eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
442 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار آیینی حسینیه: با ذکر یاحسین دمادم گریستم یک سال در فراقِ محرّم ‌گریستم هنگام‌ آب خوردن و هنگام تشنگی در هر زمان‌ که یاد تو کردم گریستم با گریه بر تو، توبه‌ی آدم قبول شد آری شبیه حضرت آدم گریستم از داغ توست عالم و آدم به اشک‌ و آه من‌ هم شبیه آدم و عالم گریستم شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد هم بر سرم ‌زدم ز غمت، هم گریستم هم در میان سینه زنی گریه‌ کردم و هم بین روضه‌های تو نم نم گریستم مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم افتاد پادشاه دو عالم به قتلگاه از داغ این مصیبت اعظم گریستم تعداد زخم‌هات کجا؟! اشکِ من کجا؟! شرمنده در مصیبت تو کم گریستم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg بسم رب النور، رب العشق، رب العالمین بسم احمد، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود، بسم مجتبی، بسم الکریم بسم ثارالله، بسم الله رحمن الرحیم باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید شکر می‌گویم دوباره ماه دلخواهم رسید السلام ای بهترین ماه! ای محرم السلام! السلام ای بهترین ارباب عالم! السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تو مسیحای منی و روضه‌ات دارالشفاست گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره‌ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است «هر که هستم، هر چه هستم، بر کسی مربوط نیست» جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است گر چه دور افتاده‌ایم از کربلا، هیئت که هست دست ما کوتاه مانده از حرم، تربت که هست چادر زهرای اطهر سایبان روضه‌هاست بانوی پهلو شکسته، میزبان روضه‌هاست روضه‌ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچکس الا خودش بی اراده، غرق ناله، بی امان، بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه‌های مادرانه یادگار فاطمه‌ست روضه خواندن کار ماها نیست، کار فاطمه‌ست سوختی در آتش صحرا بُنَیّ، سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل ✍
دنیا و زیر پرت می‌گردونم دشمنو دور سرت می‌گردونم حتی با این کمر شکسته هم اجازه بدی برت می‌گردونم تو امید آخر منی بمون تکیه‌گاه خواهر منی بمون نزا دنیا رو سرم خراب بشه تو ستون لشکر منی بمون تو باشی حرمله جرأت نداره که بخواد تیر سپر در بیاره پاشو کارشو تموم کن و نزار پاره پاره شه گلوی شیرخواره تو بری خون به دل ما میکنن مارو با خنده تماشا میکنن پاشو و ببین که از حالا دارن قتلگاهمو مهیا میکنن تو بری خیلی حسین تنها میشه چشمای خواهرمون دریا میشه سر اینکه سرمو کی ببره میون شمر و سنان دعوا میشه خزون زندگیمو بهاری کن یه‌بار دیگه حسین و یاری کن لرزه افتاده به جون بچه ها رسیدن حرم، پاشو یه کاری کن
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین در مناجات نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم' حسین... ✍
میشینه پا میشه گریه میکنه یه جا تنها میشه گریه میکنه به یاد شلوغی تو قتلگاه هر جا دعوا میشه گریه میکنه باباشو غریب گیر آوُرده بودن گلو‌شو با خنجر آزرده بودن کار دفن بدنش آسون نبود نانجیبا سرشو بُرده بودن کفنی واسه تن بابا نداشت حتی همراه خودش عبا نداشت دلش اصلا نمی خواس اینجوری شه چاره ای به غیر بوریا نداشت وقتی یاد اون دقایق میکنه حق داره گریه ی هق هق میکنه صحنه هایی رو که آقامون دیده عاشق از شنیدنش دق میکنه کوفه خراب و یادش نمیره زحمت حجاب و یادش نمیره اگرم چیزی فراموشش بشه مجلس شراب و یادش نمیره آرزوش بود که دلی بیتاب نشه دست عمه اسیر طناب نشه توی مجلس یزید دعا میکرد حرمله روبرو با رباب نشه بغضشو توی گلو فرو میکرد با یزید خیلی بگو مگو میکرد تو وجود خواهرش ترس و که دید مرگشو از خدا آرزو میکرد ✍️
تا زینب از آن کوچه و بازار گذر کرد از پیش نگاهش در و دیوار گذر کرد راضی به رها کردن گودال نمی شد با آمدن شمر به اجبار گذر کرد می رفت به همراه غیوران سفر اما از شام به همراهی اشرار گذر کرد در بین کف و هلهله ی لشکر شیطان ناموس خداوند، عزادار گذر کرد با چهره پنهان شده در زیر کف دست زود از جلوی چشم علمدار گذر کرد در حیرتم از زجر که از پیش رقیه هر بار گذر کرد طلبکار گذر کرد این قوم همان قوم پلیدی است که یک عمر از کشتنشان حیدر کرار گذر کرد خون شد جگر خاک که نسل پدر خاک از خاک بیابان پر از خار گذر کرد من بنده آن مرثیه خوانم که همیشه از بزم می و لفظ خریدار گذر کرد ✍️
در شهر یهودیان به اجبار وارد شده زینب عزادار این بار نخست اوست والله تا حال نرفته است بازار جای علی اکبر و اباالفضل دور و بر اوست خیل اشرار زینب چه خلاف کرده یا رب هستند همه از او طلبکار می داد سلام و سنگ می خورد سنگ است مگر زبان گفتار؟ این مجلس شوم مجلس کیست جمع است در آن چقدر کفتار از حد تصور است بیرون فهمیدن روضه است دشوار ناموس یزید در حجاب و ناموس حسین بین انظار با دختر فاطمه چه کردی! نفرین به تو روزگار بی عار... ✍️
از غصه و غم تو را رها خواهد کرد هر درد بیاوری دوا خواهد کرد از نسل علی و فاطمه‌است این دختر حاجات محال را روا خواهد کرد ✍️
همه ی خرابه غرق غم شده یه شیرین زبون دیگه کم شده یه امامزاده توی خرابه موند حالا دیگه خرابه حرم شده طفل دلشکسته کی دیده بگه یه سه ساله خسته کی دیده بگه شایدم دیده باشه کسی ولی تشییع نشسته کی دیده بگه عمه دست غم روی کمر داره از کبودی تنش خبر داره رباب از رو تجربه بهش میگفت قبرشو عمیق بِکَن خطر داره کاش ماهم به فکر آینده بودیم قبر بچمو عمیق کنده بودیم کاش لحد براش میذاشتیم و حالا کمتر از شیرخواره شرمنده بودیم رفت و بین بچه ها جاش خالیه تو نماز جماعتا جاش خالیه وقتی که چهلم باباش میشه اربعین تو کربلا جاش خالیه
ی آه از این روزگار پرُ حسرت آه از این سرنوشت، آه از غم باز دوری، دوباره دلتنگی بازهم بغض و گریه‌ی نم‌نم روز وصل نگار نزدیک و همه یاران به راه افتادند منِ جامانده سخت غمگین و همه‌ی زائران او شادند او خودش شاهد است تا امروز چقدر التماس کردم من باورم نیست اربعین برسد دور شش گوشه‌اش نگردم من بحثِ خوب و بد است یا همت مانده‌ام! علت نرفتن چیست؟ هرچه باشد تحملش سخت است دوری از کربلا که آسان نیست گر چه عمری‌ست اهل میکده‌ام اربعین آمد و نیامده‌ام جمع مستان به کربلا راهی کاش می‌شد می‌آمدم من هم زائران حرم! خداحافظ! پسر فاطمه مرا نخرید چشم من نیست لایق دیدار پس دلم را به کربلا ببرید... ✍
یک یار با وفا که شود یاورش نداشت امّید یاری از طرف همسرش نداشت یوسف ترین عزیز خدا بود و ای دریغ عزت میان مردم دور و برش نداشت ویرانه باد مسجد شهری که هیچ گاه جایی برای سبط نبی منبرش نداشت نفرین به سائلی که غنی شد از او ولی اندازه معاویه هم باورش نداشت از کودکی زیاد ز کوچه نمی گذشت از کوچه خاطرات خوشی در سرش نداشت گیسوی او بخاطر یک غم سپید شد اینکه قدی بلندتر از مادرش نداشت ✍️
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... ✍️ http://eitaa.com/joinchat/2983329811C10bcbd20fd
زمان: حجم: 1.05M
فرق دارد به یقین مزه‌ی احسان حسن لب ما بوسه نگیرد مگر از نان حسن زلف خود را به نخ چادر زهرا بسته‌ست هرکسی هست در این دهر پریشان حسن کرمش دست گدا را به خداوند رساند سائلان را بنویسید: مسلمان حسن "بی حرم هست؛ ولی هرچه حرم زنده از اوست" زائر کرب و بلا هم شده مهمان حسن عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی مثل ایوان نجف می‌شود ایوان حسن سَردَر باغِ حسن نام حسین است فقط نذر گل‌های‌ حسین است گلستان حسن پسرانش همه‌جا گوش به‌ فرمان حسین علی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن :: بعد یک عمر فقط زهر توانست شود مرهم زخم دل و سینه‌ی سوزان حسن ظاهراً زهر شده قاتل او؛ اما نه کوچه‌ای تنگ شده نقطه‌ی پایان حسن... ✍