eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
989 ویدیو
648 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ــــــــــــــــــــــــــــــــ • بند ۱: کار ماها رو می بینی ای دنیا همه دنیای من توی آتیشه میون خونه‌‌م بین دیوار و در درخت عمرم رو زدن از ریشه شعله بالا گرفت به پرِ چادر إنسیةالحورا گرفت شعله بالا گرفت میخ در تو پهلوی زهرای من جا گرفت شعله بالا گرفت ریختن رو سرش چهل نفر بدجور افتاده تو دردسر خیلی شرمنده شدم آخه مسمار رو خودم زدم به در [یارالی زهرا...] • بند ۲: نداره خیری بعدِ تو این دنیا بدون تو خونه چقد دلگیره می بینی اشکامو، می بینی تنهام نزن حرف رفتن علی می میره پیکرت زخمیه هر کی اومد دیدنت گفت رفتنش حتمیه پیکرت زخمیه یک زن و چل نفری زدن چه بی رحمیه پیکرت زخمیه از در و دیوار میریزه بلا تو رو زدن من افتادم ز پا دومی به قنفذ گفت بزن یه جوری که بسوزه مرتضی [یارالی زهرا...] ــــــــــــــــــــــــــــــــ نذر عمه سادات سَلام اللّه عَلَیها شعر و سبک: ✍ .👇
. فاطمه ناموس کبرای خداست جمع در او موهبت های خداست در پی حفظ حریم خویشتن مرد باید پشت در آید نه زن هیچ دانی دختر خیر البشر از چه جای حیدر آمد پشت در دید مولایش علی تنها شده خانه اش محصور دشمن ها شده در دفاع از شوهرش فردی ندید بین آن نامرد ها مردی ندید گفت باید پیش امواج خطر یار بهر یار خود گردد سپر من که تنها دختر پیغمبرم پشتِ این در پیش مرگ حیدرم آن که باشد مرد این سنگر منم اولین قربانی حیدر منم چشم پوشیدم زجان خویشتن ای مغیره هر چه می خواهی بزن این در کاشانه، این پهلوی من این غلاف تیغ؛ این بازوی من "من به جان، زخم علی را می خرم" گو چهل نامرد ریزد بر سرم گر برآید شعله از کاشانه ام یا که گردد قتلگاهم خانه ام گر رود از ضرب سیلی هوش من گوشواره بشکند بر گوش من گر شوم با کوه آتش رو به رو یا رود مسمار در قلبم فرو "گر رسد در پشت در، جان بر لبم" افتم از پا پیش چشم زینبم گر شوم در لحظة سقط جنین از جفای دشمنان نقش زمین باز می گویم به آوای جلی یا علیّ و یا علیّ و یاعلیّ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... گویا بی بی میدانست که اگر مولا دست به شمشیر ببرد، دشمن هم با لشکر نظامی به تقابل خواهد پرداحت و مولا هم که یارانی انگشت شمار داشت و لذا ممکن بود هم مولا و هم حسنین به شهادت برسند و رشته ی ولایت منقطع گردد، لذا خوده بی بی پیش قدم شد و پشت در رفت .
. آیت حق ،فاتح لشکر، یل خیبر گشا مانده ام از چه ندارد قصد جنگیدن چرا؟ همسرش دخت نبی در بین آتش پشت در گشته صید کینه ی دشمن به صد جور وجفا حیدری که همچو شیر بیشه ، هنگام نبرد جنگجویان عرب را می شکافد از قفا حیدری که ضربتش در روز خندق برتر است از عبادتهای جن وانس در نزد خدا حیدری که در شجاعت اشجع الناس است او پس چگونه ریسمان بر گردنش شد آشنا دست بسته می برندش سوی مسجد ، صدعجب عرش و فرش و ساکنینش ،واله از این ماجرا این سخنها را به حیرت گفت: تا مرد یهود حیدر از او با نگاهی غارت دل می نمود گفت حیدر: ای یهودی من همان نام آورم شیرحقّ ، فرزند کعبه، حیدرم من حیدرم من همانم فاتح خیبر ،امیر کائنات در میان معرکه از شیر رزمنده ترم اولین یار رسولم بنده ی پروردگار زادگاهم قبله گاه و عالمی را سرورم اینکه می بینی دو دستم بسته و درغربتم اینکه می بینی سکوتم در عزای همسرم اینکه می بینی گلم در پشت در افتاده و اینکه می بینی چنین غمدیده زار ومضطرم اینکه می بینی جسارت را تحمّل می کنم با وجودی که وصیّ بر حق پیغمبرم حقّ سفارش کرده ، تا در صبر سرداری کنم سنّت پاک نبی را در جهان جاری کنم گرچه دستم بسته اما کار عالم با من است تا به ساحل بردن کشتی خاتم با من است صبر من از فتح خیبر هم که گفتی برتر است غربت و مظلومی و رنج دمادم با من است راه تشخیص فتن ها و نفاق و تیرگی راه تشخیص دوروئی های مبهم با من است بعد پیغمبر همه رفتند و من تنها شدم گرچه موسی با من و عیسی بن مریم با من است نیل را بشکافم و من مرده زنده می کنم در دلم غم نیست تا زهرای اعظم با من است شیعه گردیدی تو حالا چون تفکّر کرده ای خوب می دانی که با من حقّ و حق هم با من است شیعه گی یعنی تفکّر در مسیر بندگی بندگی یعنی ولایت ، با علی کن زندگی .
. سلام_الله_علیها زمانی چند از مرگ نبی نگذشته بود ، آری که در اسلام آوردند ، بدعت های بسیاری همان ها که همیشه در مدینه مدعی بودند نشان دادند از خود ، بعد پیغمبر چه رفتاری پس از مرگ پیمبر ، از تمام مردم آن شهر نداده یک نفر بر حضرت صدیقه دلداری نباید گفت با نامحرمان این داغ را اما... کجا باید بریم این غم؟ چه سازیم این گرفتاری؟ که دور خانه ی حیدر ، امیر و فاتح خیبر هجوم گرگ ها بود و رجزخوانیِ کفتاری یکی فریاد میزد بر سر ناموس پیغمبر یکی بهر اهانت بر علی میکرد هرکاری میان آن همه زندیق ، بین آن همه کافر خلیفه آمد و میکرد در دعوا جلوداری بدانید ای مسلمانان ، خلیفه مادرم را کشت به خود آیید ای مردم ، بس است انقدر بی عاری من از آن قوم که آتش بپا کردند پشت در کنم با هر زبان و شیوه ای ابراز بیزاری ✍ .
صدا ۰۰۱.m4a
2.3M
بند اول: آتیشه خونمون چقد هیزم ریختن پیش خونمون ینی اینجا بازم میشه خونمون؟ آتیشه خونمون قد تو خم شده خونه مون پا خورِ نامحرم شده دو نفر از جمع خونه کم شده قد تو خم شده توی هیجده بهار/ پیرت کردن از زندگی/سیرت کردن لگد بی‌هوا/چند جا خوردی افتادی و/ هی پا خوردی بند دوم: حورا رو میزنن چشمو میبندن هر جا رو میزنن علی می بینه زهرا رو میزنن حورا رو میزنن وای از درد غلاف شعله دور زهرا مشغول طواف کرده قنفذ با مغیره ائتلاف وای از درد غلاف بمیرم چادرت/ گرد میگیره دستات چقد/ درد میگیره واسه دردات چقد/سوختی از تب از ماتمت/دق کرد زینب .
. سلام_الله_علیها ۱۱۵۳ گل حیدر توی شعله سوختی و شدی پرپر دیدم مونده بودی تو به زیر در گل حیدر دیگه نمیتونی تو برخیزی از جا ای پا به ماهم کشتن تورو با پا می‌میرم که می‌زدنت چه بی خبر تورو میزدن چهل نفر بخدا سرم تیر می‌کشه آخه زدنت از پشت سر می‌میرم توو شلوغیا می‌زد تورو یه غلام سیا می‌زد تورو غلاف و لگد به جای خود با هیزم چرا می‌زد تورو **** چه غمگینی چرا راه نرفته تو می‌شینی مغیره داره دست سنگینی چه غمگینی این جدایی والله سخته واسه حیدر بی‌تاب حسینی این ساعت آخر قرارِ بعدیمون توی گودال کنار تن پامال وقتی که حسین ما از عطش میره از حال می‌بینی که برش می‌گردونن تنشو می‌سوزونن استخون سینه‌شو نعل اسبا می‌شکونن **** .👇
. سلام_الله_علیها ۱۱۵۶ می‌خوام بگم از یه شیطان سرشت که نامه بر معاویه نوشت اونجا گفته از شعله توو بهشت ای وای من **** معاویه جات خیلی خالی بود که زهرا رو بد زدم شد کبود ضربه‌هام به پهلوش اومد فرود **** خبرداری شعله‌ها رو دیدم نفس‌ِ فاطمه رو شنیدم با پا به در محکمتر کوبیدم **** خبرداری با همه‌ی قدرت با یه لگد با تمام شدت یه جور زدم که افتاد با صورت **** خبرداری علی رو دست بستم تا شد بلند رو فاطمه دستم غرورشو تو کوچه شکستم **** ✍ .👇
. بند اول *ضرب ضربا ضربوا / نه یکی نه دوتا یه گروه آتیش زدن دلها رو/زدن مادر مارو در میسوخت تو شعله ها بال کبوتر میسوخت خط به خطِ سوره‌ی کوثر میسوخت در افتاد لگد زدن یاس پیمبر افتاد مادرو میدیدم که با سر افتاد به فضه گفت بیا بیا/که محسنم شده فدا به فضه گفت که از غمام/چیزی به مولا نگیا آه آه از این مصبیت ۸ بند دوم همگی پره بغض و حسد/اومدن توی خونه و بعد دست بابامو بستن/اونا که خیلی پستن غوغا شد برای بردن بابام دعوا شد نصیب ما رنج و غم دنیا شد محشر شد مادر ما یک تنه یک لشگر شد اما با ضرب سیلی گل پرپر شد چهل نفر لگد زدن/چهل نفر چه بد زدن با تازیونه و غلاف /مادرو بی عدد زدن آه آه از این مصیبت۸ بند سوم مادرم ، پر زخمه تنش/کبوده، همه ی، بدنش یه جوری زدن اوباش/ که تار میبینه چشماش بیماره نفس به سختی میکشه درد داره مصیبتش مصیبته مسماره دل گیره درد شبونه جوونشو میگیره حسن با روضه هاش داره میمیره وصیتش شده به من یه بوسه و یه پیرُهَن روضه میخونه این شبا برا شهید بی کفن آه آه مظلوم حسینم ۸
. 🏴 سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در و دیوار خونی چشم ما شبیه بابا - بارونی در و دیوار خونی پشت در اُفتادی مادر - بی جونی دوست داری خودت بلندشی - از رو خاک (نمیتونی ۲) سرْ صداشون که اومد / شنیدم مادر در و با لگد که زد / شنیدم مادر نالهْ بی‌هوا زدی / چی شده مادر؟ فضه رو صدا زدی / چی شده مادر؟ ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با قد خم میری انگاری با زخم پهلوت - درگیری با قد خم میری شال بابا رو به زحمت - میگیری یه زن و چهل تا نامرد - می‌ترسم (که بمیری۲) توو کوچه به هم زدن / همه دنیامو بارِ اوّله دیدم / بغض بابامو یه غلام سیاه تو رو / پیش بابا زد زن بودی ولی تو رو / مثل مردا زد ۲ . .👇
. 🏴 سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند: من و داغ جانكاه فاطميه مى كشم از جان آه فاطميه مى دهم جان در راه انشالله - باذن ولی الله ۲ مثل زهرا مرد این میدانیم ما تا آخر پای حق می مانیم جانم زهرا جانم زهرا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ هیزم آورده نانجیب ملعون مرغ عشق حیدر فتاده در خون درِ باغ جنت ز کینه گلگون ای وای مادر - فتاده پشت در ۲ زانوی حیدر از غم می لرزید آمد به سرش آنچه می ترسید ای وای من ای وای من ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آتش افتاده به جان گل یاس آمده سردمدار قوم خنّاس تا بچیند گل را به ضربه ی داس ای وای مادر - فتاده پشت در ۲ این صحنه ی پر غم داغ عظماست عبای حیدر چادر زهراست ای وای من ای وای من ۲ . 👇
. مادرم خورد زمین و دلِ آدم خون شد دلِ آدم نه، دلِ حضرتِ خاتم خون شد صورتش خورد به دیوار، به ضربِ سیلی بعد از آن صورت و چشم و سرش از دم خون شد ضربه ی دستِ عدو کار خودش را می کرد آه..دیدم رُخِ چون آیينه کم کم خون شد شبنمِ چشم ترش ریخت به خاکِ کوچه خاک از داغِ غمش گِل شد و شبنم خون شد گوش او پاره شد و زینت گوشش بشکست گوشِ هرکس که شنید این غمش، از غم خون شد مادری را جلوی چشم پسر زَد ای وای.. از چنین صحنه خدایا، دلِ عالم خون شد ملتمس ناله بزن در غمِ آن ياسِ کبود خونِ دل خور، که دلِ دشمن او هم خون شد .
. یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللّهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ آنکه خوانده خداش مُمتَحَنَش چل نفر خسته اند از زدنش لگد دومی به پهلو خورد آه از ضربه‌ی کمرشکنش مقتل آورده است: مادر سوخت عالم آتش گرفت از این سخنش فاطمه بین شعله ، گیر افتاد چنگ انداخت "در" به پیرهنش بی پناه است جان‌پناه علی میخ رفته به جنگ تن به تنش غرق خون است باغ سبزِ نبی له شده زیر چکمه ها چمنش فاطمه زیر دست و پا..،کوشید نام حیدر نیفتد از دهنش وسط کوچه گوشواره شکست... این بلا را که دیده ؟! جز حسنش به عیادت نیامده اَحَدی اُف به همسایه‌ها..،به مرد و زنش خیره به خونِ بستر است حسین کُشته ما را نگاهِ بی کفنش ▪️ ▪️ دوره اش می کنند در گودال تک و تنها..،به دور از وطنش نوکِ مسمار می شود نیزه... وای از وضعِ درهم بدنش .