eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
24.9هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
934 ویدیو
584 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. تمنّای وصل منتقم فاطمه یوسف زهرا بیا دیده براه توایم ای گل طاها بیا روز فراقت شده همچو شب تار ما در شب ظلمت زده ماه دلارا بیا جان شده بر دیدنت آینه ی بی غبار دل شده بر وصل تو غرقِ تمنّا بیا تیغ فراقت به دل آتش هجرت به جان زخم دل ما ببین بهر مداوا بیا یار و مددکار ما جز تو نباشد کسی قافله سالار ما از دل صحرا بیا بعد رسول خدا فتنه ی دشمن نگر فاتح خیبر شده یکّه و تنها بیا مادرتان فاطمه داده ز کف طفل خود دارد ازین ماجرا ناله و نجوا بیا غرقِ عزا باغبان ، غنچه ی او شد خزان تا که تسلّا دهی مادر خود را بیا پهلوی زهرا شکست آمده جانش به لب خم شده از بار غم قامت طوبا بیا قامت زهرا کمان صورت زهرا کبود در غم او غرقِ خون دیده ی مولا بیا بی خبر از دیگران فاطمه ی نیمه جان بار سفر بسته و گشته مهیّا بیا «یاسر» ازین حادثه قصّه ی غم را نوشت ای پسر فاطمه خون شده دلها بیا ** «یاسر»✍ .
. امام خامنه ای : ( دشمنان ) بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت بِاذْنِ الله . ---------- کرمان بخون بنشست و کرمان غرقِ غم شد قلب زمین بشکست و قدّ عشق خم شد از داغ کرمان چشم ایران خون فشان است پرپر بروی خاک باغِ ارغوان است افتاده بر دل بار سنگین شهیدان شد حاج قاسم میزبان این شهیدان کرمان گرفته رنگ و بوی کربلا را باید شنید از عاشقان قالوا بَلی را گلها همه پرپر ببین صحرا به صحرا بار دگر شد جسم هایی اِرْبَاً اِرْبا آری گرفته بوی گل خاک شهیدان شد پاره پاره پیکر پاک شهیدان اصل جنایت در همه ابعاد گویاست در پشتِ پرده دست اسرائیل پیداست بار دگر دشمن برون شد از کمینگاه دست جنایتکار او زد شعله بر ماه بار دگر آئينه بشکسته جبین اش دستان شیطان شد برون از آستین اش اینجا سخن از یک جنایت با جنون است دستان اسرائیل آغشته به خون است دشمن شرار فتنه را بنهاده بر جان این آتش از آل یهود افتاده بر جان آمال اسرائیلیان آمال کفر است آل یهود و آل فرعون آل کفر است هرگز مکن شک آل شیطانند اینها آل یزید و آل مروانند اینها تاریخِ ننگ این ستمکاران بگوید از نسل شان صدها سنان و شمر روید از آل صهیون خون شده چشمان گردون دارد هزاران حرمله این آل صهیون اکنون دل ما غرقِ در آه است زین غم با لاله های اشک همراه است زین غم گردیده از ماتم شرر افروز کرمان از کربلا برده نصیب امروز کرمان غم آمد و در کربلا افتاد راهش برده دل ما را به سمت قتلگاهش ای وای گفتم قتلگه خون شد دو چشمم از اشکِ ماتم باز گلگون شد دو چشمم آنجا که با زینب شهادت همصدا شد رأسِ حسین بن علی از تن جدا شد آری ز آتش قلب زینب منجلی بود بالای نی رأس حسین بن علی بود ماهی ز غم تابیده بود ای وای ، ای وای جسمی بخون غلتیده بود ای وای ، ای وای داده برادر بهر قرآن هستِ خود را خواهر زند بر سینه و سر دست خود را با دیده ای گلگون تر از امواج دریا گوید حسینم واحسینا واحسینا ** «یاسر»✍ .
. بند اوّل شعر نیمه ی ماه رسید و مهِ زهرا نرسید دل ز کف داده ولی ماه دلآرا نرسید گرچه خوب است چراغانی هر شهر ولی ما همه دیده بره ، یوسف زهرا نرسید به چراغانی این شهر نباشم دلخوش اصل ما دیدن مولاست که مولا نرسید ما همه تشنه ی دیدار رخ یار ولی کس نپرسید چرا تشنه به دریا نرسید ما به احیای شبِ نیمه ی شعبان مشغول بی خبر این که چرا صاحب احیا نرسید ساکن کوی رضا گشته شبِ نیمه ی ماه رفته از دست دل ما و به اینجا نرسید گفته بودند که بالا برود آه وصال من زمین‌گیرم و این آه به بالا نرسید    چه شود تا که ببینم نظری روی تو من    در شب نیمه ی شعبان برسم سوی تو من بند دوّم نیمه ی ماه شد و مهر درخشان نشود پرده بردار که شب جز به تو تابان نشود نرسد دیده ی عاشق به وصالِ رخ یار تا تمنّای رسیدن به تو عنوان نشود باز احساس من آن است که با این همه نور بی تو این کوچه و بازار چراغان نشود ما پریشان فراقیم  نپرسید چرا عاشقی نیست که از هجر پریشان نشود بهترین جای وصال من و آن یار اینجاست هر کجا باز روم خاک خراسان نشود نخورد آب زمینی که بلند است بیا تا نخواهند کسی قابل احسان نشود گل به دیدار تو خندان شود ای عشق ولی تا نگاهی نکنی غنچه که خندان نشود    ما همه ساکن گلخانه ی نیکوی توایم    شب میلاد تو و منتظر روی توایم بند سوّم شبِ میلاد تو و در تب و تابیم بیا جاده در جاده همه پا به رکابیم بیا ای تو آبادی دلهای به خون خفته ببین مثل ویرانه ز هجر تو خرابیم بیا از طلوع رخ نورانی تو فهمیدیم تو عیان هستی و ما غرق حجابیم ، بیا دشت بی آبی هجران شده قربانگه دل ما درین دشت پی جوشش آبیم بیا مگر از صوت قدم های تو بیدار شویم ما که از غفلت خود خسته و خوابیم بیا چهره بر خاک کف پای تو خواهیم گذاشت جملگی در پی آن لحظه ی نابیم بیا با تمنّای وصال تو به طوس آمده ایم ما همه منتظر صوت جوابیم بیا    هر نفس نام تو را برده و خواهان توایم    به خراسان رضا آمده  مهمان توایم بند چهارم بی تو خون می رود از دیده و دلها چه کنیم خود بگو ، از غم هجران تو مولا چه کنیم بی تو ای منجی عالَم شده دل غرقِ بلا ما و این کشتی بشکسته به دریا چه کنیم امشب ما که گذشت ای مه شبهای فراق با چنین حال بگو با غم فردا چه کنیم کاروان رفته ولی آتش حسرت باقی ست عاشقانیم بگو در دل صحرا چه کنیم خبرِ آمدنت آمد و ما آمده ایم گر نبینیم تو را یوسف زهرا چه کنیم تا به وصلت برسیم آمده ایم از ره دور گر که تأثیر نکرد این همه نجوا چه کنیم پس ازین ناله و این سوز که باشد به جگر چه بگوییم ز هجران تو آقا چه کنیم    شده ایم از سر محتاجی و از خجلت خود    ما پناهنده به درگاه ولی نعمت خود ** «یاسر»✍ .
. و فخر همه ای سمت نوکری ات ... ----------- نیمه ماه رمضان شده روشن ز رخ ماه تو خیل مَلک خنده کُنان به زمین آمده همراه تو آینه ی شمس و قمر شده گلچهره دلخواه تو نورِ تو خورشید دلِ خستگان صبحِ امید همه بشکستگان یا حسن ، یا حسن ، یا حسن ، یا حسن ای رخ همچون قمرت روشنی بخش دل ما همه ای که به عشق رخ تو می کند ارض و سما زمزمه می شکفد از قدمت خنده بر روی لب فاطمه ماه صیام از تو منوّر شده ارض و سما از تو معطّر شده یا حسن ، یا حسن ، یا حسن یا حسن مِهر تو ای نور خدا تابش نور تولّا حسن خانه زهرا و علی ز تو شد جنّت اعلا حسن در همه جا بعد علی عاشقان را تویی مولا حسن محو رخ ماه تواَم یا حسن سائل درگاه تواَم یا حسن یا حسن ، یا حسن ، یا حسن ، یا حسن می زند آتش به دلم قبر بی شمع و چراغت حسن آهِ دلِ خسته شده غرق در شعله ز داغت حسن ای که گل عشق و وفا شده پژمرده به باغت حسن تیره شد از ظلم عدو محفلت همسر بی رحم شده قاتلت یا حسن ، یا حسن ، یا حسن ، یا حسن ** «یاسر»✍ .
‍ . در شهادت مولای متقیان علی علیه السلام --------- صوت عزا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی بانگ بلا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی زینب کبرا کند ناله ز داغ پدر اشک دو چشمش شده با غم دل همسفر می زند از این عزا مرغ دلش بال و پر تا که ندا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی دیده به راهش بُوَد منبر و محراب او قلب یتیمان شده یکسره بی تاب او می رود و خون شود دیده ی مهتاب او ناله جدا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی خانه ی حیدر شده ، خانه ی اندوه و غم گشته ازین ماجرا قامت هر نخل خم از همه جا در غمش ناله رسد دَم به دَم شور و نوا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی سُفره ی بیچارگان مانده تهی یا علی خیلِ یتیمان کنند از تو تمنّا علی خیز و بیا سوی شان ای شهِ والا علی چون که صدا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی می روی و می شود ای شَهِ دنیا و دین روی حسن لاله گون قلب حسین آتشبن مانده ز تیغِ عدو نقشِ غمت بر جبین از همه جا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی اشک یتیمان چکد بر رخ چون ماهشان مانده به روی جگر از غم تو آهشان بی تو نتابد دگر ماه سحرگاهشان چون که صلا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی ** «یاسر»✍ اجرای 👇 .
. ای خدا من از گناهان توبه کردم توبه کردم آمدم اکنون پشیمان توبه کردم توبه کردم ماه رجعت ماه دعوت ماه جود و ماه رحمت ماه رحمت ماه رحمان توبه کردم توبه کردم حالتی بشکسته دارم قلب زار و خسته دارم آمدم اُفتان و خیزان توبه کردم توبه کردم من رها از بند امشب می خورم سوگند امشب در بر آیات قرآن توبه کردم توبه کردم کوله باری از گناهان با من است ای جانِ جانان آمدم لبریز عصیان توبه کردم توبه کردم این منم زندانی خود با غم پنهانی خود تا رها گردم ز زندان توبه کردم توبه کردم عبدم و عبدِ مُقَصِّر از گناهم یا مُدَبِّر بگذر و ، بگذر ز احسان توبه کردم توبه کردم مثل روز بینوایان آمدم همچون گدایان من به درگاه تو سلطان توبه کردم توبه کردم هر سحر هر شب که بودم شعله ای بود از وجود سوختم چون شمع سوزان توبه کردم توبه کردم در حریم رحمت و نور آمدم دلخون و مهجور آمدم ای ماه غفران توبه کردم توبه کردم با حضوری بی کرانه با نگاهی عارفانه با تو خواهم بست پیمان توبه کردم توبه کردم بر حسین و ایده او بر لب خشکیده او من به آن لبهای عطشان توبه کردم توبه کردم من به زینب من به داغش من به آن پژمرده باغش من به آن چشمان گریان توبه کردم توبه کردم «یاسرم» یارب نظر کن شام حالم را سحر کن خسته و زار و پریشان توبه کردم توبه کردم ** «یاسر»✍ .
. (ع)، سبک حاج اکبر ناظم ---------- شیخُ الْائمه گشته مسموم کین مدینه شد با غم و محنت قرین سینه ها در نواست مدینه کربلاست ماتمسرا شد بیت صادق شد کشته آن قرآن ناطق بقیة الله ، آجرک الله شهر مدینه شهر ماتم شده بار دگر ماه مُحرّم شده دل به غم مبتلاست مدینه نینواست شد قلب عالمی پریشان موسی بن جعفر گشته نالان بقیة الله ، آجرک الله یارب تویی شاهد که ظالمانه آورده هجمه دشمنش به خانه زد شرر بر دلش بر دل و محفلش آتش گرفته خانه ی او بام و در کاشانه ی او بقیة الله ، آجرک الله آن که بُوَد عزّت و جاهش رفیع شد پیکرش نهان به خاک بقیع دل شده سوی او زائر کوی او ماییم گَرد تربت او گریه کُنان غربت او بقیة الله ، آجرک الله ..... ** «یاسر»✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🎤 ----------- یارب مدینه چون کربلا شد بیت ولایت ماتمسرا شد شیخ الائمه صادق فدا شد آه و واویلا ، آه و واویلا ..... امشب مدینه در غم نشسته نخل ولایت از کین شکسته ارکان هستی از هم گسسته عالم ازین غم غرقِ بلا شد آه و واویلا ، آه و واویلا ..... صادق خدایا مسموم کین شد از ماتم او دلها غمین شد در اوج اندوه حَبلُ الْمَتین شد شهر مدینه چون نینوا شد آه و واویلا ، آه و واویلا ..... سوزد جهانی داغی مکرّر صاحب عزا شد موسی بن جعفر چیده عدو گل از آل حیدر یعنی عزادار اهل ولا شد آه و واویلا ، آه و واویلا ..... از ابر هستی ماتم به بارد بر جان ما غم آتش گذارد شمع و چراغی قبرش ندارد روشن به دلها شمع عزا شد آه و واویلا ، آه و واویلا ..... ** محمود تاری «یاسر»✍
. ----------- دوباره ببینید جلوه ی ولایت مبارک مبارک دهه ی کرامت ماه ذالقعده و ماه امیده مهر و مه ببین از افق دمیده ماه میلاد معصومه ی طاهاست ماه میلاد هشتمین سپیده رسیده نسیم از گلشن امامت مبارک مبارک دهه ی کرامت شد مدینه کنون جنّت دیگر از گل گلشن موسی جعفر گشته از روی ثامِنُ الْائمه غرقِ در نور حق شهر پیمبر جلوه گر شد اکنون همه ی سعادت مبارک مبارک دهه ی کرامت چون بهشت برین عرش معلّاست بر سر خاکیان سایه ی طوباست از قدوم رضا و خواهر او غرقِ در عطر و گل دامن دنیاست چه دنیا چه عقبا گشته با طَراوت مبارک مبارک دهه ی کرامت ** «یاسر»✍ 👇
. ( عج ) ، از خراسان تا کربلا ------------ دارد دل حزینم هر لحظه بی قراری هجران ثمر ندارد غیر از فغان و زاری فصل فراق یاران تصویری از خزان است از دل نمی برد غم حتّی گلِ بهاری از جاده های هجران من می روم پیِ او دارم به روی شانه از عشق کوله باری از هجر روی یارم مجنون این دیارم دارد همیشه عاشق در دل غم نگاری در عاشقان نداری بی آبرو تر از من از بس گناه کردم افتاده ام به خواری گر انتظار داری وصل امام خود را از خویشتن گذر کن تا حدّ جان نثاری کن اجتناب جانا از هر گناه زیرا با هر گناه گَردی از یار خود فراری از هر کجا بریدم تا آمدم به مشهد اینجا رسیده ام من با اشک شرمساری این که بُوَد امیدم کوی امام هشتم یعنی بدان دل من غیر از رضا نداری در مشهدم ولیکن رفته دلم به یثرب آتش زده به جانم بانوی بی مزاری یَابْنَ الشَّبیب برده تا کربلا دلم را گفتم حسین و دل شد در حال سوگواری از نینوا نیاید جز این خبر که دانی بر نی سر برادر ، خواهر به آه و زاری «یاسر» ازین مصیبت این داغِ بی نهایت جوشیده اشک هستی مانند چشمه ساری ** «یاسر»✍ 👇
. و هجران یار آمده ام شکسته دل تا که خدا خدا کنم هرچه گناه و جرم را از دل خود جدا کنم ناله ی من شده فزون می روم از خودم برون رو به خدا برم کنون بر همه من دعا کنم از گل خود ، بهار خود می طلبم قرار خود من که به یاد یار خود با گل خود صفا کنم ای عرفه ببین مرا بی گل خود غمین مرا با غم وی قرین مرا من که ورا صدا کنم این من و روی ماه او منتظر نگاه او آمده ام به راه او هستی خود فدا کنم چشم کبود خویش را بود و نبود خویش را مس وجود خویش را با نگهش طلا کنم پرده ز رخ کشیدنش وقت سحر دمیدنش من به هوای دیدنش طایر دل رها کنم گرچه فتاده ام به چاه گشته دو چشم من سیاه آمده ام به اشک و آه تا مگرش رضا کنم با کرم دوباره اش یک نظر و اشاره اش تا که کنم نظاره اش دیده ی بسته وا کنم آمده ام بسوی او دیده و دل چو روی او از عرفات کوی او راهی نینوا کنم داده به دل زمینه را عطر گل مدینه را تا که حریم سینه را کوفه و کربلا کنم حال سرشک نم نم و شیون و ناله در غم و گریه برای ماتم و غربت لاله ها کنم «یاسر» دل شکسته را در غم گل نشسته را ز قید تن گسسته را لایق این عطا کنم ** «یاسر»✍ .
. برای همدردی با اسماعیل هنیه رئیس سیاسی دفتر حماس ، که ٣ فرزند و ٣ نوه اش توسط صهیونیست های جنایتکار به شهادت رسیدند . ----------- این بار اسماعیل از فرزند بگذشت خنجر به حنجر دیده با لبخند بگذشت مردی که در تاریخِ بودن خوش درخشید یکباره اسماعیل هایش را به خون دید آمد خبر : این که گلی در خون رها شد مردی به داغ لاله هایش مبتلا شد مردی ز نسل موج و توفان شدائد مردی که بر داغ دلش گل بوده شاهد ای دل چنین آئينه را گلگون ندیدی إِنّا اِلَیْهِ راجِعُون در خون ندیدی ای دل دمی در عرصه ها عزم خطر کن اکنون بیا و کوهِ راسخ را نظر کن مِرآةِ حق را بنگر و قلب سلیم اش یعنی فَدَیْناه آمد و ذِبْحِ عَظیِم اش آنان که در آتش میان خون تپیدند از نسل ابراهیم بودند و شهیدند این روزها در باغ جان پروانه ای نیست این روزها غَزّه بجز ویرانه ای نیست این غَزّه و این نخل های بی قرارش این غَزّه و این داغ های بی شمارش این غَزّه و این غرقِ در خون لاله هایش خون می چکد از چشم هستی در عزایش شک نیست خواهد خورد چون آیینه ماه بر قلّه هایش پرچم نَصْرُ مِنَ الله ** «یاسر»✍ .
. فاطمه رفت و علی تنهای تنها مانده است مرتضی تنها میان موج غم ها مانده است در کنار مُهر و تسبیح و گل سجّاده اش چادری خاکی ازآن بانوی غم جا مانده است چشم گریان علی باشد گواه داغ او گوهری رفته ولیکن موج دریا مانده است هر طرف را بنگرد یادآور ایثار اوست خاطرات فاطمه در ذهن مولا مانده است می زند آتش بجان و می برد جان را ز تن آنچه بر قلب علی از داغ زهرا مانده است فاطمه رفت و نوای گریه را با خویش بُرد بِیْتُ الْاَحْزانش ولی در قلب صحرا مانده است می رسد بر گوش زینب در سکوت هر سحر آنچه از شب زنده داری ها و نجوا مانده است سوی عقبا رفت با رخسار نیلی فاطمه تربتی مخفی ازآن بانو به دنیا مانده است چشم هایی لاله گون دارد علی امّا هنوز بهر دیدار رخ آن یار جویا مانده است گریه بر زهرا تولّایی ست بهر عاشقان «یاسر» آری در هوای این تولّا مانده است ** «یاسر»✍ .
. تقدیم به شهیدان گمنام -------- ای کُشته ی راه دین گمنام منم یا تو ای شاهد حق آیین گمنام منم یا تو تو مرغ جنان باشی از عشق نشان باشی ای بال و پرت خونین گمنام منم یا تو ای خون تو عطر دل ای عشق ز تو حاصل دارد ز تو گل تضمین گمنام منم یا تو ای زنده تر از هرکس دریای تهی از خَس ای زندگی ات شیرین گمنام منم یا تو در سینه ی عاشق ها در بِیْنِ شقایق ها شد عشق ز تو تأمین گمنام منم یا تو تو جلوه ی طوبایی سرسبز و شکوفایی پرپر شده از گلچین گمنام منم یا تو از نور نویدی تو چون لاله شهیدی تو آرامشی و تسکین ، گمنام منم یا تو وقتی که تو را مولا فرزند رسول الله آید به سرِ بالین گمنام منم یا تو در عین بقای خود دیدی تو خدای خود ای چشم حقیقت بین گمنام منم یا تو هر گل ز تو می روید «یاسر» ز تو می گوید ای عشق ز تو رنگین گمنام منم یا تو ** «یاسر»✍ ..............‌‌ مثنوی شهید گمنام دوباره بوی یاس مادر آمد شهید راه دین و کشور آمد میان جعبه ی چوبی و پرچم به زخم کهنه آمد درد و مرهم برای ما زمینی ها عجیب است نگوییدش گمنام و غریب است که در عرش خدا نام آوراست این نشان بی نشان مادر است این فراتر هست از ذهن و از ادراک پلاکش ثبت گشته بین افلاک نگیرید هی سراغ از مادر او که زهرا سایه افکنده سر او همین چند استخوان بین تابوت همین گلهای ترکش ، بوی باروت خبر از جبهه آورده دوباره که شیطان دینمان بُرده دوباره شهید آمد بیایید آی مردم بیایید ای همه در زندگی گم هنوز اینان علمدار جهاد اند برای غیرت و عزت نماد اند رسیده تا بگوید راهمان را مبادا کم کنند ایمانمان را رسیده تا بگوید : آی مسئول ! برس بر داد باباهای بی پول غم یاران غم مستضعفان است غم بیکاری نسل جوان است رسیده تا بگوید ظلم هرگز عدالت هست اینجا خط قرمز رسیده تا بگوید رانت خواری قرار ما نبود آن روزگاری ... ... که در جبهه همه مثل برادر یکی بودند و عین هم برابر رسیده تا بگوید کو عدالت مبادا پا بگیرد این ضلالت رسیده تا بگوید از ولایت و از سیدعلی باید اطاعت بگوید از نفاق انقلابی بگوید از عفاف و بی حجابی بگوید فکر مظلومان باشید همیشه پیرو قرآن باشید شما که عاشق صاحب زمانید بلای غزه را ساکت نمانید ببین این قتل عام کودکان را شنو این ناله های الامان را بگو لعنت به اسراییل ملعون به قوم بی حیا و پست صهیون دعا کن ای شهید ای میهمانم که پای دین و ایمانم بمانم سلام ای زائر ارباب بی سر عزیزم ، ای عزیزم ای برادر تو معروف زمین و آسمانی چه گفتی تو به مادر ، بی نشانی رسیدی ، شد شروع فاطمیه غم حیدر طلوع فاطمیه امان از مادرِ بیمارو آتش امان از روضه ی مسمار و آتش میان کوچه ها مادر زمین خورد علی افتاد و پیغمبر زمین خورد نگین حضرت خاتم ترک خورد عزیز مرتضی زهرا کتک خورد ............ زمزمه یا زمینه شهید گمنام هنوز بعد اینهمه سال دارن باز شهید میارن هنوز مادر، پدرای شهیدا چش انتظارن شهید گمنام سلام سلام ای مسافر ، کرب و بلایی سلام ای که به دردای دل خسته دوایی سلام شهید گمنام سلام کجان مادر ، پدرت ، غریبی اینجا سلام ای که شدی فداییه ، حضرت زهرا سلام شهید گمنام سلام یا زهرا .... هنوز بعد اینهمه سال این استخونای شکسته عصای دستای ما هستن توون این پاهای خسته از عرش اعلا بگو برا ما زمینیا ، از اون بالاها بگو از شب جمعه حرم ، از حال اونجا بگو راهو نشونم بده دل مرده ی گناهم ، دوباره جونم بده به زیر تابوتت میام ، یکم امونم بده راهو نشونم یا زهرا یا زهرا .... هنوز بعد اینهمه سال میاین توی فاطمیه تو بی نشونی از تن تو میرسه بوی فاطمیه روضه ی زهرا بخون برام از غریبیِ ، حیدر تنها بخون روضه دیوار و درو ، ام ابیها بخون روضه مادر بخون بازم از حکایته لاله ی پرپر بخون گریز آخرش رو هم ، از تن بی سر بخون یا حسین .... ✍ .
. در سوگ امام غریب / نوحه ----------- آخرِ ماه صفر شد تیره شد رخسارِ عالَم می شود مولای هشتم همسفر با اشک و ماتم در غریبی ، جان احمد ، می دهد جان جان فدایِ ، غربت او ، در خراسان ای رضا جان ، ای رضا جان ، ای رضا جان ای خدا مظلوم دیگر جان دهد با قلب سوزان می رسد غمگین تر از غم بوی غربت از خراسان شور دلها ، شمع جان‌ها ، گشته سوزان کربلایِ ، دیگر ما ، شد خراسان ای رضا جان ، ای رضا جان ، ای رضا جان ای خدا مولای هشتم چهره روی خاک دارد از غم روی عزیزش ناله ی غمناک دارد از فراقِ ، نور عینش ، ناله دارد از شرارِ ، زهر کینه ، لاله دارد ای رضا جان ، ای رضا جان ، ای رضا جان جز شرار غم ندارد لاله ی زهرا به گلشن زد شرر بر هستی او شعله های زهر دشمن حجره ی او ، قتلگاهِ ، آن عزیز است آن جگر خون ، بر جوادش ، اشکریز است ای رضا جان ، ای رضا جان ، ای رضا جان خفته در خاک خراسان با دلی از غم شکسته در غریبی گشته یاران زائرش هر قلب خسته زائر او ، دیده و دل ، گشته یاران خیزد از دل ، ناله هایِ ، بی قراران ای رضا جان ، ای رضا جان ، ای رضا جان ** «یاسر»✍ 👇
. امام رضا / شور رضا رضا گفتم و بی قرارم به یاد تو خون شده قلب زارم مشهد تو بهشت قلب خسته مرقد تو زمزم و چشمه سارم شد دل من ، آهوی صحرای امام هشتم آمده ام ، پابوس تو مثل تموم مردم مرغ دلم ، ز دست تو گرفته آب و دونه طایر جان ، خورده ز دستِ کرم تو گندم رضا رضا ، رضا رضا، رضا رضا یا مولا 00 رضا رضا کوی تواَم وطن شد ضریح تو قبله ی جان من شد ببین دلم توی حرم رسیده با حرمت آینه هم سخن شد گشته رضا ، پنجره فولاد تو قبله گاهم گنبد تو ، آینه دار همه مهر و ماهم رسونده ام ، تا که دلم را به حریم پاکت گشوده شد ، سمت حرم پنجره ی نگاهم رضا رضا ، رضا رضا ، رضا رضا یا مولا 👇
. در عزای امام حسن عسکری (ع) ----------- غریباً قتیلاً شهیداً حسن جان عزیز جان زهرا شهید سامرایی چو مرغ بی پروبال تو از زهر جفایی چُنان اجداد پاکت به غربت مبتلایی تو دیدی ستم ها ز دشمن خزان شد وجودت به گلشن گرفت آتش از کینه قلبت ز زهری که زد شعله بر تن غریباًٍ قتیلاً شهیداً حسن جان 00 ز دنیا دیده بستی تو در سن جوانی ز زهر کینه دیدی گل خود را خزانی فدایت جان عالَم که شد قدت کمانی تو جان دادی از زهر کینه گرفته شرر از تو سینه تو در سامرا جان سپردی کند گریه بهرت مدینه غریباً قتیلاً شهیداً حسن جان 00 ز داغت ای حسن جان شده مهدی عزادار پدر را داده از دست چو گل گرید به گلزار چکد اشک غم او ز هجرانت به رخسار عزیز تو آن یاسِ گلشن لباس سیه کرده بر تن تو خورشیدی و از فراقت شده آسمان غرقِ شیون غریباً قتیلاً شهیداً حسن جان ** «یاسر»✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. رضا رضا گفتم و بی قرارم به یاد تو خون شده قلب زارم مشهد تو بهشت قلب خسته مرقد تو زمزم و چشمه سارم شد دل من ، آهوی صحرای امام هشتم آمده ام ، پابوس تو مثل تموم مردم مرغ دلم ، ز دست تو گرفته آب و دونه طایر جان ، خورده ز دستِ کرم تو گندم رضا رضا ، رضا رضا، رضا رضا یا مولا 00 رضا رضا کوی تواَم وطن شد ضریح تو قبله ی جان من شد ببین دلم توی حرم رسیده با حرمت آینه هم سخن شد گشته رضا ، پنجره فولاد تو قبله گاهم گنبد تو ، آینه دار همه مهر و ماهم رسونده ام ، تا که دلم را به حریم پاکت گشوده شد ، سمت حرم پنجره ی نگاهم رضا رضا ، رضا رضا ، رضا رضا یا مولا 00 ✍ 👇
. رضا رضا گفتم و بی قرارم به یاد تو خون شده قلب زارم مشهد تو بهشت قلب خسته مرقد تو زمزم و چشمه سارم شد دل من ، آهوی صحرای امام هشتم آمده ام ، پابوس تو مثل تموم مردم مرغ دلم ، ز دست تو گرفته آب و دونه طایر جان ، خورده ز دستِ کرم تو گندم رضا رضا ، رضا رضا، رضا رضا یا مولا 00 رضا رضا کوی تواَم وطن شد ضریح تو قبله ی جان من شد ببین دلم توی حرم رسیده با حرمت آینه هم سخن شد گشته رضا ، پنجره فولاد تو قبله گاهم گنبد تو ، آینه دار همه مهر و ماهم رسونده ام ، تا که دلم را به حریم پاکت گشوده شد ، سمت حرم پنجره ی نگاهم رضا رضا ، رضا رضا ، رضا رضا یا مولا 00 ✍ 👇
. آغاز امامت حجت بن الحسن ( عج) مبارک باد ------------- بر شیعه ولایتت مبارک آغاز امامتت مبارک .... ای خاتم اوصیای احمد ای جلوه گه فروغ سرمد ای بر همه عاشقان تو مقصد روشن ز تو شد جهان مجدّد بِشْکوهِ جلالتت مبارک آغاز امامتت مبارک .... ای نور هدایت جوامع ای امّت شیعه را مدافع نور تو دمد به هر مواضع ای آتش فتنه را تو دافع بر خلق زعامتت مبارک آغاز امامتت مبارک .... از چهره ی خویش پرده بردار تا آن که شوم ز نور سرشار ماییم و کرامت تو ای یار بر دیده ی ما قدم تو بگذار ای نور سیادتت مبارک آغاز امامتت مبارک .... ما منتظر ظهور هستیم ما دیده به جانب تو بستیم مسرور به راه تو نشستیم ما رشته ی هرچه غم گسستیم گلهای طراوتت مبارک آغاز امامتت مبارک .... ** «یاسر»✍ .
. با سلام و درود بر آنان که شده راه و رسمِشان پیروز از دفاعِ مقدسِ امروز تا دفاعِ مقدسِ دیروز پیرمان گفت: یادِ این یاران کمتر از نعمتِ شهادت نیست شهدا یادِ ما کنند ایکاش هر کسی را چنین سعادت نیست ما مهیّای کربلاهائیم هیچ از حادثه، هراسی نیست آبدیده شدیم و هرگز از فتنه و توطئه، هراسی نیست ما همه پای کار دینِ خدا همه رزمندگان اسلامیم همه سربند بستۀ زهرا عاشقِ لحظه‌های اقدامیم همه در انتظار فرمانیم با ولایت همیشه هم عهدیست ولیِ امرِ ماست، سید علی ولی الله و نایب مهدیست غفلت از راه رسمِ او هرگز با بصیرت هواسِمان جمع است وحدت و اتحادمان دیرین همه هستیم با علی همدست ما رکابیم و رهبری خاتم هرچه داریم از ولی داریم با برائت ز دشمنِ حیدر دمبدم بیعتِ علی داریم اقتدارِ نظام، یک جمله است: الگوی ما، قیامِ عاشوراست رهبر ما هم اینچنین فرمود: رهبر ما، امامِ عاشوراست علَمِ ما بدوشِ عباس است صبرِ ما صبرِ حضرت زینب راهِ ما راهِ کربلای حسین نهضتِ ماست، نهضتِ زینب هر چه تحریممان کند دشمن استقامت کنیم افزونتر هر چه خون خواهد این شجر، هستیم گر چه هر روز هست گلگونتر عالَم از شیعه درس می‌گیرد ضامنِ فتحِ قدس، الله است از حرم، سوی محوِ اسرائیل راهِ قبل از ظهور، این راه است رگ رگِ ما، فدای خونِ حسین ذکرِ ما، کلُّ یومٍ عاشورا کربلا شاه راهِ ایمان است حرف ما: کلِ ارضْ، کرب و بلا ما کجا لشکرِ حسین، آری همه عالم فدائیِ اصغر به جوانان هاشمی سوگند خونِ ما نذرِ گیسوی اکبر گیسویی که بخاک و خون آغشت قدِ سَروی که نذرِ مولا شد پس به زانو نشست، بابایش پیشِ جسمی که ارباً اربا شد .
تقدیم به سید شهیدان مقاومت ، ------------ تو بگو نَصْرُ مِنَ الله که نصرت باقی ست رفت اگر آینه انوار شهادت باقی ست بنویسید به گلبرگ سحر روشن تر سَیّدی رفت ولی نور سیادت باقی ست راوی نَصْرُ مِنَ الله ، « حسن نصرالله » آن که راهش به تجلّای صداقت باقی ست آن که برخاست علیه ستمِ صهیون ها از مرامش به جهان باز فتوّت باقی ست آن که تفسیر کند آیه ی « بَلْ اَحْیاء » را رزق حق می خورد و سفره رحمت باقی ست بوسه بر تربتشان هست گواه سخنم از شهیدان خدا عشق و صلابت باقی ست شهدا بار امانت همه بگذاشته اند روی دوش من و تو بار امانت باقی ست پرچم کرب و بلا نقش به خون شهداست زیر این پرچم گلگون شده عزّت باقی ست «یاسر» از راه شهیدان به طلب عزّت و عشق کز شهیدان رهِ عشق حقیقت باقی ست ** «یاسر» ------------ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فیِ سَبیِلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ آل عمران ، ١۶٩ .
. زبانحال خادمان ایستگاه چایی ، حرم مولا علی بن موسی الرّضا ( عَلَیْه ِ آلافُ التَّحیِّةِ وَ الثَّناء ) سبک ، مداح بزرگوار حاج علی ملائکه : « ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت ، غلام و نوکرت مران از در مرا ، به زهرا مادرت رضا جانم رضا رضا جانم رضا » ----------- من که سرمستم ز عطرِ چای این وادی رضا جان تو صفای جنّت حق بر دلم دادی رضا جان عزیز فاطمه ، نظر کن بر همه ببین نام تو را ، کنم من زمزمه رضا جانم رضا ، رضا جانم رضا گرمی چایِ حریمت می دهد گرمی به جانم میهمانت را رضا جان من به خدمت میزبانم خدا را شاکرم ، شدم من نوکرت تو هستی چون علی ، منم هم قنبرت رضا جانم رضا رضا جانم رضا گشته آقا جان معطّر جان و دل از عطر چایت بُرده دل از نوکر تو نام خوب و دلربایت غلامی می کنم ، به درگاهت ببین همیشه بوده ام ، به همراهت ببین رضا جانم رضا رضا جانم رضا ای امام مهربانم بنگر اینجا بی قرارم من خودم را خاک پایِ زائرانت می شمارم تو مولای من و ، تو بر من سروری ز لطفت در حرم ، کنم من نوکری رضا جانم رضا رضا جانم رضا ** «یاسر» .
. نهال شکسته خدا حافظ ای امید مدینه خداحافظ بغض مانده به سینه خدا حافظ ای شقایق خسته خدا حافظ ای نهال شکسته خدا حافظ ای مدافع حیدر خدا حافظ ای شقایق پرپر خدا حافظ ای گل شده نیلی رخ گلگون از جسارت سیلی خدا حافظ ای جراحت پهلو خدا حافظ ای کبودی بازو خدا حافظ ای سرشک چکیده خدا حافظ ای جوان خميده خدا حافظ ای صحیفه ی غم ها خدا حافظ ای شهیده ی تنها خدا حافظ ای هميشه حبیبم خدا حافظ ای تو یار غریبم خدا حافظ ای مسافر دلخون خدا حافظ ای صنوبر گلگون خدا حافظ ای بهار خزانم خدا حافظ ای تو اشک روانم خدا حافظ ای چراغ خموشم مرو ، بنگر بی تو خانه بدوشم ** «یاسر»✍ .