.
#پنجم_صفر
#غزل مرثیه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
****
ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی
با سر برای دیدنِ این دختر آمدی
قدری شکسته ای تو ولی سرشکسته نه!
ای سر ، تو بر سران دو عالم سرآمدی
با نورِ تو قدم به قدم راه رفته ام
خورشیدِ من ، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟
ای نازنین کبوترِ من ناز کرده ای
در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی
ای غرقِ نور ، از چه تنوری است صورتت؟
وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی
لبریز از غمم ، که لبت خیزرانی است
از طشت زر ، زیارتِ این گوهر آمدی
راحت بخواب خسته ی راهی عزیز من
امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی
با اشکِ دانه دانه به تو آب می دهم
ای تشنه لب به چشمه ای از کوثر آمدی
حتی به روی نیزه دم از حق زدی پدر
بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی
*********
#رضا_یزدی_اصل
#غزل_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
.
.
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
ای پدر شهر شام دلگیر است
باز هم من اسیر این شهرم
به عموجان بگو که بار دگر
حرم افتاد دست نامحرم
نه نگهبان نه خادمی دارم
مانده ام بین قومِ بیگانه
حرمم مدتیست تاریک است
مثل شبهای سخت ویرانه
پرچم آستانه را بردند
در این بارگاه را بستند
جای زوار در حرم خالیست
به روی شیعه در را بستند
عده ای از بنی امیه هنوز
به منِ نازدانه می خندند
به عموجان بگو که حرمله ها
به غمم ظالمانه می خندند
دور من ناصبی فراوان است
دلم از این زمانه سیر شده
روزگار مرا ببین بابا
دخترت بازهم اسیر شده
دوری از تو برای من سخت است
من که عمری دچار تو بودم
جای اصغر کنار تو امن است
کاش من هم کنار تو بودم
من و عمه در این دیار، غریب
تو و عباس دورتان غوغاست
به عموجان بگو حرم بی کس
به عموجان بگو حرم تنهاست
خادمان، زائران، همه رفتند
شاهدِ غربتم غبارِ ضریح
هیچ کس نیست تا برای دلم
روضه خوانی کند کنار ضریح
چادر و روسری می آوردند
دوستانت برای من بابا
همه مهمان سفره ام بودند
این نبوده سزای من بابا
باز بی اختیار می افتم
یاد آن شب که دخترت گم شد
زجر با تازیانه اش آمد
ناگهان در دلم تلاطم شد
هی صدا می زدم تورا بابا
هی صدا میزدم عمویم را
پایی آمد به من لگد زد و بعد
دستی آمد کشید مویم را
حرمم، هستی ام، دلم، جانم
نذر یک تار موی تو بابا
اربعین باز عاشقانم را
می فرستم به سوی تو بابا
#مجید_تال✍
#شب_سوم_محرم
.
Mohjat.NetSh 4 Moharam 1404 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان:
حجم:
1.53M
#تک_حضرت_زینب
#حسین_طاهری
تمام میشود بنی امیه باز هم
اسیر قیام میشود
دوباره خواب بر چشمشان حرام میشود
دوباره امیر دختر و خواهر امام میشود
دوباره از حرم نه از حرامیان
کهع از شیعیان ازدحام میشود
دوباره زینب فاتح شام میشود
هراس دارد بنی امیه
از عقیله و از رقیه
فراق رفتنیست
روز وصل ما رسیدنیست
دیدن دوباره ی شلوغی حرم
چه دیدنیست
صدای روضه خوانی و
صدای گریه های بچه های هیئتی
شنیدنسیت
و در برابر ضریح
حضرت عقیله و رقیه
این رجز چه خواندنیست
لبیک یا زینب
عرش میزند صدا
پا به پاش همه عوالم
جن و انس همه فرشته ها
همزمان با عالم بالا زمینیان
طبل و سنج دسته ها
عزادارن سیدالاولیا
نقطه نقطه ی زمین هرکجا
علی الخصوص در کربلا
همنوا میرسد تا خدا این نوا
لبیک یا حسین
#تک
#حضرت_زینب
#حضرت_رقیه
#کربلایی_حسین_طاهری
✅نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین(علیه السلام) را در شام مطرح کرده است، کتاب «کامل بهائی» نوشته «عماد الدين حسن بن علی بن محمد بن علی طبری آملی»(متوفّی سال ۷۰۱ قمری) است.
عماد الدّين طبری نيز این ماجرا را به نقل از كتاب «الحَاويَةُ فی مَثالِبِ مَعاویَة» نقل میكند، كه متأسفانه اثری از اين كتاب در دست نيست.
ولی نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد مامونی»(متوفی قرن پنجم) از علماء و دانشوران اهل سنّت است که کتاب را علیه «معاویه» نوشته است.
عماد الدین نام دختر را ذکر نکرده است، ولی سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است.
عمادالدین می نويسد؛ در کتاب «حاوية» آمده است که؛
در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است.
بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود.
«کَانَ لِلْحُسَیْنِ(ع) بِنْتُ صَغِیرَةُ لَهَا أَربَعَ سِنِینَ، قَامَت لَیلَةً مِن مَنَامِهِا وَ قَالَتْ :
أَینَ أَبِی الْحُسَیْنِ(ع)؟»
امام حسین(علیه السلام) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد و گفت : پدرم حسین(علیه السلام) کجاست؟
«فَإنِّی رَأَیْتُهُ السَّاعةَ فِی المَنَام مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً»
من اکنون او را در خواب دیدم!
«فَلَمَّا سَمِعنَ النِسوَةُ ذَلِکَ، بَکَینَ وَ بَکَى مَعَهُنَّ سَائِرُ الَأَطفَالِ وَ ارتَفَعَ العَوِیلُ»
وقتی زنان این سخن را شنیدند، گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند.
«فَانتَبَهَ یَزِیدُ مِن نَومِهِ وَ قَالَ : مَا الخَبَرُ؟
فَفَحَصَوا عَنِ الوَاقعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ»
یزید بیدار شد و پرسید : چه خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند.
«فَأَمَرَ بَأَن یَذهَبُوا بِرَأسِ أَبَیهَا إِِلَیهَا فَأتُوا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ جَعَلُوُهُ فِی حِجرِهَا»
یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید، پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد، گفت :
«مَا هَذَا الرَّاسُ؟» این سر، چیست؟!
گفتند : «رَأسُ أَبِیکَ!» سر پدرت است.
«فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صَاحَت فَمَرَضَت وَ تُوَفَّیَت فِی أیَّامِهَا بِالشَّامِ»
آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در شام درگذشت.(۱)
👤مرحوم مجتهد بیرجندی خراسانی(متوفی سال ۱۳۵۲ق) در کتاب وقایع الشهور و الاعوام، این واقعه را در پنجم ماه صفر گزارش کرده است.(۲)
📜اما در میان مورخان شیعی اختلاف در دو چیز است :
۱)اختلاف در اصل وجود #حضرت_رقیه(س)!
۲)اما برخی دیگر وجود ایشان را قبول دارند، ولی در مورد اسم و سن و نوع نسبتش با امام حسین(علیه السلام) در اختلافند.
برخی هم معتقدند که نمیتوان این مسئله را به طور قاطع ردّ کرد، ولی در مقابل هم دلیل قاطعی برای اثبات آن در دست نیست و فقط به خاطر شهرت تاریخی باید پذیرفت.
1⃣اما در مورد اولی :
👤شیخ مفید(متوفی سال ۴۱۳ق) در ارشاد نامی از «رقیه» نیاورده است.
او می نویسد :
«وَ كَانَ لِلحُسَينِ(ع) سِتَّةُ أَولَادٍ : عَليُّ بنُ الحُسَينِ الأَكبرُ، كُنيَتُهُ أَبُومُحَمَّدٍ، وَ أُمُّهُ(شاه زنان) بِنتُ كَسرَى يَزدجِردَ
وَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ الأَصغَرُ، قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ بِالطَّفِّ، وَقَد تَقَدَّمَ ذِكرُهُ فِيمَا سَلَفَ، وَأُمُّه لَيلَى بِنتَ أَبِي مُرَّةِ بنِ عُروَةِ بنِ مَسعُودِ الثَّقَفِيَّةُ
وَجَعفَرُ بنُ الحُسَينِ، لَا بَقِيَّةَ لَهُ وَأُمُّهُ قُضَاعِيَّةٌ وَكَانَتْ وَفَاتُهُ فِي حَيَاةِ الحُسَينِ(ع)!
وَعَبدُاللهِ بنِ الحُسَينِ قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ صَغِيرَاً، جَاءَهُ سَهمٌ وَهُوَ فِي حِجرِ أَبِيهِ فَذَبَحَهُ وَقَد تَقَدَّمَ ذِكرُهُ فِيمَا مَضَى!
وَسُكَيْنَةُ بنتُ الحُسَينِ وَأُمُّهَا الرُّبَابُ بِنتُ اِمرِئِ القَيسِ بنِ عَديٍّ، كَلبِيَّةٌ، وَ هِي أُمُّ عَبدِاللهِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَفَاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ وَأمُّهَا أُمُّ إِسحَاقَ بِنتُ طَلحَةَ بنِ عُبَيدِاللهِّ تَيمِيٌةُ»
امام حسین(علیه السلام) دارای شش فرزند بود :
۱)«امام سجاد(ع)» با کنیه ابومحمد که مادرش شاه زنان دختر یزدگرد بود.
۲)«علی اکبر(ع)» که همراه پدر در کربلا به شهادت رسید و مادرش «لیلی دختر ابی مره بن مسعود ثقفی» بود.
۳)«جعفر(ع)» که مادرش زنی از قبیله قضاعه بود که در حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.
۴)«عبدالله(ع)» که در کربلا طفلی بود، و او نیز همراه امام حسین(ع) به شهادت رسید و در کربلا تیری آمد و او را آغوش پدر ذبح نمود.
۵)«سکینه(س)» که مادرش «رباب بنت امرءالقیس کلبی» است و نیز مادر عبدالله هم هست.
۶)«فاطمه(س)» که مادرش «ام اسحاق بنت طلحه بن عبیدالله تمیمی» بود.(۳)
پس با این نقل، فقط از دو دختر به نام های «سکینه و فاطمه» نام برده است.
#اسنادالمصائب
.
ادامه مطلب :👇
👤مرحوم شیخ عباس قمی(متوفی سال ۱۳۵۹ق) با نقل ماجرای دختر چهارساله، در دو كتاب «نفس المهموم و منتهی الآمال» خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد :
«امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.»(۱۲)
با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قبول دارد.
فاطمه(س) و سكينه(س) كه هر دو متأهل بوده اند.
👤 #شهید_مطهری داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱۳)
👤«علامه سید جعفر مرتضی عاملی» نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴)
گزارشهای مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگیها و اختلاف هایی دیده میشود.
به هر ترتیب این گزارشها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند.
ناهماهنگی این گزارشها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است.
در نهایت می توان به کلام «آیت الله مرعشی نجفی» تمسّک کرد که؛
اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵)
هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است.
👤مرحوم «آیت الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی» درباره حضرت رقیه(س) می گوید :
«دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته شده بر ایشان دارد.
مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بودهاند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است.
حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.
دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶)
📜پس؛
🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته «عمادالدین طبری» است.
🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب «لب الانساب ابن فُندُق بیهقی» است.
🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟
چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است!
پس چگونه میشود قضیهای به این عظمت و قصهای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟!
عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست!
بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت.
علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام «رقیه» را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد.
🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جوادآقا تبریزی، که ماجرای #حضرت_رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است.
یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد.
📚منابع:
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵
۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱
۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶
۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰
۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷
۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹
۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۱
۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹
۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰
۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸
۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶
۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰
۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی،۴۵۷
۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی
#اسنادالمصائب
4_5784941302667811089(1).mp3
زمان:
حجم:
3.4M
#زمینه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
دیدی حقم رو پس گرفتم
سرت رو روی دس گرفتم
به همه میگم این بابامه
بابامه که روی پاهامه
همۀ تنم زخمه؛ بابام
مرهم تموم زخمامه
آخیییش بهت رسیدم
یه نفس راحت کشیدم
شبای یتیمی تموم شد
آخیییش بابامو دیدم
آخیییش بابامو دیدم
#
کی گفته بچه پیر نمیشه
دلش از دنیا سیر نمیشه
سر تو رو نیزه پیرم کرد
خندهٔ سنان دلگیرم کرد
کتکایی که خوردم از زجر
از زندگی کردن سیرم کرد
دیدی چقدر دویدم
خودمو تا نیزهت کشیدم
زیر تازیونه میگفتم
آخیش بابامو دیدم
.
آخیییش بابامو دیدم
#
روی سرم نشون سنگه
رنگای معجرم قشنگه؟
.
میبینی یه جاش رنگ خاکه
یه جای دیگهش رنگ خونه
حال منو مادر میفهمه
درد منو مادر میدونه
.
شبیه مادرت کاش
سوختگی مومو نبینی
چادر ندارم رو بگیرم
کبودی رومو نبینی
آخیییش بابامو دیدم
شاعر و نغمه پرداز
#حمید_رمی
#صادق_نجم
#مصطفی_مداح
#کارگاه_خوشدل
#پنجم_صفر
kheyre maghdam baba namava studio_۰۲۳۸۴۳.mp3
زمان:
حجم:
13.19M
#نماهنگ «خیر مقدم بابا»
#محرم #حضرت_رقیه #امام_حسین
متن نماهنگ:
خیلی غصه خوردم از دلتنگی مردم
خیلی خیلی دیر کردی!
خیر مقدم بابا! زحمت دادم بابا
خوابم رو تعبیر کردی
سی روزه که سر نزدی چه عجب!
دلتنگ رقیه شدی چه عجب!
تو هم مثل من بغلی شدی که
از نیزه پایین اومدی چه عجب!
از نیزه پایین اومدی چه عجب! تکخوان
تا میافتادم به جای کمک سهم من کتک میشد
انگاری اگه منو میزدن دلشون خنک میشد2
افتادم جلوی همه افتادم مثل فاطمه افتادم بابا
افتادم تو شلوغیا افتادم تو سر و صدا افتادم بابا
سر تا پام خاکی بود لباسام خاکی بود
اشکم رو درآوردند
رویامو میخواستم بابامو میخواستم
واسم یک سر آوردند
بابا عمو نیست که بیاد ببینه
تاج سر ما رو زمین میشینه
پیداست که تنم مثل شب سیاهه
جایی که قمر نباشه همینه
جایی که قمر نباشه همینه تکخوان
چه کبود شده صورتی که با یه اشاره لک میشد
به عمو بگو منو میزدن دلشون خنک میشد
خندیدند همه دور من خندیدند به چادر من خندیدند بابا
خندیدند همه رو به روم خندیدند به سر عمو خندیدند بابا
👈فهرست سرودها اینجاست.
· · • • • ✤ • • • · ·
@soroood
· · • • • ✤ • • • · ·
Mohjat.NetGolchin Safar 1404 Sotode [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
1.18M
#زمینه_حضرت_رقیه
#حسین_ستوده
دنیا با غصه روبرو شد
تاریخ هم بی آبرو شد
جدی جدی دیدن سوریه
دیگه آرزو شد
مشغول دنیاییم و حالش
وعده وعیدای محالش
حرمت بسته شده
هیچکسی نیست عین خیالش
دوباره پر شده دور تو از
نسل یهود ابن زیاد
توی تاریکیا نترسیا
داد بزنی عموت بیاد
دلم رو غم گرفته
نمیشه باورم دورت رو نامحرم گرفته
از اینکه زنده ام شرمنده ام حالم گرفته
اللهم الرزقنا حرم رقیه
#زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر_1404
#کربلایی_حسین_ستوده
انتشار ویژه تحولات سوریه
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
📃 نبین توی خرابه ها آسمونا جای منه
📍 #یا فاطمه الزهرا "سلام الله علیها"
🏷 #حضرت_رقیه (س)
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
نبین الآن گرسنمه عالم روزی خورمه
دختر شامی من ملک مراقب چادرمه
دستی به جز اباالفضل سه سال آزگاره
رخصت شونه کردن موی منو نداره
اما آتیش خیمه دور دید چشم عمومو
غروب روز عاشورا اگر سوزونده مومو
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیر سرم
مثل پروانه ها میگشت دور و برم
نبین میخوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم
هنوز تو گوشمه صدا لالایی برادرم
نبین زبونم میگیره اون روزا رو میدیدی کاش
شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت
یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم
اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم
اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستن
وقتی که میزدن منو چشماشونو میبستن
کجا بودی غم این قافله نداشت
کجا بودی پاهام آبله نداشت
روی دستام جای سلسله نداشت
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیر سرم
مثل پروانه ها میگشت دور و برم
نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود
یادش به خیر ام البنین گوشوارمو خریده بود
چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم
تو روبروم نشستی و اما تو رو تار میبینم
یه شب میون صحرا افتادم از رو ناقه ام
از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم
بسه دیگه نیمخواهم یادم بیفته اون شب
منم برم داره صدام میزنه عمه زینب
برو دختر خوش باشی روز و شبات
برو دختر بازی کن با رفقات
نگه داره باباتو خدا برات
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیر سرم
مثل پروانه ها میگشت دور و برم
〰〰〰〰〰〰〰
.
#رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
روح بلند مصطفی تا عرشِ اعظم می رسد
بالاتر از بالاست...من اینقدر عقلم می رسد!
هر زحمتی که می کشد، خیرش به عالم می رسد
پس بوسه بر خاک درش، بر نسل آدم می رسد
با او ترازوی عمل، آنقدر سنگین می شود...
شاءن گدایش برتر از شاءن سلاطین می شود
وقت کرم، در کیسه اش درّ و گهر دارد فقط
چون از میان خانهء زهرا گذر دارد فقط
از قُوسِ اَو اَدنای او، حیدر خبر دارد فقط
در غزوه ها بر ذوالفقار او نظر دارد فقط
با دست خود نهری کنار نهر کوثر می کشد
صد جرعه را وقت عطش، با یاعلی سر می کشد
انگشتر دستش، سراغ سنگ خاتم را گرفت
در بین هیئت ها خودش هربار، پرچم را گرفت
بعد از حُسینُ مِنِّی اش، در روضه ها دم را گرفت
با گریه های او گدا، اشک محرم را گرفت
لرزه به روی شانهء عرش برین افتاده است
بابا بزرگ روضه خوان ها بر زمین افتاده است
آنکس که ماهِ هر سحر، شب زنده دارش بوده است
بعد نماز آخرش، زهرا کنارش بوده است
ام ابیها که نبی هم بیقرارش بوده است...
میخ ثقیفه، سال ها در انتظارش بوده است
مانده جنازه بر زمین، هیزم میان کوچه هاست
آن چادر خاکی شده وقتی که می سوزد عزاست
در با لگد که وا شود، صد لاله پرپر می شود
یاس سفید باغ حیدر رنگ دیگر می شود
زهرا نگفته با کسی که باز، مادر می شود
محسن که شش ماهش شود، اوضاع، بدتر می شود
ای وای! از این کوچه و این خانه و این سرزمین
صد مرد باهم جان دهد، یک زن نیفتد بر زمین!
یا مصطفی! شد بعد تو تنهای تنها دخترت
هرچند بارانی شده چشمان زهرا دخترت...
کاری ندارد هیچکس، این دور و بر با دخترت
راحت بغل کرده ترا هر دفعه اینجا دخترت
با آن غمی که مانده در قلب حزینت گریه کن
امشب برای دختر ویران نشینت گریه کن
آن دختری که خسته در آغوشِ خار افتاده بود
از دست زجر بی حیا، دستش ز کار افتاده بود
از روی ناقه بر زمین، با چشم تار افتاده بود
بین طبق می دید سر را که کنار افتاده بود
قدری بغل می خواست که آغوش بابا را ندید
سر بود...گردن بود...اما باز آقا را ندید
#حضرت_محمد
#حضرت_زهرا
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#نوحه_امام_حسن
#واحد_امام_حسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلى الله عليک - اى مظلوم مدينه
با ياد تو هميشه - من مى زنم به سينه
غصه ها خوردى و جان دادى
شيعيان را تو عزت دادى
اى دين و ايمانم حسن جان
اى روح و ريحانم حسن جان
اى جانم اى جانم حسن جان
واويلا حسن امير مظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هستم همیشه من - بى تاب و غصه دارت
با كه بگويم آقا - شد قاتل تو يارت
ياد كوچه تو را پيرت كرد
ديگر از زندگى سيرت كرد
ديدى مادر را قدكمانى
تو با صورتى ارغوانى
غمديده در سن جوانى
واويلا حسن امير مظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#رضا_تاجیک ✍
#زمزمه #واحد #شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
#سبک_صلى_الله_عليک
.............
.
.
#نوحه #پنجم_صفر
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_صلى_الله_عليک
#شب_سوم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
صلى الله عليک - باباى قهرمانم
دير آمدى ببينى - تنها و نيمه جانم
گرچه از اين جهان دلگيرم
انتقام تو را مى گيرم
قارى قرآن رقيه / اى ماه تابان رقيه
فداى تو جان رقيه ۲
واويلا بابایی مظلوم ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
من گرچه پيكرم - آزرده و نحيف است
اما زبان من هم - يک شام را حريف است
ياد طوفان زهرا كردم
دشمنان تو رسوا كردم
هستم من از نسل پيمبر / آمدم بهر فتح خيبر
زير لب مى گويم يا حيدر ۲
واويلا بابایی مظلوم ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
گرچه شكسته ام - بودم من افتخارت
با پرچم تو زنده است - سرباز پاى كارت
عازمم با سپاه نيزه
زنده ام در پناه نيزه
گرچه هستم من پير روضه / مى جنگم با شمشير روضه
كى مى شوم من سير روضه ۲
واويلا بابایی مظلوم ۳
...........
#شب_نهم_محرم #شب_آخر_مجلس
#نوحه #حضرت_عباس علیه السلام
#سبک_صلى_الله_عليک
#رضا_تاجیک
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
صلى الله عليک - پرچمدار شهامت
ماندى تا دم آخر - تو به پاى ولايت
الدخيل اى امير احساس
كاشف الكربِ ارباب، عباس
تو عبد صالح خدايى / اميد اهل خيمه هايى
ناصر شاه كربلايى ۲
اى جانم اى جانم اباالفضل ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
صلى الله عليک - اى ماه سرشكسته
از داغ تو امامت - ديگر ز پا نشسته
بعد تو اى علمدار من
چه بيايد سرم يار من؟
بعد از تو دنيا بى وفا شد / سينه ى ما بيت العزا شد
پاى دشمن به خيمه وا شد ۲
اى جانم اى جانم اباالفضل ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
صلى الله عليک - با چشم پر ستاره
جان مرا گرفته - اين مشک پاره پاره
پر شده يا اخا عطر ياس
در حوالى كف العباس
نه مشكى مانده و نه دستى / بر روى من تو ديده بستى
اى يارم پشتم را شكستى ۲
اى جانم اى جانم اباالفضل ۳
......
👇
@navaye_asheghaan