eitaa logo
ذاکرین آل الله
297 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•یه لحظه هم برا علی.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── یه لحظه هم برا علی از خیمه بیرون نزدم دلواپس تو بودم و به خاطر تو اومدم اصلا فدای سرت بچه ام آخ بچه ام ...آخ بچه ام با حنجرش شد سپرت بچه ام آخ بچه ام... آخ بچه ام آب نداریم ولی، از خون پاکش میکنیم دل نداریم ولی، با هم خاکش میکنیم نه خاک نریز، چشماش هنوز بازه حسین نه خاک نریز، میبینی چقدر نازه حسین «بچه ام... آخ بچه ام... آخ بچه ام» مسیر تیرو که نشد یه ذره تغییر بدم یه چیکه آب خوردم بذار برم بهش شیر بدم میرم ببینم کجاس بچه ام انگار روی نیزه هاس بچه ام آخ بچه ام...آخ بچه ام... نیزه رو تکون نده، بچه ام بدخواب میشه نیزه دار آب نخور قلبم داره آب میشه نه آب نخور، خشکی لبهاشو ببین نه تاب نده، بچه ام میوفته رو زمین «بچه ام ... آخ بچه ام...آخ بچه ام» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402050206.mp3
27.67M
|⇦•یه لحظه هم برا علی ..... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•امشب حرم آل علی.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد علی! ز عطش بی قراری علی! به تنت جان نداری علی! اشک مادرِ تو جاری علی! روی دست ربابی علی! چه کنم که بخوابی علی! در خیمه نمانده آبی «علی لای لای لالایی لالایی» از داخل گهوارهٔ خود با لب عطشان علی آمده میدان، علی آمده میدان فرمود: خدا آجرک الله حسین جان علی آمده میدان علی آمده میدان علی! برسد کاش عمویت علی! حرمله روبرویت علی! تیر آمد سوی گلویت زد و رگ های تو وا شد زد و سر از تن جدا شد چرا دیگر هلهله به پا شد «علی لای لای لالایی لالایی» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1402050207.mp3
18.62M
|⇦•امشب حرم آل علی..... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
1402050213.mp3
11.59M
|⇦•به خیمه قحط... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── به خیمه قحط آب است همه دل ها کباب است علی اصغر به دامان رباب است «حسین...» عطش بالا گرفته دل سقا گرفته که لب ها تشنه ی یک جرعه آب است «حسین ...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•رباب اگر که ببیند.. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده که گیر قهقه‌های اراذل افتاده لب پدر به گلوی پسر عجب عکسی سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده رباب اگر که ببیند، حسین می‌میرد از این که گردن شش ماهه، مایل افتاده * آخ بمیرم! هی ابی عبدالله میگفت:* روی این دستم تنش بر روی این دستم سرش آه! بفرستم کدامش را برای مادرش حجم تیری که برای جنگ های سخت بود آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش * آخ جانم جانم جانم! بچه بغل باباش آرومه.اما اگه این همهمه ها رو صداها رو وقتی میشنوه بچه ناخودآگاه بهم میریزه.* لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... * همچین که تیرو زدن دستش ناخود آگاه جمع شد. * رباب اگر که ببیند، حسین می میرد از این که گردن شش ماهه مایل افتاده * این بچه ها رو، رو دست بگیرید چون شیر خوردن، آب خوردن، آب به بدن بچه رسیده، سر روی گردن وایمیسته. اما همینطوریشم شیرخواره هی گردنش این ور و اون ور میره. ابی عبدالله فرمود:ببینید بچه ام داره میمیره. هر طرف این بچه رو بلند میکرد یه طرف گردن میفتاد.* کمی به زیر عبا باز بود پلکِ علی *این عبای ابی عبدالله چقد به دادش رسیده. اولین جایی که بدادش رسیده کنار بدن علی اکبر بود. حالا داره بچه رو میاره. بچه رو زیر عبا گرفته... همه عالم وقتی گرفتار میشن، میرن در خونه حسین ، به حسین رو میزنن. بابا ارباب شما...برا آب نه والا، برا شیرخواره هم نه، برا بار آخر برا هدایت این قوم داره بهشون رو میزنه ، فرمود مُّنوا علینا.. تا گفت مُّنوا علینا یه مرتبه همه هلهله کردن! همه کف میزدن...* *ان شاءالله امشب نباشه چشمی که گریان این روضه نباشه چون سنگ دل ترینه دشمن هم برا این روضه گریه کرد. مختار وقتی کشیدش بیرون، سنگ دل ترین دشمنا بوده، گفت: جایی شد تو دلت به حال حسین بسوزه؟ گفت: امیر فقط یه جا! و الّا من جزو کسایی بودم که همه جا هی کف زدم هلهله کردم. گفت کجا ؟ گفت: دیدم بچه رو زیر عبا گرفته یه قدم میاد سمت خیمه ها دوباره روش نمیشه بر میگرده. هی دور خودش حسین داره میگرده...* کمی به زیر عبا باز بود پلک علی رسید خیمه پدر، دید کامل افتاده دم غروب شده وقت غارت حرم است عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده * این مشکل حضرت رباب چی بود؟ اصلاً ابی عبدالله بدنو سریع آورد دفن کرد یه قبر کوچیک کند. میدونه قراره چه خبر بشه! گفت: این بدن دیگه سالم بمونه. دیگه این یدونه رو سرشو جدا نکنن! یه وقت رباب دید نانجیب داره میره پشت خیمه ها. این گنجو نشون کرده. دیدن نیزه رو فرو کرد توی خاک...* لباس، ملحفه، گهواره، بالشِ بچه چقدر بین بیابان، وسایل افتاده *این یدونه رو هم فقط برا حضرت زهرا میخونم. خانم جان! ببین چیکار کردن با عروست..* به جای بستن قنداق، کارِ دست رباب پس از علی، به طناب و سلاسل افتاده بزرگ شد پسرم مرد شد ببین زینب ز نیزه سایه ی اصغر به محمل افتاده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402050203.mp3
40.2M
|⇦•رباب اگر که ببیند..... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
record045.mp3
710.1K
سبک: یا اباعبدالله آقای من رمق نداره پسرم دیگه داره میره از هوش کاشکی طاقت بیاره تا از علقمه بیاد عموش لالا لالا اصغر من یا علی اصغر، علی اصغر، علی اصغر در آغوش بابا حسین گلم داره میره میدون الهی از راه نرسه حرمله با تیر و کمون لالا لالا اصغر من یا علی اصغر، علی اصغر، علی اصغر مهدی شریفی✍
یه مادر همه ارزوش همینه.mp3
3.63M
علیه السلام _______________ یه مادر همه آرزوش همینه، که بچش یه لحظه سختی نبینه/ میمیره اگه تو چشم پسرش، اشک غم بشینه حالا یکی بگه چی کشید رباب، چی اومد سر این مادر/تا که میدید از عطش چه حالیه، لب خشک علی اصغر وای وای وای، از آتیش دل رباب/وای وای وای تو خیمه نیست یه قطره آب _______________________ یه نوزاد قتی هنوز چند ماهشه، مادرش دل نگرونه همیشه/ مادرش دق می‌کنه اگه یه روز، بچه زخمی بشه حالا یکی بگه چی کشید رباب، چی اومد سر این مادر/ تا می‌دید علی رو دستای بابا، داره می‌زنه بال و پر وای وای وای سه شعبه بی امون رسید/ وای وای وای حنجره اصغرو درید وای وای وای، از آتیش دل رباب/وای وای وای تو خیمه نیست یه قطره آب _________________________ یه مادر اگه بمیره پسرش، همون دم همه میان دور و برش/ میان تا مرهمی باشن واسه ی، زخم رو جیگرش حالا یکی بگه چی کشید رباب، چی اومد سر این مادر/ غروب عاشورا وقتی دعوا شد، سر راس علی اصغر وای وای جلوی چشم مادرش/ وای وای وای رو نیزه‌ها می‌رفت سرش وای وای وای، از آتیش دل رباب/وای وای وای تو خیمه نیست یه قطره آب ________________________ 🔻 .
. حضرت علی اصغر(ع) میکُشه من رو علی جون خشکی لبهات ببخش اگه قطره ی آب نداره بابات کمتربده منو عذاب لالا لالا توآغوشم راحت بخواب لالا لالا شاید ببینی خواب آب لالا لالا       علی علی علی علی لای لای لای لای چه کرده تیر حرمله با حنجر تو سرنیزه ی دشمن کجا و این سر تو بغضم شکست توی گلو ای وای ای وای بنده سر تو به یه مو ای وای ای وای چیکارکنم خودت بگو ای وای ای وای         علی علی علی علی لای لای لای لای قاتل جون مادرت سه شعبه تیره سرت جلوی مادرت رو نیزه میره غنچه ی نشکفتمو از ریشه کندن دارن به اشک دیده ی من میخندن سرتو از پهلو روی نی میبندن       علی علی علی علی لای لای لای لای دارم لالایی لالایی برات میخونم ازاین به بعد راحت بخواب گل خزونم ازغم تو شدم کمون لای لای لای لای چشام شده کاسه ی خون لای لای لای لای دلم رو اینقد نسوزون لای لای لای لای          علی علی علی علی لای لای لای لای .
السلام علیک یا اباعبدالله مثل امروزی عمربن حجاج زبیدی، وارد کربلا شد، ماموریتش هم بستن شریعه ی فراته، با پنج هزار سرباز، شریعه رو به روی ابی عبدالله و بچه هاش بست ، با کمال جسارت، اومد سمت خیام حسینی، فریاد می‌زد حسین، یه قطره از این آب فراتم نمیزارم بهت برسه، از امشب دیگه برا آوردن آب، قمر بنی هاشم و علی اکبر جنگیدند رفتند از فرات مشکها رو پر از آب کنند، یعنی از امروز دیگه قحط آبه، آب تو کربلا جیره بندی شده، الله اکبر، تو اون گرمای طاقت فرسا، اونم از امروز تا روز عاشورا، ▪️تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... خیمه هام که کنار فرات بنا نشده بود لذا میرفتند ۲۰ تا ، ۲۰ تا مشکو پراز آب میکردند، می آوردند توی خیمه ها، حتی تو بعضی نقل‌ها داره مشکها رو که تو خیمه ی بچه ها آویزان کردند، بُرِیر میگه من خودم آوردم یه دونه از این مشکها رو، بچه ها انقده تشنه بودند آویزان از مشک شدند، آب مشک رو زمین خیمه ریخت دیدم برای اینکه هدر نره آب، دارند رو خاکها خودشونو میغلطونند، شکمهاشونو به خنکی آب و خاک میزنند، بلکه رفع عطش بشه، شب عاشورا سکینه ی بنت الحسین میگه سهمیه ی آب ما تو خیمه تمام شد روم نشد بیام به بابام بگم گفتم میرم خیمه ی عمه جانم زینب، حتما عمه برام یه راه چاره ای داره، اومدم صحنه ای دیدم پشیمون شدم بگم، تشنمه، دیدم عمه برادرم علی اصغر رو بغل کرده، هر کاری میکنه داداشم آرام نمیگیره، عمه هی رو زمین مینشینه هی بلند میشه هی مضطرانه میگه یَابنَ اَخِی، اِصبِر، پشیمون شدم که به عمه بگم تشنمه، یه مرتبه پدرم ابی عبدالله وارد خیمه شد این اضطراب عمه رو که دید این بچه رو از عمه گرفت دیدم داداشم داره زبونش رو دور لبهاش میچرخونه، بلکه با تریِ زبان، بتونه قدری رفع عطش کنه، الله اکبر، دیدم بابام علی رو بغل گرفت زبان خودشو گذاشت تو کام دهان علی، دیگه بعد از این ندیدم داداش علی، زبونشو بیرون بیاره، یعنی ابی عبدالله با این کار با شیرخوارشم داره نشون میده زبانتو دور دهان و لبهات نچرخون علی جان خدا رحمت کنه استاد ما رو میفرمود روز عاشورا اولین کسی ک جلو خیمه ها مقابل ابی عبدالله قرار گرفت سکینه بود چقدر این خانوم عقیله ست میدونه جلوتر اومده، باباش از رباب خجالت نکشه. من ندیدم رباب اومده باشه بیرون، سکینه جلوتر آمد دید بابا داره میاد علی رو هم داره میاره، اما چه آمدنی، قنداقه غرق خون، بابا مضطر ، تیر رو اگه بیرون بیاره سر جدا میشه، تیر رو بیرون نیاره، چکنه با علی، این بچه رو رو دست بگیر ، دو دست بگیرش، ببین چه کردن با این تیری که زدن، ▪️روی این دستم تنش ▪️بر روی این دستم سرش ▪️آه بفرستم کدامش را برای مادرش... حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی