eitaa logo
ذاکرین آل الله
293 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
138.5K
🎤 علی آقامحمدی
Mehdi Ranaie - Chand Vaghte Ke Nadidamet.mp3
6.68M
چند وقته که ندیدمت دلم هواتو کرده ༝♫༝ عمه میگه غصه نخور بابایی برمیگرده ༝♫༝ به یاد تو چشمام هر دم میباره ༝♫༝ داغ دوریت غم رو غم هام میزاره ༝♫༝ بی تو روزام تاریکه و غمباره کی از دلم خبر داره ༝♫༝ یتیمی درد سر داره یتیمی درد سر داره یتیمی درد سر داره ༝♫༝ از بس رو خارها دویدم حسی نداره پاهام ༝♫༝ر سه سالمه ولی بابام شبیه پیر زن هام ༝♫༝ جای زنجیر روی شونم میسوزه جای سیلی روی گونم میسوزه ༝♫༝ به جون تو همه جونم میسوزه نه گوش دارم نه گوشواره یتیمی درد سر داره کی از دلم خبر داره ༝♫༝ یتیمی درد سر داره واسه ی دیدنت دلم ༝♫༝ لبریز اشتیاقه ༝♫༝ خوب شد نبودی ندیدی ༝♫༝ افتادم از رو ناقه ༝♫༝ واسه مجنون هیچ کی لیلی نمیشه ༝♫༝ بی تو عقده از این دل وا نمیشه ༝♫༝ واسه دختر هیچکی بابا نمیشه بیا رقیه بیداره ༝♫༝ یتیمی درد سر داره کی از دلم خبر داره یتیمی درد سر داره ༝♫༝ 🎤 مهدی رعنایی
3. زمزمه.mp3
2.11M
📝 زمزمه حضرت رقیه (سلام الله علیها) 🎤 استاد ▪️ویژه شهادت از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن .. ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو خسته شدم از قافله بابا، بابا... پاهام شده پر آبله بابا،بابا... وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا... حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا..
س از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی‌ است که از حال دلم بی خبری چند روزی است که از حال سرت بی خبرم شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم کاش میشد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته ای هست ببندم به سرم کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو باخودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می بردم باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم دست و پا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است! کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
چی بگم از سختیای قافله کاش بابا جون بالای نی نبودی هی عقب افتادم و هی رسیدم پیش چشمم هی بودی هی نبودی بااینکه سوخته موهات هنوزم از همه باباها سری بیا باهم حرف بزنیم حرفای بابا دختری رو نیزه دست دشمنی ولی بابایی منی من الذی ایتمنی بابا بابایی شنیدم یه شهری تو راهمونه کاش یکم با ماها مهربون باشن کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم کاشکی مرهم واسه زخممون باشن الهی که نذارن که چشمی آروم بباره با خودش کاشکی یه دختر واسه من چادر بیاره با خودش سنگینه دست دشمنو سنگینه گوشای منو خوب بلدن سنگ زدنو بابا بابایی منو باز پیدا کنی یه شب بابا خودتو هرجوری که شد برسون تاول پامو فراموش می کنم اگه باز بیای بریم به خونه مون بیا بریم یه جایی که هیشکی حرفی از آشوب نزنه وقتی که قرآن میخونی روی لبت چوب نزنه برای رگای حنجرت سوختگی موی سرت میمیره آخر دخترت بابا بابایی
مرثیه س بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم- -شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟! دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده میکشم دست کبودم را به روی صورتت بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
س از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی‌ است که از حال دلم بی خبری چند روزی است که از حال سرت بی خبرم شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم کاش میشد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته ای هست ببندم به سرم کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو باخودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می بردم باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم دست و پا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است! کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
#واحد_سنگین چی بگم از سختیای قافله کاش بابا جون بالای نی نبودی هی عقب افتادم و هی رسیدم پیش چشمم هی بودی هی نبودی بااینکه سوخته موهات هنوزم از همه باباها سری بیا باهم حرف بزنیم حرفای بابا دختری رو نیزه دست دشمنی ولی بابایی منی من الذی ایتمنی بابا بابایی شنیدم یه شهری تو راهمونه کاش یکم با ماها مهربون باشن کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم کاشکی مرهم واسه زخممون باشن الهی که نذارن که چشمی آروم بباره با خودش کاشکی یه دختر واسه من چادر بیاره با خودش سنگینه دست دشمنو سنگینه گوشای منو خوب بلدن سنگ زدنو بابا بابایی منو باز پیدا کنی یه شب بابا خودتو هرجوری که شد برسون تاول پامو فراموش می کنم اگه باز بیای بریم به خونه مون بیا بریم یه جایی که هیشکی حرفی از آشوب نزنه وقتی که قرآن میخونی روی لبت چوب نزنه برای رگای حنجرت سوختگی موی سرت میمیره آخر دخترت بابا بابایی
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها) ▪️نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک راه به ارباب رقیه است 🔘 شهادت جانسوز حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها بر همگان تسلیت باد
زمینه؛ نیفتاد چادرم از سرم.mp3
2.75M
علیهاالسلام 🔹نیفتاد چادرم از سرم🔹 رسیدی از نیزه بغل من رسیدی و چشمم شده روشن ببین دیگه دستام نمی‌لرزن مهمونم شدی نمی‌شه باورم عمه می‌گه من شبیه مادرم تو جسارتا نیفتاد چادرم از سرم بمون کنارم می‌خوام کنار تو خوابم بره برات بمیرم موهات چرا پر خاکستره برات بمیرم لب تو از منم خونین‌تره «امان امان ای دل، امان ای دل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رو نیزه‌ها دیدم تو رو اما نمی‌رسید دستم به تو بابا تو رفتی و عمه شده تنها رفتی آب و نون دخترت غمه مثل مادر تو عمر من کمه از رو ناقه افتادم رو دامن فاطمه منو ببر که کنار تو ندارم دلهره ببین که خسته‌م دل کوچیکم از دنیا پره می‌خوام نبینم که عمه تازیانه می‌خوره «امان امان ای دل، امان ای دل» شاعر و نغمه‌پرداز:
Namahang Bi Morovat Baron Rasoli 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.57M
ببار ای آسمون که بی قرارم منم مثل تو خیلی گریه دارم شب جمعه است و دورم از ضریحش ببار ای آسمون من هم ببارم ببار ای آسمون جای رقیه به یاد داغ بابای رقیه به یاد خشکی لبهای اصغر به یاد اشک چشمای رقیه ببار ای ابر دلها بی قراره خرابه پا به پات میخواد بباره ببار اما بدون ای ابر امشب رقیه با تو خیلی حرف داره کجا بودی علی اصغر فدا شد کجا بودی قیامت کربلا شد برای چند قطره آب ای ابر عمو عباس دو تا دستاش جدا شد شعر: امیر علی شریفی زمزمه / روضه شب پنجم ماه صفر 1403 شهادت حضرت رقیه جدید ای بی مروت بارون .