.
#نوحه
#شهادت_امام_سجاد
صبح محشر یا عید قربان است
جسم بابایم در بیابان است
کربلا داغ و خیمه ها سوزان جسم من در تب
شد پرستارم در دل آتش عمه ام زینب
آه آه از این غربت
پیش من طفلی بر زمین افتاد
زیر سم اسب کودکی جان داد
من خودم دیدم بر روی نیزه راس بابا را
میشنیدم من ناله زینب آه زهرا را
آه آه از این غربت
#حضرت_سجاد_علیه_السلام #امام_سجاد
#زنجیرزنی
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
@navaye_asheghaan
.
#زمزمه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_زمزمه
هیچ کس نمیدونه چقد سوخته پر و بالم
یاد مصیبت های بابا بین گودالم
یادم نمیره ذوالجناح اومد دم خیمه
یادم نمیره ناله و آه و غم خیمه
هیچ وقت غروب کربلا ، یادم نمیره
وای از غریبی
والشمرجالسٌ علیٰ....یادم نمیره
وای از غریبی
چرا عمر من دلخسته آنجا سر...نمی آمد؟
حرم رو می زدن کاری زدستم بر....نمی آمد
حسین جانم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادم نمیره اون همه بی احترامی ها
دنبال دختر بچه ها خیل حرامی ها
یادم نمیره خیمه ها می سوخت حرم می سوخت
از تب تنم می سوخت و از شعله سرم می سوخت
علیَ الوُجوهِ لاطِمات یادم نمیره...وای از غریبی
بعدَ العزّ مُذَلّلات یادم نمیره...وای ازغریبی
چه جور حمله به دختر بچهی بی چا...ره می بردن
جلو چشمای من از گوش هاگوشوا...ره می بردن
#محمدعلی_قاسمی_خادم ✍
#امام_سجاد
👇
@navaye_asheghaan
.
#نوحه
#شب_سیزدهم_محرم
یا ثارَالله وَبنَ ثارِه
ای پیکرِ پاره پاره
ای کشتهی بیسرِمن، ای بیکفن
حسینمن، حسینمن، حسینمن
ای یادگار مادرم
آیا تویی برادرم
تاجِ سرم، ای امامِ پاره بدن
حسینمن، حسینمن، حسینمن
جای سالم نمانده بر
این گلوی خورده خنجر
بر این حنجر، مانده جای پای دشمن
حسینمن، حسینمن، حسینمن
#خروج_از_کربلا
#عبور_از_قتلگاه
تیر ۱۴۰۳/محرم ۱۴۴۶
#محمود_ژولیده ✍
#شب_دوازدهم_محرم
.👇
@navaye_asheghaan
شمر اگه بره، سنان نمیگذره
تو قتلگاه تو، زمان نمیگذره
حتی ازت دمِ اذان نمیگذره
تو قتلگاه تو، زمان نمیگذره
غروب شد، خورشید نشست
شمر ولی از تنت پا نشد ..
اذان شد، نمازش رو بست
راهِ حلقت ولی وا نشد ..
یک زن تنهام چطور
شمرُ ازت جدا کنم ؟!
پاشو اذونِ مغربِ
من به کی اقتدا کنم ؟!
نیزه رو نیزه ..
آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت
با مرکب از روی تنت برادرم گذشت ..
آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت
خودم دیدم چیا به مادرم گذشت ..
خلاصه ، راحت شدی
من بمیرم بهت سخت گرفت
میدونم این نصف روز
قدر یک عمر ازت وقت گرفت
نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم
پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم
لب گودال، مادر افتاده
ته گودال یک سر افتاده
مادر افتاده ..
خواهر افتاده ..
دختر افتاده ..
از روی نیزه، یک سر افتاده
از روی نیزه، اکبر افتاده
مادر افتاده ..
خواهر افتاده ..
دختر افتاده
روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجهٔ بحار
خون شفق ز پنجه ی خورشید میچکد
از بس گلوی تشنه لبان را دهد فشار
روزگار در چاه سرنگون فکنَد ماهِ مصر را
یعقوب را سفید کند چشم انتظار
پور ابوتراب جگر گوشه ی رسول
طفلی که بود گیسوی پیغمبرش مهار
*بچه ی خردسال رو وقتی بغلش میکنی برای اینکه خودشو نگه داره موی شما رو میگیره..*
روزی که پا به دایره ی کربلا نهاد
بشنو چه ها کشید ز چرخ ستم شعار
از زخم تیر بر بدن نازنین او
صد روزن از بهشت برین گشت آشکار
اول(تنها) لبی که بوسه گهِ جبرئیل بود
بی آب شد ز سنگدلی های روزگار
رنگین ز خون شده است ز بی رویی سپهر
رویی که میگذاشت بر او مصطفی عُذار
طفلی که ناقة الله او بود مصطفی
خصم سیاه دل شده بر سینه اش سوار
*و الشمر جالس علی صدره، الان دارن از کربلا میرن اما از دیروز تا حالا بدن رو زمينه..*
عیسی در آسمان چهارم گرفت گوش
پیچید بس که نوحه در این نیلگون حصار
نتوان سپهر را به سرانگشت برگرفت
چون نیزه برگرفت سر آن بزرگوار
از بس که طائران هوا خون گریستند
از ماتم تو روی زمین گشت لاله زار
خضر و مسیح را به نفس زنده میکند
آنها که در رکاب تو کردند جان نثار
چون خاک کربلا نشود سجده گاه عرش
خون حسین ریخت بر آن خاک مُشکبار
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
جمعی که پاسِ محمل شان داشت جبرئیل
گشتند بی امانی و محمل شترسوار
آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
*امام شما رو امروز یه جوری سوار ناقه ی عریان کردن، شبِ امام سجاده، زمان حرکت آلُ الله از کربلاست، یک زن و این همه زن و بچه، امان از دل زینب.. همه رو سوار کرد، تا اومدن جلو خانم یه تَشر حیدری زد کنار برید خودم سوار میکنم همه رو، دونه دونه ناقه ها رو مینشوند، سوار میکرد، بلند میشدن، با دست بسته هم سوار میشدن... آخرین نفر موند، فقط خانم زینب موند و رباب، اصلا دیگه روضه عاشورایی نیست، فقط ناله ست، چون دیگه خود بچه ها هم رمق ندارن، سینه زن ها هم رمق ندارن، دیروز بود همه مویه میکردن و موی میکَندن، الان انقده بچه ها کتک خوردن...حسین....
.