eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
935 ویدیو
588 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
.. 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 پسر فاطمه ای مهدی موعود سلام وی که مهرت ز ازل دردل مابودسلام حضرت عشق وجودت زبلا دور ،بیا تابه کی ازهمه کس قدرتومَستور،بیا گرچه بین همه ای ،لیک غریبی آقا نبری زین همه ی خلق نصیبی ،آقا چارده قرن پیِ سیصدوسیزده نفری یعنی از یار وفادار نباشد خبری خون بباریم ازاین غربت تو جا دارد یا که از شرم بمیریم ولو جا دارد این غریبی شده ارث پسران زهرا اوج مظلومی شان حادثه ی کرببلا شد محرم ،بفدای غم و آهت مهدی ای بقربان تو و شال سیاهت مهدی توکجاروضه بپاکرده ای ای نور دوعین می زنی ناله زسودای دل از بهرحسین درکدام خیمه تو ازدیدهٔ خودغم باری روضه غربت و مظلومی مسلم داری ناله ی مسلم مظلوم شدازغصه ودرد ای حسین کوفه میا جان رقیه برگرد گفته بودم که بیاسخت پشیمان هستم کن حلالم پسر فاطمه بستند دستم هرکجایی توحسین سوی مدینه برگرد اکبرت کشته شود جان سکینه برگرد جان عباس من ازفرت عطش تب دارم یاحسین در دل خود غصه زینب دارم سرِ طفلان من و من به فدای سر تو تو میا کوفه که چون دق بکند دخترتو همه جا ولوله افتاده حسین می آید با عزیزان و همه نور دوعین می آید گفته اندهرچه که آورده ای زینت ببرند همه اموال شما را به غنیمت ببرند گو به زنهاکه گوشواره زگوش وابکنند ورنه این قوم پی غارتش از جا بِکَنند کوفیان از خبرآمدنت شاد و خوشند تومیادکوفه فدایت که توراهم بکشند من که رفتم خدا رحم به حالت بکند رحم بر خواهرو براهل وعیالت بکند هدیه ام را بپذیر سرورم از سوزکلام ای جگرگوشه زهرا وعلی بر تو سلام آخرین حرف من ونالهٔ«مداح»این است بهرپامال شدنت اَسب تمامی زین است 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 سلام حضرت صاحب زمان سلام آقا سلام منتقمِ خونِ سیدالشهدا سلام بر تو عزیز دل علی و رسول شوم فدای تو ای نور چشم بتول همیشه سایهٔ لطف توبوده برسرمن به موج حادثه هامی شدی تویاورمن بدرد توکه نخوردم بدرد من خوردی همیشه بارغمم رابدوش خودبردی اگر چه در دل گلزار تو چنان خارم ولی به جان تو آقاکه دوستت دارم هزارهزاردفعه فتادم گرفته ای دستم خریدی آبرویم را غلام تان هستم تویارهرچه ستمدیدگان و مظلومی میان این همه شیعه زیار محرومی غریب قدر غریبیِ هر غریب میداند بیا که جَدِّ غریبت حسین تورا خواند بیا خبر رسیده ز صحرای درد و بلا حسین با همه یاران رسیده کرببلا کجا برای حسین مجلس عزا داری؟ برای غربتش از دیده اشک خون باری هلا حقیقت مُضطربه آه وناله مُجیب بیاکه جَدِّ تو مانده میان فتنه غریب بیا که آینه ی زینبی مُکَّدر شد تمام فکر وخیالش غم برادر شد هنوز عمۀ مظلومه ات حسین دارد اگرچه دردلش اندوه وشوروشین دارد ببین که اکبرِ فَرّخ لقـا آمده است هنوز قامت جَدّت ز داغ او نشکست بیا که فرق علی اکبرش دوتا نشود بیا که دست عمو جانتان جدا نشود بیاکه اصغر شش ماهه تا فدا نشده به تیر حرمله تا که سرش جدانشده بیا که نالۀ طفلان ، شوروشین نشود بیا که زینب مظلومه بی حسین نشود بیاکه ترسم حسین نیزه روی زین بخورد زفرت تشنگی ازذوالجناح زمین بخورد خدا کند که کمی آب بر لبش برسد خدا به داد دلِ زار زینبش برسد بیا که تشنۀ وصل تو گشته کام زمان بیا که نالۀ «مداح» شده امام زمان شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 سلام صاحب الزمان،سلام عشق بی کران سلام شمس پرفروغ،سلام ماه آسمان سلام عزیز فاطمه ،کجا بُوَدسَرای تو کی وکجا عزیزدل،بگیرم ازتویک نشان چه افتخارشدنصیب،شوم گدای کوی تو چه باشکوه گرشوی،به بزم روضه میهمان نوای نوحه های ما دراین بساط غم شده فدای غربت حسین فدای صاحب الزمان آمده مادرت عزیز،چاییِ روضه دَم کند یاکه دوباره پرچمِ،غمِ حسین عَلَم کند بیاکه زخم سینه ها،ازنفست شود دوا بیابرای مابخوان ،تو روضه های کربلا کجابه سینه میزنی،زسوزاشک زینبین کجاعزاگرفته ای،برای جَدِّ خودحسین بیا عزیز فاطمه بحقِ آه عمه جان بخوان برای ماتواز،مصیبت«رقیه» جان فدای بانگ سینه ات،که میرودبه آسمان کجاتودم گرفته ای،رقیه جان رقیه جان بسکه سه ساله ی حسین،رنج ومصیبت کشیده هرکه گرفتارِ بیاد،رقیه حاجتش میده همه میدونیددخترا،باپدران خود خوشند کاش که رقیه میدونست نگه باباکه می کُشند تمام ظلم زجر با ،رقیه با غرض شده چنان زده توصورتش،که شکل او عوض شده دلخوشیِ سه سالـه ها بـازیِ بـا عروسکه اونی که سرآوردبراش،نگفته اون یه کودکه تاکه سروبغل گرفت،طفلکی هی می رفت زحال به عمه بابی رمقی می گفت حلالم کن حلال دلتنگ باباکه می شد،یه گوشه ای غصه میخورد تاسرشوبغل گرفت،یه ناله زددِق کردو مُرد خرابه بودوناله ی،واویلتا وشوروشین باهمه«مداح»دم گرفت،بذکرجانسوز حسین شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
لطفاً با وضو و حال مناسب خونده بشه💔🖤 کشتی شکستۀ طوفان کربلا افتاده رو زمین خدا، سلطان کربلا پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی میکنم شب عاشوراست دیگه … همه با هم امشب روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه … کشتی شکستۀ طوفان کربلا افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا از چشمه های پیکرت، غریب کربلا می‌جوشه خون تو، با هر نفس نفس به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه …😭 آقا انگشترشون‌ رو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … 😭 نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیر زدن … یه جوری بشه امشب بمیریم دق کنیم خیلی خوبه … از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه می‌کنید؛ مگه تازه شنیدید، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه … با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری می‌شد … از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس کشتن تو رو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …) هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس فرمود بابامُ به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …😭 بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه (خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه می‌کنه ، اومد بالای گودال دید …) بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه این لعنتی کی از رو سینه پا میشه ای صید و پا زده ، در خون برابرم حتی یه بوسه رو تنت، به سختی جا میشه حسین …. عصر غریبی ، سردار بی‌سپاه اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه دشنه و دربِ خونه‌ی مدینه یادته (بیشرف توی مدینه اومد دشنه‌رو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … ) دشنه و دربِ خونه‌ی مدینه یادته که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم حالا شده یه نیزه و اومده کربلا نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم این قوم خیره‌سر تورو، چه بی‌امون زدن فقط نه سنگ و نیزه که، زخم زبون زدن یه بی‌حیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد به صورت ابی عبدالله ، نامرد قبل از اینکه بزنه دهنشُ باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو … این قوم خیره‌ سر تو رو، چه بی‌امون زدن فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن جوونای بی‌رحمشون ، با حربه میزدن مقتل نوشته پیراشون ، عصا زنون زدن 😭😭 پیرمردای کوفه و شام ، از خیمه‌ها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین ر‌و بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! … بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم … حسین … یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره آاای حسین لبیک یاحسین
کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تا که از چهره ات نقاب افتاد رونق بزم آفتاب افتاد چهره ی مجتبائیت گُل کرد در دل دشت التهاب افتاد دید عباس رزم شاگردش دید صحرا در اضطراب افتاد 🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف  علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟ چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت: تا ابد مجروح زخم کاری ام وای من از این امانت داری ام ▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده، حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند همه از نعره ی تو فهمیدند کار با پور بوتراب افتاد تا حریف نبرد تو نشدند بارش سنگ در شتاب افتاد گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند گوئیا زخم آتشین خوردی یا عمو گفتی و زمین خوردی به سرت سر رسیده ام برخیز شاخه ی یاس چیده ام برخیز سیزده سال انعکاس حسین پسر قد کشیده ام برخیز خاطرات قدیمی یثرب اشک های چکیده ام برخیز تا نفس های آخرت نشود تا کنارت رسیده ام برخیز من جوان مرده ام بمان پیشم خسته ام قد خمیده ام برخیز با تنت در برابرم چه کنم شرمگین از برادرم چه کنم که زده شانه ات به پنجه ی خویش که چنین تاب داده مویت را حیف مشتی زکاکُلت مانده گیسویت دست قاتلت مانده بیشتر مثل مجتبی شده ای ولی افسوس بی صدا شده ای مثل آیینه ای که خورده زمین تکه تکه،جداجدا شده ای قد کشیدی شبیه عباسم هر کجا تیر خورده وا شده ای صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما، گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم. سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید. بلند بگو یا حسین...
محرم و تجربه‌ی ،حس و حالِ نوکری رو سینه‌ها باز می‌خوره، مُهرِ مدالِ نوکری شروعِ ماهِ غم برا ،همه امام حسینیا یه جورایی میشه بگی، شروعِ سالِ نوکری دل از تَبِ عشقِ تو دیگه خواب ندارم شوریده سَر است از غم تو تاب ندارم آن دَم که دلم دل بِگوشُدی به خداوند میلِ نظر اَندر رُخِ مهتاب ندارم نورِ اَزل اباعبدالله شورِ غزل اباعبدالله در اهتزاز در آمد علمت نقشِ کوتَل اباعبدالله
نوحه امام حسین علیه السلام بر داغ ماتم حسین مبتلا هستیم دلدادگان نهضت کربلا هستیم جان و جانانم، ای حسین جانم... ای نور چشم حیدر و حضرت زهرا ای بی سر و لب تشنه ی روز عاشورا مهر تابانم، ای حسین جانم... آتش زده بر قلب ما سوز آوایت هَیهات منّا الذّلة شد ذکر لبهایت با تو می مانم، ای حسین جانم... در بین خاک و غرق خون، بی سر افتادی ای سر بریده از قفا تشنه جان دادی مرثیه خوانم، ای حسین جانم...
نوحه امام حسین علیه السلام به قربانِ حسین و مرقد زیبای او به قربان مرام و منطقِ شیوای او قیامِ او بُوَد؛ به راه دینِ حق زِ خونش زنده تر؛ شده آیینِ حق حسین جانم حسین... لبِ تشنه شده کشته برای زندگی صراط او بُوَد راهِ خوشِ آزادگی خوشا آنکه شده؛ مقیمِ کوی او خوشا قربانیِ؛ مِنای روی او حسین جانم حسین... امان از آن دمی که خواهرش زینب رسید تنِ صد چاکِ او را بین خاک و خون بدید زِ ماتم ناله زد؛ ببین چشم ترم چرا بی سر شدی؛ عزیزِ مادرم حسین جانم حسین...
زنی امام حسین ع منم باید برم شبای روضه هات،شبای عشق عالمه هوای مجلسات ،هوای خوبه حالمه برا غمت حسین،اگه بمیرمم کنه بجون مادرت, اقامنورهام نکن۲ یه لحظه هم منو،از این خونه جدام نکن قاطی این خوبام، توروخدا سوام نکن حسین آقام آقام ، حسین آقام آقام آقام میام تو روضه هات ،که قلبموجلا بدی میام که این دل ،سیاهموشفا بدی برای اربعین بهم یه کربلا بدی۲ بهم نگو برو ،بدون تو کجا برم۲ دلم میخوادباشه، روی ضریح تو سرم دوای دردمن ، یه شب جمعه یک حرم حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام نمیره یاد من،غروب روز کربلا تو گودی افتادی ،هی میزدی و دست و پا روی تنت پراز، شمشیر وتیرونیزه ها یکی باسنگ میزد،به روی زخم پیکرت یکی نشسته بود، رو سینه ی مطهرت یکی برید سرت ،جلو چشای مادرت حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
بر سینۀ خود می‌فشارم زانوی غم را وقتی که بی تو باز می‌بینم محرم را صاحب عزا با دست‌های خویش کوبیدی بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را ای آسمانِ چشمۀ جوشانِ اشک خون پربارتر کن بارش این اشک نم نم را هرشب میان کوچه‌ها بر سینه خواهی زد وقتی که می‌خوانند شور و نوحه و دم را بر رشتۀ پرچم دخیل گریه می‌بندم آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را با اذن زهرا، اذن مولا، اذن پیغمبر با اذن تو پوشیده‌ام این رخت ماتم را دلشوره دارم اربعینم را همین اول امضا کن آقاجان برات کربلایم را ✍
دارد میان کربلا اندوه اعظم می‌شود پیش نگاه فاطمه تعویض پرچم می‌شود زهرا لباس مشکی ما را خودش اندازه زد عشق است نوکر وارد ماه محرم می‌شود کوچه خیابان‌های شهر ما سیاهش خوشگل است اینجا بدون تکیه‌هایش شهر ماتم می‌شود دیوارهای خانه را عمدا کتیبه می‌زنند هر جا حسینیه شود پس کربلا هم می‌شود بوی غذای نذری‌ات صد مرده زنده می‌کند اینجا گدای بین صف عیسی‌بن‌مریم می‌شود در زیر دین بانی روضه نمی‌ماند حسن صدبار برکت می‌کند هر درهمی کم می‌شود ارباب ما سینه‌زنان کرب و بلایش را خرید قولی که از ما هم گرفت امروز محکم می‌شود مرد است و پای وعده‌اش می‌ایستد و سر می‌دهد بر قلّه‌ی سر نیزه‌ها اصلا مگر خم می‌شود مسلم سر دارالاماره داد می‌زد یاحسین کوفه میا که پیکر تو نامنظم می‌شود ای که از کوفه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری خون من ریخته در گام به گامش نظری مسلم از پا شده آویزه‌ی قناره تنش فطرس امروز ببر سمت نگارم خبری شاه در کوه و کمر من وسط شهر غریب آه از این در به دری وای از این در به دری چند دندان مرا سنگ شکسته آری عاشق آن است ز معشوق بگیرد اثری
آمد محرم نبض عالم ایستاده از حركتش حتی زمین هم ایستاده ما پیرو دستور فبك للحسینیم بر آستان دیده شبنم ایستاده وقتی كه پا در این حسینیه نهادم بر تو سلام از دور دادم، ایستاده جارو كش فرش عزایت جبرئیل است فرشی كه رویش عرش اعظم ایستاده دم یا حسین و بازدم جانم حسین است نامت میان نوحه و دم ایستاده پیش خدا روز قیامت سربلند است هر كس كه پای تو مصمم ایستاده باید یزیدی های این امّت بدانند كه شیعه در خط مقدّم ایستاده والله كه از هر عذابی در امان است سینه زنی كه زیر پرچم ایستاده از بس انا العطشان تو خورده به گوشش از جوشش خود چاه زمزم ایستاده ده روز دیگر خواهری در بین گودال پهلوی جسمی نامنظم ایستاده
دوباره عطر محبت وزید، بسم الله دوباره ماه محرم رسید، بسم الله سرآمد عاقبت این انتظارِ یک ساله به اذن حضرت شاهِ شهید، بسم الله اگر که آمده‌ای روسیاه و شرمنده میان روضه شَوی رو سفید، بسم الله به اشک، دیدهٔ مهدی‌ندیده را تَر کن اگر که آمده‌ای با امید، بسم الله بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است عزیز فاطمه درهم خرید، بسم الله ** رسید قافله‌ی عاشقان به کرب و بلا پُر از ستاره و سرو رشید، بسم الله همین که خواند به لب آیه‌های استرجاع صدای گریه‌ی گل را شنید، بسم الله ندیده عالم از این داغ، داغِ سنگین‌تر نگفت آن‌که سرش را برید، بسم الله ✍
‍ ‍ 🏴 عليه السلام 🎤 صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله در غربت مانده‌ای ای مسلم غریبم می‌بینمت سرِ دار / ای یار و ای حبیبم عید قربان من است اولین قربان تویی در قیام تشنگان اولین عطشان تویی تشنه‌لب رفتی، به قربانگاه می‌کشد از دل، یتیمت آه می‌شوم ملحق، پس از یک ماه من به تو مسلم، ان‌شاءالله غرقی در اضطراب سوی تو کِی می‌آیم با سر به خاک پاکت/بر روی نی می‌آیم من به کوفه می‌رسم با سری بر نیزه‌ها بی تنی که مانده است غرق خون در کربلا تو اگر امروز، شدی تنها می‌شوم مثل ِ، تو من فردا غربت است انگار، نصیب ما در میان این، بی‌غیرت‌ها .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله آه ای کرب و بلا مهمان رسیده انگار جان تو را نسیمی/در خون کشیده انگار پا به خاک تو نهاد کاروان حاجیان می‌شود اینجا تمام غرق در خون حجشان تو منایی و، تویی مشعر می‌شود در خا ک تو محشر روی خاک تو، که می‌ریزد خون پاک این، باغ بی‌سر آه ای آب فرات یک قافله رسیده با طفل شیرخوار و / با پیر قد خمیده روز آخر کافی است از تو یک پیمانه هم وای اگر منعت کنند ای فرات از این حرم ای فرات آن لحـــظهٔ آخر می‌روی از مشـــک آب‌آور در پی یک قطـــره از آبت می‌رود از دست، آخر اصغر ..................... ، عليها السلام امشب دیگر دلم از این جهان بریده از دوری تو دیگر / جانم به لب رسیده دخترت دلتنگ توست در سپاه جنگ توست غرق خون مثل سرت صورتم همرنگ توست دوریَت آتش، به جانم زد آن‌که سنگت زد، مرا هم زد آن‌که آتش در، حرم انداخت تا ابد آتش، در عالم زد کی قرآن مرا در خاک و خون کشیده از زخم روی لبهات/ جانم به لب رسیده ای سر از تن جدا تو کجا اینجا کجا ردّ سنگت بر جبین می‌کُشد امشب مرا کی مرا از تو، جدا کرده کی تو را ذبح از، قفا کرده با سرت خولی چه‌ها کرده با تو چه ای سر، دنیا کرده .................... عليها السلام و شهدا خواهر قربان تو مظلومی و غریبی تنهایی و میانِ / این قوم نانجیبی غم مخور امروز اگر شد سپاهت کم حسین نوجوان‌هایم فدات من مگر مُردم حسین زینب است و این، دو قربانی نذر تو هستند، تو می‌دانی هدیه‌هایم را، نرنجانی از نگاهم غمم، را می‌خوانی قربان تو شدن رزقی است بی‌نهایت هر کس فداییت شد / افتاد روی پایت نزد تو بی‌ارزش است جان بی‌مقدار من من فقط عار توام تو همیشه یار من ای فدای تو، سر و جانم پای تو والله، که می‌مانم من که دلتنگِ، شهیدانم با دل تنگ از، تو می‌خوانم ..‌..‌‌‌‌..........‌........‌.. آخر در قتلگاه من هم به تو رسیدم از بین تیر و شمشیر / دنبال تو دویدم بشکند دستم اگر نشکند در راه تو تا نبینم بی‌کسی آمد عبدالله تو من فداییّ، سرت هستم من شهید آخرت هستم پر زدم از خیـــمه تا گودال زخمی از زخم ِ، پرَت هستم دیدم که محشر است دور سرت عموجان زیر هجوم مانده بال و پرت عموجان نیزه‌ها دور سرت در طواف چندمند ناله‌های غربتت بین این غوغا گمند یک نفر سنگی، به سویت زد یک نفر با تیر، به رویت زد یک نفر با خنـــجری آمد پنجه در تابِ، گیسویت زد
نوحه شب‌های محرم یاحسین مظلوم ارباب عالم پیچیده بوی ماه محرم جان دو عالم فدای عزایت لبیک یا ارباب یا داعی الله قتیل العریان اباعبدالله از عرش اعلا می آید صدایت میا به کوفه سالار زینب جانم رسیده از غصه بر لب دلشوره دارم ای آقا برایت ترسم که زینب گردد گرفتار آید با راست در بین بازار بالای نیزه می بیند دعایت لبیک یا ارباب یا داعی الله یاحسین ِ مظلوم اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی اهلا و سهلا سبط المصطفی شد کربلایت عرش معلا حاجی زهرا مهمان ِ منایی زینب بگوید دارو ندارم دیگر از امشب دلشوره دارم آید از این صحرا بوی جدایی می ترسم اینجا برغم نشینم زنده بمانم داغت ببینم اینجا مهمان تیغ و نیزه هایی آیم با عزت پایین ز محمل غمی ندارم با ابوفاضل مَحرم ها دور ِ محملم هرجایی نوحه شب سوم نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی زهرای شامم ویران نشینم ام البکایم شورآفرینم دیده به راهم دیدارم بیایی بوسم لبانت با اشک دیده من قد خمیده تو سربریده خوش آمدی ای مهربان بابایی بنشین ای بابا روی زانویم افتاده از کار هردو بازویم دیگر ندارد صورتم زیبایی نوحه شب سوم نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی بنت الزهرایم کوهِ وقارم هدیه برایت دو لشگر دارم مزن دست رد بر این دو فدایی مانند نجمه کن رو سپیدم نما چون رباب ام الشهیدم بپا کرده تو عجب منایی دیدم در چشمت اشک خجالت نیامدم من به استقبالت نبینم آقا بی کس و تنهایی نوحه شب پنجم نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی ده ساله اما عبد خدایم یاری تو از خیمه می آیم دارم در رگم خون ِ مجتبایی دستم از دست عمه کشیدم پای برهنه از تل دویدم دیدم افتاده زیر دست و پایی روی گلویت دستم سپر شد جسمم به روی دو درد سر شد از تو جدایم کرده ضرب ِ پایی نوحه شب ششم نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی گشتم جانانه از خیمه عازم عمو غم مخور نمرده قاسم داری از نسل مجتبی فدایی رجز می خوانم اِنّی أنا الحق گردن می زنم اولاد ازرق شاگرد ِ عباس می کند آقایی کوبیده جسمم با سم مرکب زیبای خیمه شد تا مرتب رسیده بر قاسم ارثِ زهرایی نوحه شب هفتم نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی ششماهه اما پیرِ مسیرم از غربت تو باید بمیرم معراجم شده معراجِ زیبایی اگر چه بابا نازک گلویم پیش خدا من با آبرویم باب الحوایج هستم هر کجایی از تشنه کامی من نیمه جانم روی دستانت داده تکانم تیر سه شعبه به جای لالایی در خیمه مادر دیده به راهم آغوشت آخر شد قتلگاهم اشک‌خجالت میریزی تنهایی نوحه شب هشتم نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی شبه پیمبر همنام حیدر اپل قتیلم علی اکبر دارد صورتم نور مصطفایی ابن الحسین ابن الحسنم مانند طوفان من صف شکنم اسماعیل تو می شود فدایی تا می نشینم روی عقابم همه می گویند ابوترابم ترسیده لشگر از این رونمایی خوردم زمین تا از روی مرکب تسبیح جسمم شد نامرتب تا دیدی گفتی چه اربااربایی مانند مادر کوچه وا کردند در پهلوی من نیزه تا کردند بالا نیاید از گلو صدایی نوحه شب تاسوعا نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی سردار لشگر زیباترینم از شیرِ پاک ِ ام البنینم دادی تو به من منصب سقایی عمود خیمه علم به دوشم به عالم تو را نمی فروشم رد کرده ام چه امان نامه هایی افتاده دستم در بین راهت غربت گرفته راه نگاهت پیدایم کنی زدم دست و پایی برگرد به خیمه دلشوره دارم برای زینب من بی قرارم ندارد سپاه ِ دشمن حیایی مبر تنم را تاخیمه آقا شرمنده هستم از روی زنها بر پابشود درحرم غوغایی نوحه شب عاشورا نوحه شب‌های محرم لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلومِ عطشان اباعبدالله آقای عالم شاهِ کربلایی دارو ندارم بنشین کنارم امشب حسین جان دلشوره دارم دارد نگاه تو بوی جدایی می کند آخر داغ تو پیرم الهی پیش از تو من بمیرم دیگر ندارد گریه ام صدایی فردا چه سازم بی تو حسین جان یک زنِ تنها با این یتیمان در چشم اینها ندیدم حیایی
عربی شب عاشورا 1445ه‍_2023م الليله العاشره (نزله) طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه ★★ غمض حسين عيونه يا زينب المظلومه وفارغ رجع ميمونه يا زينب المظلومه نيتهم يذبحونه يا زينب المظلومه اعرف الروح مكدره يا زينب المظلومه طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه ★★ عالارض طاحت رايته يا زينب المظلومه بالحجر صابو جبهته يا زينب المظلومه من الگفه صارت ذبحته يا زينب المظلومه والجثه كلها موذره يا زينب المظلومه طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه ★★ ما منه ظل سالم كتر يا زينب المظلومه كل عظم منه منكسر يا زينب المظلومه فوگ الصدر صاعد شمر يا زينب المظلومه بالسيف يگطع منحره يا زينب المظلومه طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه ★★ صدر الصميده منهشم يا زينب المظلومه داست خيول اعله الجسم يا زينب المظلومه بالسهم گلبه منجسم يا زينب المظلومه بالارض جثته مطشره يا زينب المظلومه طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه حسينچ تسلب ملبسه يا زينب المظلومه ومن عده سلبو محبسه يا زينب المظلومه وبذبحه اميه منومسه يا زينب المظلومه ولا يمه واحد ينصره يا زينب المظلومه طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه ★★ ظل الغريب بغربته يا زينب المظلومه والشمس تلهب جثته يا زينب المظلومه آه شعظمها امصيبته يا زينب المظلومه لا يجي مثله ولا جره يا زينب المظلومه ★★★★★★★★★★★
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان نوحه حضرت ابوالفضل قلبم گرفتارت حالم پریشونت من گریه ها کردم با اسم محزونت هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم ( باز آبرومو خریدی میدونم ) ( درمون دردامی دردت به جونم ) ( خیلی بدهکار آقایی هاتم ) ( میخوام همیشه کنارت بمونم ) آقا حسینه حسینه حسینه مولا حسینه حسینه حسینه اشک منو دیدی بازم کرم کردی آدم نبودم من تو آدمم کردی دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟ بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا (نیمه شبا سر رو تربت میذارم ) ( میگم حسین آروم آروم می بارم ) ( از تو بغیر از محبت ندیدم ) ( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم ) آقا حسینه حسینه حسینه مولا حسینه حسینه حسینه عمری دل زارم مست اباالفضله روزی هر سالم دست اباالفضله کارم گره خورده ای با وفا عباس ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس ( از بچگی گریه کردم براتو ) ( از من نگیر اشک تو روضه هاتو ) ( اسمت شده مرهم هر چی درده ) ( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو ) سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل دینم حسین و رباب و رقیه دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل😭😭😭😭😭😭
4_5895534670430339521.mp3
7.08M
نوحه علی اکبر ع، شاعر با نوای کربلایی علی اکبر ای قرار دلم ای بهار دلم نور چشمانم جوون رعنای مَه پیکر شبه پیغمبر ماه تابانم ای گل زیبا،ای گل لیلا، شاخه طوبی، دلبر بابا دلبر بابا دلبر بابا میوه ی قلبم روح و ریحانم ای علی اکبر راحت جانم تویی سرباز رشید من ای امید من ثانی حیدر یل دشت کربلایی تو نعره های تو می کند محشر شیر شیرانی،مثل طوفانی خَصم عُدوانی، مرد میدانی مرد میدانی مرد میدانی میوه ی قلبم روح و ریحانم ای علی اکبر راحت جانم تو می جنگی با لب تشنه میخوری دشنه آه و واویلا روی خاک گرم این صحرا می کشی پا را آه و واویلا اربا اربایی،داغ بابایی پیش زهرایی وَه چه زیبایی وَه چه زیبایی وَه چه زیبایی میوه ی قلبم روح و ریحانم ای علی اکبر راحت جانم
یا_ابوفاضل_هادی_همتی.mp3
4.88M
ای ساقی لب تشنگان ادرکنی عباس ناخورده از آب روان ادرکنی عباس ای ماه تابان حرم جانم ابوالفضل سالاری و صاحب علم جانم ابوالفضل دریا دل کرببلا شیر شیرانی تو پهلوان صف شکن مرد میدانی مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم زیبا گل ام البنین ادرکنی عباس شیر امیرالمومنین ادرکنی عباس پشت و پناه خیمه گاه شاه دینی تو ساقی لب تشنه قطع الیمینی در راه دین گشتی فدا جان به قربانت ماندی سر عهد و وفا جان به قربانت مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم حاجت گرفته اَرمنی از خانه ی تو ای جان فدای غیرتِ جانانه ی تو باب الحوائج هستی و درمان دردی یک عالَمی فهمیده که خیلی تو مَردی بر دل خدایی می کنی سیدی عباس مشکل گشایی می کنی سیدی عباس مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم