#مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام
ظلمها بسیار دیدم بعد تو
دم به دم آزار دیدم بعد تو
این طناب دستهایم را ببین
صد گره در کار دیدم بعد تو
از شب شام غریبانت حسین
این جهان را تار دیدم بعد تو
منکه بودم سر مستور خدا
کوچه و بازار دیدم بعد تو
سایه های شوم شمر و حرمله
بر سرم آوار دیدم بعد تو
با ابالفضلت بگو ای با وفا
مجلس اغیار دیدم بعد تو
من کجا و مجلس بزم شراب
لحظه ها دشوار دیدم بعد تو
رفتی و امنیتم بر باد رفت
روزگاری زار دیدم بعد تو
سنگها از روی بام و طعنه ها
از در و دیوار دیدم بعد تو
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی
=============================
#مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام
می فشارم در گلویم بغض ِ سنگین را مدام
داغ دیدم! دلخوشی هایِ زیادم شد تمام
آمدم در محملی از نور؛ همراهِ حسین(ع)
میروم با دستِ بسته، بی برادر سمتِ شام
آمدم با غیرتُ اللهِ حرم، در کربلا
با أباالفضل(ع) آن علمدارِ یلِ والا مقام
دستهایم را گرفت و چادرم خاکی نشد
آمدم از ناقه پایین؛ در کمالِ احترام
داغِ مادر، داغِ بابا، آن حسن(ع)،این هم حسين(ع)
میروم با زخم هایی کهنه و بی التیام
در حدودِ چند ساعت؛ هستی ام را نیزه بُرد
پیش چشمم شد همه دار و ندارم قتلِ عام
تا که توهین و جسارت بعدِ غارت شد شروع
آتشی افتاد در جانِ من و جانِ خِیام
با اسارت میکشم غم را چهل منزل به دوش
میرسد در هر قدم عطرِ حسینم(ع) بر مشام
در تمام عمر، نامحرم ندیدم لحظه ای
وای از چشمانِ نحس ِ عده ای لقمه حرام
پشتِ سر؛ تلّ و تنی دور از وطن در قتلگاه
پیش ِ رو؛ یک شهرِ آذین بسته، جشن و ازدحام!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
=============================
#تنور_خولی
خاک و خاکستر از سر و رویت
مادری قد خمیده می گیرد
بوسه اندازه جراحاتت
ز گلوی بریده می گیرد
جای بهتر نداشت این کوفه
که سرت به تنور آوردند
از سر و وضع درهمت پیداست
که سرت را به زور آوردند
خون نشسته به روی لبهایت
چقدر زخم خورده بر رویت
به روی دامنش درون تنور
فاطمه شانه میزند مویت
جای سالم که نیست دور و برت
از جراحت پر است این سر تو
میشود از نگاه تو فهمید
چقدر زخمی است پیکر تو
برضریح شکسته لبهات
میشود دید عمق فاجعه را
جبرئیل و ملائکه شستند
جای چنگال شمر و حرمله را
مانده رد دوازده ضربه
به روی رگ رگ گلوی تو
چقدر جای سم مرکب ها
داده تغییر رنگ و روی تو
ای سر از بدن جدا مانده
خواهرت از غم تو پیرشده
سر تو میهمان کنج تنور
بدنت جمع در حصیر شده
خوب شد زینبت نبود وندید
اینهمه زخم خورده بر سر را
خوب شد زینبت نبود و ندید
در تنوری غریب مادر را
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی
==========================
محبت شِکَر است ، و آدم ها چایی.
کم بریزید ، احسای کمبود می کنند و زیاد بریزید ، سیر می شوند ...
باید در محبت کردن به آدمها میانه را نگهداری
تا نه آنها آسیب ببینند نه تو
قبل از آن که شِکَر بریزی ، ظرفیت فنجان را بسنج ...
چایی کم شیرین بی میل می کند، و چایی بیش از اندازه شیرین ، حال آدم را بد می کند ....
.
آیت الله میلانی می فرمود یک روز جوانی را دیدم که در کمال ادب به سمت حرم امام حسین علیهالسلام آمد
سلام داد و من جواب سلام امام به آن جوان را شنیدم
از او پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی در حالی که من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کار افتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند
قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار و به زیارت ببرم.
یک شب جمعه که خیلی خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم
پدرم را به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم وقتی خسته به خانه رسیدم، دیدم مادر بسیار گریه میکند! پرسیدم چرا گریه میکنی؟
گفت پسرم میدانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای.
اما می ترسم که تا هفته بعد زنده نباشم که به زیارت اباعبدالله بروم.
آیا می شود امشب مرا هم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادر رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت آقا رفتیم
تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم میکرد.
وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاالله هر بار به امام حسین علیهالسلام سلام بدهی ، حضرت سلامت رو پاسخ بدهند.
و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف میشوم و سلام میدهم ، از داخل مضجع شریف جواب سلام حضرت را می شنوم.
همه اینها از یک دعای مادر است.
.
#مناجات_با_امام_حسین
=======================
گر بنگری با چشم دل بالای مجلس
زهرای اطهر ایستاده با قدی خم
باور کنید این گریهها یاری زهرا است
او میکند اسباب هیات را فراهم
این گریهها و روضهها را وعده داده
بر دخترش زهرا رسولالله خاتم
این اشکها قطره به قطره روز محشر
طعنه زند بر چشمهی جوشان زمزم
بیآبرو ها را حسین با آبرو کرد
تاثیر خود را میگذارد گریه کمکم
هر کس که هیئت بیتفاوت آمد ورفت
حسرت خورد در خانه قبرش دمادم
این اعتقاد ماست عالم را نمودند
با ضرب به دسته سینهزنها و منظم
ماه محرم هم، کسی که اهل سِرّاست
نامِ حسن را مینویسد روی پرچم
آقا مدینه یک نفر زائر ندارد
میمیرم آخر جانِ آقایم ازاین غم
هشدار نوکرها ، که نفروشید روزی
یک یا حسین خویش را بر چند درهم
یک روز پای ِ مُشتی ارزن اهل کوفه
سر از تن آقا جدا کردند باهم
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
==========================
#مناجات_با_امام_حسین
=======================
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت
مرا بِبر به کنارت ، به کربلایِ خودت
من آشنایِ توام خانهزادِ مادرتان
نصیبِ دربهدرت کن شبی دعایِ خودت
نفَس بزن که مذابم کنی در این شبها
نفَس بده که بسوزم فقط برایِ خودت
دلم کتیبهیِ اشعار محتشم شده است
بزن به سینهام آتش، به روضههایِ خودت
ببین که نذرِ درِ زینبیهات شدهام
بکِش به دیدهام از گرد و خاک پایِ خودت
از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده
نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت
وصیتم شده آقا! مرا کفن نکنند
مگر به پیرهن مشکی عزای خودت
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
==========================
#شهیدحججی
#مدافعان_حرم
#برگی_از_خاطرات
نگاهِ دیده ات ، سمتِ خدا بود
مسیر عشق تو ، از ما جدا بود
سر و جان دادنت با عشق ارباب
همانا گوشه ای از کربلا بود
تو دیدی هم اسارت هم شهادت
که راهت اَلبَلاءُ لِلوَلا بود
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگو برم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
***
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
}{}{}{}{}{}{}{
میرزای قمی
بریم در خانه یه آقازاده ای که امام زمان هم براش گریه کرده...
همون آقا زاده ای که علمای بزرگ به او ارادت خاصی داشتند..
میرزای شیرازی سالی ۱۰ روز روضه میگرفت و فقط میگفت روضه علی اصغر بخوانی.
میگفت چرا؟
میفرمود همه شهدا جنگیدن و شهید شدند امام بچه فرصت نکرد دستش و از قنداقه بیرون بیاره.
هر کس دست به دامن این آقا زاده بزنه ناامید نمیشه
باب الحوایجه-خیلی آبرو داره...
(روضه)
دو تا مقتله ، یکی میگه وقتی دم در خیمه بچه رو اومد ببوسه تیر زدن...
اما اونی که مشهوره ، آورد وسط میدان یه مقدار بردش بالا اونایی که عقب بودن گفتن حسین قرآن آورده رو دست گرفته ، گفتن نه ؛ یه طفل شیرخواره ست ... یه وقت دیدن علی افتاد به تلزی ، دست و پا میزنه ، گوش تا گوش علی رو پاره کرد ، تیر دشمن ...
خدا به چشماتون برکت بده و به اشکاتون برکت بده ...
مختار خروج کرد ، وقتی به امام سجاد خبر دادن ، گفتن آقاجون مختار خروج کرده قتله ی کربلا رو میکشه ، حضرت اصلا نپرسید کی ، کجا ، چی کار کرده ..." فرمود حرمله کجاست؟؟؟ حرمله رو گرفتن یا نه ؟؟؟ آقا، یه دفعه سراغ حرمله رفتید؟!!فرمود نمی دونید چه داغی به دل ما گذاشت .... اشک بابامو درآورد .... شما نمیدونید حرمله ،بادل ما چی کرده.میگه قتله ی کربلا رو گرفت مختار بهش گفت کارکردی حرمله گفت و قتی از کوفه به کربلا می رفتم سه نوع تیر با خودم میبردم تیرهایی که ساده بودند تیرهایی که زهر آلود بودند و تیرهایی که ۳ شعبه بودند و زهر آلود که از اینها سه عدد با خودم بردم یکی از آنها را به قلب حسین زدم یکی از آنها را به چشم عباس زدم و یکی از آنها را به گلوی طفل شش ماهه حسین زدم دوستان حرمله میگویند وقتی میخواست علی اصغر را بزنند چند لحظه حرمله صبر کرد گفتند چرا صبر کردی گفت با خودم گفتم این تیر سه شعبه که مردهای جنگی را از پا می نشاند با این گلوی نازک چه خواهد کرد نانجیب جایی هم بود دلت برا حسین بسوزه ؟ گفت امیر امان میدی؟ گفت امان میدم؟آتیشت میزنم ، گفت امیر ، فقط یه جا دلم برا حسین سوخت ، دیدم قنداقه ی خون آلود علی رو به دست گرفته ...
هی چند قدم رو به خیمه میره ...
سر تکون میده بر میگرده ...
دیدم حسین مستاصله ...
خدا هیچ کسی رو مستاصل قرار نده ...
حسین یه راه پیدا کرد ... پشت خیمه با قلاف شمشیرش زمین و کند ، قنداقه رو میان خاک گذاشت ... یه نفر دوید تو خیمه گفت رباب بیا ... برا آخرین بار بچه ت رو ببین ، حسین داره بچه تو دفن میکنه .... یه وقت دید بالاسرش یه خانمی داره به سر و صورت میزنه،صدا زد آقا، اجازه من یه بار دیگه علی مو ببینم .....حسین .....
کسی چون من گل پرپر نبیند
گلوی پاره اصغر نبیند
به دست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند
#شور
#شب_نهم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
رونق زندگیم ابالفضل
عشق من از قدیم ابالفضل
بزرگ تره من تویی آقا
از اول بچگیم ابالفضل
من ابالفضلی ام عالمو خبر کن
تو هم اگه مثل منی سینتو سپر کن
بلند و یکصدا بگو ابالفضل
شه باوفا ابالفضل معدن سخا ابالفضل
صاحب لوا ابالفضل نور هل اتی ابالفضل
غیرت خدا ابالفضل
ای پسر ام البنین اب الادب ای جانم
مثل امیرالمومنین فخر عرب ای جانم
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان
پسر مظهر یزدان
که بُدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و
با رقم و با رمق اندر لقبش ماه بنی هاشم و عباس
علمدار و سپهدار
جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا
****
تاج روی سرم ابالفضل
صاحب این علم ابالفضل
بذار که آذری بخونم
من سَنَ نوکرم ابالفضل
تا ابالفضلی ام غم تو کار من نیست
قاطی همه دیوونه ها اسم مارو بنویس
بلند و یکصدا بگو ابالفضل
دید کاندر حرم خسرو خوبان
شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان
همه شان سینه زنان
نوحه کنان موی پریشان دل بریان
سوی عباس شتابان
که عمو جان چه شود جرعه آبی برسانی
به لب سوختگان
شه باوفا ابالفضل معدن سخا ابالفضل
صاحب لوا ابالفضل نور هل اتی ابالفضل
غیرت خدا ابالفضل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸
نوحه سینه زنی حضرت رقیه س
سبک : خدامادرم را کجا میبرند ...
ز دوری تو بد شکسته دلم
خرابه شده مأمن و منزلم
اسیرم تو زنجیر، ببین که شدم پیر
میسوزه سرم
به ما شد اهانت، نبودی که غارت
شده معجرم
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
بند🖤🖤
زیر چکمه بال و پر من شکست
بهم حرف بد زد یه نامرد پست
به پهلوم لگد زد، تنم درد اومد زد
منو بی هوا
رو خارا دویدم، نگو چی کشیدم
توی کوچه ها
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
بند🖤🖤🖤
دیگه گیسویی هم نذاشتن برام
دو سه لاله رو گونه کاشتن برام
دلم رو شکستن، همونا که مستن
میخندن به ما
بابا خیلی هیزن، به فکر کنیزن
ندارن حیا
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
بند🖤🖤🖤🖤
بریده کی این جور رگای تو رو
کی سوزونده بابا موهای تو رو
سرت توی طشته، تنت روی دشته
کجاس دندونات
سیاه و کبودی، پر از بوی دودی
بمیرم برات
📿 امون از اسیری، امون از غریبی
غریبم غریب ۳😭
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
راضی ام به آنچه که اتفاق افتاده ،
که اگه خوب بود زندگیم رو قشنگ
کرد ، و اگه بد بود من رو ساخت
مدیونم به همه آدم های زندگیم، که خوباش بهترین حس رو بهم دادن و بدهاش بهترین درس ها رو
و ممنونم از زندگیم ، که بهم یاد داد
همه شبیه حرفاشون نیستن و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره
.https://eitaa.com/Arbabhosyn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شب جمعه و شب زیارتی ارباب بی کفن با یک سلام زائر حضرت سیدالشهدا "ع" شویم:
🌹صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم یا سیدنا العطشان یا اباعبدالله الحسین "علیه السلام"
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نوحه واحد شلاقی عربی فارسی امام حسین علیه السلام ویژه محرم
🏴🥀🏴🥀🏴
سلام علی ساکن الکربلا
سلام علی زینه المرتضی
سلام علیک صراه الهدی۲
((حسین یاحسین))۲
سلام علیک ذبیح القفا
سلام علیک مجیب الدعا
سلام علی سیدالتقیا
((حسین یاحسین۲))
کلاممه حسین مراممه حسین
یه عمره بعدهرنماز سلاممه حسین
امیر محترم شهنشهه کرم
بیاوجون مادرت منو ببر حرم
حبیبی یاحسین حبیبی یاحسین
سلام من الله الی الحبیب
سلام علیک امام الغریب
سلام علی شاه شیب الخضیب
حسین یاحسین۲
امیر حسینی ونعم الامیر
سرور فوادی بشیر نذیر
وصی علی وخیرالمسیر
حسین یاحسین۲
به احترام تو دلم به نام تو
همیشه افتخارمه شدم غلام تو
قسم به مذهببم به ناله شبم
مرید خانواده حسین وزینبمم
((حبیبی یاحسین حبیبی یا حسین
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حَرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀عزاداری بانوان در ترکیه!!
قابل توجه بانوان ایرانی ....
محرم سال۱۴۴۵ ( ۱۴۰۲ )
در ایام اسارت حضرت زینب سلام الله علیها
https://eitaa.com/Arbabhosyn
.
❣سلام امام انس وجان❣
❤️جمعههایانتظار❤️
🟢جمعه یعنی شوق یعنی انتظار
جمعه یعنی طاق ابروی نگار...
🟢جمعه یعنی آه الغوث الامان
در فراق مهدی صاحب زمان...
🟢جمعه یعنی شادمانی و سرور
دیدن خورشید هنگام ظهور...
🟢جمعـــه یعنـــی یک بغل دلواپسی
می شـود مولا به داد ما رسـی؟
<<برای سلامتی وتعجیل درامرظهورامام عصرعجل اللہ..... صلوات >>
اللّهُــمَّ صَلِّ علــی مُـحَمَّــدْ وَ آلِ
مُـحَمَّـــدْوَ عَجـِّــلْ فَـــرَجَهُــمْ وَحْشُرْنــا مَعَهُــمْ وَالْعَــنْ أعْدائَهُمــْ اَجْمَعیــنْ
سید محمد کاظم طباطبایی یزدی ، مشهور به صاحب عروه، کفنی برای خودش خریده بود.
در حرم مطهر علی علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السلام ، عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بود.
ایشان برای صلهارحام عازم یزد شد و در این سفر ، کفن را با خودش به یزد برد.
در شب اول ورود بـه یزد ، در منـزل یکی از دختـران خود استراحت می کنند. آقا امام حسین علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمود:
یکی از دوستان ما فوت کرده ، و در یزد منتظر کفن است
دوست داریم این کفنرا به او اهداء کنید. بیدار می شود و می خوابد.
دو بار دیگر این رؤیا تکرار میشود!
لباس می پوشد ، و به قبرستان یزد میرود، میبیند شخصی فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهادهاند و منتظر کفن هستند.
تا ایشان با کفن در دست می رسد ، می گویند: کفن را آوردند.
مرحوم یزدی از آنها می پرسد: شما کی هستید؟! میگویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرمود: که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم
مرحوم یزدی میپرسد: این شخص کیست؟ میگویند او شخصی به نام کریم سیاه است ، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین بود
در هر کجا مجلس امام حسین علیه السلام برگزار میشد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد ...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
هیچوقت تو زندگیتون هیچ چیزتون رو با بقیه مقایسه نکنید
وضع زندگی ، شغل ، تحصیلات ، یا حتی همسر و فرزندتون
اولین قیاس کننده دنیا شیطان بود!
آتش را با خاک مقایسه کرد ...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
.