3. زمزمه.mp3
2.11M
#زمزمه
📝 زمزمه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🎤 استاد #حیدرزاده
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام
انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن ..
ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن ..
حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو
زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو
خسته شدم از قافله بابا، بابا...
پاهام شده پر آبله بابا،بابا...
وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا...
حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا..
#قصیده
#حضرت_رقیه س
از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم
چند روزی است که از حال دلم بی خبری
چند روزی است که از حال سرت بی خبرم
شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو
جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم
مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که
می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم
کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گر چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجر سوخته ای هست ببندم به سرم
کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو
باخودم محض تبرک به مدینه ببرم
آبرو بود که از کاخ ستم می بردم
باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم
دست و پا گیر شدم مرحمتی کن بِبَرم
که در این قافله با تاول پا دردسرم
بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است!
کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
#حلقه_ادبی_ریان
#واحد_سنگین
#حضرت_رقیه.س
#بنداول
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
#بنددوم
شنیدم یه شهری تو راهمونه
کاش یکم با ماها مهربون باشن
کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم
کاشکی مرهم واسه زخممون باشن
الهی که نذارن که چشمی
آروم بباره با خودش
کاشکی یه دختر واسه من
چادر بیاره با خودش
سنگینه دست دشمنو
سنگینه گوشای منو
خوب بلدن سنگ زدنو
بابا بابایی
#بندسوم
منو باز پیدا کنی یه شب بابا
خودتو هرجوری که شد برسون
تاول پامو فراموش می کنم
اگه باز بیای بریم به خونه مون
بیا بریم یه جایی که هیشکی
حرفی از آشوب نزنه
وقتی که قرآن میخونی
روی لبت چوب نزنه
برای رگای حنجرت
سوختگی موی سرت
میمیره آخر دخترت
بابا بابایی
#حلقه_ادبی_ریان
#غزل مرثیه
#حضرت_رقیه س
بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده
زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده
گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم-
-شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده
جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟!
دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده
عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه
نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده
زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست
زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده
میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود
چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده
سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام
تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده
میکشم دست کبودم را به روی صورتت
بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
#حلقه_ادبی_ریان
#قصیده
#حضرت_رقیه س
#ازحرمرفتیوآتشزدهشدبالوپرم
از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم
چند روزی است که از حال دلم بی خبری
چند روزی است که از حال سرت بی خبرم
شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو
جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم
مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که
می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم
کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گر چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجر سوخته ای هست ببندم به سرم
کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو
باخودم محض تبرک به مدینه ببرم
آبرو بود که از کاخ ستم می بردم
باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم
دست و پا گیر شدم مرحمتی کن بِبَرم
که در این قافله با تاول پا دردسرم
بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است!
کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
#حلقه_ادبی_ریان
#واحد#واحد_سنگین
#حضرت_رقیه.س
#بنداول
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
#بنددوم
شنیدم یه شهری تو راهمونه
کاش یکم با ماها مهربون باشن
کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم
کاشکی مرهم واسه زخممون باشن
الهی که نذارن که چشمی
آروم بباره با خودش
کاشکی یه دختر واسه من
چادر بیاره با خودش
سنگینه دست دشمنو
سنگینه گوشای منو
خوب بلدن سنگ زدنو
بابا بابایی
#بندسوم
منو باز پیدا کنی یه شب بابا
خودتو هرجوری که شد برسون
تاول پامو فراموش می کنم
اگه باز بیای بریم به خونه مون
بیا بریم یه جایی که هیشکی
حرفی از آشوب نزنه
وقتی که قرآن میخونی
روی لبت چوب نزنه
برای رگای حنجرت
سوختگی موی سرت
میمیره آخر دخترت
بابا بابایی
#حلقه_ادبی_ریان
⬛ السلام علیک یا رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها)
▪️نزدیک ترین راه به الله حسین است
نزدیک راه به ارباب رقیه است
🔘 شهادت جانسوز حضرت رقیه سلاماللهعلیها بر همگان تسلیت باد
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
زمینه؛ نیفتاد چادرم از سرم.mp3
2.75M
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#زمینه
🔹نیفتاد چادرم از سرم🔹
رسیدی از نیزه بغل من
رسیدی و چشمم شده روشن
ببین دیگه دستام نمیلرزن
مهمونم شدی نمیشه باورم
عمه میگه من شبیه مادرم
تو جسارتا نیفتاد چادرم از سرم
بمون کنارم میخوام کنار تو خوابم بره
برات بمیرم موهات چرا پر خاکستره
برات بمیرم لب تو از منم خونینتره
«امان امان ای دل، امان ای دل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رو نیزهها دیدم تو رو اما
نمیرسید دستم به تو بابا
تو رفتی و عمه شده تنها
رفتی آب و نون دخترت غمه
مثل مادر تو عمر من کمه
از رو ناقه افتادم رو دامن فاطمه
منو ببر که کنار تو ندارم دلهره
ببین که خستهم دل کوچیکم از دنیا پره
میخوام نبینم که عمه تازیانه میخوره
«امان امان ای دل، امان ای دل»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_عباسپور
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
Namahang Bi Morovat Baron Rasoli 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.57M
#زمزمه
#روضه_حضرت_رقیه
#حاج_مهدی_رسولی
ببار ای آسمون که بی قرارم
منم مثل تو خیلی گریه دارم
شب جمعه است و دورم از ضریحش
ببار ای آسمون من هم ببارم
ببار ای آسمون جای رقیه
به یاد داغ بابای رقیه
به یاد خشکی لبهای اصغر
به یاد اشک چشمای رقیه
ببار ای ابر دلها بی قراره
خرابه پا به پات میخواد بباره
ببار اما بدون ای ابر امشب
رقیه با تو خیلی حرف داره
کجا بودی علی اصغر فدا شد
کجا بودی قیامت کربلا شد
برای چند قطره آب ای ابر
عمو عباس دو تا دستاش جدا شد
شعر: امیر علی شریفی
زمزمه / روضه
#حضرت_رقیه
شب پنجم ماه صفر 1403
شهادت حضرت رقیه
#نماهنگ جدید ای بی مروت بارون
.
در مدح و شهادت حضرت رقیه (س)
.
✍️زبدةالاشعار✍️
.
.
حاج روح الله رمضانی (خاکی)
.
رقیه دختر شاه شهیدان
مدال سینه سلطان خوبان
سپهر عصمته ماه درخشان
او آزسینیله اولدی فخر نسوان
مقام و منصبی شایان رقیه
دوای درد بی درمان رقیه
.
.
اوزی محبوبه اهل جهاندی
آدی ورد لب پیروجواندی
سرور سینه افلاکیاندی
رقیه عمه صاحب زماندی
عزیز عالم امکان رقیه
دوای درد بی درمان رقیه
.
.
رقیه خانه دینین سراجی
شرفدی کعبه عشقه بوحاجی
علی اکبره ایستکلی باجی
چاغیر گلسین مریض لا علاجی
ائدرهر مشکلی آسان رقیه
دوای درد بی درمان رقیه
.
.
آتا صولتده مشهور جهاندی
عموسی جنگیده شیر ژیاندی
اوزی اوچ یاشدا اما قهرماندی
یزیدین قصرینه لرزه سالاندی
یاراتدی شامیده طوفان رقیه
دوای درد بی درمان رقیه
.
.
اونون اذهانیدن اوصافی خارج
همیشه سکه بازاری رایج
کیچیک زهرا لقب باب الحوائج
خلوصیله گل آل یاخشی نتایج
ائدر چون لطف بی پایان رقیه
دوای درد بی درمان رقیه
.
.
دلیلی وار باشی عرشه اوجالدی
حیا درسین خانیم زینبدن آلدی
اگرچه اوچ یاشی ...
⬇️⬇️⬇️
#ترکی #حضرت_رقیه #حضرت_رقیه_شهادت #حضرت_رقیه_مدح #رقیه_دختر_شاه_شهیدان #رمضانی_خاکی #زبدةالاشعار
⬇️⬇️⬇️
دل من راخدایی کن رقیه
مراهم کربلایی کن رقیه
بحـق نام زیبای عـمویت
برای من دعایی کن رقیه
#میلاد_حضرت_رقیه (س) پیشگاه مقدس وملکوتی
امام زمان (عج)
وشیعیان تهنیت باد
#حضرت_رقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_رقیه
«حاجتهای بزرگ» خود را...
از «بابالحوائجهای کوچک»
(حضرت علیاصغر و حضرت رقیه(علیهماالسلام)) بگیرید.
حاج آقا مجتبیتهرانی
🆔