#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
حالم بهشت میطلبد ، غم بیاورید
ماه حسین آمده ، ماتم بیاورید
اذن دخول روضه ز زهرا گرفته ایم
وقت طهارت است ، زمزم بیاورید
یک اربعین معتکف روضه ایم ما
شال و لباسِ مشکی و پرچم بیاورید
گلهای فاطمه همه خشکیده میشوند
از چشم ، عاشقان گل شبنم بیاورید
وقتی حدیث اشکِ ولی را شنیده اید
حیف است تا سپردن جان کم بیاورید
ما ریزه خوارِ سفرهء احسان حیدریم
نان را برای ما ز محرم بیاورید
همراه قدسیان دگر امشب ، کتیبهء
باز این چه شورش است به عالم بیاورید
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
باران معرفت ز سحاب محرم است
آباد آن دلی که خراب محرم است
بوی گل و گلاب دهد روضۀ حسین
گل دیدگان و اشک گلاب محرم است
از هر دری گذر نتوان کرد بر بهشت
باب الحسین ادامۀ باب محرم است
جان یا علی بگو مَهَراس از یزیدیان
شور ولایت ارزش تاب محرم است
راس بریده بر سر نی داد این پیام
قرآن کلام نور، کتاب محرم است
در قاب، عکسی از همه ماند به یادگار
تصویر ما همیشه به قاب محرم است
تنها نه این مباحثه سر لوح زندگی است
در قبر هم سوال جواب محرم است
پرسند اگر کویه، بگو کربلایی ام
قلبم هنوز در تب و تاب محرم است
بوید ملک ز سینۀ زوار و گوید آه
این بوی تربت است و تراب محرم است
بینی چو ازدحام جماعت عجب مدار
جبریل هم به فکر صواب محرم است
هشدار، زیر هر علمی سینه زن نباش
مخلوط چهره زیر نقاب محرم است
یک قوم کبریایی و قومی ریا یی اند
مشکل ، تمیز حب، ز حباب محرم است
اخلاص ماندنی است ریاکار رفتنی است
ایمان چو آب و کفر سراب محرم است
گفتم ولی مباد شوی غافل از کرم
روشن دل از فروغ شهاب محرم است
نامحرمان و اجنبیان کور خوانده اند
عباس ارزیاب حساب محرم است
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
بار دگر دل را غبار غم گرفته
چون قلب ختم الانبیا ماتم گرفته
گویی که رنگ از چهرة گردون پریده
مه سینه و خورشید پیراهن دریده
ختم رسل در هاله ماتم نشسته
بر چهرة زهرا غبار غم نشسته
گر شعله جوشد از دل هامون عجب نیست
گر خون بریزد از هلال خون عجب نیست
ای اهل ماتم جامة ماتم بپوشید
ای اشک ها از دیدة عالم بجوشید
ای اختران از دامن افلاک ریزید
ای مهر و مه خون گشته و بر خاک ریزید
در سوز دل دارم پیام کربلا را
انگار می بینم تمام کربلا را
انگار می بینم زمین دریای خون است
رخسار وجه الله اعظم لاله گون است
انگار می بینم که هفتاد و دو سرباز
دل هایشان بهر شهادت کرده پرواز
انگار می بینم که طفل شیرخواره
بر دوش بابا پر زند از گاهواره
انگار می بینم حبیب افتاده بر خاک
در مقدم محبوب خود با جسم صدچاک
انگار می بینم که حر "العفو" گوید
نزد حسین از اشک خجلت چهره شوید
انگار می بینم که مُحرم گشته عباس
دور حرم دائم حرم را می دهد پاس
انگار می بینم به گل های مدینه
در تشنگی سقا شده چشم سکینه
انگار می بینم که جسم گلعذاران
با تیر و تیغ و نیزه گشته لاله باران
انگار می بینم که گرگانی هم آهنگ
بر جسم اکبر می زنند از هر طرف چنگ
انگار می بینم زنان داغ دیده
دارند شیون دور سرهای بریده
ای ماه خون برگرد، خون کردی دلم را
آتش زدی هم ریشه و هم حاصلم را
ای ماه خون سیلاب خونم در دو عین است
یک دشت دشمن تشنة خون حسین است
ماه حرام است و دلم غرق ملال است
بر خصم، خون یوسف زهرا حلال است
ماهی که گل های خدا با جسم صدچاک
ریزند چون آیات قرآن بر روی خاک
ماهی که دل ها هم چنان صهبای خون است
ماهی که در هر دیده صد دریای خون است
ماهی که شادی هم به ماتم رشک دارد
قربان آن چشمی که دائم اشک دارد
ماهی که طفل از نوک پیکان شیر نوشد
حتی جوان آب از دم شمشیر نوشد
ماهی که این امت ز پیغمبر بریدند
هجده جوان هاشمی را سر بریدند
تنها نه این ماه امام عالمین است
بالله تمام ماه ها، ماه حسین است
هر سال، سال یوسف زهراست، آری!
هر روز، روز سرخ عاشوراست، آری!
"میثم" رخ اسلام گلگون حسین است
آب درخت نور از خون حسین است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
___________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
حس مي كني زمين و زمان گريه مي كنند
وقتي كه جمع سينه زنان گريه مي كنند
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
در ماتم تو پير و جوان گريه مي كنند
اين سيل، سيل اشك عزادارهاي توست
چون ابر با تمام توان گريه مي كنند
تو كيستي كه در غم از دست دادنت
مردان ما شبيه زنان گريه مي كنند...
🔸شاعر:
#امیر_تیموری
____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
شکر خدا که بوي محرم گرفته ام
در کوچه هاي سينه زني دم گرفته ام
شکر خدا عبادت من روضه هاي توست
در دل دوباره هيئت ماتم گرفته ام
گاهي کنار روضه ات از دست مي روم
با چشمهاي پر شفق و غم گرفته ام
اين آبروي نوکري هيئت تو را
از دستمال مشکي اشکم گرفته ام
ديگر هراس روز قيامت نمي برم
وقتي دخيلي از پر پرچم گرفته ام
با تربت تو کام دلم را گشوده اند
عمري اگر که بوي محرم گرفته ام
گفتم ميان روضه از اعجاز چشمهات
ديدم رسيده ام به حوالي کربلات
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_زمان
#آدینه #مناجات_امام_زمان
مه اشک است بیایید محرم آمد
ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد
خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم
از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد
"کاف" و "حا" خواندم و دل بوی بلا را حس کرد
یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد
گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری
بیشتر از همه، تو شوق محرم داری
کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات
آه.... امسال کجا خیمه ی ماتم داری
بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم
نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم
خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها
می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما
جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد
ذکر لبهای من غمزده هم "ای آقا"
جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان
مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان
اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن
از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن
هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی
مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن
ای فدای سر تو جان من و اجدادم
یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم
شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد
خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد
تازه از دست سنان و همه راحت شده بود
روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد
تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد
آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد
🔸شاعر :
#جعفر_ابوالفتحی
______________________________
🔹
#استقبال_از_ماه_محرم
عاشقانت میفروشند عیش راغم میخرند
دل به پای روضه میریزند ماتم میخرند
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
عمریست عبد این درم الحمدلله
در خیمههایت نوکرم الحمدلله
مادر مرا باشیر روضه پرورش داد
رحمت به شیر مادرم الحمدلله
از کودکی تا سن پیری سقف هیئت
شد سایهی بالاسرم الحمدلله
حالدلم با یاحسین روضه خوب است
با تو همیشه بهترم الحمدلله
این روضهرفتن سجدههای شکر دارد
ای رازق چشمترم الحمدلله
من شادیام را میفروشم هر محرم
با آن غمت را میخرم الحمدلله
بالیشکسته دارم و با بالروضه
تا عرشاعلی میپرم الحمدلله
با سینهزنهای شما یک عمر گفتم
وااکبرم، وااصغرم الحمدالله
🔸شاعر :
#امیر_عظیمی
__________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
چشمم به پرچم خیره مانده بیقراری میکنم
دارم برای نوکری لحظه شماری میکنم
یا سینه زن، یا گریه کن، یا چای ریزِ هیئتم
در روضه ات هر سال با إذن تو کاری میکنم
یا سیدالمظلوم؛ آقاجان! محرّم لازمم
هر شب اگر از چشم هایم اشک، جاری میکنم
با معصیت های جدیدی آمدم! امّا ببین-
با نیّت توبه برایت سوگواری میکنم
اربابِ خوبم! بیشتر از پیش تحویلم بگیر
چون بیشتر از پیش احساس ِ «نداری» میکنم
شال عزایت را به شعرم میکشم با یک سلام
جان میدهم با بغض، مرثیه نگاری میکنم
پای لهوفِ تو؛ چه بیتابانه میگویم حسین(ع)
گریه برای تکّه تکّه زخم ِ کاری میکنم
مقتل از آنجا که به نصبِ نعل تازه میرسد
بر صورت و سر میزنم! بد بیقراری میکنم!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
__________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
باز افراشته اند بیرق و پرچم ها را
شهر برداشته است شورِ مُحَرَّم ها را
دَم به دَم، دَم بزنیم از تو فقط آقاجان
ما غنیمت بشماریم همین دَم ها را
میخرد حضرت زهرا به بهایی بالا
روز محشر همه ی ناله و ماتم ها را
گریه هرگز سبب حُزن و پریشانی نیست
اشکِ روضه بزداید همه ی غم ها را
چایی روضه ی ارباب چه طعمی دارد!
ما نخواهیم دگر سفره ی حاتم ها را
از ازل ذکر حسین عامل بخشایش شد
چون پذیرفت خدا توبه ی آدم ها را
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
صدای تپش های قلبم حسین
همیشه تمنّای قلبم حسین
تو شیرینی روزگار منی
مسیح دل بی قرار منی
خدا در دلم بود گفتم حسین
فراتر ز هر اسم اعظم حسین
به یاد تو دست از هوس می کشم
به شوق تو تنها نفس می کشم
همه می روند و غمت ماندنی ست
حسینیه ی ماتمت ماندنی ست
در این روضه ها عشق باران شدیم
از این اشک ها ما مسلمان شدیم
بزرگی کن و عشق یادم بده
بیا زاد راه معادم بده
سرم خم نشد جز تو بر هیچ کس
دلم زیر دین حسین است و بس
تویی اصل این زندگانی حسین
گذشته به پایت جوانی حسین
از این شهر پر های و هو خسته ام
به احسان چشم تو دل بسته ام
🔸شاعر:
#حسن_کردی
________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
درسته نوکر خوبی نبودیم
ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!
صدامون می زده ارباب هرروز
یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!
یه ساله از سر دلتنگی و درد
شبامون توی بزم روضه سر شد
خدارو شکر امسالم نمردیم
محرم شد چشامون باز، تر شد
بهار عاشقیمونه محرم
بهار اشک و فصل روضه خونی
با این سینه زدن دل پاک میشه
بهاره، موقع خونه تکونی
دوباره پرچم مشکی خریدیم
دلامون روشنه با این سیاهی
با این پیراهن و این شال مشکی
سیاهی لشکرت باشیم الهی
رفیقا قدر امشب رو بدونید
شاید فردا شبو دیگه نبینیم
شاید این آخرین ساله که داریم
کنار هم توی روضه میشینیم
رفیقامونو حتما یادتونه
رفیقایی که باهم گریه کردیم
کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا
ما سال دیگه زیر خاک سردیم
میون این همه غوغای دنیا
قرار ما توو های و هوی روضه س
شهیدا اینو فهموندن به ما که
توو عالم هرچی خیره توی روضه س
دلی که توی روضه سوخت، پاکه
دلی که پاک شد جای حسینه
چی میشه وقت جون دادن ببینیم
سر ماهم روی پای حسینه …
🔸شاعر:
#داود_رحیمی
_______________________
🔹
فیش جامع محرم.apk
23.39M
بروز رسانی شد 🔶 نسخه ۷ 🔶
🔻هزار منبر و روضه محرم 🔻
🔖📱برنامه اندروید 📱🔖
#فیش_جامع_محرم
↙️فیش منبر روشمند #محرم
↖️متن سخنرانان مشهور
↙️فیش مرثیه و روضه روشمند
↖️متن مقتل مستند
↙️مقتل تحقیقی متناسب هر شب
↖️فیش احکام محرم
↙️کتب متناسب محرم
↖️منابر ویژه عاشورا و تاسوعا
✍️با این نرم افزار حتی یک جلد کتاب با خودتان به #تبلیغ نبرید
🔷حدود ۱۰۰۰ (هزار) فیش منبر و مرثیه
تغییرات:
🔖اضافه شدن ۳۰ مجموعه منبر
🔖تغییرات گرافیکی و محیط کاربری
#روضه شب اول محرم(2)
روضه حضرت مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
♦️زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
♦️به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
♦️لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
♦️به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
♦️که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
♦️به فرقم هرچه آتش بارد، از گل دوست تر دارم
♦️که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را
♦️به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
♦️که گم حساب زخم های پیکر خود را
♦️عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
♦️فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
♦️یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
♦️که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
♦️صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری
♦️که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
♦️الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم
♦️به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را
♦️میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
♦️که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
⬅️شب اول محرمه، به فرموده امام رضا علیه السلام از امشب تا عاشورا کسی خنده رو لبای بابام امام کاظم علیه السلام نمی دید. آخه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سیدالشهداء (علیه السلام را ازعرش خدا رو به زمین آویزون می کنند، حزن و غم و اندوه همه ی عالم را فرامی گیره. یا صاحب الزمان، از همین امشب شما رو به حق غریبی مسلم قسم می دهم به ما عناینی بفر مائید.شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند.
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته.
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم..
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد..
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.
صدا زد... آقا.
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام.
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود
نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد.
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد.
اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله.
مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند..
همه دارن نگاه میکنند.
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای..
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان.
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن..
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه.
بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند.
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند..
تمام استخوان ها شکست...
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
.
❣﷽❣
🍃 🕊#روضه_امام_حسین_ع
❣رخسار شهید کربلا را صلوات
❣تقدیم بر آن نگار والا صلوات
❣او زینت عرش و زینت دوش نبی ست
❣بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
🕊#السلام_علیک_یا_اباصالح_یاخلیفةالرحمنالسلامعلیکیابقیةاللهیامهدییامهدی🕊
🌱دیدم به خواب آن آشنا دارد میاید
🌱دیدم که بر دردم دوا دارد میاید
🌱دیدم که با شال عزا و چشم گریان
🌱مولای ما صاحب عزا دارد میاید
آقا جان
🌱تو بانی این روضه ای، دریاب مارا
🌱آغوش خود بگشا، گدا دارد میاید
🌱امشب نمیدانم چه سری هست کین جا
🌱بوی شهیدان خدا دارد میاید
🍂#یاصاحبالزمانالغوثالامان🍂
⬅️ #یاربالحسینبحقالحسیناشفعصدرالحسینبظهورالحجه➡️
🔘#السلامعلیکیااباعبدالله🔘
▪️در خانه دل غم حسین است
▪️چون ماه محرم حسین است
▪️بی شبهه بود خدا عزادار
▪️هر جای که ماتم حسین است
▪️هر درد کند دوا به عالم
▪️اشکی که به ماتم حسین است
⬅️ با عالم و آدم امروز هم ناله شو ...
این شبا و روزا زمین و زمان زمزمه حسین دارن..
💥حسین آرام جانم ..
💥حسین روح روانم....
💥(با من هم ناله شو)
⬅️حسین جان ماه محرمت اومد... دلهای ما تو داغ مصیبت شما عزادارشده...
خیلی دلمون می خواست محرمی کنار قبر شما باشیم..
کنار ضریح شش گوشه شما عزاداری کنیم ...به سر و سینه بزنیم ..
بیایید از همین جا دلمونو ببریم کربلا...
تویی که یک عمر حسین حسین گفتی ماه محرم اومد...
⬅️از کجای این مجلس میخوای دنبال قافله حسینی حرکت کنی...
تو این قافله همه دور هم جمع اند... اما وقتی برمیگردن خیلی اتفاقها براشون افتاده ...
خواهر بی برادر شده... سکینه بی علی اکبر بدون علی اصغر شده...
مدینه... وقتی دختر علی زینب برمیگرده مدینه.. داغ شش برادر دیده...
⚡️امان امان....
⬅️نقل می کنند وقتی قافله رسید به کربلا همه دیدن اسب امام حسین قدم از قدم برنمیداره... سوال کردند اسم این سرزمین چیه گفتن قادسیه.. قاضریه ...شط فرات...
آقا فرمودند بگین ببینم اسم دیگه ای هم داره یا نه؟؟
گفتن بله اسم دیگه اش کربلاست...
میگن وقتی امام حسین اسم کربلا رو شنید گریه زیاد کرد....
فرمود سوگند به خدا همین جا حرمت ما را می شکنند...
کودکان ما را می کُشند...
اینجا دیگه بارها را زمین بذارید...
✨ گفت یاران این زمین وعدگاه ما بود
✨ منزل امید ما قتلگاه ما بود
✨ این زمین وادی درد است و بلا
✨ کعبهٔ اهل دل ،، کرب و بلا
⬅️ همه پیاده شدند..خیمهها را به پا کردند..
خدا میدونه جوانای بنی هاشم با چه عزت و احترامی خانم زینب رو از ناقه پیاده کردند...
قاسم عنان مرکب بی بی رو گرفت...
علی اکبر صدا زد : عمه جان دستتو بده به من پایین بیا.. عباس پاشو رکاب قرار داد...
چطور خیمهها را بپا کردند...
🍁 دیگه از امروز بگو امان از دل زینب....
⬅️ اما میخوام بگم کجا بودند جوونای بنی هاشم....
کجا بودند که غربت زینب س رو ببینند ....
اون ساعتی که بدنهای قطعه قطعه روی زمین افتاده عمه سادات بین نامحرما...
همه رو سوار ناقه ها کرد..
آخ...
چه کسی زینبُ سوار مرکب کنه...
شاید یه نگاه به گودی قتلگاه کرده باشه ..
یه نگاه به سمت علقمه ..
امان امان...
⬅️صدا زد حسین جان...
داداش ...
پاشو پاشو ببین زینبت بی کس و تنها شده..
زینبی که با حسین، با این همه عزت اومده بود کربلا..
زینبی که عباس داشته..
زینبی که علی اکبر داشته..
عون و جعفر داشته...
صدا زد پاشو داداش.. زینب و این همه نامحرم...پاشو خواهرت تنهاست یاور نداره...
🔘كجايي يا حسين محبوب زينب
🔘كجايي بنگري احوالم امشب
🔘عدو بر خيمه ها آتش فكنده
🔘ز گوش كودكان گوشواره كنده
🔘كجايي يا حسين در اين شبانه
🔘حريمت را به زير تازيانه
🔘حسينا امشب از غصه خميدم
🔘ز بس دنبال طفلانت دويدم
♻️هر کجا نشستی به سوز دل خانم زینب کبری س از سویدای دلت ناله بزن
#یاحسین....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#شب اول محرم
#روضه حضرت مسلم علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن ویا رحیم
ْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
♦️الا ای کوچه های تنگ و تاریک
♦️غروب عمر مسلم گشته نزدیک
♦️میا کوفه که اکبر نوجوان است
♦️علی اصغرت شیرین زبان است
♦️میا کوفه که زینب خوار گردد
♦️اسیر فرقه کفار گردد
⬅️شب اول،ببین عزتُ،هر كجا می خوان روضه ی حسین علیه السلام شروع كنن،با مسلم شروع می كنن،دروازه ورود به محرم روضه ی این آقاست،اولین شهید این هفتاد و دو نفر مسلم ِ،این عزت نیست؟این مزد نیست؟سلام خدا به این آقا،خیلی نمی خوام شب اول اذیتت كنم،اما دلم راضی نمی شه از شب اول بگذرم یه جوری گریه كنم،اگه امشب گفتند پاشو بساط خودتو جمع كن،خیلی این غزل جانسوزه من كه امروز روضه رو مرور می كردم،گفتم دیگه نمی خوای روضه بخونی،از بس كه این غزل،مرثیه حرفشو قشنگ می زنه،ببین این آقا چقدر غریب شده،خیلی سخته آقا غربت،اونم برای یه مرد،اونم تو یه شهر غریب
دل این شهر برای نفسم تنگ شده
جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده
زبانحال مسلم با آقا و اربابشه،خیلی مسلم حسین رو دوست داشت،خیلی به آقا ابی عبدالله علاقه داشته،بی خود نیست به این درجه رسیده
شب اول محرم روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
امام حسین(ع) مسلم را به کوفه فرستاد. چهار، پنج روزی که مسلم در کوفه بود هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسجد کوفه مسجد بزرگی است وقتی مسلم نماز می خواند تا دم در مسجد از جمعیت پر می شد. یک شب عبیدالله اعلام کرد هر کس اطراف مسلم باشد و از مسلم طرفداری کند دستگیرش می کنیم. مسلم بن عقیل نماز مغرب را خواند. بین نماز مغرب و عشاء پشت سرش را نگاه کرد، دید یک نفر هم پشت سرش نیست. همه رفته بودند. تمام مردم شهر مضطرب هستند. در شهر پخش شده بود که طرفداران مسلم را دستگیر می کنند یکی شوهرش خانه نیست می گفت: نکند شوهرم را گرفته باشند. یکی پسرش بیرون است.یکی برادرش نیست. مسلم کنار کوچه ای از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشت. زنی جلوی در نشسته بود. اسمش طوعه بود. او هم منتظر پسرش بود تا برگردد. دید آقایی از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشته است. گفت: آقاجان! چرا سرت را به دیوار خانه من گذاشتی؟ چرا به خانه ات نمی روی؟ دفعه سوم که زن سوال کرد، مسلم گفت: آب داری برای من بیاوری؟ زن رفت آب آورد. مسلم باز همانجا ایستاد. آن زن گفت: آقاجان! چرا به خانه ات نمی روی؟ صدا زد: مادر من خانه ندارم. زن گفت: شما کی هستی؟ گفت: من مسلم بن عقیل هستم.
مسلم آن شب را در خانه طوعه ماند. هنگام صبح پسر این زن به دارالامارة خبر داد در خانه آنهاست. عبدالله بن عباس با هفتاد سوار آمد و خانه را محاصره کردند. یک وقت زن آمد داخل اتاق صدا زد: آقاجان! مسلم بن عقیل! خانه را محاصره کردند. مثل اینکه فهمیده اند شما داخل خانه ما هستید. مسلم بن عقیل از خانه بیرون آمد سوار اسبش شد. شمشیر می زند و می کشد. دشمنان را روی زمین می ریزد. این بی انصافها دسته های نی را آتش زدند و از بالای بام بر سرش ریختند. همه بگویید: غریب مسلم! غریب مسلم!
بعد از پیکار عظیم مسلم را گرفتند. دست مسلم را به پشت سر بستند. او را به طرف دارالامارة آورند. وقتی عبیدالله رسید شروع کرد به گریه کردن. عبیدالله گفت: چرا گریه می کنی؟ کسی که در این کارها می افتد باید پیه کشته شدن هم به تنش بمالد. چرا گریه می کنی؟ صدا زد: عبیدالله! به خدا قسم اگر برای خودم . کشته شدن گریه کنم. گفت: پس برای چه گریه می کنی؟ گفت: دلم می سوزد که نامه نوشته ام تا حسین(ع) به کوفه بیاید. می ترسم امام حسین (ع) دست زن و بچه اش را بگیرد و به طرف شما مردم بی وفا بیاید.هنگامی که می خواستند او را بکشند فرمود: عبیدالله! سه وصیت دارم. اول وصیتم این است وقتی مرا کشید بدنم را روی خاکها نگذارید! مرا دفنم کنید. وصیت دومم این است که هفتصد درهم در کوفه قرض دارم، زره مرا بفروشید و قرضهایم را ادا کنید. یک وصیت دیگر هم دارم وآن اینکه دلم می خواهد یک نامه بنویسید که حسین(ع) نیاید. آی غریب حسین! حسین!... ا
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#روضه شب اول محرم
روضه حضرت مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
♦️زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
♦️به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
♦️لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
♦️به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
♦️که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
♦️به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست تر دارم
♦️که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را
♦️به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
♦️که گم حساب زخم های پیکر خود را
♦️عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
♦️فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
♦️یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
♦️که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
♦️صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری
♦️که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
♦️الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم
♦️به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را
♦️میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
♦️که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
⬅️شب اول محرمه، به فرموده امام رضا علیه السلام از امشب تا عاشورا کسی خنده رو لبای بابام امام کاظم علیه السلام نمی دید. آخه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سیدالشهداء (علیه السلام را ازعرش خدا رو به زمین آویزون می کنند، حزن و غم و اندوه همه ی عالم را فرامی گیره. یا صاحب الزمان، از همین امشب شما رو به حق غریبی مسلم قسم می دهم به ما عناینی بفر مائید.شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته.
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم..
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد..
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.
صدا زد... آقا.
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام.
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود
نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد.
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد.
اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله.
مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند..
همه دارن نگاه میکنند.
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای..
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان.
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن..
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه.
بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند.
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند..
تمام استخوان ها شکست...
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
.
4_5888899203656061080.mp3
11.31M
📋 نافع بن هلال اسب بی سوار هم حنا بسته به یال
#امام_حسین
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نافع بن هلال/ اسب بی سوار هم/ حنا بسته به یال
نافع بن هلال/ می کشن حسین و / پیش چشم اهل و عیال
تشنه ولی شریعه در خروشه
چشم همه به گُودیه گلوشه
حاضرن آب و رو زمین بریزن
یه قطره هم ندن حسین بنوشه
ریان بن شبیب/ جد ما رو غریب/ گیر آوردند
ریان بن شبیب/ آب و واسه حبیب/ دیر آوردند
تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
ته گودال زمینگیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
بیآبرو شه/ پیرهن کهنهت و میخواد/ کجا بپوشه؟!
حیا نداره/ که لااقل چیزی رو/ تنت بزاره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واحد؛ کل الخیر فی باب الحسین.mp3
3.52M
#امام_حسین علیهالسلام
#مناجات
#واحد
🔹کل الخیر فی باب الحسین🔹
گم شدم باز توی بیراهه، بازم جا موندم تو مسیر
اومدم خسته و سرگردون، بیا دست من رو بگیر
«رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر»
خیرم چیه به جز، گریه برا حسین
زنده میشه دلا، با ذکر یا حسین
کی میشه روزی که باشیم
نَحنُ مِن اَصحابِ الحُسَین
بر روی دلها حک شده
کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین
«کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو نمیخوای بمونم یک عمر، توی چنگ دنیا اسیر
سربلندیمو میخوام از تو، نذار که باشم سربهزیر
«رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر»
خیرم شده حرم، خیرم شده حسین
دست منو گرفت، آخر خود حسین
کاش میشد باشیم با نگاش
نَحنُ مِن اَحبابِ الحُسَین
دنيا و عقبای منه
کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین
«کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
.
شور؛ سورۀ انسان.mp3
4.01M
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹سورۀ انسان🔹
شور بیپایان، حسین یا مولا حسین
نوحۀ طوفان، حسین یا مولا حسین
نغمۀ باران، حسین یا مولا حسین
عشقتو به جون خریدم
بهتر از تو، من ندیدم
از بقیه دل بریدم حسین
نوکر تو از خداشه
نوکرت همیشه باشه
تو مسیر تو فداشه حسین
میبینی اشک نمنمو
خوشحالم دارم این غمو
این غم میگیره دستمو
«مولا آقام آقام یا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کعبۀ ماتم، حسین یا مولا حسین
قبلۀ عالم، حسین یا مولا حسین
توبۀ آدم، حسین یا مولا حسین
مروه و صفا تویی تو
زمزم و منا تویی تو
نور ربنا تویی تو حسین
شور همصدایی ما
مقصد خدایی ما
عشق کربلایی ما حسین
اسم تو اسم اعظمه
هم غم، هم رافع غمه
با اشک و گریه توأمه
«مولا آقام آقام یا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جلوۀ قرآن، حسین یا مولا حسین
سورۀ انسان، حسین یا مولا حسین
آیۀ ایمان، حسین یا مولا حسین
سایۀ تو مستدامه
عزتت علیالدوامه
برکت تو ناتمامه حسین
ای شکوه استواری
خون تا همیشه جاری
راه و رسم رستگاری حسین
گرچه داغ مجسّمی
آرام قلب عالمی
رو زخم شیعه مرهمی
«مولا آقام آقام یا حسین»
.
ماه محرم اومد_۲۰۲۴_۰۶_۲۹_۱۹_۲۹_۰۵_۱۷۷.mp3
4.86M
🔳 #شور #چاووش #محرم
ماه #محرم اومد
قرار قلب زارم اومد
🎙 #سید_رضا_نریمانی
👌بسیار دلنشین
«لبیک یاحسین»
.
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
بـنـدهای آلـودهام داری هوایم را حسین
آمدم تا بـشنوی سـوزِ صدایم را حسین
رد نکن دست نیازم را که بیچاره شوم
بار دیگر مستجابش کن دعایم را حسین
نامـۀ اعمال من تـیـره شـده امشب بـیا
خط بزن از نامهام جرم و خطایم را حسین
رو به هرکس که زدم درد مرا درمان نکرد
باز تنها از تو میخواهم دوایم را حسین
از همه دل کـندهام تنها به تو دل دادهام
تا ببندی در همینجا دست و پایم را حسین
ای که از داغ تو حالا عالمی گریان شده
بیشتر کن رزق اشک و نالههایم را حسین
کـاش میشد بیـنـمان آقا نـباشد فـاصله
دوریات کم میکند حُجب و حیایم را حسین
در همین شبها بده با یک نگاهی از کرم
اذن رفـتن اربعـین کربـبلایم را حسین
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
دارد به دوشش کعبه هم شالِ عزایت
عالم برای تو غـمین هست و خـدایت
جبریل هم گریَد از این غم در غم تو
او هم نشسته همچو ما در روضههایت
شکر خدا غم جز غمت در دل نداریم
شکـر خـدا هـسـتـیـم در بـزم عـزایت
جنّت نمیخواهیم ما را این جهان بس
جنّت در این دنیاست آن صحن و سرایت
بعد از خدا دستم به سوی تو بلند است
لـطـفـی نـمـا و بـاز آقـا کـن عـنـایـت
وای از دمی که خواهرت از روی تل دید
با نـیـزهای آمـد حـرامـی زد به پـایت
حالا سرت بر روی دامان رقیه است
مـیآورد از حـرمـله پـیـشت شکـایت
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹