#واحد_نوحه_زمینه
#شب_دهم_عاشورا
🎼سبک👈#بین_عشقا
#از_میون
☑️بند اول
از میون خیمه ها،میاد صدای یارب تو
ببین از غصه تو داره میسوزه زینب تو
فدای تو جسم و جونم
بشنو امشب خواهشم من
من و تنها نزار اینجا
ای همه آرامش مـــن
یا حسین غریب مادر
☑️بند دوم
خواهرم تحملی کن حکمت ماهم همینه
گفته جد ما با ناله مقتل ما این زمینه
بمیرم برا تو خواهر
می بینی فردا ازون تل
که یه لشکر دوره کردن
من و تو گوشه ی مقتل
زینبم ای خواهر من
☑️بند سوم
بعد من خواهر من خیلی میشه به تو جسارت
میشه همدم تو و بچه ها زنجیر اسارت
میشه سهم تو عزیزم
حمله های وحشیانه
تن تو میشه کبود از
سلسله و تازیانه
زینبم ای خواهر من
💠💠💠1⃣1⃣4⃣0⃣💠💠💠
#حاج_عیسی_دین_محمدی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
⛈
#زمینه_شب_دهم_محرم
🎼#سبک_تسبیحات
#ارباب_ارباب
☑️بند اول زبانحال نوکر
ارباب ارباب
هستم عبد بینوای تو
عاشق صحن سرای تو
دیوونه ی کربلای تو
.....
انت الامیری ُ اناالفقیر
یا حبیبی یا نور العالمین
ذکر هر لحظه و دقیقه ام
صل الله علیک یا حسین (ع)
صل الله علیک یا حسین (ع)
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
☑️بنددوم زبانحال زینب (س)
حسین من
یادته وصیته مادر
که میگفت تو روزای آخر
با سوز و با یه دله مضطر
....
زینبم توی لحظه ی وداع
توی غربت توو دشت نینوا
زیر حنجره حسین و ببوس
کربلا ظهر گرم عاشورا
سلام قلب زینب الصبور
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
☑️بند سوم زبانحال بنت الحسین (ع)
بابا جونم
داری میری تو غریبونه
حاله دخترت پریشونه
چشماش مثل کاسه ی خونه
......
ما رو توی این دشت رها نکن
تنهایی میری بابا به کجا
یک دشت پر از گرگ وحشی و
یک صحرا پره از نامحرما
صل الله علیک یا حسین (ع)
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
☑️بند چهارم زبانحال سیدالشهدا (ع)
زینب جانم
تو میبینی باغمی جان کاه
با درد و غم و هزاران آه
داداش و میونه قتلگاه
......
می بینی ازدحام لشکر و
میبینی خنجر روی حنجر و
هزار بار می میری لحظه ای که
شمر میبُره سر برادر و
💠💠💠1⃣0⃣1⃣0⃣💠💠💠
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
⛈ 🦋
#ذکر_دو_دمه_شب_عاشورا
#خواهره_غم
🔘🔘🔘🔘
خواهره غم دیده ات گردد به قربان سرت
ای برادر جان حسین (ع)
قدری اهسته برو بوسه زنم برحنجرت
ای برادر جان حسین(ع)
#مجیدمرادزاده
#زمزمه_شب_دهم_محرم_عاشورا
#تلفیق_دشتی
#شبه_آخر
☑️بند اول
شبه آخر رسیده خواهرِ من
امیدم یارمن و بال و پرِ من
تو از بدو تولد توی هر جا
شدی سنگ صبور و یاورِ من
یه عمریه مصیبت دیدی خواهر
کنارم بودی تا عزای مادر
مصیبتا دیدی از داغه بابا
کنارم سوختی با داغه یه برادر
بازم طاقت بیار خواهر
توی این ماتم عظما
جلوی چشمای خونبارت
شبیه محشره فردا
☑️بند دوم
توو لحظه های تلخ شام آخر
بزار تا سیر نیگات کنم برادر
بزار تا ببوسم زیر گلوت و
یادت میاد وصیتای مادر
میمیرم از فراق و هجر و دوری
تو میگی که صبوری کن صبوری
دلت میاد بری تنهام بزاری
بگو بی تو بمونم من چجوری
دلت میاد بری داداش
بزاری زینب و اینجا
بزاری خواهر و تنها
میونه لشکره اعدا
💠💠1⃣3⃣4⃣0⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
#واحدزنجیرزنی_شب_عاشورا
#مرو_زپیشم
🌷🌷🌷
✅بنداول
مرو ز پیشم
روح و روانم
امیده جانم برادرم
بنگر به حالم
شکسته بالم
خوش می روی سوی مادرم
وصیت مادر
بوده که هنگام
وداعت تاجه سرم
بوسه بگیرم
زحنجرتو
لب تشنه ام ای برادرم
💧💧💧
ای یار زینب سالار زینب
ای تشنه لب ای حسین من
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
✅بنددوم
صدای شمشیرو تیر نیزه
اید زمیدان اه ای خدا
هرکس که امد با یک سلاحی
حتی به چوب و سنگ جفا
گردیده قربان باکام عطشان
برادرم شاه کربلا
خواهر بمیرد تو رانبیند
این گونه ای برزیر دست و پا
ای یار زینب سالار زینب
ای تشنه لب ای حسین من
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
✅بندسوم
ایدصدایی زعمق گودال
که یابنی حسین من
جانم به لب امده بگو تو
سرت چه شد نور عین من
چه کرده دشمن بااین سرو تن
بگو که پیراهنت کجاست
بادست تو ساربان چه کرده
بگوکه انگشترت کجاست
ای یار زینب سالار زینب
ای تشنه لب ای برادرم
💠💠💠 343 💠💠💠
______________________
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
#روضه_واحدشور_زمینه_شب_عاشورا
#سبک_همه_کاره
#رسیده_لحظه_ی_وداع
🌷🌷🌷
✅بنداول
رسیده لحظه ی وداع
داداش حسین کجا میری
میری بااین درد و غما
زینب وتنها میذاری
بدونه تو برادرم
من می مونم تا بپوسم
مادرمیگفت این لحظات
زیره گلو تو ببوسم
نگاهتو ازم نگیر
این لحظه های اخری
فدات بشم برادرم
چقد شبیه مادری
حسین غریب مادرم
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
✅بنددوم
چه خبره توقتلگاه
از روی تل نمیشه دید
برادرم رو می کشن
گرگای بی رحم و پلید
چی به سرت اومده که
حسین من برادرم
ازسمت گودال بلا
اومد صدای مادرم
چی اومده برسرتو
میون گودال بلا
چه جوری من بشناسمت
به زیر تیر و نیزه ها
ببین حرومیا همه
بالای جسم اطهرت
دارن باهم جنگ میکنن
برا تصاحبه سرت
حسین غریب مادرم
💠💠💠❌ 341 ⭕️💠💠💠
__
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
🖤بعد مرگم بنویسید به سنگ لحدم
💔من فقط عشق حسین بن علی را بلدم🚩
🖤ننویسید که پرپر شده همچون گل یاس
💔بنویسید که شده مست و خراب عباس🚩
🖤ننویسید که از روز ازل مذهبیم
💔بنویسید که تا روز ابد زینبیم🚩
🖤ننویسید که مست از قدح ساغریم
💔بنویسید که همواره علی اکبریم🚩
🖤ننویسید که جان داد دگر بر سر دوست
💔بنویسید که مجنون علی اصغر , اوست🚩
🖤ننویسید که ندارد به جهان خانه و جا
💔بنویسید که مأواش شده کرببلا🚩
🖤ننویسید که او نوکر بد عهدی بود
💔بنویسید که او "منتظر" مهدی(عج) بود🚩
مداحی آنلاین - نماهنگ ای شاه کفنت کو - کریمی.mp3
4.8M
من کجا در بین خون و خاک
دنبالت بگردم؟
آمدم تا دور جسم
بی پر و بالت بگردم!
ای شاه کفنت کو؟
#استودیویی🔊
#عاشورا #محرم💔
#محمود_کریمی🎙
...
کشتین عزیز دلمو.mp3
5.52M
کشتین عزیز دلمو چرا ول نکردید
انقده دور و بر این بچه ها نگردید
🎙 #حسین_ستوده
#️⃣ #عاشورای_حسینی
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #روضه
#️⃣ #زمینه
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
نماهنگ ریان ابن شبیب.mp3
3.34M
ریان ابن شبیب جد ما رو غریب گیر آوردن
ریان ابن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن
🎙 #نریمان_پناهی
#️⃣ #عاشورای_حسینی
#️⃣ #استودیویی
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت.mp3
4.08M
قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت
حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت
🎙 #حسین_ستوده
#️⃣ #عاشورای_حسینی
#️⃣ #محرم
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #زمینه
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن ندادن.mp3
5.34M
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن ندادن
نیزه نیزه به کشتن تو ادامه دادن
خواهش کردم وقتی سر رو میبرن نباشم
حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم
🎙 #حسین_ستوده
#️⃣ #عاشورای_حسینی
#️⃣ #شور
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
.
#غزل_مرثیه #امام_زمان
#محرم
علی گلی حسین آبادی✍
➖➖➖
حس میکنم زمین و زمان گریه میکند
با گریهات تمام جهان گریه میکند
حی علی الحسین، جهان عازم غم است
هفت آسمان به وقت اذان گریه میکند
هر چند غایبی، همه در محضر توایم
با تو تمام هستیمان گریه میکند
خشکش زدهست از غم لبهای جد تو
آب فرات بیجریان گریه میکند
انگار خون تازهتری بعد سالها
از زخم جای تیر و سنان گریه میکند
ای موج، بیقرار که هستی؟ گمان کنم
زینب هنوز هم نگران گریه میکند
.
.
#شور_قتلگاه
#علی_اکبر_مکاری ✍
➖➖➖
چهخبره تو قتلگاه؟ شمر با خنجرش میاد
چه خبره تو قتلگاه؟ صدای خواهرش میاد
تو گودال _ نقش زمینه
قاتلش _ به روی سینه
با چکمه _ داره میشینه
خواهرش _ گفت وا حسینا
وقتی دید _ توی قتلگا
برگردوند _ پیکر رو با پا
جای تو رو دوش نبیِ نه تو گودال
نیزه ها میبوسن تنت رو میری از حال
حسین جان ، قتلوک عطشانا
حسین جان ، (ذبحوک عریانا ۲)
چهخبره تو قتلگاه؟ سنان با خنجرش میاد
چه خبره تو قتلگاه؟ صدای مادرش میاد
مادرِ _ محزون و خسته
مادرِ _ پهلو شکسته
رو خاک _ مقتل نشسته
گریونه _ که سر نداری
حتی انــگشتر نداری
مگه تو مادر نداری
رو زمین افتادم وقتی که تو افتادی
نبضت از کار افتاده و دیگه جون دادی
بنی ، قتلوک عطشانا
بنی ، (ذبحوک عریانا ۲)
➖➖➖
.👇
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
ز دوردست، سواران دوباره میآیند
که بگذرند به اسبان خویش از رویش
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا میآورَد بویش
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح بُرید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که میگرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش
هزار مرتبه پرسیدهام ز خود که او کیست
که این غریب، نهادهست سر به زانویش
کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
کسی که با لب خشک و ترک ترک شدهاش
نشسته تیر به زیر کمانِ ابرویش
کسیست وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کـوه ز ماتم، سپید شد مویش
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سـری
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
✍ #فاضل_نظری
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
نسیم تلخِ پُر از انکسار میآید
و ذوالجناح دگر بی سوار میآید
تمام فاجعه را با دو چشم خود دیده
که ناله میزند و بی قرار میآید
فقط نه کرب و بلا و مدینه و مشعر
صدای نالهای از مُستجار میآید
میان خیمهی آتش گرفته، غیر از غم
سراغ اهل حرم، اضطرار میآید
غروب با خودش انگار غربت آورده
ز سمت خیمه صدای «فرار» میآید
یکی دوید، گمان میکنم سر آورده
چقدر با عجله! از شکار میآید؟
تمام لشکر ابلیس غرق شادی بود
از این به بعد چه بر روزگار میآید؟
✍ #حسین_ایزدی
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
یالِ خونی و زینِ افتاده
اسب او در غبار میآید
کاش زینب نبیند او را که
غرق خون بی سوار میآید
می رسد ذوالجناح بی صاحِب
با لِجام رها کنار حرم
غرق تیر است جایجایِ تنش
وقتی از کارزار میآید
میکشد روی خاک سُم را و
یک نَفَس شیهههای طولانی
زینب از سمت خیمهها گریان
سوی او بی قرار میآید
ام کلثوم میزند بر سر
یا علی یا محمدا گویان
دختری پا برهنه از رویِ
بوتهای غرق خار میآید
دست را میکشد به خونها و
روی چشمان خیس میمالد
ماندهام که چگونه این دختر
با یتیمی کنار میآید
✍ #اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا
غروب بود و تنی روی خاک در صحرا
غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا
غروب بود و شبی ترسناک در صحرا
غروب بود و زمان هجوم و غارت بود
غروب بود و شب اول اسارت بود
بیا به روضهی قبل از غروب برگردیم
که زیر سُم نشده لاله کوب، برگردیم
نبود روی تنش سنگ و چوب، برگردیم
نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم
نوشتهاند مقاتل، دروغ باشد کاش
بُرید خنجر قاتل، دروغ باشد کاش
گمان کنیم که او هم زره به تن دارد
گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد
که جای سالم و بی زخم در بدن دارد
گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد
گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست
کنار زینب کبری هنوز مَحرم هست
چقدر روضهی جانکاه کربلا دارد
چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد
رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد
برای روضهی زینب بمیر، جا دارد
غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند
محارم حرمش بین ناکسان بودند
امام، ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت
امام عصر دهم بین خیمهها تب داشت
اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت
هوای معجر خود را همیشه زینب داشت
تمام دخترکان را سوار محمل کرد
برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد
نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد
به نیزهی سر عباس خواهری رو زد
گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد
برای خواهر ارباب، ناقه زانو زد
گذشت کرببلا، روضهها نگشته تمام
هنوز مانده مصیبت، امان، امان از شام
✍ #محسن_ناصحی
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
برگشتهای بدون سوارت به خیمهگاه
در امتداد واقعه، در عصر اشک و آه
دلواپس کسیست نگاهت قدم قدم
گاهی اگر به پشت سرت میکنی نگاه
یالت چقدر سرخ... خیالت چقدر سرخ...
چشمت به خون نشسته چرا؟ آه ذوالجناح!
ای مرکب بهشت خدا! پس حسین کو؟
افتاده عرش روی زمین در کجای راه؟
با بادهای سرخ سماعیست خونچکان
هر سنگ روضهخوان شده بر خاک روسیاه
تنها رها به دشت... خدایا چه بیسپر!
سرها به روی نیزه... دریغا چه بیگناه!
فریاد «یا بُنَیَّ» جهان را گرفته است
بوی مدینه میوزد از سمت قتلگاه
✍ #فاطمه_عارفنژاد
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
#ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد، قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنهکارش را نداشت
بر رکاب خود نگینِ سرخِ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت
لحظههایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظههایی را که اصلاً انتظارش را نداشت
یالهایش گیسوانی غوطهور در خاک و خون
چشمهایش چشمهای که اختیارش را نداشت
اسب بی صاحب، شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را، هستیاش را، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خونِ آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار و ندارش را نداشت
اسبها در قتلهگاه، آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل و تبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت
کاش دُلدُل بود و دِل دِل کردنش را میشنید
لحظهای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت
بالهایش را همان جا باز کرد و جان سپرد
آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت
✍ #احمد_علوی
@navaye_asheghaan