و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید......🌷
🍄در این ...
⭐️آفرینش #بزرگ شهیـــ🌷ــــد
🍄تنهـا #موجودیست که
⭐️میلاد دارد امّا #مرگ ندارد ...❌
#شهید_مدافـع_حـرم🌸
#سرهنگ_محمدرضا_الوانی🌸
ولادت:۱۳۶۱/۱/۲🌸
شهادت:۹۵/۷/۷
#روزتون_شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پی در پی رنگ عوض میکنن! خزنده ای زهرناک!
نصیحت های امام رضا علیه السلام به شیعیان➕نشانه منافقان از زبان امام رضا علیه السلام
خوب گوش کنید برای شناخت سیاست یه عده عالیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مسئولین شصت و هفتاد ساله ما باید حرفهای این عرفای کوچک جبهه ها و این سربازان امام خمینی را روزی چندبار ببینند
✅ بیایید *فاتحهٔ کبیره* بخوانیم
یکی ازعلمای شیعه به نام (شیخ مهدی فقیهی) جهت استخاره و رفع گرفتاری پیش آیت الله *بهجت* می رود.
آیت الله بهجت به ایشان می فرمایند: چرا *فاتحه کبیره* نمی خوانید؟
شیخ فقیهی می پرسند، *فاتحه کبیره چیست؟*
*آیت الله بهجت* می فرمایند:
- سوره *حمد*: را *یک بار*
- *چهار قل* :
( *توحید-کافرون-ناس- فلق*) هرکدام را *یک بار*
- سوره *قدر* را *هفت بار*
- *آیت الکرسی* را *سه* بار
بخوانید.
سپس آیت الله بهجت می فرمایند:
هرکس برای میتی اینگونه فاتحه بخواند، *
هم رفع گرفتاری ازخودش می شود
و هم گنجی برای میت.*
آقاشیخ مهدی فقیهی می گوید: برگشتم به روستای خودمان
و سر قبر *پدر و مادرم* اینها را خواندم و برگشتم قم،
شب عمه ام خواب پدر و مادرم را می بیند که
*خمره ای از طلا و جواهرات* درمقابل شان است.
عمه ام از من پرسید چه *خیراتی* برای پدر و مادرت فرستادی؟!
گفتم: این *فاتحه (کبیره)* را خواندم.
پس مشخص شد روزی که من این *فاتحه کبیره* را برای *پدر و مادرم* خوانده ام،
*رحمت واسعه ای از طرف خداوند شامل حالشان شده است*.
در ضمن به برکت این فاتحه *گشایشی* نیز در زندگی خودم مشاهده کردم.
« *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*»
لطفاً در میان اقوام و فامیل و دوستان خود نشر دهید
تا خیراتی افزونتر نصیب
امواتتان گردد.....
✨✨✨✨✨
#سیره_شهدا
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت .
می گفت ، من شرمنده ام که با سر وارد محشر بشم و اربابم بی سر !
بعد از شهادتش وصیتنامه اش را آوردند ، نوشته بود ،
قبرم را توی کتابخانه مسجد المهدی کنده ام !!
سراغ قبر که رفته بودند دیدند قبر برای هیکل شیر علی کوچک است ! ، گفتند ، حتما رازی دارد !
وقتی جنازه اش آمد ، قبر درست اندازه تن بی سرش بود.....
سردار
#شهیدشیرعلی_سلطانی
*یاد باد، آن روزگاران یاد باد!* (۶)
"خاطرات من و سردار"
گفتگویی با :
*(برادر عنابستانی دوره چهارم)*
گفتوگوی شنیدنی ما با رزمنده، مدافع حرم و مدافع سلامت این روزها، با مرور خاطرات حاج قاسم سلیمانی به اوج میرسد. عنابستانی هنوز هم سرخوش میشود از مرور آن خاطرهها و میگوید: «یکی از بزرگترین افتخارات من این بود که مدتی سرباز سردار سلیمانی بودم و خاطرات بسیاری از این همراهی دارم. هر منطقهای آزاد میشد ما به سرعت آنجا را از نظر بهداری و وجود مواد شیمیایی چک میکردیم، چون داعش گاهی از مواد شیمیایی استفاده میکرد. بارها در مناطق آزاد شده کانکسهایی را پیدا کردیم که در آن پر از مواد اولیه گازهای شیمیایی بود.
در دقایق اولیه بعد از آزادسازی یکی از مناطق در جنوب غربی تدمر برای پاکسازی و رصد امکانات پزشکی به منطقه رفتم. هنوز درگیریهای پراکنده با داعش ادامه داشت که یک دفعه با دیدن سردار سلیمانی گل از گلم شکفت. هر وقت سردار میآمد بچههای فاطمیون، زینبیون و نیروهای عراقی و ملیتهای مختلف که به شدت به حاج قاسم عشق میورزیدند به سمت ایشان میرفتند و حاج قاسم هم همیشه با خوشرویی با نیروها خوش و بش میکردند. من هم کناری ایستاده بودم. چشم حاجی به من افتاد و با تعجب گفت شما اینجا چه میکنی؟ سلام دادم و گفتم برای پاکسازی آمدیم. از یادآوری این صحنه همیشه مسرور میشوم. حاجی دست خداییاش را روی سر من کشید و من را به سینهاش چسباند.»
روزی که حاج قاسم را با برانکارد به فرودگاه بردیم
۵ سال حضور در سوریه و عراق گنجینه خاطراتش از حاج قاسم سلیمانی را حسابی پر و پیمان کرده است و بخشی از خاطرات او از سب