eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
442 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ چهل روز است حسینم را ندیدم بلایش را به جان و دل خریدم چهل روز چهل منزل اسیرم دعا کن در کنار تو بمیرم چهل روز غم چهل ساله دیدم غم و اندوه دیدم ناله دیدم سر پر خون تو همراه من بود به هر جا چلچراغ راه من بود همین جا غرق در غم شد وجودم تن پاک ترا گم کرده بودم میان نیزه ها دل باختم من تو را دیدم ولی نشناختم من اگر امروز برداری سرت را تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ز جا برخیز ای نور دو دیده ببین مویم سپید و قد خمیده ▪️روز اربعین ، امام حسین دو زائر دل شکسته داشته یکی زینب و دیگری جابر است... اما عاشقان ابی عبدالله جابر برای اولین بار قبر ابی عبدالله را زیارت می کنه ▪️ولی عمه سادات اولین بار در گودال قتلگاه بدن بی سر برادر را در آغوش گرفت بوسه بر رگهای بریده برادر گذاشت . ▪️ سر به طرف آسمان بلند کرد گفت : خدایا این قربانی را از آل الله قبول بفرما . در قتلگاه جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جا زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین ز عهده ی ایمان زینب است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ چهل روز است حسینم را ندیدم بلایش را به جان و دل خریدم چهل روز چهل منزل اسیرم دعا کن در کنار تو بمیرم چهل روز غم چهل ساله دیدم غم و اندوه دیدم ناله دیدم سر پر خون تو همراه من بود به هر جا چلچراغ راه من بود همین جا غرق در غم شد وجودم تن پاک ترا گم کرده بودم میان نیزه ها دل باختم من تو را دیدم ولی نشناختم من اگر امروز برداری سرت را تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ز جا برخیز ای نور دو دیده ببین مویم سپید و قد خمیده ▪️روز اربعین ، امام حسین دو زائر دل شکسته داشته یکی زینب و دیگری جابر است... اما عاشقان ابی عبدالله جابر برای اولین بار قبر ابی عبدالله را زیارت می کنه ▪️ولی عمه سادات اولین بار در گودال قتلگاه بدن بی سر برادر را در آغوش گرفت بوسه بر رگهای بریده برادر گذاشت . ▪️ سر به طرف آسمان بلند کرد گفت : خدایا این قربانی را از آل الله قبول بفرما . در قتلگاه جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جا زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین ز عهده ی ایمان زینب است
قسمت اول ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ باز هم اربعین رسیده بیا ( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم ( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. ) روز و شب غبطه می‌خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی قرار و بی تابند دست و پای تو را که می‌بوسند امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ... دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب : عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1) بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند .. دیدنِ تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی ؟ من اگر آنچه خواستی باشم تو سراغم به خواب میآیی؟ نکند عاق کرده‌ای من را ؟ نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است در حرم ، روضه خوان خودت هستی ( امروز توو کربلا چه خبره ) در حرم ، روضه خوان خودت هستی روضه ی کاروانِ جان بر لب بینِ روضه بلند میگویی‌ : به فدای تو عمه جان ، زینب : (1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹
2. مناجات.mp3
زمان: حجم: 6.99M
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ... پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند ، لحظه‌ای ماندند در سکوتی که چهره‌ها شد مات زد به سینه ، غریب بی کفنم باز شد بغضِ عمه ی سادات به زمین خورد ، از سرِ محمل ( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... ) تیر غم‌ها به قلب بانو رفت با ادب ، نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ... (2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ... .
3. روضه.mp3
زمان: حجم: 4.13M
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ .
❣﷽❣ 🍃 💥 ❣باز آمدم ای همسفر ، ای تشنه کامم ❣ من زینبم ، پیروز بر گشته ز شامم ❣با کودکان خسته ات باز آمدم من ❣ با یک دل پر غصه و زار آمدم من ❣خواهم عزای روز عاشورا بگیرم ❣شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم ❣اینجاتنت رااستخوان بشکسته دیدم ❣برسینه‌ات شمر لعین بنشسته دیدم ❣دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت ❣آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت ⏹⏹روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی می گوید: حسینم ، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می خواند گفت : 🍃هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ 🍃 هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند . 🍃هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ 🍃 حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً (آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را جدا کردند )اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید . 🍃هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند . 🍃هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها 🍃و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند۱ 🏴۱. مقتل الحسین ابو مخنف ، ص ۲۰۱ ، سوگنامه آل محمد ، ص ۵۰
❣﷽❣ 🍃 💥 ❣باز آمدم ای همسفر ، ای تشنه کامم ❣ من زینبم ، پیروز بر گشته ز شامم ❣با کودکان خسته ات باز آمدم من ❣ با یک دل پر غصه و زار آمدم من ❣خواهم عزای روز عاشورا بگیرم ❣شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم ❣اینجاتنت رااستخوان بشکسته دیدم ❣برسینه‌ات شمر لعین بنشسته دیدم ❣دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت ❣آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت ⏹⏹روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی می گوید: حسینم ، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می خواند گفت : 🍃هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ 🍃 هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند . 🍃هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ 🍃 حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً (آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را جدا کردند )اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید . 🍃هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند . 🍃هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها 🍃و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند۱ 🏴۱. مقتل الحسین ابو مخنف ، ص ۲۰۱ ، سوگنامه آل محمد ، ص ۵۰
1. ای علمدار مسیر.mp3
زمان: حجم: 8.33M
( عجل الله تعالی فرجه ) ای علَمدارِ مسیرِ اربعین « یَابْنَ الْحَسَنْ »
( عجل الله تعالی فرجه ) ای علَمدارِ مسیرِ اربعین « یَابْنَ الْحَسَنْ » آدم وقتی میره اون شور و حرارت اربعینیِ مؤمنین رو میبینه توو نجف ، توو کربلا ، اونجا دلش بیشتر با دل امام زمان ، پیومند می خوره ... میزبان و سفره دار اربعین « یَابْنَ الْحَسَنْ » بهترین لبیک بر هَلْ مِنْ مُعینْ « یَابْنَ الْحَسَنْ » اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا ... اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور انتظارِ مُنجی و آمادگی بَهرِ ظهور ( ان شاءالله ) اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا ... یادمون نرفته چقدر توو دعاهامون ، بهترین دعامون این بود خدایا راه کربلا رو باز کن ، الحمدلله باز شد به برکت خون شهدا ، به برکت دعاهای امام زمان ... # یابن_الحسن گرکنی امضا دوباره سمت جاده میروم اربعین ، کربُبلا ، پای پیاده می روم اونایی که کربلا نرفتید امسال ، این روزا دلتون رو به دل امام زمان ، پیوند بزنید بگید آقاجان ، امسال که نشد ، نتونستم بیام ، اما یادت باشه از همین الان ، برات سال آینده م رو بنویس آقا ... مُشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد خرجیِ این راه را زهرای اطهر می دهد گرچه عبدی روسیاهم‌ دست من را هم بگیر پُرگناهم ، بی پناهم دست من را هم بگیر خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه کربلا با هم بِبَر ما را عزیز فاطمه گر بیایم ، جان خود را نذر رویت می کنم کو ‌به کو ،‌ موکب به موکب جستجویت می کنم ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا در پیِ روی تو هستم از نجف تا کربلا ... میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین بر لبم جاریست ذکرِ « یا لَثاراتَ الْحُسِین » اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ( اما ذکر روضه ی من ) کربلا و‌مادری که ناله ها می زد حسین اونایی که میرن کربلا ، شبهای جمعه مادرش ، فاطمه ی زهرا میاد کربلا و مادری که ناله ها می زد حسین از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین موقعی که این قافله رسیدن به کربلا ، هر کدام از مُخدّرات یکی از قبرها رو در آغوش گرفت ، اما اونی که از همه بیشتر گریه می کرد ، عقیله ی بنی هاشم زینبه ، صدا میزد حسین ، جات خالی بود داداش ، چه جاها که خواهرت نرفت ، از این شهر به اون شهر، از این دیار به اون دیار ، آی حسین ... چشمت روشن خواهرت رو بُردن محله ی یهودیا ! آی ی ی ی .... یه نفر جلو جلو جار میزد آی یهودیایی که باباهاتون به دست علی کشته شد ، بیاید بچه های علی رو دارن میارن ، گفت دیدم زن های یهودیه بالا پشت بامها دامنهاشون رو ، پُر از سنگ کردن ، یه مرتبه اون زن یهودیه صدا زد آی نیزه دار، بگو ببینم سر حسین کدامه ؟ با دست اشاره کرد اون سری که از همه نورانی تره ، سرِ حسینه ،آه ، شروع کردن با سنگ زدن ، هر سنگی که به سرِ مقدس حسین نمیخوره ، نصیب خواهر و بچه هاش میشه ... هر جا نشستی ناله بزن « یا حسین » ...
س   خدا حافظ رقیه جان  اینجا بمان تو عمه جان دارم میرم ازاین دیار  میرم به سوی عاشقان بازم میام عزیز من    برا همیشه پیش تو 😭بمیرم زینب س داره با فاطمه ی سه ساله شام وداع میکنه،آخه زینب دلش نمیاد ،رقیه رو تنها بزاره میدونی زینب س به زنای شامی چه گفت: ای اهل شام دارم میرم   دسته گلم جامیزارم بیش از این پرپرش نکن  خون به دل زارش نکن... بمیرم برا دل زینب ، 😭😭😭 وقتی کاروان سر دو راهی رسیدن ، نعمان بن بشیر اومد نزد امام سجاد ع آقا جان یه راه کربلا میره یه راه مدینه کدوم طرفی بریم  فرمود: قافله سالار عمه جانم زینب س آمد خدمت بی بی زینب س  فرمود: ای دختر امیرالموءمنین ع  یه راه میره مدینه پیغمبرص یه راه میره  کربلا ی حسین ع کدوم طرفی بریم آه بمیرم تا زینب  نام کربلا روشنید ؛فرمود:آیی نعمان بن بشیر تو رو خدا مارو  کربلا ببر چهل روزه حسینم وندیدم دلم براش تنگ شده بزار یه باره دیگه حسینم و زیارت کنم....😭😭 چند وقت عزیزانم وندیدم ، خیلی دلتنگ شونم آخه  نگذاشتن برا حسینم خیمه ی عزا بپا کنم  این کاروان راه افتادن به طرف کربلا   شب اربعین ناله ات برسه کربلا  همین که نزدیک کربلا رسیدن یکی میگه عمه جان بوی بابای غریبم حسین ع میاد یکی میگه عمه  داره بوی  برادرم علی اکبر میاد یکی میگه  عمه بوی عموم عباس میاد یکی میگه عمه اینجا مرا کتک زدند، عمه اینجا برادرم وکشتند، عمه اینجا اصغرم وتیرزدند، عمه اینجا بابام وسر بریدند... بمیرم هرکدام خود را ازروناقه زمین انداختن.. هریکی سوی مزاری میدوید هریک ی قبری درآغوش می کشید گفت یارب من چه سازم یاکریم روسوی قبر که باشم یا رحیم ناگهان آمد به خود باشورو شین دید بنشسته سر قبر حسین ای وایی زینبی که یه لحظه از حسینش جدا نمی شد خدا چهل روزه حسین شو ندیده .... زینبی که تو ازدواج می گفت یه شرط خوب دارم هر جا حسین من بره ،منم باید باهاش برم حسین من ...سرت به نیزه پیش من آخ برادر    تنت به خاک کربلا  چهل روزه گریه کن سرت شدم  محافظ خون وجسم بی سرت شدم من اومدم با کاروان با راءس های بی نشان نور دو دیده ی ترم  خاک مصیبت به سرم رقیه موند از کاروون رفت آغوش مادرمون  فقط بگم سلام رسوند به جسم بی سرت حسین حسین من ... 🍂التماس دعا🍂 🍁سلام به مادحین عزیز روضه و شعرها  فی البداهه حقیر است 🍁 غیراز چندبیت تایپ:سوقندی التماس دعا