نوحه امام حسین علیه السلام
به قربانِ حسین و مرقد زیبای او
به قربان مرام و منطقِ شیوای او
قیامِ او بُوَد؛ به راه دینِ حق
زِ خونش زنده تر؛ شده آیینِ حق
حسین جانم حسین...
لبِ تشنه شده کشته برای زندگی
صراط او بُوَد راهِ خوشِ آزادگی
خوشا آنکه شده؛ مقیمِ کوی او
خوشا قربانیِ؛ مِنای روی او
حسین جانم حسین...
امان از آن دمی که خواهرش زینب رسید
تنِ صد چاکِ او را بین خاک و خون بدید
زِ ماتم ناله زد؛ ببین چشم ترم
چرا بی سر شدی؛ عزیزِ مادرم
حسین جانم حسین...
#سینه زنی امام حسین ع
#سبک منم باید برم
شبای روضه هات،شبای عشق عالمه
هوای مجلسات ،هوای خوبه حالمه
برا غمت حسین،اگه بمیرمم کنه
بجون مادرت, اقامنورهام نکن۲
یه لحظه هم منو،از این خونه جدام نکن
قاطی این خوبام، توروخدا سوام نکن
حسین آقام آقام ، حسین آقام آقام آقام
میام تو روضه هات ،که قلبموجلا بدی
میام که این دل ،سیاهموشفا بدی
برای اربعین بهم یه کربلا بدی۲
بهم نگو برو ،بدون تو کجا برم۲
دلم میخوادباشه، روی ضریح تو سرم
دوای دردمن ، یه شب جمعه یک حرم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
نمیره یاد من،غروب روز کربلا
تو گودی افتادی ،هی میزدی و دست و پا
روی تنت پراز، شمشیر وتیرونیزه ها
یکی باسنگ میزد،به روی زخم پیکرت
یکی نشسته بود، رو سینه ی مطهرت
یکی برید سرت ،جلو چشای مادرت
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را
وقتی که بی تو باز میبینم محرم را
صاحب عزا با دستهای خویش کوبیدی
بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را
ای آسمانِ چشمۀ جوشانِ اشک خون
پربارتر کن بارش این اشک نم نم را
هرشب میان کوچهها بر سینه خواهی زد
وقتی که میخوانند شور و نوحه و دم را
بر رشتۀ پرچم دخیل گریه میبندم
آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را
با اذن زهرا، اذن مولا، اذن پیغمبر
با اذن تو پوشیدهام این رخت ماتم را
دلشوره دارم اربعینم را همین اول
امضا کن آقاجان برات کربلایم را
✍ #محمدعلی_بیابانی
دارد میان کربلا اندوه اعظم میشود
پیش نگاه فاطمه تعویض پرچم میشود
زهرا لباس مشکی ما را خودش اندازه زد
عشق است نوکر وارد ماه محرم میشود
کوچه خیابانهای شهر ما سیاهش خوشگل است
اینجا بدون تکیههایش شهر ماتم میشود
دیوارهای خانه را عمدا کتیبه میزنند
هر جا حسینیه شود پس کربلا هم میشود
بوی غذای نذریات صد مرده زنده میکند
اینجا گدای بین صف عیسیبنمریم میشود
در زیر دین بانی روضه نمیماند حسن
صدبار برکت میکند هر درهمی کم میشود
ارباب ما سینهزنان کرب و بلایش را خرید
قولی که از ما هم گرفت امروز محکم میشود
مرد است و پای وعدهاش میایستد و سر میدهد
بر قلّهی سر نیزهها اصلا مگر خم میشود
مسلم سر دارالاماره داد میزد یاحسین
کوفه میا که پیکر تو نامنظم میشود
ای که از کوفهی معشوقهی ما میگذری
خون من ریخته در گام به گامش نظری
مسلم از پا شده آویزهی قناره تنش
فطرس امروز ببر سمت نگارم خبری
شاه در کوه و کمر من وسط شهر غریب
آه از این در به دری وای از این در به دری
چند دندان مرا سنگ شکسته آری
عاشق آن است ز معشوق بگیرد اثری
آمد محرم نبض عالم ایستاده
از حركتش حتی زمین هم ایستاده
ما پیرو دستور فبك للحسینیم
بر آستان دیده شبنم ایستاده
وقتی كه پا در این حسینیه نهادم
بر تو سلام از دور دادم، ایستاده
جارو كش فرش عزایت جبرئیل است
فرشی كه رویش عرش اعظم ایستاده
دم یا حسین و بازدم جانم حسین است
نامت میان نوحه و دم ایستاده
پیش خدا روز قیامت سربلند است
هر كس كه پای تو مصمم ایستاده
باید یزیدی های این امّت بدانند
كه شیعه در خط مقدّم ایستاده
والله كه از هر عذابی در امان است
سینه زنی كه زیر پرچم ایستاده
از بس انا العطشان تو خورده به گوشش
از جوشش خود چاه زمزم ایستاده
ده روز دیگر خواهری در بین گودال
پهلوی جسمی نامنظم ایستاده
#ورود_به_ماه_محرم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#شب_دوم
دوباره عطر محبت وزید، بسم الله
دوباره ماه محرم رسید، بسم الله
سرآمد عاقبت این انتظارِ یک ساله
به اذن حضرت شاهِ شهید، بسم الله
اگر که آمدهای روسیاه و شرمنده
میان روضه شَوی رو سفید، بسم الله
به اشک، دیدهٔ مهدیندیده را تَر کن
اگر که آمدهای با امید، بسم الله
بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است
عزیز فاطمه درهم خرید، بسم الله
**
رسید قافلهی عاشقان به کرب و بلا
پُر از ستاره و سرو رشید، بسم الله
همین که خواند به لب آیههای استرجاع
صدای گریهی گل را شنید، بسم الله
ندیده عالم از این داغ، داغِ سنگینتر
نگفت آنکه سرش را برید، بسم الله
✍ #محمود_یوسفی
🏴
#واحد
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم عليه السلام
#محمد_فصولی🎤
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
در غربت ماندهای
ای مسلم غریبم
میبینمت سرِ دار / ای یار و ای حبیبم
عید قربان من است
اولین قربان تویی
در قیام تشنگان
اولین عطشان تویی
تشنهلب رفتی، به قربانگاه
میکشد از دل، یتیمت آه
میشوم ملحق، پس از یک ماه
من به تو مسلم، انشاءالله
غرقی در اضطراب
سوی تو کِی میآیم
با سر به خاک پاکت/بر روی نی میآیم
من به کوفه میرسم
با سری بر نیزهها
بی تنی که مانده است
غرق خون در کربلا
تو اگر امروز، شدی تنها
میشوم مثل ِ، تو من فردا
غربت است انگار، نصیب ما
در میان این، بیغیرتها
#محمد_بیابانی ✍
#مسلمیه
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد #شب_دوم_محرم #ورودیه
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
آه ای کرب و بلا
مهمان رسیده انگار
جان تو را نسیمی/در خون کشیده انگار
پا به خاک تو نهاد
کاروان حاجیان
میشود اینجا تمام
غرق در خون حجشان
تو منایی و، تویی مشعر
میشود در خا ک تو محشر
روی خاک تو، که میریزد
خون پاک این، باغ بیسر
آه ای آب فرات
یک قافله رسیده
با طفل شیرخوار و / با پیر قد خمیده
روز آخر کافی است
از تو یک پیمانه هم
وای اگر منعت کنند
ای فرات از این حرم
ای فرات آن لحـــظهٔ آخر
میروی از مشـــک آبآور
در پی یک قطـــره از آبت
میرود از دست، آخر اصغر
.....................
#واحد #شب_سوم_محرم، #حضرت_رقیه عليها السلام
امشب دیگر دلم
از این جهان بریده
از دوری تو دیگر / جانم به لب رسیده
دخترت دلتنگ توست
در سپاه جنگ توست
غرق خون مثل سرت
صورتم همرنگ توست
دوریَت آتش، به جانم زد
آنکه سنگت زد، مرا هم زد
آنکه آتش در، حرم انداخت
تا ابد آتش، در عالم زد
کی قرآن مرا
در خاک و خون کشیده
از زخم روی لبهات/ جانم به لب رسیده
ای سر از تن جدا
تو کجا اینجا کجا
ردّ سنگت بر جبین
میکُشد امشب مرا
کی مرا از تو، جدا کرده
کی تو را ذبح از، قفا کرده
با سرت خولی چهها کرده
با تو چه ای سر، دنیا کرده
....................
#واحد #شب_چهارم_محرم #طف_حضرت_زینب عليها السلام و شهدا
خواهر قربان تو
مظلومی و غریبی
تنهایی و میانِ / این قوم نانجیبی
غم مخور امروز اگر
شد سپاهت کم حسین
نوجوانهایم فدات
من مگر مُردم حسین
زینب است و این، دو قربانی
نذر تو هستند، تو میدانی
هدیههایم را، نرنجانی
از نگاهم غمم، را میخوانی
قربان تو شدن
رزقی است بینهایت
هر کس فداییت شد / افتاد روی پایت
نزد تو بیارزش است
جان بیمقدار من
من فقط عار توام
تو همیشه یار من
ای فدای تو، سر و جانم
پای تو والله، که میمانم
من که دلتنگِ، شهیدانم
با دل تنگ از، تو میخوانم
........................
#واحد #شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله_بن_حسن
آخر در قتلگاه
من هم به تو رسیدم
از بین تیر و شمشیر / دنبال تو دویدم
بشکند دستم اگر
نشکند در راه تو
تا نبینم بیکسی
آمد عبدالله تو
من فداییّ، سرت هستم
من شهید آخرت هستم
پر زدم از خیـــمه تا گودال
زخمی از زخم ِ، پرَت هستم
دیدم که محشر است
دور سرت عموجان
زیر هجوم مانده
بال و پرت عموجان
نیزهها دور سرت
در طواف چندمند
نالههای غربتت
بین این غوغا گمند
یک نفر سنگی، به سویت زد
یک نفر با تیر، به رویت زد
یک نفر با خنـــجری آمد
پنجه در تابِ، گیسویت زد
نوحه شبهای محرم
یاحسین مظلوم
ارباب عالم
پیچیده بوی
ماه محرم
جان دو عالم فدای عزایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
قتیل العریان
اباعبدالله
از عرش اعلا می آید صدایت
میا به کوفه
سالار زینب
جانم رسیده
از غصه بر لب
دلشوره دارم ای آقا برایت
ترسم که زینب
گردد گرفتار
آید با راست
در بین بازار
بالای نیزه می بیند دعایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
یاحسین ِ مظلوم
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
اهلا و سهلا
سبط المصطفی
شد کربلایت
عرش معلا
حاجی زهرا مهمان ِ منایی
زینب بگوید
دارو ندارم
دیگر از امشب
دلشوره دارم
آید از این صحرا بوی جدایی
می ترسم اینجا
برغم نشینم
زنده بمانم
داغت ببینم
اینجا مهمان تیغ و نیزه هایی
آیم با عزت
پایین ز محمل
غمی ندارم
با ابوفاضل
مَحرم ها دور ِ محملم هرجایی
نوحه شب سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
زهرای شامم
ویران نشینم
ام البکایم
شورآفرینم
دیده به راهم دیدارم بیایی
بوسم لبانت
با اشک دیده
من قد خمیده
تو سربریده
خوش آمدی ای مهربان بابایی
بنشین ای بابا
روی زانویم
افتاده از کار
هردو بازویم
دیگر ندارد صورتم زیبایی
نوحه شب سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
بنت الزهرایم
کوهِ وقارم
هدیه برایت
دو لشگر دارم
مزن دست رد بر این دو فدایی
مانند نجمه
کن رو سپیدم
نما چون رباب
ام الشهیدم
بپا کرده تو عجب منایی
دیدم در چشمت
اشک خجالت
نیامدم من
به استقبالت
نبینم آقا بی کس و تنهایی
نوحه شب پنجم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ده ساله اما
عبد خدایم
یاری تو از
خیمه می آیم
دارم در رگم خون ِ مجتبایی
دستم از دست
عمه کشیدم
پای برهنه
از تل دویدم
دیدم افتاده زیر دست و پایی
روی گلویت
دستم سپر شد
جسمم به روی
دو درد سر شد
از تو جدایم کرده ضرب ِ پایی
نوحه شب ششم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
گشتم جانانه
از خیمه عازم
عمو غم مخور
نمرده قاسم
داری از نسل مجتبی فدایی
رجز می خوانم
اِنّی أنا الحق
گردن می زنم
اولاد ازرق
شاگرد ِ عباس می کند آقایی
کوبیده جسمم
با سم مرکب
زیبای خیمه
شد تا مرتب
رسیده بر قاسم ارثِ زهرایی
نوحه شب هفتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ششماهه اما
پیرِ مسیرم
از غربت تو
باید بمیرم
معراجم شده معراجِ زیبایی
اگر چه بابا
نازک گلویم
پیش خدا من
با آبرویم
باب الحوایج هستم هر کجایی
از تشنه کامی
من نیمه جانم
روی دستانت
داده تکانم
تیر سه شعبه به جای لالایی
در خیمه مادر
دیده به راهم
آغوشت آخر
شد قتلگاهم
اشکخجالت میریزی تنهایی
نوحه شب هشتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
شبه پیمبر
همنام حیدر
اپل قتیلم
علی اکبر
دارد صورتم نور مصطفایی
ابن الحسین
ابن الحسنم
مانند طوفان
من صف شکنم
اسماعیل تو می شود فدایی
تا می نشینم
روی عقابم
همه می گویند
ابوترابم
ترسیده لشگر از این رونمایی
خوردم زمین تا
از روی مرکب
تسبیح جسمم
شد نامرتب
تا دیدی گفتی چه اربااربایی
مانند مادر
کوچه وا کردند
در پهلوی من
نیزه تا کردند
بالا نیاید از گلو صدایی
نوحه شب تاسوعا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
سردار لشگر
زیباترینم
از شیرِ پاک ِ
ام البنینم
دادی تو به من منصب سقایی
عمود خیمه
علم به دوشم
به عالم تو را
نمی فروشم
رد کرده ام چه امان نامه هایی
افتاده دستم
در بین راهت
غربت گرفته
راه نگاهت
پیدایم کنی زدم دست و پایی
برگرد به خیمه
دلشوره دارم
برای زینب
من بی قرارم
ندارد سپاه ِ دشمن حیایی
مبر تنم را
تاخیمه آقا
شرمنده هستم
از روی زنها
بر پابشود درحرم غوغایی
نوحه شب عاشورا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
دارو ندارم
بنشین کنارم
امشب حسین جان
دلشوره دارم
دارد نگاه تو بوی جدایی
می کند آخر
داغ تو پیرم
الهی پیش از
تو من بمیرم
دیگر ندارد گریه ام صدایی
فردا چه سازم
بی تو حسین جان
یک زنِ تنها
با این یتیمان
در چشم اینها ندیدم حیایی
#نوحه_شبهای_محرم
#محرم
#نوحه
#قاسم_نعمتی
#نوحه عربی شب عاشورا
#محرم 1445ه_2023م
#قصيدة الليله العاشره (نزله)
طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه
★★
غمض حسين عيونه يا زينب المظلومه
وفارغ رجع ميمونه يا زينب المظلومه
نيتهم يذبحونه يا زينب المظلومه
اعرف الروح مكدره يا زينب المظلومه
طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه
★★
عالارض طاحت رايته يا زينب المظلومه
بالحجر صابو جبهته يا زينب المظلومه
من الگفه صارت ذبحته يا زينب المظلومه
والجثه كلها موذره يا زينب المظلومه
طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه
★★
ما منه ظل سالم كتر يا زينب المظلومه
كل عظم منه منكسر يا زينب المظلومه
فوگ الصدر صاعد شمر يا زينب المظلومه
بالسيف يگطع منحره يا زينب المظلومه
طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه
★★
صدر الصميده منهشم يا زينب المظلومه
داست خيول اعله الجسم يا زينب المظلومه
بالسهم گلبه منجسم يا زينب المظلومه
بالارض جثته مطشره يا زينب المظلومه
طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه
حسينچ تسلب ملبسه يا زينب المظلومه
ومن عده سلبو محبسه يا زينب المظلومه
وبذبحه اميه منومسه يا زينب المظلومه
ولا يمه واحد ينصره يا زينب المظلومه
طاح الحسين اعله الثره يا زينب المظلومه
★★
ظل الغريب بغربته يا زينب المظلومه
والشمس تلهب جثته يا زينب المظلومه
آه شعظمها امصيبته يا زينب المظلومه
لا يجي مثله ولا جره يا زينب المظلومه
★★★★★★★★★★★
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل😭😭😭😭😭😭
4_5895534670430339521.mp3
7.08M
نوحه علی اکبر ع، #زنجیرزنی
شاعر#هادی_همتی
با نوای کربلایی #مجتبی_خداترس
علی اکبر ای قرار دلم
ای بهار دلم
نور چشمانم
جوون رعنای مَه پیکر
شبه پیغمبر
ماه تابانم
ای گل زیبا،ای گل لیلا،
شاخه طوبی، دلبر بابا
دلبر بابا دلبر بابا
میوه ی قلبم
روح و ریحانم
ای علی اکبر
راحت جانم
تویی سرباز رشید من
ای امید من
ثانی حیدر
یل دشت کربلایی تو
نعره های تو
می کند محشر
شیر شیرانی،مثل طوفانی
خَصم عُدوانی، مرد میدانی
مرد میدانی مرد میدانی
میوه ی قلبم
روح و ریحانم
ای علی اکبر
راحت جانم
تو می جنگی با لب تشنه
میخوری دشنه
آه و واویلا
روی خاک گرم این صحرا
می کشی پا را
آه و واویلا
اربا اربایی،داغ بابایی
پیش زهرایی وَه چه زیبایی
وَه چه زیبایی وَه چه زیبایی
میوه ی قلبم
روح و ریحانم
ای علی اکبر
راحت جانم
#هادی_همتی
#علی_اکبر_ع #زنجیرزنی
یا_ابوفاضل_هادی_همتی.mp3
4.88M
#زنجیرزنی #واحد #تک #حماسی
ای ساقی لب تشنگان
ادرکنی عباس
ناخورده از آب روان
ادرکنی عباس
ای ماه تابان حرم جانم ابوالفضل
سالاری و صاحب علم جانم ابوالفضل
دریا دل کرببلا
شیر شیرانی
تو پهلوان صف شکن
مرد میدانی
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
زیبا گل ام البنین
ادرکنی عباس
شیر امیرالمومنین
ادرکنی عباس
پشت و پناه خیمه گاه شاه دینی
تو ساقی لب تشنه قطع الیمینی
در راه دین گشتی فدا
جان به قربانت
ماندی سر عهد و وفا
جان به قربانت
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
حاجت گرفته اَرمنی
از خانه ی تو
ای جان فدای غیرتِ
جانانه ی تو
باب الحوائج هستی و درمان دردی
یک عالَمی فهمیده که خیلی تو مَردی
بر دل خدایی می کنی
سیدی عباس
مشکل گشایی می کنی
سیدی عباس
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
#هادی_همتی
#ابوالفضل_ع #زنجیرزنی
وای_از_یتیمی__هادی_همتی.mp3
5.3M
نوحه حضرت رقیه س، #هادی_همتی
#زنجیرزنی #واحد #تک #زمینه #شور
با پاهای پُر آبله
دویدم دویدم
نرسیدم به قافله
بُریدم بُریدم
شب تاریک و خستگی
بابا جون بابا جون
واسه یاری یه آشنا
ندیدم ندیدم
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
منو کُشته زخم زبان
بابایی... بابایی...
به لبانم آمده جان
کجایی ؟ کجایی؟
نفسم بالا نمیاد
عزیزم عزیزم
همه ی شب منتظرم
بیای... بیایی...
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
پاهای کوچکم شده
پُر از خون پُر از خون
شده ام از فراق تو
پریشون پریشون
شبا تا صبح می سوزم و
می سازم می سازم
چرا یادم نمی کنی
بابا جون بابا جون
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
داره چشمام بارون غم
می باره می باره
خونه ی ما خرابه شد
چه چاره ؟ چه چاره !
صورتم با دست عَدو
سیاه شد سیاه شد
گوش زخمی گوشواره شو
نداره ... نداره...
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه_س #زنجیرزنی
دخیلک_ابوفاضل__هادی_همتی.mp3
5.88M
نوحه حضرت ابوالفضل ع #زنجیرزنی
#واحد #تک
ابوالفضل ابوفاضل
گرفتار گرفتارم
به فریادم برس آقا
گره افتاده در کارم
ولی غم در دل من نیست
تا وقتی که تو را دارم
دو دست حاجت خود را
به درگاه تو می گیرم
اجابت کن دعایم را
که بی لطف تو می میرم
میخوام شیدا ترین باشم
به گلشن لاله چین باشم
که یک عمر عاشق روی
گل ام البنین باشم
دخیلک یا ابوفاضل
تو باب حاجتی مولا
توقع از تو بسیار است
بیاور دست در کارم
که حالم سخت دشوار است
غمم را از دلم بردار
دلم در زیر آوار است
اگر تو صاحبم هستی
حسابم با خودت باشد
به هر فریاد الغوثم
جوابم با خودت باشد
تو آقایی تو مولایی
منم خاک و تو دریایی
به قربان مقاماتت
من اَسفل تو مُعلّایی
دخیلک یا ابوفاضل
#هادی_همتی
#ابوالفضل_ع #زنجیرزنی
#واحد #تک
نوحه شبهای محرم
گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم
گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می بارم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم
چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه
آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله
شب دوم
آید از اینجا . بوی جدایی
حاجی زهرا . شد کربلایی
می رسد از راه . باسینه ای پر آه
دل نگران زینب . همراه ثارالله
حسین ثارالله یا اباعبدالله
آید به گوشم . بادیده تر
از این حوالی . صدای مادر
جان عباسم . می دانی احساسم
من روی گیسوی . تو خیلی حساسم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
با چه شکوهی . حجابم کامل
پایین آمدم . ز عرش محمل
واویلا آن دم . که با قامتی خم
محمل نشین گردم . همراه نامحرم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
نوحه شب سوم
کنج خرابه . شد عرش اعلا
خوش آمدی ای عزیز زهرا
ای قرار من . چشمم شده روشن
سر تو بگذارم . آهسته بر دامن
مهربان بابا یا اباعبدالله
کردم نوازش . با گریه مویت
چیزی نمانده از ماه ِ رویت
شکل هلالی . دارم یک سوالی
بدون گوشواره . گوشم شده خالی
مهربان بابا یا اباعبدالله
گم شدم آن شب . تا در بیابان
گفتم یا زهرا . با چشم گریان
دیدم یک بانو . دستش روی پهلو
مرا بغل می کرد . با ورم بازو
مهربان بابا یااباعبدالله
نوحه شب چهارم
دو بچه شیر از . اولاد جعفر
قربانی های . دختر حیدر
این دو رزمنده . دل ز عالم کنده
تا نشود مادر . یک لحظه شرمنده
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
بر دوش اینها . کرده حمایل
شمشیری مادر . با ابوفاضل
آبرودارند . چون حیدر تبارند
جای زینب اینها . راهی پیکارند
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
ز میدان آمد. تا حسین دلخون
زینب نیامد . از خیمه بیرون
یعنی برادر . گریه نکن دیگر
این دو جوان من . قربانی اکبر
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
نوحه شب پنجم
بوی مدینه . دارد شمیمم
عبدالله هم من . ابن الکریمم
من جگردارم . ارث جمل دارم
ده ساله ام اما . شیر هر پیکارم
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
بودم اسیر دستان عمه
تا مرکب آمد . جانب خیمه
دستم کشیدم . سوی تو دویدم
گیسویت را دست . یک بی حیا دیدم
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
دستم سپر شد. بر حنجر تو
افتادم بی دست . بر پیکر تو
گشتم در غوغا . دست و پاگیر اینجا
از تو جدا کردند . با نیزه جسمم را
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
نوحه شب ششم
ماه حرم شد . از خیمه عازم
سقا صدا زد. جانم به قاسم
بت شکن آمد. کفن به تن آمد
باسربند سبزِ . جانم حسن آمد
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
نقش بازویش. ذکر جاء الحق
با یک ضربه زد . گردن ز ازرق
بر پا شد طوفان . شد فاتح میدان
نعره کشید عباس . ایوالله عموجان
جانم حسن جان جانم حسن
شادی سر آمد . بی بال پر گشت
کوته رفت اما . کشیده برگشت
می زد دست و پا . روی خاک صحرا
سینه شکسته شد . چون مادرش زهرا
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
شب هفتم
ششماه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم
ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم
لای لای علی جان . لالایی علی جان
یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم
در خیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر
لای لای علی جان لالایی علی جان
آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک
تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی
لای لای علی جان لالایی علی جان
شب هشتم
با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر
ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم
یا علی اکبر جانم علی اکبر
تا ناله کردی . خود را رساندم
بهتر بگویم . خود را کشاندم
بگو کجایی . تو پخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربا" اربایی
یا علی اکبر جانم علی اکبر
نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو
ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب
شب تاسوعا
برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته
ای علمدارم . بی کس و بی یارم
با رفتنت عباس . خورده گره کارم
یاابوفاضل جانم ابوفاضل
افتاده دستت در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم
خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یا ولدی زهرا
یا ابوفاضل جانم ابوفاضل
بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت
خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد
#نوحه_شبهای_محرم
#نوحه
#محرم🏴🏴🏴🏴🏴🏴🖤🖤🖤🖤🖤خادم اهلبیت کمالی
نگاه کرد گفت"اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟" آیا داری به سمت مرگمیری؟
یه حرفی زد جیگر حسین رو کباب کرد. گفت بابا! ما رو وسط این نامحرما تنها میذاری "رُدَّنا إِلی حَرم جَدِّنا "ما رو برگردون بابا....
حسینه کوه عاطفه است چه جوری به سکینه بگه نمیتونم. بغلش کرد. صدا زد: سکینه جان! اینقدر بابا رو آتیش نزن، اینقدر جیگرم رو کباب نکن. یه جوری بغلش کرد دختر همه چی رو فهمید. ابی عبدالله یه حرفی هم آروم آروم بهش زد گفت: سکینه جان یه توصیه بهت می کنم..صدا زد دخترم چند ساعت دیگه به عمه ات خیلی سخت میگذره، ازت میخوام عمه ات رو تنها نذاری . اگه عمه ات اومد تو گودال باهاش بیا ..تنهایی براش سخته..
به حرف باباش عمل کرد عمه اش رو تنها نذاشت یه ساعتی اومد تو گودال یه نگاه کرد دید عمه اش داره دنبال یه بدن می گرده.. چه جوری یه بدن روشناسایی می کنن؟ برا شناسایی بدن چی لازمه؟ یا سر میخواد یا صورت میخواد یا پیراهن میخواد یا انگشتر میخواد..اگه صورت نباشه اگه پیراهن نباشه اگه انگشتر نباشه یه علامت دیگه هم هست که بشناسی، از کجا؟ از حجم بدن..حجم بدن رو ببینن میشناسن..اما کدوم حجم بدن؟! ده تا اسب سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار روی پهلوش، یه بار روی کمرش... ای حسین....
دید عمه اش یه بدن رو بغل کرده" اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ" خدایا این قربانی اندک رو از ما قبول کن. سکینه دوید گفت عمه صبر کن. این بابای منه؟! خودش رو روی بدن بابا انداخت.. زینب تو گودالِ، شمر هم اومده توی گودال، سکینه هم تو گودالِ، یکی لگد میزنه یکی بچه رو میکِشه.. چادر رو میکِشه..حسین...
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بگو حسین کجایی؟ بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی؛ بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سَرِ بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
*مسلم آوراه بود توي اين كوچه ها، يه نفر نمي اومد در رو باز كنه، چند تا شباهت داره روضه ي حضرت مسلم به حضرت زهرا سلام الله عليها، مسلم اين آوارگي رو از حضرت زهرا به ارث برده بود، بي بي نيمه هاي شب مي اومد دَرِ خونه ي مهاجر و انصار رو ميزد، وقتي صاحب خونه ميگفت كيه؟ علي ميگفت: تو خودت رو معرفي كن، اگه من بگم علي هستم تا دَم در هم نميآيي... كوفه مسلم ميخواست بيعت برا حسين بگيره، فاطمه ميخواست مدينه بيعت برا علي بگيره...*
اگر که نامه نوشتم: بیا حلالم کن
نشد پیام رسانم؛ نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
*مسلم رو محاصره كردن، از هر طرف ميزدن، مسلم مردانه ميجنگيد، اما مدينه فاطمه بدونه هيچ سلاحي، چهل نفر دوره اش كردن، هر چي كمك ميخواست يه نفر نبود به دادش برسه...*
«گرديده بود همدست قنفذ با مغيره
او با غلافِ شمشير؛ او تازيانه ميزد»
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادرِ تو هم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشمِ بی ادبِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیورِ زنها به ساربان برسد
* مسلم رو وقتي كه گرفتن، بردن درالاماره، قبل مرگش اجازه گرفت دو ركعت نماز بخونه، بعد از نماز، از همون بالاي دارالاماره دست رو سينه گذشت به سمتِ ابي عبدالله "السلام عليكَ يا اباعبدالله" يه نانجيبي گفت: به تو هم ميگن سفيرِ حسين؟ نماينده ي حسين؟ حالا موقع مرگ اينجور داري از ترس اشك ميريزي؟ گفت: نه! من برا خودم گريه نميكنم "أبْكِي لِلْحُسَيْنِ وَ آلِ الْحُسَيْن" گريه ي من برا حسين و بچه هاي حسينِ، داره شيرخواره ميآره كربلا، داره رقيه رو ميآره...*
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
#شاعر قاسم نعمتی
*وقتي خبر رو رسوندن به آقا كه مسلم به شهادت رسيده، ابي عبدالله خيلي گريه كرد، فرمود: بگيد دخترِ مسلم بياد، داييش ميشه حسين، دختر رو روي زانوش گذاشت، همه دارن اين صحنه رو ميبينن، مخصوصاً دختراي خودش دارن ميبينن، ديدن دست نوازش روي سرش داره ميكِشه، گذشت تا اينكه ظهر عاشورا از همه خداحافظي كرد ابي عبدالله، از اهلِ حرم، يه وقت ديد ذوالجناح حركت نميكنه، نگاه كرد ديد دخترش دستاي اسب رو گرفته، بابا! به جانِ خودت تا از اسب پياده نشي نميذارم بري... ابي عبدالله دخترش رو روي زانو گذاشت صدا زد:" لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى" دلم رو نسوزون، اينجوري اشك نريز عزيزم، بذار برم ميدان، عرضه داشت: ميخواي بري برو بابا! اما يه شرطي دارم، بايد همون طوري كه دستِ نوازش و يتيمي به سر حميده كشيدي به سر دخترت هم بكشي، من كه ميدونم ديگه بر نمي گردي بابا!...
مسلم لحظه هاي آخر طلبِ آب كرد، دندان شكسته و لب پاره پاره، هر چي آب رو بالا آوُرد ظرف آب خون آلود شد، تا سه مرتبه، نتونست آب بخوره، خوب به اربابش اقتدا كرد، اما برا مسلم آب آوُردن، اما حسين هر چي ميگفت: آه جگرم ميسوزه، آب هارو دورِ گودال رو زمين مي ريختن...حسين...*
.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_محمد_طاهری
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
taheri_shab1-1_1401.mp3
5.71M
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
|⇦•محرم اومده...
#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
محرم اومده، داره صدا مياد
گمونم اين صدا، از كربلا مياد
صدايي كه داره، دلا ميبره
شايد كه اين صدا، صدايِ مادره
شايد هم اين صدا، از تنِ بي سره
يه پاره حنجره، شايد يه خواهره
كه توي قتلگاه، پيِ برادره
داره ميگه: برادرم كجايي؟
اي كه به خون محاسنت خضابه
گريه كنيد برا اون لبي كه
تشنه ي ما بينِ دو نهرِ آبه
پيرهنِ پارتو، تو عرش تكون ميدن
شايد يه لحظه هم، سر و نشون ميدن
فرشته ها همه لَاطِماتُ الْخُدُود
فاطمه ميزنه به صورتِ كبود
فرشته ها همه دست ميذارن رو سر
به يادِ خواهرت
ملائكه ديدن كه زخميِ هنوز
پاهايِ دخترت
حوريه لطمه ميزنه براتو
ميگه برا چي بريدن لباتو
جبرئيل هم ميگه ديدم چه جوري
آتيش زدن با خيمه بچه هاتو
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_محمد_طاهری