#زمزمه_حضرت_علی_اکبر
#محرم۹۹
چه داغی نشوندی توو دل من
نمون روی خاکا با این بدن
پاشو بار دیگه قدم بزن
برای بابا
دل از دیدن تو نمیشه سیر
بابات اومده ناتوان و پیر
ببین خم شدم دستم و بگیر
عصای بابا
از خیمه رفتی و / بردی دل منو
دریای من! گرفت / غم ساحل منو
می گردم از غمت/دشت ستاره رو
پیدا نمی کنم / اون جسم پاره رو
########
پر از سوت و کف شد دور و برت
زمین میخورم پیش پیکرت
سرم خم شد از غم روی سرت
نفرین به دنیا
گل من چه پرپر آوردنت
گلابم چقد بد فشردنت
عبا کم اومد واسه بردنت
ای اربا اربا
نامرد مردما /بدجور کشتنت
هی جمع می کنم/منها میشه تنت
پاشو نگات کنم/حتی یه بار علی
بابای پیرت و /تنها نزار علی
#####
بهاری که دیده خزونشو
نفس هاش بریده امونشو
نشسته کنار جوونشو
روضه میخونه
حسین مونده با سوز گریه هاش
علی و پریشونی باباش
کسی دل نمی سوزونه براش
دلش چه خونه
ای میوه دلم /وقت رسیدنت
این لشگر حسود /از شاخه چیدنت
از داغ دیدنت /موهام سفید شده
تو زخم خوردی و /بابات شهید شده
1719766514867_-2147483648_-212415.ogg
1.91M
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
حضرت علی اکبر(ع)
به سبک آتیشه خونمون
ارباً اربا علی
بدنت پخش شده تووو صحرا علی
می بینی گم کردم دست و پا علی
ارباً اربا علی
آه ای رعنای من
بعد تو تاریکه این دنیای من
لشکری میخنده با اشکای من
آه ای رعنای من
صورتت غرقِ خون پهلوت زخمیِ نیزه ها
پیش من زدی دست و پا
پاشو بابا ببین عمه زینبت اومده
خجالت به بابات نده
#وحید_محمدی ✍
#سبک_آتیشه_خونمون
#حضرت_علی_اکبر_زمزمه
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر
.
|⇦•من پیرمرد..
#زمزمه #حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
من پیرمرد با دنیای درد
با زانو نشستم علی روبرو
نیگام کن علی صدام کن علی
دارم لخته خون میکِشم از گلو
علی جان علی...
پسرم!
صبوری دارم با غمت میکنم
نیگا به تن مبهمت میکنم
نیگا کن با عباس نشستم زمین
دارم از رو خاکا جمعت میکنم
بمیرم برات...
وای از ماتمت خودم دیدمت
شدی دست به دست روی سر نیزه ها
دلم پر غمه تنت که کمه
چطوری بچینم به روی عبا
علی اکبرم..
مگه دیگه داریم ما سخت تر از این
پاشو حال و روز باباتو ببین
میخوام که تو آغوش بگیرم تو رو
ولی باز میریزی به روی زمین
بمیرم برات..
* خیلی دوست داشتی الان پایین پای حرم امام حسین باشی... از همین جا دلتو روانه کن... بگو السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#زمزمه_پایانی #آخر_مجلس
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر
#روز_جوان
بند اول
ولادتت روز جوونه
خیری ندیدی از جوونی
رونیزه هم باشی قشنگی
خوش قد و بالایی همونی
تولدت شده عزیزم
عبا برات هدیه میارم
گریه م دیگه دست خودم نیست
ببخش اگر که بی قرارم
تو علی اکبر به میدون رفتی و برگشت
جسم تو اندازه اصغرم نبود آقا
از غریبی بابات حسین نگم دیگه
من دلم میسوزه واسه مادرت لیلا
ای وای علی الدنیا بعدک العفا
پناه عالم بی پناه افتاد
ارباب ما بالا سر اکبر
وقتی رسید و دید دیگه جون داد
آه و واویلا آه و واویلا ای علی اکبر
بند دوم
سخته ببینم رو زمینی
من بی تو زنده نمیمونم
بابای اکبر بودم حالا
بابای چند تا استخونم
خیلی برام گرون تموم شد
رفتی نگفتی بی پناهم
رفتی؛ عموتم؛ رفت و آخر
نگفتی من بی تکیه گاهم
اربا اربا که شدی من کل صحرا رو
هرچی گشتم پیکرت پیدا نشد دیگه
من تنت رو رو عبا چیدم ولی اکبر
هرچی کردم خوش قدوبالا نشد دیگه
کل تن تو جای خونه اکبرم
من دست تنهام چه جوری پاکش کنم
پسر بزرگ کردم عصا دستم بشه
حالا با دستام من باید خاکش کنم
آروم جونم تازه جوونم ای علی اکبر
بند سوم
بازم با اینکه ریزریزی
هنوز برام عزیزی اکبر
نگفتی من چیکار کنم تا
از رو عبا نریزی اکبر
رفتی دیگه تو آسمونا
آجی رقیه تم اسیر شد
زجر یه کاری کرد که رقیه
خواهرتم یه روزه پیر شد
وقتی رفتی سهم هر روز دل بابات
غصه بود و غصه بود و غصه و غم بود
من جوون از دست دادم ابن سعد خندید
من جوون مُردَم همین خنده فقط کم بود
شب تولدت دیگه گریه بسه
عمه اومد؛ دیگه نگم چیا کشید
یادته من چقدر صدات کردم ولی
می خندیدن صدام به گوشت نرسید
آروم جونم تازه جوونم ای علی اکبر
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
👇👇👇
.
#زمزمه_پایانی #آخر_مجلس
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر
#روز_جوان
بند اول
ولادتت روز جوونه
خیری ندیدی از جوونی
رونیزه هم باشی قشنگی
خوش قد و بالایی همونی
تولدت شده عزیزم
عبا برات هدیه میارم
گریه م دیگه دست خودم نیست
ببخش اگر که بی قرارم
تو علی اکبر به میدون رفتی و برگشت
جسم تو اندازه اصغرم نبود آقا
از غریبی بابات حسین نگم دیگه
من دلم میسوزه واسه مادرت لیلا
ای وای علی الدنیا بعدک العفا
پناه عالم بی پناه افتاد
ارباب ما بالا سر اکبر
وقتی رسید و دید دیگه جون داد
آه و واویلا آه و واویلا ای علی اکبر
بند دوم
سخته ببینم رو زمینی
من بی تو زنده نمیمونم
بابای اکبر بودم حالا
بابای چند تا استخونم
خیلی برام گرون تموم شد
رفتی نگفتی بی پناهم
رفتی؛ عموتم؛ رفت و آخر
نگفتی من بی تکیه گاهم
اربا اربا که شدی من کل صحرا رو
هرچی گشتم پیکرت پیدا نشد دیگه
من تنت رو رو عبا چیدم ولی اکبر
هرچی کردم خوش قدوبالا نشد دیگه
کل تن تو جای خونه اکبرم
من دست تنهام چه جوری پاکش کنم
پسر بزرگ کردم عصا دستم بشه
حالا با دستام من باید خاکش کنم
آروم جونم تازه جوونم ای علی اکبر
بند سوم
بازم با اینکه ریزریزی
هنوز برام عزیزی اکبر
نگفتی من چیکار کنم تا
از رو عبا نریزی اکبر
رفتی دیگه تو آسمونا
آجی رقیه تم اسیر شد
زجر یه کاری کرد که رقیه
خواهرتم یه روزه پیر شد
وقتی رفتی سهم هر روز دل بابات
غصه بود و غصه بود و غصه و غم بود
من جوون از دست دادم ابن سعد خندید
من جوون مُردَم همین خنده فقط کم بود
شب تولدت دیگه گریه بسه
عمه اومد؛ دیگه نگم چیا کشید
یادته من چقدر صدات کردم ولی
می خندیدن صدام به گوشت نرسید
آروم جونم تازه جوونم ای علی اکبر
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
👇👇👇