#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
باز افراشته اند بیرق و پرچم ها را
شهر برداشته است شورِ مُحَرَّم ها را
دَم به دَم، دَم بزنیم از تو فقط آقاجان
ما غنیمت بشماریم همین دَم ها را
میخرد حضرت زهرا به بهایی بالا
روز محشر همه ی ناله و ماتم ها را
گریه هرگز سبب حُزن و پریشانی نیست
اشکِ روضه بزداید همه ی غم ها را
چایی روضه ی ارباب چه طعمی دارد!
ما نخواهیم دگر سفره ی حاتم ها را
از ازل ذکر حسین عامل بخشایش شد
چون پذیرفت خدا توبه ی آدم ها را
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
صدای تپش های قلبم حسین
همیشه تمنّای قلبم حسین
تو شیرینی روزگار منی
مسیح دل بی قرار منی
خدا در دلم بود گفتم حسین
فراتر ز هر اسم اعظم حسین
به یاد تو دست از هوس می کشم
به شوق تو تنها نفس می کشم
همه می روند و غمت ماندنی ست
حسینیه ی ماتمت ماندنی ست
در این روضه ها عشق باران شدیم
از این اشک ها ما مسلمان شدیم
بزرگی کن و عشق یادم بده
بیا زاد راه معادم بده
سرم خم نشد جز تو بر هیچ کس
دلم زیر دین حسین است و بس
تویی اصل این زندگانی حسین
گذشته به پایت جوانی حسین
از این شهر پر های و هو خسته ام
به احسان چشم تو دل بسته ام
🔸شاعر:
#حسن_کردی
________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس
اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
درسته نوکر خوبی نبودیم
ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!
صدامون می زده ارباب هرروز
یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!
یه ساله از سر دلتنگی و درد
شبامون توی بزم روضه سر شد
خدارو شکر امسالم نمردیم
محرم شد چشامون باز، تر شد
بهار عاشقیمونه محرم
بهار اشک و فصل روضه خونی
با این سینه زدن دل پاک میشه
بهاره، موقع خونه تکونی
دوباره پرچم مشکی خریدیم
دلامون روشنه با این سیاهی
با این پیراهن و این شال مشکی
سیاهی لشکرت باشیم الهی
رفیقا قدر امشب رو بدونید
شاید فردا شبو دیگه نبینیم
شاید این آخرین ساله که داریم
کنار هم توی روضه میشینیم
رفیقامونو حتما یادتونه
رفیقایی که باهم گریه کردیم
کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا
ما سال دیگه زیر خاک سردیم
میون این همه غوغای دنیا
قرار ما توو های و هوی روضه س
شهیدا اینو فهموندن به ما که
توو عالم هرچی خیره توی روضه س
دلی که توی روضه سوخت، پاکه
دلی که پاک شد جای حسینه
چی میشه وقت جون دادن ببینیم
سر ماهم روی پای حسینه …
🔸شاعر:
#داود_رحیمی
_______________________
🔹
فیش جامع محرم.apk
23.39M
بروز رسانی شد 🔶 نسخه ۷ 🔶
🔻هزار منبر و روضه محرم 🔻
🔖📱برنامه اندروید 📱🔖
#فیش_جامع_محرم
↙️فیش منبر روشمند #محرم
↖️متن سخنرانان مشهور
↙️فیش مرثیه و روضه روشمند
↖️متن مقتل مستند
↙️مقتل تحقیقی متناسب هر شب
↖️فیش احکام محرم
↙️کتب متناسب محرم
↖️منابر ویژه عاشورا و تاسوعا
✍️با این نرم افزار حتی یک جلد کتاب با خودتان به #تبلیغ نبرید
🔷حدود ۱۰۰۰ (هزار) فیش منبر و مرثیه
تغییرات:
🔖اضافه شدن ۳۰ مجموعه منبر
🔖تغییرات گرافیکی و محیط کاربری
#روضه شب اول محرم(2)
روضه حضرت مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
♦️زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
♦️به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
♦️لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
♦️به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
♦️که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
♦️به فرقم هرچه آتش بارد، از گل دوست تر دارم
♦️که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را
♦️به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
♦️که گم حساب زخم های پیکر خود را
♦️عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
♦️فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
♦️یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
♦️که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
♦️صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری
♦️که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
♦️الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم
♦️به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را
♦️میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
♦️که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
⬅️شب اول محرمه، به فرموده امام رضا علیه السلام از امشب تا عاشورا کسی خنده رو لبای بابام امام کاظم علیه السلام نمی دید. آخه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سیدالشهداء (علیه السلام را ازعرش خدا رو به زمین آویزون می کنند، حزن و غم و اندوه همه ی عالم را فرامی گیره. یا صاحب الزمان، از همین امشب شما رو به حق غریبی مسلم قسم می دهم به ما عناینی بفر مائید.شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند.
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته.
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم..
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد..
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.
صدا زد... آقا.
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام.
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود
نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد.
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد.
اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله.
مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند..
همه دارن نگاه میکنند.
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای..
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان.
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن..
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه.
بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند.
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند..
تمام استخوان ها شکست...
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
.
❣﷽❣
🍃 🕊#روضه_امام_حسین_ع
❣رخسار شهید کربلا را صلوات
❣تقدیم بر آن نگار والا صلوات
❣او زینت عرش و زینت دوش نبی ست
❣بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
🕊#السلام_علیک_یا_اباصالح_یاخلیفةالرحمنالسلامعلیکیابقیةاللهیامهدییامهدی🕊
🌱دیدم به خواب آن آشنا دارد میاید
🌱دیدم که بر دردم دوا دارد میاید
🌱دیدم که با شال عزا و چشم گریان
🌱مولای ما صاحب عزا دارد میاید
آقا جان
🌱تو بانی این روضه ای، دریاب مارا
🌱آغوش خود بگشا، گدا دارد میاید
🌱امشب نمیدانم چه سری هست کین جا
🌱بوی شهیدان خدا دارد میاید
🍂#یاصاحبالزمانالغوثالامان🍂
⬅️ #یاربالحسینبحقالحسیناشفعصدرالحسینبظهورالحجه➡️
🔘#السلامعلیکیااباعبدالله🔘
▪️در خانه دل غم حسین است
▪️چون ماه محرم حسین است
▪️بی شبهه بود خدا عزادار
▪️هر جای که ماتم حسین است
▪️هر درد کند دوا به عالم
▪️اشکی که به ماتم حسین است
⬅️ با عالم و آدم امروز هم ناله شو ...
این شبا و روزا زمین و زمان زمزمه حسین دارن..
💥حسین آرام جانم ..
💥حسین روح روانم....
💥(با من هم ناله شو)
⬅️حسین جان ماه محرمت اومد... دلهای ما تو داغ مصیبت شما عزادارشده...
خیلی دلمون می خواست محرمی کنار قبر شما باشیم..
کنار ضریح شش گوشه شما عزاداری کنیم ...به سر و سینه بزنیم ..
بیایید از همین جا دلمونو ببریم کربلا...
تویی که یک عمر حسین حسین گفتی ماه محرم اومد...
⬅️از کجای این مجلس میخوای دنبال قافله حسینی حرکت کنی...
تو این قافله همه دور هم جمع اند... اما وقتی برمیگردن خیلی اتفاقها براشون افتاده ...
خواهر بی برادر شده... سکینه بی علی اکبر بدون علی اصغر شده...
مدینه... وقتی دختر علی زینب برمیگرده مدینه.. داغ شش برادر دیده...
⚡️امان امان....
⬅️نقل می کنند وقتی قافله رسید به کربلا همه دیدن اسب امام حسین قدم از قدم برنمیداره... سوال کردند اسم این سرزمین چیه گفتن قادسیه.. قاضریه ...شط فرات...
آقا فرمودند بگین ببینم اسم دیگه ای هم داره یا نه؟؟
گفتن بله اسم دیگه اش کربلاست...
میگن وقتی امام حسین اسم کربلا رو شنید گریه زیاد کرد....
فرمود سوگند به خدا همین جا حرمت ما را می شکنند...
کودکان ما را می کُشند...
اینجا دیگه بارها را زمین بذارید...
✨ گفت یاران این زمین وعدگاه ما بود
✨ منزل امید ما قتلگاه ما بود
✨ این زمین وادی درد است و بلا
✨ کعبهٔ اهل دل ،، کرب و بلا
⬅️ همه پیاده شدند..خیمهها را به پا کردند..
خدا میدونه جوانای بنی هاشم با چه عزت و احترامی خانم زینب رو از ناقه پیاده کردند...
قاسم عنان مرکب بی بی رو گرفت...
علی اکبر صدا زد : عمه جان دستتو بده به من پایین بیا.. عباس پاشو رکاب قرار داد...
چطور خیمهها را بپا کردند...
🍁 دیگه از امروز بگو امان از دل زینب....
⬅️ اما میخوام بگم کجا بودند جوونای بنی هاشم....
کجا بودند که غربت زینب س رو ببینند ....
اون ساعتی که بدنهای قطعه قطعه روی زمین افتاده عمه سادات بین نامحرما...
همه رو سوار ناقه ها کرد..
آخ...
چه کسی زینبُ سوار مرکب کنه...
شاید یه نگاه به گودی قتلگاه کرده باشه ..
یه نگاه به سمت علقمه ..
امان امان...
⬅️صدا زد حسین جان...
داداش ...
پاشو پاشو ببین زینبت بی کس و تنها شده..
زینبی که با حسین، با این همه عزت اومده بود کربلا..
زینبی که عباس داشته..
زینبی که علی اکبر داشته..
عون و جعفر داشته...
صدا زد پاشو داداش.. زینب و این همه نامحرم...پاشو خواهرت تنهاست یاور نداره...
🔘كجايي يا حسين محبوب زينب
🔘كجايي بنگري احوالم امشب
🔘عدو بر خيمه ها آتش فكنده
🔘ز گوش كودكان گوشواره كنده
🔘كجايي يا حسين در اين شبانه
🔘حريمت را به زير تازيانه
🔘حسينا امشب از غصه خميدم
🔘ز بس دنبال طفلانت دويدم
♻️هر کجا نشستی به سوز دل خانم زینب کبری س از سویدای دلت ناله بزن
#یاحسین....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#شب اول محرم
#روضه حضرت مسلم علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن ویا رحیم
ْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
♦️الا ای کوچه های تنگ و تاریک
♦️غروب عمر مسلم گشته نزدیک
♦️میا کوفه که اکبر نوجوان است
♦️علی اصغرت شیرین زبان است
♦️میا کوفه که زینب خوار گردد
♦️اسیر فرقه کفار گردد
⬅️شب اول،ببین عزتُ،هر كجا می خوان روضه ی حسین علیه السلام شروع كنن،با مسلم شروع می كنن،دروازه ورود به محرم روضه ی این آقاست،اولین شهید این هفتاد و دو نفر مسلم ِ،این عزت نیست؟این مزد نیست؟سلام خدا به این آقا،خیلی نمی خوام شب اول اذیتت كنم،اما دلم راضی نمی شه از شب اول بگذرم یه جوری گریه كنم،اگه امشب گفتند پاشو بساط خودتو جمع كن،خیلی این غزل جانسوزه من كه امروز روضه رو مرور می كردم،گفتم دیگه نمی خوای روضه بخونی،از بس كه این غزل،مرثیه حرفشو قشنگ می زنه،ببین این آقا چقدر غریب شده،خیلی سخته آقا غربت،اونم برای یه مرد،اونم تو یه شهر غریب
دل این شهر برای نفسم تنگ شده
جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده
زبانحال مسلم با آقا و اربابشه،خیلی مسلم حسین رو دوست داشت،خیلی به آقا ابی عبدالله علاقه داشته،بی خود نیست به این درجه رسیده
شب اول محرم روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
امام حسین(ع) مسلم را به کوفه فرستاد. چهار، پنج روزی که مسلم در کوفه بود هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسجد کوفه مسجد بزرگی است وقتی مسلم نماز می خواند تا دم در مسجد از جمعیت پر می شد. یک شب عبیدالله اعلام کرد هر کس اطراف مسلم باشد و از مسلم طرفداری کند دستگیرش می کنیم. مسلم بن عقیل نماز مغرب را خواند. بین نماز مغرب و عشاء پشت سرش را نگاه کرد، دید یک نفر هم پشت سرش نیست. همه رفته بودند. تمام مردم شهر مضطرب هستند. در شهر پخش شده بود که طرفداران مسلم را دستگیر می کنند یکی شوهرش خانه نیست می گفت: نکند شوهرم را گرفته باشند. یکی پسرش بیرون است.یکی برادرش نیست. مسلم کنار کوچه ای از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشت. زنی جلوی در نشسته بود. اسمش طوعه بود. او هم منتظر پسرش بود تا برگردد. دید آقایی از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشته است. گفت: آقاجان! چرا سرت را به دیوار خانه من گذاشتی؟ چرا به خانه ات نمی روی؟ دفعه سوم که زن سوال کرد، مسلم گفت: آب داری برای من بیاوری؟ زن رفت آب آورد. مسلم باز همانجا ایستاد. آن زن گفت: آقاجان! چرا به خانه ات نمی روی؟ صدا زد: مادر من خانه ندارم. زن گفت: شما کی هستی؟ گفت: من مسلم بن عقیل هستم.
مسلم آن شب را در خانه طوعه ماند. هنگام صبح پسر این زن به دارالامارة خبر داد در خانه آنهاست. عبدالله بن عباس با هفتاد سوار آمد و خانه را محاصره کردند. یک وقت زن آمد داخل اتاق صدا زد: آقاجان! مسلم بن عقیل! خانه را محاصره کردند. مثل اینکه فهمیده اند شما داخل خانه ما هستید. مسلم بن عقیل از خانه بیرون آمد سوار اسبش شد. شمشیر می زند و می کشد. دشمنان را روی زمین می ریزد. این بی انصافها دسته های نی را آتش زدند و از بالای بام بر سرش ریختند. همه بگویید: غریب مسلم! غریب مسلم!
بعد از پیکار عظیم مسلم را گرفتند. دست مسلم را به پشت سر بستند. او را به طرف دارالامارة آورند. وقتی عبیدالله رسید شروع کرد به گریه کردن. عبیدالله گفت: چرا گریه می کنی؟ کسی که در این کارها می افتد باید پیه کشته شدن هم به تنش بمالد. چرا گریه می کنی؟ صدا زد: عبیدالله! به خدا قسم اگر برای خودم . کشته شدن گریه کنم. گفت: پس برای چه گریه می کنی؟ گفت: دلم می سوزد که نامه نوشته ام تا حسین(ع) به کوفه بیاید. می ترسم امام حسین (ع) دست زن و بچه اش را بگیرد و به طرف شما مردم بی وفا بیاید.هنگامی که می خواستند او را بکشند فرمود: عبیدالله! سه وصیت دارم. اول وصیتم این است وقتی مرا کشید بدنم را روی خاکها نگذارید! مرا دفنم کنید. وصیت دومم این است که هفتصد درهم در کوفه قرض دارم، زره مرا بفروشید و قرضهایم را ادا کنید. یک وصیت دیگر هم دارم وآن اینکه دلم می خواهد یک نامه بنویسید که حسین(ع) نیاید. آی غریب حسین! حسین!... ا
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#روضه شب اول محرم
روضه حضرت مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
♦️زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
♦️به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
♦️لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
♦️به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
♦️که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
♦️به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست تر دارم
♦️که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را
♦️به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
♦️که گم حساب زخم های پیکر خود را
♦️عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
♦️فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
♦️یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
♦️که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
♦️صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری
♦️که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
♦️الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم
♦️به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را
♦️میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
♦️که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
⬅️شب اول محرمه، به فرموده امام رضا علیه السلام از امشب تا عاشورا کسی خنده رو لبای بابام امام کاظم علیه السلام نمی دید. آخه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سیدالشهداء (علیه السلام را ازعرش خدا رو به زمین آویزون می کنند، حزن و غم و اندوه همه ی عالم را فرامی گیره. یا صاحب الزمان، از همین امشب شما رو به حق غریبی مسلم قسم می دهم به ما عناینی بفر مائید.شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته.
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم..
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد..
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.
صدا زد... آقا.
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام.
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود
نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد.
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد.
اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله.
مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند..
همه دارن نگاه میکنند.
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای..
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان.
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن..
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه.
بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند.
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند..
تمام استخوان ها شکست...
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
.
4_5888899203656061080.mp3
11.31M
📋 نافع بن هلال اسب بی سوار هم حنا بسته به یال
#امام_حسین
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نافع بن هلال/ اسب بی سوار هم/ حنا بسته به یال
نافع بن هلال/ می کشن حسین و / پیش چشم اهل و عیال
تشنه ولی شریعه در خروشه
چشم همه به گُودیه گلوشه
حاضرن آب و رو زمین بریزن
یه قطره هم ندن حسین بنوشه
ریان بن شبیب/ جد ما رو غریب/ گیر آوردند
ریان بن شبیب/ آب و واسه حبیب/ دیر آوردند
تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
ته گودال زمینگیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
بیآبرو شه/ پیرهن کهنهت و میخواد/ کجا بپوشه؟!
حیا نداره/ که لااقل چیزی رو/ تنت بزاره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واحد؛ کل الخیر فی باب الحسین.mp3
3.52M
#امام_حسین علیهالسلام
#مناجات
#واحد
🔹کل الخیر فی باب الحسین🔹
گم شدم باز توی بیراهه، بازم جا موندم تو مسیر
اومدم خسته و سرگردون، بیا دست من رو بگیر
«رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر»
خیرم چیه به جز، گریه برا حسین
زنده میشه دلا، با ذکر یا حسین
کی میشه روزی که باشیم
نَحنُ مِن اَصحابِ الحُسَین
بر روی دلها حک شده
کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین
«کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو نمیخوای بمونم یک عمر، توی چنگ دنیا اسیر
سربلندیمو میخوام از تو، نذار که باشم سربهزیر
«رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر»
خیرم شده حرم، خیرم شده حسین
دست منو گرفت، آخر خود حسین
کاش میشد باشیم با نگاش
نَحنُ مِن اَحبابِ الحُسَین
دنيا و عقبای منه
کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین
«کُلُّ الخَیر فِی بابِ الحُسَین»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
.
شور؛ سورۀ انسان.mp3
4.01M
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹سورۀ انسان🔹
شور بیپایان، حسین یا مولا حسین
نوحۀ طوفان، حسین یا مولا حسین
نغمۀ باران، حسین یا مولا حسین
عشقتو به جون خریدم
بهتر از تو، من ندیدم
از بقیه دل بریدم حسین
نوکر تو از خداشه
نوکرت همیشه باشه
تو مسیر تو فداشه حسین
میبینی اشک نمنمو
خوشحالم دارم این غمو
این غم میگیره دستمو
«مولا آقام آقام یا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کعبۀ ماتم، حسین یا مولا حسین
قبلۀ عالم، حسین یا مولا حسین
توبۀ آدم، حسین یا مولا حسین
مروه و صفا تویی تو
زمزم و منا تویی تو
نور ربنا تویی تو حسین
شور همصدایی ما
مقصد خدایی ما
عشق کربلایی ما حسین
اسم تو اسم اعظمه
هم غم، هم رافع غمه
با اشک و گریه توأمه
«مولا آقام آقام یا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جلوۀ قرآن، حسین یا مولا حسین
سورۀ انسان، حسین یا مولا حسین
آیۀ ایمان، حسین یا مولا حسین
سایۀ تو مستدامه
عزتت علیالدوامه
برکت تو ناتمامه حسین
ای شکوه استواری
خون تا همیشه جاری
راه و رسم رستگاری حسین
گرچه داغ مجسّمی
آرام قلب عالمی
رو زخم شیعه مرهمی
«مولا آقام آقام یا حسین»
.
ماه محرم اومد_۲۰۲۴_۰۶_۲۹_۱۹_۲۹_۰۵_۱۷۷.mp3
4.86M
🔳 #شور #چاووش #محرم
ماه #محرم اومد
قرار قلب زارم اومد
🎙 #سید_رضا_نریمانی
👌بسیار دلنشین
«لبیک یاحسین»
.
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
بـنـدهای آلـودهام داری هوایم را حسین
آمدم تا بـشنوی سـوزِ صدایم را حسین
رد نکن دست نیازم را که بیچاره شوم
بار دیگر مستجابش کن دعایم را حسین
نامـۀ اعمال من تـیـره شـده امشب بـیا
خط بزن از نامهام جرم و خطایم را حسین
رو به هرکس که زدم درد مرا درمان نکرد
باز تنها از تو میخواهم دوایم را حسین
از همه دل کـندهام تنها به تو دل دادهام
تا ببندی در همینجا دست و پایم را حسین
ای که از داغ تو حالا عالمی گریان شده
بیشتر کن رزق اشک و نالههایم را حسین
کـاش میشد بیـنـمان آقا نـباشد فـاصله
دوریات کم میکند حُجب و حیایم را حسین
در همین شبها بده با یک نگاهی از کرم
اذن رفـتن اربعـین کربـبلایم را حسین
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
دارد به دوشش کعبه هم شالِ عزایت
عالم برای تو غـمین هست و خـدایت
جبریل هم گریَد از این غم در غم تو
او هم نشسته همچو ما در روضههایت
شکر خدا غم جز غمت در دل نداریم
شکـر خـدا هـسـتـیـم در بـزم عـزایت
جنّت نمیخواهیم ما را این جهان بس
جنّت در این دنیاست آن صحن و سرایت
بعد از خدا دستم به سوی تو بلند است
لـطـفـی نـمـا و بـاز آقـا کـن عـنـایـت
وای از دمی که خواهرت از روی تل دید
با نـیـزهای آمـد حـرامـی زد به پـایت
حالا سرت بر روی دامان رقیه است
مـیآورد از حـرمـله پـیـشت شکـایت
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
دم را غنیمت میشمارم تا دمت هست
هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست
از هر کسی که خواست باشم همنشینش
پـرسـیـدهام اول که آیـا آدمـت هـست؟
از آدم و عـالـم اگـر شـد دست کـوتـاه
در دل ندارم هیچ غم چون پرچمت هست
مبهـوت و مات از سخـتیِ دنیا نگردم
زیرا که رخسارم به رنگِ ماتمت هست
دسـتـم چـه بـا امـیـد دق الـبـاب کـرده
وقت خریدن، شوقِ جنس دَرهمت هست
شعری نخوانده دیدهام در کاسه لطفت
قبل از شروع شعرهایم دِرهمت هست
خـشکـیـده احـوال زمیـن از عـشق اما
بر چشمِ عشاق تو اشکِ بر غمت هست
با یک دوا درمـانِ درد هر مریـضـی
در نسخهٔ اشکی به روضه، مَرهمت هست
گریه، دلـیلِ محکـمی بر آشـنایی است
چشمی که گریان تو باشد مَحرمت هست
گـر خـلـقـتِ عـالـم شـود قـربـانـیِ تـو
از داغِ سیمایِ علی اکبر، کَمت هست
هـمـراهت آیـد دشمـنت تا قـتـلـگـاهت
در دست تا انـگـشـتریِ خاتمت هست
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
شکرِلله که حق را به من آموخت حسین
شعلۀ حُبِ علی، در دلم اَفروخت حسین
هرکسی عبد حسین است، همان عبد خداست
با خدا حرف زدن را به من آموخت حسین
آری از روز ازل بود، که با دستِ خودش
مِحنتِ فاطمه را در دلم اَندوخت حسین
با صدای سخنِ عـشـق، به دنیا فـرمود:
ذرّهای دینِ خدا را به تو نفروخت حسین
با سـتـمکار، سخن از درِ تـذلـیل نگـفت
ذلّت و خواری و لبخند! نیاموخت حسین
تَـهِ گـودال اگـر زمـزمـۀ یـا رب داشت
زیرِ شمشیر و سنان، دیده به ما دوخت حسین
کهنه پیراهنِ او هم به خدا غارت رفت
بر تنِ خویش به جز نیزه نَیاَندوخت حسین
آتشِ عـشـقِ خـدا و عـطـشِ کـشته شدن
آنقدَر داشت، که لب تا جگرش سوخت حسین
کـربـلایی نـشـود، هـر که فـدایی نـشود
بر سرِ نیزه چو خورشید، بَر اَفروخت حسین
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
رسیدن خبر شهادت مسلم و هانی به امام حسین علیه السلام در راه کربلا و در منزل ثعلبیه در سال ۶۰ هجری قمری؛ امام علیه السلام ضمن تشریح موضوع به یاران همراهشان فرمودند هر کسی میخواهد از همین جا از ما جدا شده و برگردد. البته به روایتی هم ۲۲ ذیحجّه بوده تاریخ الامم و الملوک ج۵ ص ۳۹۷
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
تشنه لب در کربلا غوغا بپا کردی حسین
جان خود را هم برای دین فدا کردی حسین
لحظـۀ آخر که آن نامرد خـنجـر را کـشید
جای نفرین، زیر لب او را دعا کردی حسین
تا که دیدی پشت زینب از مصیبت گشته خم
مادرت زهرای اطهر را صدا کردی حسین
شد زمین کـربلا از خـون یاران تو سرخ
این هـمه ایـثار در راه خـدا کردی حسین
در محرم اشک من، چون خون تو جاری شده
قلب ما را هم به عشقت مبتلا کردی حسین
گـنج من بـاشد گـدایی در میـان روضهها
صد هزاران شکر چون ما را گدا کردی حسین
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
از کریمان هر عطایی میرسد بیمنت است
پس گدایی از شما در اصل عین عزّت است
از همان روزی که آدم توبهاش مقبول شد
میتوان فهمید اشک روضهات بیقیمت است
از حسین بن علی یک عمر هر چه میرسد
مثل آیات خدا نور و شفا و رحمت است
سایه سار چشمهایت جنت فردای اوست
هرکه امروزش عرق ریزان کار هیأت است
میدرخشد مثل مروارید در شبهای قـبر
دانۀ اشکی که نذر روضههای حضرت است
آدمی با گریه بر تـو تازه مؤمن میشود
روضهات یعنی که دانشگاه انسانیت است
فرش روضه بال جبریل و یقین داریم که
مستمع اینجا فقط با حکم زهرا دعوت است
میرویم و عاقبت از ما چه میماند به جا؟
غیر مهری که نثار اهل بیت عصمت است
خندههای سرخ”اسلم”وقت رفتن مینوشت
کشتۀ عشقـت شدن بالاترینِ نعمت است
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
کسیکه از تو و از داغ تو خـبر دارد
هـمیـشـه در غـم تـو دیـدگان تـر دارد
دلی که سوخت برایت خدا بهایش داد
خـدا به سـوخـتگان غـمت نظـر دارد
قـسـم به نـالـۀ زهـرا کـسی نـمیمـانـد
اگـر که پـرده خـدا از غـم تو بر دارد
مـن از تــلاطـم امـــواج آب دانــسـتـم
که در مصیـبت تو آب هم جگـر دارد
به ساحت حرمت میرسد هرآن کس که
شبـیه فـطرس درگـاه بـال و پَـر دارد
به جـمع گـریه کـنان حـسین و کرببلا
ببـین ز عـرش خـدا فـاطمه نظر دارد
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مدح_ومناجات
قـلـبی که با حـضور شـما پـا نمیشود
مـحـبـوب خـانـوادۀ زهــرا نـمـیشـود
انـسان بیحـسین چـو بیـمـار لاعـلاج
دردش به هـیـچ وجـه مـداوا نـمیشود
عین هزار سال رکوعش قـبول نیست
قـدّی که سـمـت کـربـبـلا تـا نـمیشود
تنها نه اینکه زنده کند مُرده را حسین
بـیمـهـر او مسیـح، مسیـحـا نمیشود
همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست
جز او کسی به دوش نبی جا نمیشود
روزی به روی سینۀ احمد نشسته بود
امـروز، شـمـر از بدنـش پـا نـمیشود
میخواست از گـلو سر او را جدا کند
خـیـلی تـلاش میکـند… امـا نمیشود
جز آن که از قـفـا ببـرد از حسین سر
از کـار قـاتـلـش گـرهـی وا نـمیشـود
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
roz1_moharam94_mirzamohamadi_c.mp3
7.77M
#استقبال_محرم
#محرم
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️راه را باز نمایید محرم آمد
▪️دم بگیرید که هنگامهی ماتم آمد
====================