#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
آن روز پر عذاب زیادم نمی رود
فریاد آب آب زیادم نمی رود
جسم حسین بی سرو عریان به روی خاک
در بین آفتاب زیادم نمی رود
تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار
بی تابی رباب زیادم نمی رود
معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و
رخسار بی نقاب زیادم نمی رود
رگهای پاره پاره و فریاد شیعتی
از حنجر کباب زیادم نمی رود
🔸شاعر:
#زهیر_سازگار
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
سر سفره به غدا که نظرش می افتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش می افتاد
شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
گله میکرد ز چشم بد بازاریها
سر بازار همینکه گذرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت از حال
به دلش روضه ی ذبح پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یاد گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یاد روزی که ز خیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تن شاه لباس عربی را بردند
نیزه از هرطرف پیکر آن زد بیرون
چادر فاطمه را هم بخدا خونی کرد
خون آن حنجر خشکیده چنان بیرون زد
حاجت این دل غمدیده روا میشد کاش
آن چهل منزل در پیش دوتا میشد کاش
دور ناموس خدا حلقه نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام..
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
مانند ابر پیش یتیمان گریسته
مردی که پای غصه ی جانان گریسته
هر لحظه زندگی خودش را حسین دید
با این حساب از دل و از جان گریسته
از داغ و غصه های اسارت درون شام
با حال زار و موی پریشان گریسته
قطعا به یاد نیزه ی غربت میان دشت
او یا حسین گفته فراوان گریسته
در تشت چوب بود وحروف مقطعه
عمری برای قاری قرآن گریسته
شاید برای دختر دردانه ی حسین
وقتی که دید خار مغیلان گریسته
قطعا درون زندگی اش سود می کند
هرکس که پای عشق تو از جان گریسته
یعقوب چشم خویش برای حسین داد
کی !؟او برای یوسف کنعان گریسته
🔸شاعر:
#علی_اصغر_یزدی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
هم پای روضه های همه گریه کرده بود
هم روضه خوان واقعه ی کربلاشده است:
دیده ست در میانه ی گودال ، پیرهن
از تیر و نیزه برتن خون خدا شده است
با دست های بی رمق او به پیکر
سلطان دین،به جای کفن بوریا شده است
همراه کاروان و سران به نیزه ها
با عمه هاش راهی شام بلا شده است
بر نیزه دیده اصغر و پرسیده ازخودش
این سرچگونه بر سر آن نیزه جا شده است؟
قد ّ خمیده أش اثر ارث مادر است؟
یا از فشار سلسله این گونه تا شده است؟
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
خیال کن همهاینها که گفتهام هستند
علاوه بر همه توهین به مادرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
سر می گذارم بر سر دیوار روضه
وقتی که می افتم به یاد یار روضه
عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی
که روی دوش خود گرفته دار روضه
مصداق کل یوم عاشوراست این مرد
او شاهدی زنده است در اشعار روضه
زخمی قدیمی از در و دیوار دارد
آزرده او را واژه ی مسمار روضه
سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت
در چشم او شد زندگی سرشار روضه
بیماری کرببلایش مصلحت بود
بیمار بوده او ولی بیمار روضه
هر شب به روی سفره اش با دیدن آب
می کرد با خون جگر افطار روضه
هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند
افتاد یاد مقتل غمبار روضه
بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند
وقتی که شمر نحس شد آوار روضه
خیلی خجالت می کشم از عمه هایم
از ازدحام کوچه و بازار روضه
بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم
گوش رقیه، غارت گوشوار روضه
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
گلان وحی، را پرپر که دیده؟
به گلشن، طایر بی سر، که دیده؟
تب و داغ و غل و زنجیر و دشنام
گلوی خشک و چشم تر که دیده؟
سوار ناقه با، بازوی بسته
زمین افتادن خواهر، که دیده؟
میان آفتاب شام و کوفه
رخ خورشید و خاکستر که دیده؟
به روی یاسها جای سفیدی
ز سیلی رنگ نیلوفر که دیده؟
به رخسار هلالِ اوّلِ ماه
خدایا هیفده اختر که دیده؟
نشان سنگ در بالای نیزه
سر پاک علی اکبر که دیده؟
سرود و رقص و جشن و پایکوبی
به دور آل پیغمبر، که دیده؟
چهل منزل به همراه سکینه
سر عباسِ آبآور که دیده؟
لبِ خشکیده و آوای قرآن
شراب و چوب و طشت زر که دیده؟
بگو «میثم» امام دستْ بسته
اسیر آن همه کافر که دیده؟
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
مرد میدان، مرد میدان است بی شمشیر هم
وارث شیر خدا شیر است در زنجیر هم
کار دشواریست بین سلسله حیدر شدن
یا علی گویان چهل جا فاتح خیبر شدن
خطبه ی پرشور خواندن با کلام آتشین
خطبه از جنس رجز های امیرالمومنین
پیشوای غم بزرگ روضه خوانان پیر اشک
کاخ را با خاک یکسان کرد با شمشیر اشک
بال و پر بسته، پریدن را به عالم یاد داد
دودمان شام را با آه خود بر باد داد
🔸شاعر:
#مجید_تال
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
با نالهام زمین و زمان گریه میکند
از مادر ارث بردهام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمههای شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمیرود که چگونه مقابلم
بستند دست عمّۀ قامت خمیده را
یادم نمیرود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابهجائی سر روی نیزهها
دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
یک تار موی عمّۀ ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
بزم شراب و طشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنهای دل محنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
عمری به جگر ، داغ پدر داشت ، چه شد؟
جاری ز بصر ، خون جگر داشت ، چه شد؟
این روضهی او نمیرود از یادم:
"یعقوب دوازده پسر داشت... چه شد!"
🔸شاعر:
#علیرضا_قاسمی
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
بگذارید برای پدرم گریه کنم
اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم
تشنه کشتند عزیزان مرا ، حق بدهید
تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم
پیش من وقت وضو طشت نیارید ،که من...
یاد طشت زر و راس پدرم گریه کنم
یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم
تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم
حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است
بگذارید به داغ جگرم گریه کنم
غم خاکی شدن چادر زینب بس بود
به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم
خواهرم بسکه کتک خورد زناقه افتاد
به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم
ما و بازارچه برده فروشان ،ای وای
تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم
دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است
به گرفتاری زنهای حرم گریه کنم
وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت
بگذارید برای پسرم گریه کنم
🔸شاعر:
#عبدالحسین
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است
دائما اشک ز چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار ِمدینه گذرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
🔸شاعر:
#رضا_قربانی
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
چل سال هرشب روضه گردان تو بودم
با عمه ها پاره گریبان تو بودم
چل سال شد حرف از تنت چل سال مردم
رفتم سر سفره ولی چیزی نخوردم
چل سال تقدیر دل من درد و غم بود
هرچیز میدیدم گریز روضه ام بود
نعلین پا کردم بیابان یادم آمد
رفتن روی خار مغیلان یادم آمد
چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد
داغ حصیری بر دل من شعله ور شد
هرجور میشد روضه را مکشوفه کردم
هرکس سلامم داد یاد کوفه کردم
وقتی عبا دوشم کشیدم گفتم ای وای
تا اشک دختر بچه دیدم گفتم ای وای
در کوچه ها رد طناب آمد به چشمم
نوزاد تا دیدم رباب آمد به چشمم
رفتم.به تشییع جوانها گریه کردم
با خنده های ساربانها گریه کردم
عمامه ام افتاد و بی حد روضه خواندم
انگشتر از دستم درامد روضه خواندم
هرجا شلوغی بود ماتم سهم من شد
شرمندگی از خواهرانم سهم من شد
قرآن که میخوانم ز غصه نیمه جانم
یاد لب خشک تو زیر خیزرانم
حق میدهی از تشنگی قلبم کباب است
در ظرف آبم روضه ی جام شراب است
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
صبور بوده برای بریدن سرت اما
برای غارت خیمه ببین چطور دویده
تو را شبیه به مادر لگد زدند عزیزم
مرا شبیه پدر دشمنت به بند کشیده
🔸شاعر:
#مجید_تال
==========================
🔖🔖🔖🔖🔖🔖
چند #منبرک از احادیث #امام_سجاد علیه السلام
پنج اثر خوب صحبت کردن
امام سجاد علیه السلام روایتی در مورد گفتار نیکو نقل شده، که اثراتی برای آن ذکر شده است ..
1⃣ مال انسان را زیاد میکند؛
يُثْرِي الْمَالَ
2⃣ رزق و روزی انسان را زیاد میکند؛
وَ يُنْمِي الرِّزْقَ
3⃣ اجل را به تاخیر می اندازد؛
وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ
4⃣ انسان را در میان اهل و خانواده خود محبوب میکند؛ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ
5⃣ انسان را داخل بهشت می کند؛
وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ.
اَلْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِى الْمالَ وَ يُنْمِى الرِّزْقَ وَ يُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ وَ يُحَبِّبُ اِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ
📚 الأمالي( للصدوق)؛ ص2
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📝سه اثر دعای مومن
امام سجاد علیه السلام: المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ؛
دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست:
📌🔷🔹 يا برايش ذخيره مىگردد،
📌🔷🔹 يا در دنيا برآورده مىشود،
📌🔷🔹 يا بلايى كه مىخواهد به او برسد، دفع مىشود.
📚 تحف العقول، ص 280
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امام سجاد علیه السلام می فرمایند :
انسان مومن پنج نشانه دارد:
🌺علَاماتُ المُؤمِن خَمسٌ: الوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، والصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، والصَّبرُ عِندَ المُصِیبَةِ، والحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، والصِّدقُ
🔹پرهیز از گناه در خلوت،
🔹صدقه دادن در هنگام تنگدستی،
🔹شکیبایی در وقت مصیبت،
🔹بردباری در حال خشم
🔹 و راستگویی به هنگام ترس.
📚الخصال، جلد 1، صفحه 269
آثار تربیتی گرفتاری.pdf
730.3K
🔖فیش منبر کامل 🔖
#امام_سجاد علیه السلام
📕موضوع 👇👇📕
💠آثار تربیتی گرفتاری ها در زندگی از نگاه امام سجاد علیه السلام 💠
امام سجاد)(ع قهرمان جهاد تبیین.pdf
413.8K
♦️متن منبر مکتوب ♦️
💠امام سجاد(علیه السلام)، قهرمان جهاد تبیین
💠ما در جنگ روایات ها مواجه هستیم، با یک سلسله سوء تفاهماتی که نسبت به دین پیش آمده است و موجب دین گریزی و حتی دین ستیزی برخی افراد جامعه شده است.
💠چگونه امام سجاد(ع) در مسیر روشنگری علمداری کرد؟
از کانال حکمت بیان
#امام_سجاد علیه السلام
شیوه های مواجهه با بلا.pdf
836.6K
🔖فیش منبر کامل 🔖
#امام_سجاد علیه السلام
📕موضوع 👇👇📕
💠 شیوه های مواجهه با حوادث و بلایا در سخن و سیره امام سجاد علیه السلام 💠
نقش امام سجاد در هدایت جامعه.pdf
485.1K
🔖فیش منبر کامل 🔖
#امام_سجاد علیه السلام
📕موضوع 👇👇📕
💠نقش امام سجاد علیه السلام در هدایت جامعه از دیدگاه رهبر معظم انقلاب 💠
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت
#زمینه
بند1⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای کربلا
جلوی چشمامه،طلوع خورشیدِ روی نیزه ها
خیمه های سوخته، نمیره یه لحظه از خاطر من
به اسارت رفتن، همه اهل بیت و ناموس خدا
یادمه رقیّه رو، با تازیونه میزدن
بی هوا بدونِ هیچ، عذر و بهونه میزدن
نمیذاشتن راه بره، آبله های کَفِ پاش
میدیدن راه نمیاد، هِی جا میمونه میزدن
سی و چهار سال، جلو چشمای منه قَدِّ کَمونی
سی و چهار سال، جلو چشمای منه گوشای خونی
بند2⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای توی راه
جلوی چشمامه، از روی نیزه میفتاد سَرِ ماه
دستای عمّه م رو، بسته بودن با طناب میکشیدن
مونده بود سرگردون، بین نامحرما بی یار و پناه
عمو عبّاسم ما رو، از بالای نیزه میدید
همه ی جسارتو، اهانتا رو می شنید
اینو حس میکردم،وقتی که ما رو میزدن
أشکِ غیرت بیصدا، از ابر چشماش میچکید
سی و چهار سال،میگذره بازم چشام چشمه ی خونه
سی و چهار سال،مرهم زخم دلم اشک روونه
بند3⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای شهر شام
جلوی چشمامه، پشت دروازه و داد و ازدحام
میپیچه تو گوشم،صدای رقیّه که دائم میگفت
نزنین نامردا، نزنین بسّه خودم دارم میام
هر نفس غصه هایی، که روز و شب یادم میاد
بیشتر از همه یه غم، اذیّتم کرده زیاد
اونجایی که جلویِ، چشمِ یه عدّه بی حیا
عمه زینبم اومد، تو مجلس إبن زیاد
سی و چهار سال، خواب میبینم روضه ی تشت طلا رو
سی و چهار سال، خواب میبینم ضربه های بی هوا رو
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت
#واحد_سنگین
بند1⃣
روزای من غصه، همه شبام گریه
مجروحم از ماتم، مرهم برام گریه
گرسنه و تشنه، کشتن امامم رو
شده سر سفره، آب و غذام گریه
کبوترای حرم رو یادم نرفته
پرپر زدن توی خیمه بی آب و دونه
دیگه بعد از شام و کوفه هیچوقت نذاشتم
یتیمی تو غصهی نون شب بمونه
عمریه هر شب
میگم زیر لب
از داغ این غم
خَلِّصنی یا رب
امون از این غم
بند2⃣
توی گلوم مونده، بغضی که سنگینه
گرچه ندیدم که، عمه چی میبینه
ولی شنیدم که، همش صدا میزد
جای نشستن نیست، رو تن آئینه
میدیدم وقتی میرفت خورشید سمت مغرب
با اشکای عمه خون از ابرا میبارید
میزد فریاد وامحمدا واحسینا
با این ناله طاق عرش اعلی میلرزید
سر که جدا شد
سر و صدا شد
میون خیمه
محشر به پا شد
امون از این غم
بند3⃣
نمیره از یادم، مصیبتای شام
از کربلا بدتر، کرب و بلای شام
تو کوچه و بازار، زخم زبون خوردم
چه تلخ و سنگین بود، حال و هوای شام
دلیل این گریهها اون بزم شرابه
دیدم دوباره نزول "والشمس" و اونجا
زد بیحیا خیزران به آیات قرآن
اون لحظه گفتم "کَفی بالله شهیدا"
دلم کباب شد
از غصه آب شد
تا خواهر من
کنیز خطاب شد
امون از این غم
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت
#واحد_شلاقی
بند1⃣
علی نامش
مشی و مرامش مشی و مرام حیدر کرار
علی عزمش
شیوه ی رزمش شیوه ی رزم حیدر کرار
حریف صلابتش نمیشه کسی
وقارش ارثیه ی اجدادیه
می جنگه با دشمنای دین خدا
با تیغ صحیفه ی سجادیه
ذکر رفع هر مشکلی
علی بن حسین بن علی
بند2⃣
علی دینش
دین و آئینش دین و آئین حیدر کرار
علی حلمش
حکمت و علمش حکمت و علم حیدر کرار
برای رسوندن صدای خدا
به گوش تمامی اهل زمین
تو خونش حتی از اون غلام سیاه
می سازه مبلغ احکام دین
تسبیحات هر سائلی
علی بن حسین بن علی
بند3⃣
علی ذاتش
کل صفاتش کل صفات حیدر کرار
علی رازش
حال نمازش حال نماز حیدر کرار
ایشالا یه روز شبیه شاه نجف
می سازیم تو حرمش ایوون طلا
میشینیم تو صحن با صفای بقیع
میگیم از فضائل شیر خدا
جا داره توی هر دلی
علی بن حسین بن علی
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت
#شور
بند1⃣
ای نبی مصور حضرت سجاد
ای علی مکرر حضرت سجاد
وارث آیات کوثر و تطهیر
نور مسجد و منبر حضرت سجاد
ندای حقت داره آوازه
خط به خط نیایش تو انسان سازه
صحیفت مثل کلام قرآن
هزار و چارصد ساله داره حرف تازه
نفس تو خاکو میتونه کیمیا کنه
نفس تو هر دردو میتونه دوا کنه
با نگاهت هر گمراهی میشه هدایت و
نفس تو دل رو میتونه با خدا کنه
بند2⃣
ای شکوه عبادت حضرت سجاد
قلب و روح عبادت حضرت سجاد
سجده ی طولانیت میگه به عالم
تویی نوح عبادت حضرت سجاد
دل ما غرق تمنای تو
حسرت انبیا مقام والای تو
فدای اشک سر سجادت
داده به شیعه معرفت دعاهای تو
تو نبودی هیچ کس با مکتب آشنا نبود
تو نبودی حرف از عبادت خدا نبود
تو نماز و راز و نیاز نیمه شب اگه
تو نبودی هیچ کس شبیه مرتضی نبود
بند3⃣
سفره دار محرم حضرت سجاد
پیر قافله ی غم حضرت سجاد
گریه ی تو درس معرفت میده
به تمامی عالم حضرت سجاد
تا روز محشر ازت ممنونیم
حسینی بودنمونو بهت مدیونیم
توی هر روضه که وارد میشیم
صاحب عزا خود تویی و ما مهمونیم
توی روضه با نوحه ی تو همنوا میشیم
توی روضه با ناله تو همصدا میشیم
سوز آهت دل هامونو هوایی می کنه
زیر پرچم با تو زائر کربلا می شیم
.
.
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد علیه_السلام
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم
هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم
دستی به سوی آب، بی گریه نبردم
مُردم به واللهِ که قدری آب خوردم
قلب مرا هر ناله ی مجروح سوزاند
یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند
جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم
مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم
با هر بهانه مجلس روضه گرفتم
خانه به خانه مجلس روضه گرفتم
اشک ربابه در وجودم آتش افروخت
هر بار دیدم شیرخواره، سینه ام سوخت
این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما
بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما
آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند
رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند
دستان عمه زینبم را تا که بستند
نامردهاخیلی غرورم را شکستند
مانده به گوشم نعره ی دشنام، دشنام
گفتم به شاگردان خود، الشام الشام
یادم نرفته عمه ام را، سنگ می خورد
از پیرزن های یهودی چنگ می خورد
از پشت بام آتش زدند و معجرش سوخت
مانند من سرتاسر بال و پرش سوخت
بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم
من کشته ی بزم شراب و خیزرانم
شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه
شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه
این زخم ها، آثار جنجال است با ماست
یاد چهل منزل، چهل سال است با ماست
سوزاند داغش تا دم آخر دلم را
ناله کشیدم از درونم واحسینا
#.
.
#شام
#اسارت
🩸 #امام_سجاد صلواتالله علیه و پیرمرد شامی 🩸
🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیهالسلام بعد از #اسارت، در شهر #شام آن هنگامى بود که اسرا روى پلههاى مسجد #دمشق ایستاده بودند.
🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید.
🥀 سیدالساجدین علیهالسلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خواندهاى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مىشناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوستبدارید؟
گفت: آرى خواندهام.
🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کردهاى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟
گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى» هستیم!
🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کردهاى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مىخواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟!
پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خواندهام. حضرت سجاد علیهالسلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهلبیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد.
🥀 پیرمرد ساکت شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟!
🥀 سپس على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم!
🥀 با سخنان امام سجاد علیهالسلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامهاش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زینالعابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟!
🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مىپذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مىکنم!
🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیهالسلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند.
📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹
.