4.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️برافراشتن عکس #آقا_جان در نیویورک
بالاش نوشته: مقام معظم رهبری...
پایینش نوشته: دختران و پسران آمریکایی متشکرم...
حالا متوجه میشید ،وقتی میگیم امروز انتخابات ما فقط برای ایران نیست یعنی چی ؟؟؟
چشم دنیایی به برگه رأی ماست....
درست انتخاب کنيم تا خدا ما رو از جمعشون خارج نکنه.
.
#روضه_اربعین
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#استاد_حاج_اسماعیلی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
باز هم اربعین رسیده بیا
( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... )
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. )
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بی قرار و بی تابند
دست و پای تو را که میبوسند
امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ...
دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب :
عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب
اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1)
بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند ..
#آقا_جان
دیدنِ تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی ؟
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را ؟
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
( امروز توو کربلا چه خبره )
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
روضه ی کاروانِ جان بر لب
بینِ روضه بلند میگویی :
به فدای تو عمه جان ، زینب
#منابع :
(1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹
.
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
با دیده ی پُر باران
شرمنده ام آقا جان
از روی تو ای جانان
شرمنده ام آقا جان
ای کعبه ی آمالم
از نامه ی اعمالم
خجلت زده و گریان
شرمنده ام آقا جان
با سنگِ گُنه هر دَم
من قلبِ تو بِشکستم
زین معصیت و عِصیان
شرمنده ام آقا جان
#آقا_جان
سرمایه زِ کف دادم
از چشمِ تو اُفتادم
باید بدهم تاوان
شرمنده ام آقا جان
با امام زمان (عج) حرف بزن ، با آقا نجوا کن ، بگو آقا دلت را شکستم ، گناه کردم ! منو دیدی ، نگاه به من کردی ، همه وجودم پُر از گناه بود ... آقاجان ... « از خیلِ گناهانم ، واللهِ پشیمانم » ... آقاجان برگشتم ، اومدم توبه کنم ، با عنایت شما برگشتم ، با مدد شما برگشتم ...
از خیلِ گناهانم
واللهِ پشیمانم
ای پادشهِ خوبان
شرمنده ام آقا جان
( حرف آخرم اینه ، آقای من ، مولای من ، صاحب من )
خورده گِره بر کارم
دلتنگِ شهیدانم
جا مانده ام از یاران
شرمنده ام آقا جان
#شاعرحمیدرضاگلرخی
اومدی مسجد جمکران ، با امام زمانت نجوا کنی ، حرف بزنی ، دردِ دل بگی ... بگی آقاجان ، نیمه شعبان نزدیکه ، میلاد شما داره میرسه ، اما هنوز خبری نیست ، نیومدی ، نیومدی ، نیومدی ...
ای یوسف غریب ،
به کنعان نیامدی
تنهاترین مسافرِ دوران ،
« نیامدی ... »
« گویند بوی پیرهنت ، میرسد ، ولی » ... امشب که مسجد اومدی ، دیدی حال و هوا فرق کرده ، همه جارو چراغون کردند ، مثل اینکه آقا میخواد بیاد ، مولا میخواد بیاد ،
گویند بوی پیرهنت
میرسد ، ولی ...
ما ماندهایم و
وعدۀ خوبان ، نیامدی ...
( یاصاحب الزمان ... )
#شاعر_محمود_ژولیده
#روضه_اربعین
قسمت اول
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
باز هم اربعین رسیده بیا
( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... )
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. )
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بی قرار و بی تابند
دست و پای تو را که میبوسند
امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ...
دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب :
عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب
اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1)
بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند ..
#آقا_جان
دیدنِ تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی ؟
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را ؟
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
( امروز توو کربلا چه خبره )
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
روضه ی کاروانِ جان بر لب
بینِ روضه بلند میگویی :
به فدای تو عمه جان ، زینب
#منابع :
(1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹