فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی حدود ۵۰ سال پیش مرحوم حاج شیخ احمد کافی در مورد پیادهروی اربعین،امام حسین (ع) وپذیرای عالی مردم عراق نمونه در کل دنیا قابل توجه اونهایی که میگن یه چندسالیه زیارت اربعین وپیاده روی راه افتاده التماس دعا یا علی مدد
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸غَمَت بابا ! بیابون پَرورُم کرد...
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت نموده که ایشان فرمودند:
📋 کَانَ أَبِي عَلِي بْنُ الْحُسَیْنِ علیهالسلام قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِي علیه السلام بَیْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِیَةِ
▪️پدرم علی بن حسین علیهماالسلام بعد از کشته شدن امام حسین علیه السلام، خیمه ای پشمی را بعنوان منزل برگزید و در بیابان ساکن شد
📋 فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِینَ کَرَاهِیَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَابَسَتِهِمْ
▪️و به دلیل بیزاری از اختلاط با مردم و همنشینی با آنها چند سال در آنجا ماند
📋 وَ کَانَ یَصِیرُ مِنَ الْبَادِیَةِ بِمُقَامِهِ بِهَا إِلَی الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ علیهم السلام وَ لَا یُشْعَرُ بِذَلِکَ مِنْ فِعْلِهِ...
▪️از بیابانی که در آنجا ساکن بود بعنوان زائر پدر و جدش علیهما السلام رهسپار عراق میشد بی آنکه کسی از این امر مطلع شود ...
📚بحارالأنوار، ج٩٧ ص٢٩٦
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸هر گاه که به یاد قتلگاه میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند...
در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند:
📋 الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام
▪️«افرادی که بسیار گریستند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و علی بن الحسین علیهم السّلام.
🔖 در ادامه روایت حضرت فرمودند:
📜 وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی
▪️حضرت علی بن الحسین علیهم السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت امام حسین علیه السلام گریست. هر غذایی که مقابل آن حضرت میگذاشتند، او به گریه میافتاد.
🥀 کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: «یاابن رسول اللَّه! فدای تو شوم، من میترسم که خود را (به وسیله کثرت گریه) هلاک گردانی! » حضرت فرمودند:
📋 إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَةٌ.
▪️فرمود: {چاره ای نیست، جز اینکه غم و اندوه خود را به خدا شکایت کنم من از خدا چیزهایی میدانم که شما نمی دانید. } (یوسف ۸۶) هر گاه که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه علیهمالسّلام میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند.
📚 الخصال،ج۱
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸مرا بر این گریهها، ملامت نکنید...
از وجود مقدّس امام سجاد علیهالسلام در خصوص کثرت گریه ایشان بعد از واقعهی عاشورا سوال شد؛ حضرت فرمودند:
📋 لَا تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ وُلْدِهِ فَبَكَى حَتَّى ابيَضَّتْ عَيناهُ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ
▪️«مرا ملامت نکنید! یعقوب نبی علیهالسلام برای فقدان پسری از فرزندانش آنقدر گریست تا چشمانش نابینا شد، در حالی که نمیدانست واقعاً مرده باشد؛
📋 وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي.
▪️ اما چهارده مرد از خاندانم را در برابر دیدگانم در نصف روزی کشتند، چگونه توقّع دارید اندوه و غصه از قلبم بیرون شود؟!
📚کشف الغمّة (اربلی)، ج۲، ص۱۰۲
📚حلیة الابرار (بحرانی)، ج۴، ص۳۱۳
📚تهذیب الکمال (المزی)، ج۲۰، ص۳۹۹
📚تاریخ دمشق (ابن عساکر)، ج۴۱،
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸إمام سجاد علیهالسلام به وقت افطار آنقدر گریه میکردند که جلوی لباسشان، خیس از اشک میشد و مکرّر میفرمودند:
پدرم را با لب تشنه کشتند...
در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است:
📋 بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ
▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مىگريست.
📋 یَقطَُع نَهارَه بِصیامِهِ و لَیلَهُ بِقیامِه
▪️شبانه روزش به روزهدارى و شبزندهدارى مىگذشت!
🥀 هنگامى كه غذا براى افطارش حاضر مىشد، از قتلگاه پدر و شهيدان به خون خفتۀ كربلا ياد مىكرد و مىفرمود: آه از غم و اندوه! اى واى بر اين مصيبت! و مکرّر زمزمه مىكرد و اشك مىريخت و اين جمله را بر زبان مىآورد كه:
📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ جَائِعاً
▪️ پسر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله گرسنه به شهادت رسيد!
📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً
▪️پسر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را با لب تشنه كشتند!
🥀 ای آقا! جلوی سرها سری نورانی بود که بر پرتو خورشید و ماه چیره بود و چون بدان گنبد درخشان رسیدند مردی که آن سر را میبرد، ایستاد. یارانش او را نهیب زدند و سر را از او گرفتند و گفتند: ای مرد پَست! تو از بردنش ناتوانی.
🥀 گفت:کسی نبود که در بردنش کمک کند و سر را از آن گرفتند و به دیگری دادند و تا سی تن آن را دست به دست کردند و همه میخکوب شدند و همه واماندند و کمکی نیافتند. به امیر قوم گزارش دادند از اسب پیاده شد و چادری زدند بلندتر از سی ذراع و او در میان آن نشست و دیگران در گرد او.
🥀 آن زنان وکودکان را بی فرش و بستر روی زمین ریختند و خورشید روی آنها را میسوزاند و نیزه ها که سرها برآن بود به عمد در برابر آنها گذاشتند تا آنها را دلشکسته کنند و بیشتر دل آنها را بسوزانند و جگر آن ها را پاره کنند.
🥀 ترسا (آن مرد یهودی) گفت: ای آقا! من سخت بی تاب شدم و سیلی بر چهره زدم و از غم و اندوه، جامه های کهنه را دریدم و در نزدیک زن ها و کودکان با دلی شکسته و چشمی گریان نشستم و ناگاه نیزهای که سر شریف بر آن بود، به سوی گنبد درخشان برگشت و با زبانی رسا گفت: پدرجان! ای امیرمؤمنان! بر تو سخت است آنچه به ما رسید از کشتن و سر بریدن…
🥀 من با خود گفتم: صاحب این سر نزد خدا مقامی بزرگ دارد و دلم به دوستی او مایل شد. در این میان که با خود اندیشه داشتم و خود را در میان کفر و اسلام مخیر میدیدم، ناگهان شیون زنان بلند شد و روی پا ایستادند و چشم به آن گنبد درخشان دوختند. من هم روی پا بلند شدم و نگریستم دیدم زنانی از آن گنبد فرود آمدند که در آن ها خانمی پر از هیبت و نور است و جامه ای خون آلود به دست دارد و مو پریشان وگریبان دریده است دامن میکشد و سیلی بر رخ می زند، به انبیاء و پدرش رسول الله صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام با دلی داغدار، استغاثه دارد و داد می زند: «واولداه! واحبیب قلباه!…».
🥀 ای آقا! چون آن بانو به سرها و کودکها نزدیک شد، افتاد و بی هوش شد وپس از مدتی به هوش آمد و با چشمانش بدان سراشاره کرد وسر با نیزه خم شد و در دامنش افتاد و او سر را گرفت و به سینه چسباند و بوسید وگفت:
پسر جانم! تو را مثل جد و پدرت نشناختند و کشتند. ای وای آب را به رویت بستند…ای پسرم! چه کسی سینۀ تو را خُرد کرد؟
🥀 ای اباعبدالله! چه کسی عیالت را اسیر و اموالت را غارت کرد؟چه کسی تو را و پسرانت را سر برید؟ چه دلیرند بر هتک حرمت خدا و رسول خدا!
🥀 راوی گفت: در همین حین که این قضیه را برای امام سجاد علیهالسلام نقل میکردم،
📋 قامَ عَلی طولهِ و نَطحَ جِدارَ البیت بِوَجههِ فکَسرَ أَنفُه و شَجَّ رأسُه و سالَ دَمُهُ عَلی صَدره و خَرَّ مغشیّاً علیه مِن شِدّةِ الحُزن والبکاء
▪️امام سجاد علیهالسلام تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و بینی مبارکش شکست و خون از بینی و سرش به سینهاش سرازیر شد و از شدت اندوه افتاده و بیهوش شد.
📚دارالسلام،محدث نوری، ج٢ ص١٧٠
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸مواجهه امام سجاد علیهالسلام با مردی که ناله میزد و میگفت: «من غریبم»
در نقلی آمده است:
🥀 امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور میکردند که مردی را دیدند که صدا میزند:
📋 اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی
▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید!
🥀 امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله.
حضرت فرمود:
📋 اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟
▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟
گفت: بله. حضرت فرمود:
📋 اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟
▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن میکنند؟
🥀 گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. گریه راه گلوی امام سجاد علیهالسلام را بست و فرمود:
📋 اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هُوَ الحَسین علیهالسلام ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال:
▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند:
📋 یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء
▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی.
📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهمالسلام، معروف، ج۳، ص۱۱۵
📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣
📚سوگنامه آل محمّد صلیاللهعلیهوآله، اشتهاردی،ص۳
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸چشمان مبارک إمام سجاد علیهالسلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ...
🔖 إبنشهرآشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیهالسلام اینگونه مینویسد:
📋 «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.»
▪️امام سجاد علیهالسلام به اندازهای گریست که خوف آن میرفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود.
📋 حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه.
▪️و آنقدر این جمله را میفرمود و مىگريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک میشد.
📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبیات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟!
در نقلی، زید بن صوحان گوید:
🥀 سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیهالسلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات میکند و میفرماید:
📋 یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیهالسلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ
▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه.
🥀 امام سجاد علیهالسلام گریه میکرد و فریاد میکشید و میفرمود:
📋 آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟! و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟! و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک
▪️آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبیات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟!
📋 و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ
▪️و این جملات را مکرّر میفرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود:
📋 لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا.
▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است.
📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸آیا این گوسفند را آب دادهاید؟!
در نقلی آمده است:
🥀 روزی امام زین العابدین علیهالسلام از بازار مدینه عبور میکرد، دید قَصّابی گوسفندی را میکشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
🥀 إمام علیهالسلام به او فرمودند: آیا این گوسفند را آب دادهای. قصاب گفت: ما قَصّابها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمیکنیم. امام سجاد علیهالسلام گریه کرد و فرمود:
📋 وا لَهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا.
▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.
📚مأساة الحسین علیهالسلام، ص۱۵۳
📚زندگانی امام سجاد علیهالسلام، اشتهاردی ص۵۷.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#معارف_حسینی
🩸 وقتی که امام زين العابدين علیهالسلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری میشود...
در روایتی نقل شده است:
🥀 روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیهالسلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند.
🥀 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیهالسلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیهالسلام اقرار نمود. حضرت فرمودند:
برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟
🥀 آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آنها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند.
🥀 میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون میریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… میگفتند.
🥀 در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…»
🥀 مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد.
📚المناقب،ابنشهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲
🔖 ملاحبیباللهکاشانی نیز در «تذکرة الشهداء» اینگونه مینویسد:
🥀 هر وقت ظرف آبی به دست امام سجاد علیهالسلام میدادند، آنقدر میگریست تا ظرف آب پر از خون میشد؛ چرا که چشم مبارک آن حضرت مجروح شده بود! آن حضرت گریه میکرد و میفرمود:
📋 لٰا هَنّأَنِیَ الأکلُ وَ الشُّربُ؛ یٰا أبی! لَیتَنی لَم أرَ مَصرَعَک
▪️خوردن و آشامیدن گوارایم مباد؛ ای پدرجان! کاش قتلگاهت را نمیدیدم.
📚تذکرة الشهداء، ج۲، ص۴۹۵.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مصائب_شام
🩸وقتیکه حجت خدا آرزو میکند که ایکاش مادر مرا نزاییده بود ...
سهل ساعدی گوید:
🥀 وقتی که در ورودی شهر شام به محضر إمام سجاد علیهالسلام رسیدم، حضرت به من فرمودند: ای سهل! آیا درهم و دیناری به همراه داری؟ گفتم: بله ای آقای من! هزار دینار به همراه دارم.
🥀 حضرت فرمودند: مقداری از آن را به این نیزهدارها بده و به آن بگو مقداری جلوتر راه بروند تا مردم به دیدن سرها مشغول شده و دیگر به نوامیس ما نظر نکنند.
🩸سهل گوید: من اینکار را کردم و برگشتم خدمت إمام سجاد علیهالسلام که در آن هنگام إمام علیهالسلام این جملات را با خود زمزمه مینمودند:
📋 أقادُ ذلِيلًا في دِمَشقَ كأنّني من الزَّنج عبدٌ غاب عنه نصيرُ
▪️در دمشق مرا با ذلت در بند و زنجیر میکشانند، گویا من یک بردهٔ زنجی هستم که یار و یاوری ندارد.
📋 و جدِّي رسولُ اللَّه في كلِّ مشهدٍ و شَيخي أميرالمؤمنينَ أميرُ
▪️و حال آنکه در هر کجا باشم جد من پیغمبر خداست و بزرگ من امیرالمؤمنین، وزیر و خلیفه پیغمبر است.
📋 فَيا لَيتَ أُمّي لَم تَلِدْني و لَم أكُن يزيدُ يراني في البِلاد أَسيرُ
▪️ای کاش مادر مرا نزاییده بود و من نبودم تا یزید اینگونه مرا در بین شهرها، اسیر ببیند.
📚مقتل أبو مخنف، ص۱۲۱
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۸۱
📚معالي السّبطين،ج ۲ ص۱۴۱
#امام_سجاد_علیه_السلام
#معارف_حسینی
🩸إمام سجاد علیهالسلام یک عمْر با «آب» نجوا میکردند و میفرمودند: تو بودی و پدرم را با لبتشنه کشتند؟!
بنابر نقلی، شخصی به نام «منهال» گوید:
🥀 ... به منزل امام سجاد علیهالسلام وارد شدم؛ دیدم امام سجاد علیهالسلام میخواهد تجدید وضو کند؛ آب را به کف دست میگیرد و گریه میکند و به آب میگوید: ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه شهید کردند؟!
🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟ إمام علیهالسلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیدهای؟!
🥀 ... روز عاشورا بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمهام زینب کبری سلاماللّهعلیها آمده و میگوید: اینور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی نیزه کردهاند.
📚 جامع المجالس(خطی) ص۲۶۳
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸جای غُل و زنجیرهایی که بعد از سال های سال، بر روی بدن مبارک امام سجاد علیهالسلام باقی مانده بود ...
در نقل ها آمده است:
🥀 هنگامی که امام سجاد علیهالسلام به شهادت رسیدند، مردم مدینه فهمیدند که آن حضرت به صد خانواده، غذا میرسانده است. جمعی از فقرای مردم مدینه نمیدانستند که معاش آنها از کجا تأمین میشود، وقتی که امام سجاد علیهالسلام به شهادت رسیدند، دریافتند که او بود شبانه به طور ناشناس غذای آنها را به دوش خود حمل کرده و به آنها میرسانید؛
🔖 در روایتی إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
📋 لَمَّا وُضِعَ علیهالسلام عَلَی الْمُغْتَسَلِ نَظَرُوا إِلَی ظَهْرِهِ وَ عَلَیْهِ مِثْلُ رُکَبِ الْإِبِلِ
▪️وقتی پیکر پدرم امام سجاد علیهالسلام را برای غسل بر روی تخته گذاشتند، بر پشت مبارکش اثری چون کوهان شتر بود.
و این به خاطر آن انبانهایی که به در خانه فقراء و مستمندان میبرد.
📚الخصال ج۲ ص۱۰۰
📚کشف الغمه ج۲ ص۲۶۶
🔖در بعضی از نقلها آمده است:
🥀 امام باقر علیهالسلام پس از غسل امام سجاد علیهالسلام ، گریه سختی کردند. جابر جلو آمد و عرضه داشت: ای آقای من! برای از دستدادن پدرتان گریه میکنید؟ امام باقر علیهالسلام فرمود:
📋 لٰا یٰا جابِر! و اِنْ عَزَّ عَلَیَّ فِراقُهُ، وَلٰکنْ یا جابِر. هٰذِهِ آثارُ السَّلاسِلَ و الأغلالُ فی یدَیهِ و رِجلَیه لَم یَذهَب أثرُها؛ و هٰذِهِ آثارُ الجامِعةِ فی عُنُقِ والدی
▪️نه ای جابر! هرچند فراق پدرم برای من سنگین است اما گریهام برای آثار این غل و زنجیرها و سلسلههایی است در جای آنها هنوز بر دست و پای پدرم باقی مانده است؛ این، جای همان جامعهای (غل و زنجیر سنگینی که گردن و دست و پا را به هم میبندد) است که بر گردن پدرم هنوز باقی مانده است.
📚 سوگنامه آل محمد صلیاللهعلیهوآله ، اشتهاردی، ص٧۶
📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۳۹۳
✍ این مصیبت، دل را به جایی دیگر نیز میکشاند ...
📚سال شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟
1⃣نظریه اول:[سال۹۴ ه.قمری]
«فَإِنَّهُ مَاتَ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ»
👥قائلین :
۱)شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق)(۱)
۲)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۲)
۳)ابن اثیر(متوفی سال۶۳۰ق)(۳)
۴)اربلی(متوفی سال۶۹۳)(۴)
۵)علامه مجلسی(متوفی سال۱۱۱۰ق)(۵)
2⃣نظریه دوم:[سال ۹۵ ه.قمری]
«مَاتَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ»
👥قائلین :
۱)شیخ کلینی(متوفی سال۳۲۹ق)(۶)
۲)مسعودی(متوفی قرن چهارم)(۷)
📚روز شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟
دو نقل مشهور در میان سایر نقلهای دیگر!
1⃣نظریه اول : [۱۲ محرم]
«فِي ثَانِی عَشَرَ اَلْمُحَرَّمِ»
👥قائل :
۱)شیخ طبرسی(متوفی سال۵۴۸ق)(۸)
2⃣نظریه دوم : [۲۵ محرم]
«فِي خَمْسَةَ وَ عِشْرِينَ اَلْمُحَرَّمِ»
👥قائلین :
۱)اربلی(متوفی سال۶۹۳ق)(۹)
۲)کفعمی(متوفی سال۹۰۵ ق)(۱۰)
۳)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۱۱)
۴)سید محسن امین(متوفی سال ۱۳۷۱ق)(۱۲)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۹
۲)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷
۳)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳۸
۴)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۲۹۴
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۵۱
۶)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۸
۷)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۱۶۰
۸)اعلام الوری طبرسی، ص۲۵۶
۹)کشف الغمه اربلی، ج۲، ص۲۹۴
۱۰)المصباح کفعمی، ص۵۰۹
۱۱)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷
۱۲)اعیان الشیعه مرحوم امین، ج۱، ص۶۲۹
✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم[اهل بیتم]! (شوری۲۳)
✍طبق منابع #امام_سجاد_علیه_السلام هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :
📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا»
♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان میداد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱)
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰
💍به فرموده #امام_رضا_علیه_السلام نقش نگین انگشتر #امام_سجاد_علیه_السلام عبارت؛ «خَزِیٌ و شَقِیٌ قَاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِیِِِّ(ع)» بود.
یعنی؛
قاتل حسین بن علی(ع) رسوا و بدبخت است.(۱)
📚منبع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۱
🖤اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْن(علیه السلام)🖤
🎙روضه ی جانسوز #امام_سجاد_علیه_السلام با نوای #استاد_میرزا_محمدی :👇
🔖🔖🔖🔖🔖🔖
چند #منبرک از احادیث #امام_سجاد علیه السلام
پنج اثر خوب صحبت کردن
امام سجاد علیه السلام روایتی در مورد گفتار نیکو نقل شده، که اثراتی برای آن ذکر شده است ..
1⃣ مال انسان را زیاد میکند؛
يُثْرِي الْمَالَ
2⃣ رزق و روزی انسان را زیاد میکند؛
وَ يُنْمِي الرِّزْقَ
3⃣ اجل را به تاخیر می اندازد؛
وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ
4⃣ انسان را در میان اهل و خانواده خود محبوب میکند؛ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ
5⃣ انسان را داخل بهشت می کند؛
وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ.
اَلْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِى الْمالَ وَ يُنْمِى الرِّزْقَ وَ يُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ وَ يُحَبِّبُ اِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ
📚 الأمالي( للصدوق)؛ ص2
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📝سه اثر دعای مومن
امام سجاد علیه السلام: المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ؛
دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست:
📌🔷🔹 يا برايش ذخيره مىگردد،
📌🔷🔹 يا در دنيا برآورده مىشود،
📌🔷🔹 يا بلايى كه مىخواهد به او برسد، دفع مىشود.
📚 تحف العقول، ص 280
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امام سجاد علیه السلام می فرمایند :
انسان مومن پنج نشانه دارد:
🌺علَاماتُ المُؤمِن خَمسٌ: الوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، والصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، والصَّبرُ عِندَ المُصِیبَةِ، والحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، والصِّدقُ
🔹پرهیز از گناه در خلوت،
🔹صدقه دادن در هنگام تنگدستی،
🔹شکیبایی در وقت مصیبت،
🔹بردباری در حال خشم
🔹 و راستگویی به هنگام ترس.
📚الخصال، جلد 1، صفحه 269
آثار تربیتی گرفتاری.pdf
730.3K
🔖فیش منبر کامل 🔖
#امام_سجاد علیه السلام
📕موضوع 👇👇📕
💠آثار تربیتی گرفتاری ها در زندگی از نگاه امام سجاد علیه السلام 💠
امام سجاد)(ع قهرمان جهاد تبیین.pdf
413.8K
♦️متن منبر مکتوب ♦️
💠امام سجاد(علیه السلام)، قهرمان جهاد تبیین
💠ما در جنگ روایات ها مواجه هستیم، با یک سلسله سوء تفاهماتی که نسبت به دین پیش آمده است و موجب دین گریزی و حتی دین ستیزی برخی افراد جامعه شده است.
💠چگونه امام سجاد(ع) در مسیر روشنگری علمداری کرد؟
از کانال حکمت بیان
#امام_سجاد علیه السلام
شیوه های مواجهه با بلا.pdf
836.6K
🔖فیش منبر کامل 🔖
#امام_سجاد علیه السلام
📕موضوع 👇👇📕
💠 شیوه های مواجهه با حوادث و بلایا در سخن و سیره امام سجاد علیه السلام 💠
نقش امام سجاد در هدایت جامعه.pdf
485.1K
🔖فیش منبر کامل 🔖
#امام_سجاد علیه السلام
📕موضوع 👇👇📕
💠نقش امام سجاد علیه السلام در هدایت جامعه از دیدگاه رهبر معظم انقلاب 💠
انرژی واگیر داره، چه مثبتش و چه منفیش ..
حواست باشه که چه چیزی ، و چه کسی رو به فضای خودت راه میدی
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطره قطره اشکام
یار لحظه هامه همدم چشامه
دونه دونه زخمام
یادگاره شامه ، عمریه باهامه
پیشاپیش شهادت امام سجاد علیه السلام را خدمت همه ی شما تسلیت عرض می نماییم
.
امام سجاد علیه السلام به خانواده خود سفارش میکرد: هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد ، مگر این که اطعامش دهید
گاهی به ایشان اعتراض می کردند: که هر سائلی واقعا محتاج نیست
حضرت فرمودند: بیم آن را دارم که بعضی از آنها مستحق باشند ، و ما نیز با رد کردن مستحق، بهبلایی که بر حضرت یعقوب علیه السلام نازل شد مبتلا شویم ...
حضرت یوسف نبی علیه السلام آن خواب معروف را همان شب دید که حضرت یعقوب علیه السلام سائلی مستحق را اطعام نکرد.
به همین دلیل خدا فرمود اییعقوب چرا به بندهام رحم نکردی؟ به عزتم سوگند که تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد ...
منبع: علل الشرایع، جلد ۱، صفحه ۶۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری شب شهادت آقا امام سجاد علیه السلام
.
بایَداِمشَبهَمِهاَزشُوقپَر وَبال شَویم
تا عَـزادارِ ، عَزادارِ چِهـل سال شَویم
کاسهایاَشکبِگیریمرُویِدَست، وَبَعد
راهیِ روضِه ی پِیغَمبَرِ گُودال شَویم
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت
#زمینه
بند1⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای کربلا
جلوی چشمامه،طلوع خورشیدِ روی نیزه ها
خیمه های سوخته، نمیره یه لحظه از خاطر من
به اسارت رفتن، همه اهل بیت و ناموس خدا
یادمه رقیّه رو، با تازیونه میزدن
بی هوا بدونِ هیچ، عذر و بهونه میزدن
نمیذاشتن راه بره، آبله های کَفِ پاش
میدیدن راه نمیاد، هِی جا میمونه میزدن
سی و چهار سال، جلو چشمای منه قَدِّ کَمونی
سی و چهار سال، جلو چشمای منه گوشای خونی
بند2⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای توی راه
جلوی چشمامه، از روی نیزه میفتاد سَرِ ماه
دستای عمّه م رو، بسته بودن با طناب میکشیدن
مونده بود سرگردون، بین نامحرما بی یار و پناه
عمو عبّاسم ما رو، از بالای نیزه میدید
همه ی جسارتو، اهانتا رو می شنید
اینو حس میکردم،وقتی که ما رو میزدن
أشکِ غیرت بیصدا، از ابر چشماش میچکید
سی و چهار سال،میگذره بازم چشام چشمه ی خونه
سی و چهار سال،مرهم زخم دلم اشک روونه
بند3⃣
جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای شهر شام
جلوی چشمامه، پشت دروازه و داد و ازدحام
میپیچه تو گوشم،صدای رقیّه که دائم میگفت
نزنین نامردا، نزنین بسّه خودم دارم میام
هر نفس غصه هایی، که روز و شب یادم میاد
بیشتر از همه یه غم، اذیّتم کرده زیاد
اونجایی که جلویِ، چشمِ یه عدّه بی حیا
عمه زینبم اومد، تو مجلس إبن زیاد
سی و چهار سال، خواب میبینم روضه ی تشت طلا رو
سی و چهار سال، خواب میبینم ضربه های بی هوا رو
.
#امام_سجاد علیه السلام
#شهادت
#واحد_سنگین
بند1⃣
روزای من غصه، همه شبام گریه
مجروحم از ماتم، مرهم برام گریه
گرسنه و تشنه، کشتن امامم رو
شده سر سفره، آب و غذام گریه
کبوترای حرم رو یادم نرفته
پرپر زدن توی خیمه بی آب و دونه
دیگه بعد از شام و کوفه هیچوقت نذاشتم
یتیمی تو غصهی نون شب بمونه
عمریه هر شب
میگم زیر لب
از داغ این غم
خَلِّصنی یا رب
امون از این غم
بند2⃣
توی گلوم مونده، بغضی که سنگینه
گرچه ندیدم که، عمه چی میبینه
ولی شنیدم که، همش صدا میزد
جای نشستن نیست، رو تن آئینه
میدیدم وقتی میرفت خورشید سمت مغرب
با اشکای عمه خون از ابرا میبارید
میزد فریاد وامحمدا واحسینا
با این ناله طاق عرش اعلی میلرزید
سر که جدا شد
سر و صدا شد
میون خیمه
محشر به پا شد
امون از این غم
بند3⃣
نمیره از یادم، مصیبتای شام
از کربلا بدتر، کرب و بلای شام
تو کوچه و بازار، زخم زبون خوردم
چه تلخ و سنگین بود، حال و هوای شام
دلیل این گریهها اون بزم شرابه
دیدم دوباره نزول "والشمس" و اونجا
زد بیحیا خیزران به آیات قرآن
اون لحظه گفتم "کَفی بالله شهیدا"
دلم کباب شد
از غصه آب شد
تا خواهر من
کنیز خطاب شد
امون از این غم
.