۲۰ دی ۱۴۰۱
|⇦•به علی به اولاد علی...
#سرود و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
به علی به اولاد علی
به علی وَ به نادعلی
سرمن به پات افتاده علی
مستِ مستِ مستم با یاد علی
مِنَ الاَزل اِلَی الاَبَد
ذکر شب و روزم یا علی مدد
علی علی میگم و چاره ساز میشه
علی علی میگم و راهها باز میشه
اگه اسم علی رو تو اذان بگی
اونوقتِ که نماز تو، نماز میشه
مِنَ الاَزل اِلَی الاَبَد
ذکر شب و روزم یا علی مدد
پهلوون زیاد دیدی ولی
کیه که بدونِ معطلی
خیبرو به یک دستی میکنه
کار هیشکی نیست جز مولانا علی
یه ضربه زد به عَبدَوَد
ملائکه گفتن یا علی مدد
علی علی حیدرِ شهسوار علی
علی علی وارثِ اقتدارِ علی
شبیه تو دیگه کسی ندید آقا
علی علی صاحبِ ذوالفقار علی
مِنَ الاَزل اِلَی الاَبَد
ذکر شب و روزم یا علی مدد
۲۰ دی ۱۴۰۱
۲۰ دی ۱۴۰۱
ㅤㅤ▷ㅤㅤ
سر کن همه عُمرِخویش را با صلوات
باشد به لبت همیشه، هر جا صلوات
اکنون که بهار دوستداران علی ست
بفرست به روی ماه زهرا صلوات
۲۰ دی ۱۴۰۱
۲۰ دی ۱۴۰۱
. زائر بهشت نورم
سبک: سرود
زائر بهشت نورم
امشبو به عشق مولا
نوکر حسین که باشی
مادر تو میشه زهرا
سایه حسین رو سرمه
مادر حسین مادرمه
مادر پسرت و نیگا کن
مادر بیا برام دعا کن
مادر دلم کربلا کن
دوست دارم مادر
روزت مبارک
زائر بهشت نورم
من به عشق تو اسیرم
روز مادرو ایشالا
من مدینه جشن بگیرم
حرف اول و آخرمه
مادر حسین مادرمه
من که ندارم و فقیرم
امشب در خونت که میرم
مادر بگی بمیر، میمیرم
دوست دارم مادر
روزت مبارک
زائر بهشت نورم
حرف کربلا شد امشب
ما غلام بچههاتیم
مخصوصاً حسین و زینب
مثل سقا این باورمه
مادر حسین مادرمه
برده دلم و دیگه دلبر
قلبم میگیره ذکر حیدر
این هم کادوی روز مادر
دوست دارم مادر
روزت مبارک
۲۰ دی ۱۴۰۱
جشن میلاد گل یاس پیامبر آمده
سبک: سرود
جشن میلاد گل یاس پیامبر آمده
گل بریزید عاشقان زهرای اطهر آمده
جلوه این نورِ سرمد
تهنیت باد یا محمد
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
عصمت ذات خداوندی به دنیا آمده
عیدی از مولا بگیر ای که زهرا آمده
ذکر جنت، ذکر رضوان
فاطمه جان، فاطمه جان
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کوثر قرآن چه زیبا و مطهر آمده
روح ما بین دو پهلوی پیمبر آمده
گویم از جان، با دلی شاد
یا خدیجه تهنیت باد
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کُفو مولا جان طاها آمده خوش آمده
حضرت امّ ابیها آمده خوش آمده
رکن و بیت و زمزم است او
آبروی عالَم است او
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
حقّ این دختر بیا و از سرِ لطف و وفا
یکی مدینه روزیِ این جمع کن یا مصطفی
عیدیِ ما رو عطا کن
قسمت ما کربلا کن
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
☆❃❃☆
۲۰ دی ۱۴۰۱
زهرا ریحانه النبی
سبک: سرود مسجدی هیئتی
بهشت رسول خاتمی، زهرا
حقیقت اسم اعظمی، زهرا
قسم به مقام عصمتت، بانو
مادر تموم عالمی، زهرا
پر میزنه دلم برا زیارتت
به هوای شمیم یاس تربتت
همه دلامونو نذر تو میکنیم
برای هدیه شب ولادتت
مادر مادر مادر، ملیکه اهل جنتی
مادر مادر مادر، فرشته مهر و رحمتی
مادر مادر مادر، شفیعه کل خلقتی
زهرا ریحانه النبی
عشق و امید پیمبری، زهرا
تو سوره قدر و کوثری، زهرا
تجلی نور کبریائی تو
تو یاس سپید حیدری، زهرا
تو روح عصمتی تو بی نهایتی
نسیم عشق و رحمت و شفاعتی
به شب تار دنیای دلای ما
خورشید نور و سوره سعادتی
مادر مادر مادر، حضرت خیرالنسا تویی
مادر مادر مادر، کرامت هل أتی تویی
مادر مادر مادر، هستی خون خدا تویی
زهرا ریحانه النبی
بهشت امید مرتضی، زهرا
ستاره صبح انما، زهرا
رشتههای چادر توئه، بانو
حبل المتین ما شیعهها، زهرا
عالم پر از تجلیات کوثره
لبریزه نور یک نگاه مادره
مادری که براش قشنگتر از همه
بردن اسم دلربای حیدره
مادر مادر مادر، قبله حاجات عالمی
مادر مادر مادر، صبح مناجات عالمی
مادر مادر مادر، رمز فتوحات عالمی
زهرا ریحانه النبی
شده دل من به رنگ غم، زهرا
اسیره میون چنگ غم، زهرا
دل پریشون و عاشقم، هرشب
میکوبه به سینه سنگ غم، زهرا
مهر تو دم به دم تو سینه میجوشه
از اشک عاشقی داره دلم توشه
پر میزنه دلم به هوای حرم
به شوق دیدن ضریح شش گوشه
مادر مادر مادر، طواف گنبد طلا میخوام
مادر مادر مادر، زیارت نینوا میخوام
مادر مادر مادر، برات کرب و بلا میخوام
۲۰ دی ۱۴۰۱
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
آمد زلال آسمانها مادر باران
عطر ولایت میوزد در کوچه ایمان
آمد زنی از جنس نور و آب و آیینه
نازل شده حوریهای در شکل یک انسان
آمد زنی که کاشفالکرب امامش بود
خورشید رویش بود بر درد علی درمان
تسبیح او مشکلگشای عالم و آدم
سجادهی او رازق هر سفرهی احسان
در ساحل تربیتش دُرّ است و مروارید
دامان حُسنش پرورانده لؤلؤ و مرجان
از واژهی مادر حروفی معتبرتر نیست
بخشیده زهرا اعتبارش را به این عنوان
رکن و ستون خانهی مولا علی، زهراست
بیت خدا هم غبطه دارد بر چنین ارکان
او بی مزارش حاجت زوار خود را داد
پنهانترین پیداست و پیداترین پنهان
آرامگاه فاطمه در قلب حیدر بود
یک بارگاه ازجنس یاس و لاله و ریحان
بوده قسیمالنار والجنة علی اما
در این میان بودهست حب فاطمه میزان
حاجت اگر از مرتضی داری نجف رفتی
فریاد کن «لبیکِ یا زهرا» دم ایوان
اینجا نجف ایوان طلا ذوب علی هستیم
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گویان
**
زهرا به ایرانی همیشه مرحمت دارد
گهواره جنبان حسینش میشود سلمان
سربند یازهراست حرز هشت سال ما
وقتی مجهز بود دشمن تا بُن دندان
هرجا و هر سنگر که میدان جهادی بود
از بچههای فاطمه خالی نشد میدان
حالا هم این فرزند زهرا پیشگیری کرد
از فتنهی هرزی که رویاندند هر دوران
از انقلاب مصر درسی ماند و آن این بود
بی رهبری بُرد انقلابش را به استهجان
ایران به نام فاطمه خود را تبرک داد
باید مراقب شد نیافتد دست نا اهلان
بایدکه بگذاریم اسم کشورمان را
جمهوری اسلامی زهرایی ایران
عرضم تمام، این انقلاب ارثیهی زهراست
هستیم پای وارث آن، تا به پای جان
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
۲۰ دی ۱۴۰۱
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
به نبی و خدیجهی اطهر
به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ"
از نماز شب است بالاتر
نیت دستبوسی مادر
طب و مرهم نبود و هرگز نیست
برکتی هم نبود و هرگز نیست
در دو عالم نبود و هرگز نیست
از دعاهای خیر او بهتر
چهره اش نور کهکشان دارد
در دلش مهر بی کران دارد
با همین قامت کمان دارد
زیر پایش بهشت سرتاسر
دشمنان رسول می لرزند
داده حق بر رسول خود فرزند
صد هزاران پسر نمی ارزند
بر رسول خدا به این دختر
هست زهرا سراسر قرآن
بین احزاب و فاطر و لقمان
آل عمران و مریم و فرقان
قدر، انسان، تبارک و کوثر
فاطمه خود تعالی خود شد
عزت لایزالی خود شد
در همان خردسالی خود شد
مادر مهربانِ پیغمبر
مادر کربلا و عاشورا
حجت الله بر حجج، زهرا
در میان تمام اهل کسا
فاطمه می شود فقط محور
فاطمه کیست؟ صاحب افلاک
جلوه ی رب العالمین در خاک
طبق نص روایت لولاك
نیست از فاطمه کسی برتر
#روز_مادر دعا دو چندان کن
یاد، از رفتگان فراوان کن
یاد، از مادر شهیدان کن
یادی از مادر علی اصغر
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
____
۲۰ دی ۱۴۰۱
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
روزی که از تجسم امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت
در آسمان، تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات
کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است
این نسترن ملیکه ی باغ محمد است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است
دختر که بود، ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد، حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت، سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
آن روز، قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دلربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در شورش زمانه، شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن، تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام ارادتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پایبوسی تو، ذوالفقار شد
برخواست موج و در قدمت آبشار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست
حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومتشان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد
دستت به دستگیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
🔸شاعر:
#سید_روح_الله_مؤید
____
۲۰ دی ۱۴۰۱
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در "فاطمه" جمال خدا دیده می شود
آئینه ی نبی شده آئینهدار عرش
ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست
تسبیح نامِ "فاطمه جان" است،کار عرش
نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو
"لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش
با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا
از این طریق حفظ شود ساختار عرش
جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو
آن میوه ای که نام گرفته :"اَنارِ عرش"
گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند...
آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش
ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست
کافی است چادر تو شود سایهسار عرش
بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است
دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش
در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است
مشغول طبخ نان شده ای ،"خانهدارِ" عرش
شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست
شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست
خندیدی و خدا همه را شادکام کرد
غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد
با تو گشود بابِ توسل به خویش را
در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد
قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود
نور تو این معامله را بی دوام کرد
زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را
دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد
فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است...
وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد
با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین
در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد
هم مادر رسولی و هم دختر رسول...
باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟!
روح الامین به لفظِ "علیکِ" تو دلخوش است
هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد
وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را
این چادر تو بود،مسلمانِ تام کرد
از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد
با گردوخاک چادرت انسان درست شد
روح تو خلق شد،قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت
دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت
"پرده نشین آل نبی"..،لوحِ کردِگار
قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت
تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست
امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت
معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست
این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت
عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین
بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت
ذُرّیه ی تو را که خدا "پادشاه" خواند
ذرّیه ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت
حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می کند...
باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت
ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد
ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد
دروازه ی بهشت غلامِ دَرِ علی است
افلاک تشنه ی نمِ چشمِ ترِ علی است
رازِ نهان خلقت این خاک "مرتضی" است
سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است
دستی بلندتر ز یدالله دیده ای؟!
بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است
در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم
فَتحُ الفتوحِ معرکه ی خیبرِ علی است
امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است
بانوی آب و آینه ها،سنگر علی است
با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست
جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است
عمری برای عُمر کمش گریه می کنیم...
هِجده بهار، نُه نَفَسَش ،همسر علی است
این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد!
این لاله ی کبود ، گُلِ پرپر علی است
در گُر گرفت..،میخ کج از شرم سرخ شد...
پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است
او باغ لاله کاشت..،بگو وای مادرم
او بار شیشه داشت..،بگو وای مادرم
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____
۲۰ دی ۱۴۰۱