هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگو برم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
***
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
}{}{}{}{}{}{}{
میرزای قمی
بریم در خانه یه آقازاده ای که امام زمان هم براش گریه کرده...
همون آقا زاده ای که علمای بزرگ به او ارادت خاصی داشتند..
میرزای شیرازی سالی ۱۰ روز روضه میگرفت و فقط میگفت روضه علی اصغر بخوانی.
میگفت چرا؟
میفرمود همه شهدا جنگیدن و شهید شدند امام بچه فرصت نکرد دستش و از قنداقه بیرون بیاره.
هر کس دست به دامن این آقا زاده بزنه ناامید نمیشه
باب الحوایجه-خیلی آبرو داره...
(روضه)
دو تا مقتله ، یکی میگه وقتی دم در خیمه بچه رو اومد ببوسه تیر زدن...
اما اونی که مشهوره ، آورد وسط میدان یه مقدار بردش بالا اونایی که عقب بودن گفتن حسین قرآن آورده رو دست گرفته ، گفتن نه ؛ یه طفل شیرخواره ست ... یه وقت دیدن علی افتاد به تلزی ، دست و پا میزنه ، گوش تا گوش علی رو پاره کرد ، تیر دشمن ...
خدا به چشماتون برکت بده و به اشکاتون برکت بده ...
مختار خروج کرد ، وقتی به امام سجاد خبر دادن ، گفتن آقاجون مختار خروج کرده قتله ی کربلا رو میکشه ، حضرت اصلا نپرسید کی ، کجا ، چی کار کرده ..." فرمود حرمله کجاست؟؟؟ حرمله رو گرفتن یا نه ؟؟؟ آقا، یه دفعه سراغ حرمله رفتید؟!!فرمود نمی دونید چه داغی به دل ما گذاشت .... اشک بابامو درآورد .... شما نمیدونید حرمله ،بادل ما چی کرده.میگه قتله ی کربلا رو گرفت مختار بهش گفت کارکردی حرمله گفت و قتی از کوفه به کربلا می رفتم سه نوع تیر با خودم میبردم تیرهایی که ساده بودند تیرهایی که زهر آلود بودند و تیرهایی که ۳ شعبه بودند و زهر آلود که از اینها سه عدد با خودم بردم یکی از آنها را به قلب حسین زدم یکی از آنها را به چشم عباس زدم و یکی از آنها را به گلوی طفل شش ماهه حسین زدم دوستان حرمله میگویند وقتی میخواست علی اصغر را بزنند چند لحظه حرمله صبر کرد گفتند چرا صبر کردی گفت با خودم گفتم این تیر سه شعبه که مردهای جنگی را از پا می نشاند با این گلوی نازک چه خواهد کرد نانجیب جایی هم بود دلت برا حسین بسوزه ؟ گفت امیر امان میدی؟ گفت امان میدم؟آتیشت میزنم ، گفت امیر ، فقط یه جا دلم برا حسین سوخت ، دیدم قنداقه ی خون آلود علی رو به دست گرفته ...
هی چند قدم رو به خیمه میره ...
سر تکون میده بر میگرده ...
دیدم حسین مستاصله ...
خدا هیچ کسی رو مستاصل قرار نده ...
حسین یه راه پیدا کرد ... پشت خیمه با قلاف شمشیرش زمین و کند ، قنداقه رو میان خاک گذاشت ... یه نفر دوید تو خیمه گفت رباب بیا ... برا آخرین بار بچه ت رو ببین ، حسین داره بچه تو دفن میکنه .... یه وقت دید بالاسرش یه خانمی داره به سر و صورت میزنه،صدا زد آقا، اجازه من یه بار دیگه علی مو ببینم .....حسین .....
کسی چون من گل پرپر نبیند
گلوی پاره اصغر نبیند
به دست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند
#شور
#شب_نهم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
رونق زندگیم ابالفضل
عشق من از قدیم ابالفضل
بزرگ تره من تویی آقا
از اول بچگیم ابالفضل
من ابالفضلی ام عالمو خبر کن
تو هم اگه مثل منی سینتو سپر کن
بلند و یکصدا بگو ابالفضل
شه باوفا ابالفضل معدن سخا ابالفضل
صاحب لوا ابالفضل نور هل اتی ابالفضل
غیرت خدا ابالفضل
ای پسر ام البنین اب الادب ای جانم
مثل امیرالمومنین فخر عرب ای جانم
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان
پسر مظهر یزدان
که بُدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و
با رقم و با رمق اندر لقبش ماه بنی هاشم و عباس
علمدار و سپهدار
جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا
****
تاج روی سرم ابالفضل
صاحب این علم ابالفضل
بذار که آذری بخونم
من سَنَ نوکرم ابالفضل
تا ابالفضلی ام غم تو کار من نیست
قاطی همه دیوونه ها اسم مارو بنویس
بلند و یکصدا بگو ابالفضل
دید کاندر حرم خسرو خوبان
شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان
همه شان سینه زنان
نوحه کنان موی پریشان دل بریان
سوی عباس شتابان
که عمو جان چه شود جرعه آبی برسانی
به لب سوختگان
شه باوفا ابالفضل معدن سخا ابالفضل
صاحب لوا ابالفضل نور هل اتی ابالفضل
غیرت خدا ابالفضل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸
نوحه سینه زنی حضرت رقیه س
سبک : خدامادرم را کجا میبرند ...
ز دوری تو بد شکسته دلم
خرابه شده مأمن و منزلم
اسیرم تو زنجیر، ببین که شدم پیر
میسوزه سرم
به ما شد اهانت، نبودی که غارت
شده معجرم
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
بند🖤🖤
زیر چکمه بال و پر من شکست
بهم حرف بد زد یه نامرد پست
به پهلوم لگد زد، تنم درد اومد زد
منو بی هوا
رو خارا دویدم، نگو چی کشیدم
توی کوچه ها
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
بند🖤🖤🖤
دیگه گیسویی هم نذاشتن برام
دو سه لاله رو گونه کاشتن برام
دلم رو شکستن، همونا که مستن
میخندن به ما
بابا خیلی هیزن، به فکر کنیزن
ندارن حیا
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
بند🖤🖤🖤🖤
بریده کی این جور رگای تو رو
کی سوزونده بابا موهای تو رو
سرت توی طشته، تنت روی دشته
کجاس دندونات
سیاه و کبودی، پر از بوی دودی
بمیرم برات
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
راضی ام به آنچه که اتفاق افتاده ،
که اگه خوب بود زندگیم رو قشنگ
کرد ، و اگه بد بود من رو ساخت
مدیونم به همه آدم های زندگیم، که خوباش بهترین حس رو بهم دادن و بدهاش بهترین درس ها رو
و ممنونم از زندگیم ، که بهم یاد داد
همه شبیه حرفاشون نیستن و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره
.https://eitaa.com/Arbabhosyn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شب جمعه و شب زیارتی ارباب بی کفن با یک سلام زائر حضرت سیدالشهدا "ع" شویم:
🌹صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم یا سیدنا العطشان یا اباعبدالله الحسین "علیه السلام"
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نوحه واحد شلاقی عربی فارسی امام حسین علیه السلام ویژه محرم
🏴🥀🏴🥀🏴
سلام علی ساکن الکربلا
سلام علی زینه المرتضی
سلام علیک صراه الهدی۲
((حسین یاحسین))۲
سلام علیک ذبیح القفا
سلام علیک مجیب الدعا
سلام علی سیدالتقیا
((حسین یاحسین۲))
کلاممه حسین مراممه حسین
یه عمره بعدهرنماز سلاممه حسین
امیر محترم شهنشهه کرم
بیاوجون مادرت منو ببر حرم
حبیبی یاحسین حبیبی یاحسین
سلام من الله الی الحبیب
سلام علیک امام الغریب
سلام علی شاه شیب الخضیب
حسین یاحسین۲
امیر حسینی ونعم الامیر
سرور فوادی بشیر نذیر
وصی علی وخیرالمسیر
حسین یاحسین۲
به احترام تو دلم به نام تو
همیشه افتخارمه شدم غلام تو
قسم به مذهببم به ناله شبم
مرید خانواده حسین وزینبمم
((حبیبی یاحسین حبیبی یا حسین
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حَرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀عزاداری بانوان در ترکیه!!
قابل توجه بانوان ایرانی ....
محرم سال۱۴۴۵ ( ۱۴۰۲ )
در ایام اسارت حضرت زینب سلام الله علیها
https://eitaa.com/Arbabhosyn
.
❣سلام امام انس وجان❣
❤️جمعههایانتظار❤️
🟢جمعه یعنی شوق یعنی انتظار
جمعه یعنی طاق ابروی نگار...
🟢جمعه یعنی آه الغوث الامان
در فراق مهدی صاحب زمان...
🟢جمعه یعنی شادمانی و سرور
دیدن خورشید هنگام ظهور...
🟢جمعـــه یعنـــی یک بغل دلواپسی
می شـود مولا به داد ما رسـی؟
<<برای سلامتی وتعجیل درامرظهورامام عصرعجل اللہ..... صلوات >>
اللّهُــمَّ صَلِّ علــی مُـحَمَّــدْ وَ آلِ
مُـحَمَّـــدْوَ عَجـِّــلْ فَـــرَجَهُــمْ وَحْشُرْنــا مَعَهُــمْ وَالْعَــنْ أعْدائَهُمــْ اَجْمَعیــنْ
سید محمد کاظم طباطبایی یزدی ، مشهور به صاحب عروه، کفنی برای خودش خریده بود.
در حرم مطهر علی علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السلام ، عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بود.
ایشان برای صلهارحام عازم یزد شد و در این سفر ، کفن را با خودش به یزد برد.
در شب اول ورود بـه یزد ، در منـزل یکی از دختـران خود استراحت می کنند. آقا امام حسین علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمود:
یکی از دوستان ما فوت کرده ، و در یزد منتظر کفن است
دوست داریم این کفنرا به او اهداء کنید. بیدار می شود و می خوابد.
دو بار دیگر این رؤیا تکرار میشود!
لباس می پوشد ، و به قبرستان یزد میرود، میبیند شخصی فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهادهاند و منتظر کفن هستند.
تا ایشان با کفن در دست می رسد ، می گویند: کفن را آوردند.
مرحوم یزدی از آنها می پرسد: شما کی هستید؟! میگویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرمود: که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم
مرحوم یزدی میپرسد: این شخص کیست؟ میگویند او شخصی به نام کریم سیاه است ، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین بود
در هر کجا مجلس امام حسین علیه السلام برگزار میشد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد ...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
هیچوقت تو زندگیتون هیچ چیزتون رو با بقیه مقایسه نکنید
وضع زندگی ، شغل ، تحصیلات ، یا حتی همسر و فرزندتون
اولین قیاس کننده دنیا شیطان بود!
آتش را با خاک مقایسه کرد ...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
.
روضه و توسل به راوی دشتکربلا امام سجاد علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری
چه جوری خاطره هام یادم بره
سنگای به روی بام یادم بره
سی سالِ دیگه ام اگه گریه کنم
محاله بازارِ شام یادم بره
خرابه برامون آشیونه بود
ماجِرای غربتِ زمونه بود
حرفی از گرسنگی نمیزنم
توی "شام" شامِ ما تازیونه بود
آتیشِ قلبِ کباب حرمله بود
باعث رنج و عذاب حرمله بود
توی راه رباب به آب لب نمیزد
مأمورِ تقسیمِ آب حرمله بود
کِسی میشه ببینه و جون نده؟
آه و ناله اشُ به آسمون نده؟
میدیدم رباب و گِریه ام میگرفت
دستاشو بسته بودن تکون نده
#شاعر: محمد حسن بیات لو
کم خیره شو به نیزه علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی
اصلا خیال کن علی اصغر نداشتی
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده ی انظار می شود
* ناله بزن: حسین!...*
.
امام سجاد علیهالسلام به وقت افطار آنقدر گریه میکردند که جلوی لباسشان، خیس از اشک میشد و مکرّر میفرمودند:پدرم را با لب تشنه کشتند...قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً
📕مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
روضه و توسل به راوی دشتکربلا امام سجاد علیه السلام به نفس حاج حسن خلج
ابوحمزه ي ثمالي واردِ بر آقا امام زين العابدين شد، ديد اينقدر گريه كرده سينه ي مبارك خيس شده، آقا داره زار ميزنه، قطره قطره اشك ها از محاسن آقا ميچكه، گاهي از شدت گريه مي افته صورت روي خاك ها ميذاره، خيلي بي تابي ميكنه، قرار نداره، ابوحمزه ميگه: رفتم جلو آقامو بغل كردم، گفتم: يا بن رسول الله! چرا اينقدر خودتون رو اذيت مي كنيد؟ سالها گذشته از ماجراي كربلا، در ضمن باباي شما علي رو هم شهيد كردن، مادرتون زهرا رو هم شهيد كردن، اصلاً شهادت عادتِ شما خانواده است، مالِ شماست، چرا اينقدر ناراحتي مي كنيد؟ ديد آقا شدت گريه اش بيشتر شد، فرمود: ابوحمزه! البته شهادت حقِ ماست، اما تا قبل از عاشورا كسي سراغ نداره كسي از خانواده ي ما به اسارت رفته باشه، كسي سراغ نداره كسي از اهلبيت رو دستش رو بسته باشن...
ابوحمزه ميگه: آقام زين العابدين يه جمله اي گفت منم نشستم با آقام شروع كردم گريه كردن، فرمود: ابوحمزه هر وقت چشمم به عمه هام ميوفته، هر وقت چشمم به خواهر هام ميوفته، يادم مياد اون لحظه اي كه اينا تو بيابونِ كربلا مضطرب مي دويدن به اين سمت و اون سمت... مگه ميتونم فراموش كنم، عمه هام پاي برهنه، روي اين ريگ ها و شن هاي داغ كربلا به اين طرف و اون طرف مي دويدن، مگه يادم ميره خيمه ها مي سوخت، بابام توي گودال اُفتاده بود، هي ناله ميزد...*
بین نماز، وقت دعا گریه می کنی
از صبح تا نمازِ عشاء گريه مي كني
وقت اذان، دمادمِ مغرب ميان شهر
در خانه در كوچه، در همه جا گريه مي كني
در التهاب آهِ خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می کنی
هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی
اصلاً خودِ تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی
آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می کنی
با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی
با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
*آقا زين العابدين، آب مي ديد گريه مي كرد، غذا مي ديد، جوان مي ديد، پير مي ديد، تازه عروس مي ديد، تازه داماد مي ديد، پيرزن مي ديد، گهواره مي ديد، سه ساله مي ديد، مرد مي ديد، زن مي ديد، اسير مي ديد، غريب مي ديد گريه مي كرد... قصاب داشت گوسفند رو ذبح مي كرد، همين كه كارد رو گذاشت به حلقوم حيوان، آقا صدا زد: آبش داديد؟ عرض كرد: يا بن رسول الله! اين چه سئوالي است؟ ما مسلمانيم، مگه ميشه آب نداده ذبحش كنم، آري آبش دادم آقا، امام زار زار شروع كرد گريه كردن، گفت: آقاجان! بي ادبي كردم؟ ناراحت شديد؟ فرمودن: تو يه گوسفند رو ميخواي ذبحش كني آبش ميدي، اما نبودي كربلا ببيني، پوست صورتِ داداشم علي اصغر مثل مشك خشكيده چروكيده شد، لب ها سفيد شد، چشم هاش جايي رو نمي ديد از شدت تشنگي.... اي حسين!
.
در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است:
بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ
▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مىگريست.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
روضه و توسل به راوی دشتکربلا امام سجاد علیه السلام به نفس مرحوم حاج علی خورشیدی
امام سجاد رو چهل منزل رو شتر برهنه، غل و زنجير به گردنش بستن، اومدن مردم دور و برشون هلهله ميكردن، ميگفتن: اينا خارجي هستن، زخم و زبانشون ميزدند...
بميرم برات آقا زين العابدين، بخدا قبرت غريبه، چقدر شما مصيبت ديدي، چقدر زجر كشيدي، ولي صبر كردي به خاطر خدا، همه رو به جان خريدي...*
من نگویم ظلم برمن کم کنید
بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید
هر چه می خواهید ظلم افزون کنید
هرچه می خواهید دلم را خون کنید
گاه از خون به رُخ رنگم زنید
دسته دسته بر بدن سنگم زنید
اين من و اين كعب ني، اين پيكرم
اين من و فرقِ پر از خاكسترم
ظلم از اينها بيشتر بر من كنيد
لیک دستِ عمّه ام را واکنید
عمّه ام چون مادرم زهرا شده
پشتش از بار مصیبت تا شده
*اونايي كه رفتيد مدينه، حتما ديديد قبر امام سجاد تو بقيع با خاك يكسانه... امام باقر ميگه: وقتي بابام رو غسل ميدادم، وقتي پيرهنش رو از تنش در آوُردم ديدم هنوز جايِ زنجير بر بدنِ بابام مونده، دلها بسوزه براي امام سجاد هر وقت بچه كوچيك ميديد گريه مي كرد، هر وقت نگاهش به آب مي افتاد گريه مي كرد....*
اي يادگار عاشورا
پيغمبرِ خونِ خدا
گشتي تو مسمومِ زهرِ كين
سيدي يا زين العابدين
اي جانشينِ ثارالله
عُمرت سراسر اشك و آه
گريه ات حماسه آفرين
سيدي يا زين العابدين
اي ديده باغِ در آتش
بشنيده بانگِ العطش
شهيدِ زنده ي شاهِ دين
سيدي يا زين العابدين
اي يوسفِ بازارِ عشق
اي لاله ي تب دارِ عشق
ميراثِ پرپر گلهايي
پورِ حسينِ زهرايي
وارثِ خاتمُ المرسلين
سيدي يا زين العابدين
اي ديده خون در درياها
داغِ غمت سوخت صد دل را
فاطمه بر تو شد دل غمين
سيدي يا زين العابدين
هر کجا روی نهادم غم عظمای تو بود
کربلای دگري شام غم افزای تو بود
اي كه باشد دهنت چشمه ي آبِ بقاء
از چه خشكيده لبِ لعل شكر خواي تو بود
داغ قتل پسر فاطمه مي كُشتُ تو را
كي دگر زهر جفا بر تو و اعضاي تو بود
مظلومم وا اِماما
شهيدم وا اِماما
*سهل ساعدي ميگه: به امام سجاد گفتم: آقاجان! من يكي از دوستان شما هستم، آيا امري داريد؟
فرمود: سهل! خدا رحمت كنه بابا ي تو رو، يه قدري پول داري به اين نيزه دارا بدي، اين نيزهارو از جلوي زنها دور كنن، كمتر نامحرم ها به اين زنها نگاه كنن...
ميگه: پول دادم به نيزه دارها، سرها رو دور كردن، گفتم: آقاجان! اَمرِ ديگه اي داريد؟
فرمود: قدري پارچه برام تهيه كن
سهل ميگه: يه قدري از عمامه ي خودم پارچه اي بريدم به آقا دادم، آقا گردنشون رو كج كردن، فرمود: اين زنجير رو بلند كن پارچه رو زير زنجير بگذار، اين زنجير رو بلند كردم همچين كه نگاه كردم ديدم خونِ تازه از زيرِ زنجير جاري شد... همه بگيد: حسين!..
.
Morteza Bab - Gordane Abalfazl (320).mp3
17.28M
#نوحه شور ابالفضل
منم بی سر و سامان ابالفضل گدای کرم خوان ابالفضل!
دلم بسته به احسان ابالفضل؛ شدم خادم و دربان ابالفضل…
نویسید مرا شیعه حیدر؛ بخوانید مسلمان ابالفضل!
ابالفضل باوفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نصب امیر دلاورم
به لطف تو به زیر علمم من؛ ز آقایی تو محترمم من…
بده اذن به شوق حرمم من؛ و شرمنده ز اینقدر کرمم من…
گنهکار و به دل عشق علمدار؛ منم خوار به گلدان ابالفضل
اباالفضل باوف،،،،،
تو جانی تو جانان دل من؛ تو دردی تو درمان دل من!
تو روحی تو ریحان دل من؛ تویی جلد به قرآن دل من…
تو فرمانده و سربازتم آقا و سرباز به گردان ابالفضل❤️
جز عشق تو تمنا نکنم نه؛ گره پیش کسی وا نکنم منه
به غیر تو تولی نکنم نه و جز مدح تو مولا نکنم نه…
هر آن کس که رسیده به نوایی؛ یقین می خورد از نان ابالفضل!❤️
هواخواه و هوادار حسینم؛ چنان تشنه دیدار حسینم…
خریدار به بازار حسینم؛ چو میثم به سردار حسینم!
براتی به من بی سر و پا ده؛ برات حرمم جان ابالفضل…
نظر کرده مرا مادرت آقا که این گونه سرم بر درت آقا!
فدای سر بی پیکرت آقا؛ منم سینه زن محضرت آقا…
به والله به عالم نفروشم؛ گدایی گدایان ابالفضل!
اگر روزی من شد حرم تو؛ بخوانم ز دست قلم تو
چه غوغا بشود با دو دم تو؛ به یاد دل پر درد و غم تو…
شوم محتشم و روضه بخوانم؛ دوخت مرثیه مهمان ابالفضل!
تو رفتی و حرم رفته به غارت؛ تو رفتی و حرم رفته اسارت…
خسارت بشود پشت جسارت؛ نگاهی چو کنیزان به حقارت…
و چوبی که به دندان حسین خورد؛ زد انگار به دندان ابالفضل!