eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
987 ویدیو
648 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◾ شور سینه‌زنی ◾ ◾بنداول غرق خون گردیده تابوت امام مجتبی شور ماتم شد به پا(۲) ◾بنددوم شد مدینه پیش چشمان همه کرببلا شور ماتم شد به پا(۲) ◾بندسوم تازه شد داغ غم مسمار از جور و جفا شور ماتم شد به پا(۲) ◾بندچهارم آخر ماه صفر داغ حسن داغ رضا شور ماتم شد به پا(۲) ◾بندپنجم در کنار جسم بابا فاطمه صاحب عزا شور ماتم شد بپا(۲) .
مدح حضرت رضا علیه‌السلام السلام ای هشتمین نور خدا السلام ای بردو عالم مقتدا السلام ای نور چشم انبیا پاره ی قلب پیمبر یا رضا السلام ای هستی آل عبا نور چشمان علی مرتضی السلام ای در ولایت منجلی آل عصمت را تویی سوم علی السلام ای نوربخش عالمین شافع شیعه به روز نشأتین من کجا و مدح تو آقا کجا ؟ من کجا و ذکر تو مولا کجا ؟ مدح تو از خالق سبحان بود وصف تو در سوره ی قرآن بود سوره والشمس نقش روی تو سوره واللیل وصف موی تو نوربخش عالم امکان تویی رهنورد خالق سبحان تویی ای همه عالم فدای روی تو قبله ی جمع خلایق کوی تو صحن زیبایت بهشت شیعه است زائر تو تا به محشر بیمه است در حریمت می وزد بوی بهشت بر روی قلبم خدا نامت نوشت صحن هایت بوی جنت می دهد نام تو بر شیعه عزت می دهد چون پیمبر رحمة اللعالمین خادم کویت بود روح الامین خادم جنت گدای کوی تو دست ما تا روز محشر سوی تو ای وجودت منشأ جود و سخا ای حریمت بهر شیعه کربلا مرقد پاکت حریم کبریاست بهر شیعه هم مدینه کربلاست آمدم با دست خالی بر درت دستگیرم باش جان مادرت بر همه عالم تویی چون آفتاب جان زهرا بر وجود من بتاب یا رضا جان بین شکسته بالیم کن نگاهی بر دو دست خالیم روسیاهم روسیاهم روسیاه لطف کردی تو مرا دادی پناه گرچه بد هستم به درگاهت ولی این دلم با نام تو شد منجلی گرچه مولا نوکری بی‌مایه ام مهر و حب تو بود سرمایه ام ای که لطفت تا به محشر شاملم کن نگاهی از کرامت بر دلم گر به درگاه تو خارم یا رضا بر تو من امیدوارم یا رضا گر گنهکار و تهی دستم رضا از ولادت دل به تو بستم رضا یارضا جان من ز تو شرمنده ام با ولای تو در عالم زنده ام با ولایت آشنایم کرده‌ای تو رضا اهل ولایم کرده ای با نگاه تو ولایی میشوم من زلطفت کربلایی میشوم شکرلله گشته ام دیوانه ات تا ابد هستم گدای خانه ات تا امید من نگردد ناامید کن نگاهم تا بگردم رو سپید تو رئوف و مهربانی یا رضا شیعه را آرام جانی یا رضا درد شیعه با نگاه تو دوا می شود هر زائرت حاجت روا خود تو فرمودی که در روز جزا زائرت را دستگیری در سه جا نوکر درگاه تو هستم (رضا) دستگیرم باش در روز جزا یعقوبیان
. علیه‌السلام کیاست‌داشت، اما مثل‌حیدربود در میدان که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان سراسرعزت‌وفتح‌است و باطل‌کردن‌نیرنگ اگر هم بسته‌باشدمجتبی بادشمنش پیمان حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین‌وزینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمد به روی‌لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب کدامین‌شانه در تاریکی شب می‌بَرَد اَنبان؟ کسی‌که گَرد‌فرشش را تبرّک می‌برد جبریل نشسته‌باموالی روی‌خاک‌وخورده آب و نان مُعزّالمؤمنین‌است او بپرس‌از مردم نجران کریم‌اهل‌بیت‌است او بپرس از سورۀ‌انسان «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پس‌ازتوآسمان از دامنش‌خورشید کم دارد زمین‌درسینه‌اش‌دریای‌طوفان‌زای غم دارد پدربودی جهان را، بعد تو این پیر وامانده چنان طفل یتیمی تا ابد چشمان نم دارد رسیده‌پشت‌در، اذن دخول انگار می‌خواند که‌عزرائیل‌هم چشمی بر این‌باب‌الکرم دارد قلم کاغذ نیاوردند آن روز، آه از آن روز بگو بنویسد اینک هر که در دستش قلم دارد پس‌ازخودمی‌سپاری دوستان‌ودشمنانت را به دست مهربان‌مردی که شمشیر دو دم دارد تومی‌خواهی‌پس‌ازخودآن‌کسی‌بر‌منبرت‌باشد که با هر خطبه‌اش صد تیغ بُرّان بر ستم دارد کسی که خم‌نکرده لحظه‌ای سر پیش این دنیا ولی پیش یتیمان و فقیران پشت خم دارد برایت جانشین باید علی باشد، علی باشد که بی نام علی اسلاممان بسیار کم دارد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. مجتبی علیه‌السلام بی تو می‌ماند فقط رنج عبادت‌هایشان بی‌اطاعت از تو بیهوده‌ست طاعت‌هایشان حرف‌ها در سینه داری و نداری محرمی مردها در سینه می‌ماند شکایت‌هایشان.. سکّه‌ها، سردار‌ها را چون غلامی می‌خرند وه در آن بازار، پایین بود قیمت‌هایشان خون‌دل از سرزنش‌هامی‌خوری و می‌خورد بر دل آیینه‌ات سنگ ملامت‌هایشان ای‌امیرصف‌شکن!صفین به‌خودلرزیده‌است پیش‌شمشیر تو پوشالی‌ست هیبت‌هایشان شانه‌هایت کم نیاوردند زیر بار درد خم نخواهد کرد پشتت را خیانت‌هایشان خار‌ها رفته‌ست در چشم حقیقت‌بینِ تو کوچه‌ها شرمنده از دست جسارت‌هایشان انتظار تیز تیغ ما به پایان می‌رسد تازه آن دم هست آغاز مصیبت‌هایشان «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
********************* متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام ـ  مهدی سلحشور به همان کس که محرم زهراست دل من غرق ماتم زهراست شب آخریه بی بی می خواد سفره و جمع کنند، سفره ای که خودش دو ماه برا حسینش، براحسنش، برا باباش، برا امام رضا پهن کرده، شب آخر ماه صفر، با دستای خودش شال عزا از گردن مهدی در میاره، همه می گن ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم، ما میگیم عذر عزاداری از فاطمه می خواهیم، بی بی جان عذر می خواهیم نتونستیم حق روضه هاتونو ادا کنیم، تا فاطمیه زنده باشم قول می دم جبران کنم، مادر مادر مادر به همان کس که محرم زهراست دل من غرق ماتم زهراست گر محرم عزای زینب بود فاطمیه محرم زهراست طاق محراب و گنبد مسجد یادگار قد خم زهراست و آن چه در حشر هم نمی خشکد کوثر اشک نم نم زهراست و آنچه شرح غمش بود بسیار زندگی کردن کم زهراست و آنچه خشم خدا به آن بسته است موی خاکی و در هم زهراست  وقتی خواست از مدینه حرکت کنه، زن وبچه اهل و عیال، همه رو جمع کرد، فرمود: من دارم میرم، همتون پشت سر من گریه کنید، وقتی گفتند: آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه، آقا سر انداخت پایین، فرمود: آره، اما مسافری که امید برگشت داره، من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم، می خوام عرض کنم آقاجان، هرکی می خواد بره سفر، اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو و خانواد ه اش و دعوت به گریه و ناله کنه، درستشم شاید همین باشه، یه سوال دارم از شما، می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد، حسین داشت می رفت میدان، دید زینب داره گریه می کنه، گفت: زینب جان گریه نکن، گریه ها رو نگه دار، چرا گریه نکنم، گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند، می بینم دستای تو رو بستند، کوچه به کوچه، شهر به شهر، گذر به گذر، با دست بسته تو رو می برند، گریه ها رو نگه دار برا اون روز. یا امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه، عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، های اخرین ناله های محرم و صفره، ها، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین…. لذا وقتی برگشت مدینه، این روضه اگر متواتر نبود تو مقاتل، باورش برا، آدم سخت بود، مگه می شه، دو تا همسر، دو ماه همدیگر رو ندیدند، همدیگر رو نشناسند، عبدالله چشم تو چشم زینب، گفت: تو خانم منو ندیدی، گفت عبدالله حق داری منو نشناسی، خودم دیدم بین دو نهر آب…. حسین…. ******************
متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام ـ  مهدی اکبری اللهم صل علی فاطمه و ابیها، و امّها و بعلها و بنیها و بنتیها ، و سرالمستودع فیها و صل علی العباس بعدد ما احاط به علمک. السلام علی المهدی (عجل الله تعال فرجه الشریف.) اگر بناست که لطف کسی به ما برسد خدا کند فقط از جانب شما برسد نخواه منت ِ بیگانه گردنم باشد آخه زشت ِ منی که دَم از شماها میزنم، جای دیگه دستم رو دراز کنم،تو خوبی، به بدی ِ من نگاه نکن،امشب بیا جان مادرت زهرا درهم بخر،بد و خوب رو جدا نکن یا امام رضا،اسم مادرت رو آوردم یا امام رضا. نخواه منت ِ بیگانه گردنم باشد خوش است خیر همیشه از آشنا برسد حوائج ِ دل ِ خود را به دست آورده است به پای بوسی ِ سلطان اگر گدا برسد میری مشهد برو کنار ضریح، دلت رو بده به امام رضا، بگو: آقا، جان ِ جوادت، این همه راه اومدم،بعضی ها میگن:از همون دورم سلام بدی درست ِ،آره درست ِ، ولی وقتی ضریح رو میگیری انگار امام رضا رو بغل کردی،یه صفای دیگه ای داری،وقتی سر روی ضریح میذاری،انگار سرت رو روی سینه ی امام رضا گذاشتی،حس می کنی آقا حرف هات رو راحت تر میشنوه در این شلوغی ِ دور ضریح جا دارد شبی اگر به من ِ بی پناه جا برسد شما دعا کن اگر عمر من کفاف نداد جنازه ام شب جمعه به کربلا برسد یا ضامن آهو رضا،یا ضامن آهو رضا… وقتی تابوت ِ آقا رو آوردند،زن های نوغان به شوهرهاشون گفتند:ما مهریه هامون رو می بخشیم،فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه ی  پسر فاطمه،آقامون نباید غریب بمونه،شاخه های گل آوردند روی تابوت امام رضا ریختند،جوری که وقتی می خواستند بدن رو دفن کنند،گلها رو کنار می زدند تا بدن آقا رو از توی ِ تابوت دربیارن. “من که می دونم دلت کجاست”یه خانمی نیزه شکسته هارو کنار زد،شمشیر شکسته ها رو کنار زد،یه بدنی هست که سر نداره.تا زینب اومد یکی یکی نیزه هارو از توی بدن در آورد،آه از این بدن ِ پاره پاره،رو به مدینه ایستاد، اللهم تقبل منا هذا القربان، خدا این قربانی رو از آل پیغمبر قبول کن،سه روز بعد از ازدواج زینب،فضه میگه:رفتم خونه ی بی بی،تازه عروس،دیدم خانم یه گوشه نشسته داره گریه میکنه،گفتم:دورت بگردم چرا داری گریه میکنی؟فرمود:سه روز ِ حسینم رو ندیدم،دلم برا داداشم پر میکشه،گفتم خانم جان غصه نخور،الان خودم میرم دنبال آقا میآرمش، اومد دنبال حسین،دید امام حسین توی بازار سرش رو پایین انداخته یه چیزی زیر لب میگه، تا اومد نزدیک شد دید زیر لب هی میگه:زینب،زینب،زینب. گفت:آقا کجایی که زینب دلش برات پر میزنه، اومدن سمت خونه ی بی بی تا وارد شدن،دیدن خانم زینب خوابش برده،آفتاب روی صورت بی بی افتاده،ابی عبدالله اومد ایستاد عباش رو باز کرد،جلوی نور ِ خورشید رو گرفت،یه دفعه خانم زینب از خواب بلند شد،گفت:داداش الان سه روز ِ، هر روز خونه رو آب و جارو میکنم،هی میگم:الان حسین میآْد؛ حتماً دلش برام تنگ شده،الان حسین میآد،داداش نیومدی؟ داشتم دق می کردم،چرا توی آفتاب ایستادی حسین؟ زینب جان دیدم آفتاب صورتت رو اذیت میکنه،خواستم جلوی حرارتش رو بگیرم.داداش رو بغل کرد،گفت:داداش بتونم ای کاش برات جبران کنم. وقتی نیزه شکسته ها رو از بدن بیرون کشید اومد با چادر روی بدن بندازه آفتاب به بدن نتاب ِ،حروم زاده ها با کعب ِ نی و تازیانه ریختند سر ِ زینب، ای حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حالا که می بینـــی  به روی سر عبــایم را آمــاده کن در حجــره ام  بــزم  عـزایم  را دیگر نپرس از من اباصلت این چه احوال است دیگر بخوان از حال و روزم ، ماجرایم را یعنـی بدان وقتـی برای ماندن من نیست یعنی  اجــابت  کرده  معبـودم ، دعایم  را یک حجــرهٔ دربستــه را آماده کن  بر من بر هــم مزن این خلوت من  با  خدایم  را افتــادم  از  پا  تا رسیـدم  بر  درِ حجــره از بس کشیدم بر زمین این دست و پایم را می ســوزم اما شکـر حـق را زیر لب دارم تا  او  ببیند  حال  تسلیــم  و  رضــایم  را دلتنــگ  دیدار  جــوادم ، ناله  ســر  دادم تا  در مدینــه  بشنــود  ســوز  صـدایم  را آید به بالینـــم  جــواد ، آســـوده تر باشم می بینــم  آخــر  آن  عـزیــز  آشــنایم   را آه ای ابا صــلت، از دلم داری خبــر یا نه؟ پـر کرده داغ  کربلا  حـــال و  هـوایم  را سوز جگر دارم ، میان حجره می خوانم "یابن الشبیب" و روضه های کربلایم را شکر خدا که خواهرم معصومه اینجا نیست تا  مثل  زینب  بشنـــود  آه و  نوایم  را ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۰/۷/۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا