مداحی آنلاین - دنبال تو می گردم - نوشه ور.mp3
3.34M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#محمدرضا_نوشهور🎙
دلخوشمباتواگرازدورصحبتمیکنم
باسلامی،هرکجاباشمزیارتمیکنم..♥️
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
قدر لحظههای
روزت رو بدون😍♥️
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتهشتاودوم ] برای فاطمه پیام فرستادم که نا
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_هشتاوسوم ]
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
_ریحانههه!
سرم را از روی گوشی بلند کردم و به چشمان خوشرنگ نورا نگاه کردم :
جانم
_ کجایی تو ؟! ما رو کشوندی اینجا خودت رفتی تو گوشی ؟!
چشم از آخرین پست نواب گرفتم و گوشی را خاموش کردم :
اووم سوال داشتم خوب
نگاه متعجبی حواله فاطمه کرد :
بفرما
نفس عمیقی کشیدم ، به هیاهوی آدم های توی پارک نگاهی خرج کردم ، فکرم رفت روی زندگی شخصی ، هر کدام ..
خانواده ای چهار نفره با خنده دور هم حرف می زدند ..
آن طرف تر هم زوجی دست در دست هم راه می رفتند اما هر کدام در فکر های خودشان غوطه ور بودند !
چیز عجیبی بود این تفاوت ها !
به طرف جمع دخترانه سه نفره مان برگشتم
فاطمه و نورا روبرویم نشسته بودند ، فاطمه مثل همیشه موقر و پر از آرامش نشسته بود و خیره ام بود اما نورا مثل همیشه عجول بود .
نمی دانستم چطور سوالم را مطرح کنم ، دوباره فکرم رفت روی صوتی که گوش داده بودم !
چشمانم را بستم :
رفیق آسمونی یعنی چی ؟!
بعد چشمانم را گشودم ؛ نورا متعجب بود اما فاطمه با همان نگاه با محبت و آرام همیشگی اش نگاهم می کرد ، انگار انتظار این سوال را داشت از من!
فاطمه با لبخندی شروع کرد :
با اجازه نورا جان بزار من برات بگم
تو وقتی دلت میگیره میخوایی درد و دل کنی درسته ؟!
فقط سرم را تکان دادم و او ادامه داد :
خوب میری پیش رفیقت و درد و دل میکنی شاید گاهی اوقات حتی برات پیشنهاد های خوبی هم داشته باشه ، گاهی هم فقط گوش شنوا ست نه ؟!
ولی خب تو این دنیا کسی که بیشترین قدرت رو داره خداست و مطمنا اونایی که خدا تو قرآنش ذکر کرده که بهترین رفیقن حتما دلیلی داشته !
اوهومی نجوا کردم و خیره اش شوم
_ خب ما کلی شهید داریم از صدر اسلام گرفته تا بیا برس به زمان حال که مدافعان وطن و حرم داریم !
فقط کافیه بری و چند تاشون رو گلچین کنی !
یا هم میتونی با همشون رفیق باشی ، موقعی که گیر کردی بری با اونا درد و دل کنی ، قسمشون بدی به خون و حرمتشون
مطمن باش یه جوری دستت رو می گیرن که مات بمونی !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_هشتاوسوم ] ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_هشتادوچهارم]
نگاهش کردم ، با بهت :
امتحانش کردی خودت؟!
نورا قبل فاطمه لب زد :
هزار بار ، فوق العاده است ریحانه
حرفم را مزه مزه کردم :
خب مال شما کدوم شهید هست ؟!
باز نورای عجول جوابم را داد :
مال من دو گروهه
از زمان دفاع مقدس ؛شهید هادی و شهید همت و شهید بابایی
از زمان حال ؛ شهید سیاهکالی و شهید دهقان امیری و شهید محمد خانی
لبخندی به اسم هایی که زده بود ، زدم ؛ گیج کننده بود این همه اسم :
خوب فاطمه تو چی؟!
لبخندی مهربان به رویم پاشید:
راستش رو بخوایی هیچ وقت نتونستم یکی رو انتخاب کنم حتی مثل نورا هم نتونستم بکنم
به نظرم همشون شهیدن و ارج و قربشون یکیه پیش خدا
از شهید بابایی و باکری و آوینی و امینی و هادی و همت گرفته تا بیا برس به شهید سیاهکالی و دهقان امیری و محمد خانی و نورانی و دانشگر و قربانی و کریمی و .. خلااااصه
متعجب نگاهش کردم :
این همه اسم رو چجوری حفظ کردین ؟!
نورا خندید :
کجاش رو دیدی ؟! به جز اسم زندگی نامشون رو هم حفظیم
بدون مکث گفتم :
منم میتونم بشناسمشون و باهاشون رفیق بشم ؟!
نورا باز با تعجب نگاهم کرد ولی فاطمه دستم را گرفت :
اره عزیزم چرا نشه ؟!
سرم را پایین انداختم :
آخه من....
فاطمه سریع انگشت کشیده اش را روی لبم نهاد :
هیسسس ! مهم الانه که چی هستی
نبینم یه بار دیگه این فکر ها رو بکنی هااا
باز گویی گناهان گذشته خودش گناهه
نورا با لحن قشنگی یک بیت شعر خواند :
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید
لبخند محو هر دویشان ،
آرامش را جرعه جرعه نصیب دل بی قرارم کرد !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
امام رضا(ع)
سفارش میکردند که
به همه نیکی کنید😍
و از رسول خدا(ص)
نقل میکردند که:
اگر نیکی تو، به کسی برسد که
شایستهاش است، خب لیاقتش
را داشته؛ اما اگر لیاقت خوبی
نداشته، خـودت که شـایستهی
خوبی کردن بودهای😌👌
#شماخوبباش😉
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
باااای😍دُلآن دالَم من😌
اَدَر ما توعه دُلآن تَدَبُّل تُنیم، تاژه یه سیژاییشو مُتَوَژِّه میسیم😍بهـبهـ😌
🏷● #نےنے_لغت↓
سیژایی: چیزایی
مُتَوَژِّه: متوجه🍓
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
امام صادق'عليهالسلام':
بدون ترديد، خداوند بر بندهی خود،
به خاطر شدّت محبّت به فرزندش، رحم مىكند.
'كافی_جلد۶'
قدر این نعمتو بدونیم..
از گل نازکتر بهش بگیم، ناشکری کردیم🍃:)
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
⌈ ای کُشته هر نگاهِ تو☺️
صد دلْ رمیده را💓
نگذاشت زنده❕
چشمِ تو یک آفریده را😉⌋
✍/ #مولانا_شعوری
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1685»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
عاشـ💕ـقے
رسم قشنگ صبـ🌤ـح است
ڪه سر صبح برایتـ👌
چـ☕️ـاے و
لبخـ😊ـند و
#سلام آوردم
من سر ذوق همین عشـ😍ـق
چنین بیدارم🖐
#سارا_خلیفه
#صبحتون_بخـیر🦋
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
حسن جان!💚
- جز ڪوی تو دل را نبوَد منزلِ دیگر
گیرم که بوَد کویِ دگر
ڪو دلِ دیگر..؟! -
تو برام همه کسی آقا …(:🌍🌿
#دوشنبه_های_امام_حسنی🕊
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
|🌷° حمیــد مثل خیلی از مردم، از آخــر ڪارش فرار؎ نبود. وقتی مراسم عقــد تمام شد، با پیڪان مدل هفتــاد برادرش سعید، به سمت امامزاده اسماعیل باراجین حرڪت ڪردیم.
|🌼° بعد از زیارت و نمــاز، آمدیم حیاط امامزاده، حمید راهـش را ڪج ڪرد سو؎ قبرستان، بعد از گلــزار شهدا.
|🥀° همهجا تاریڪ بود و سطح قبـرستان بالا و بلند؎ داشت. چند بار ڪم مانده بود بخــورم زمین.
|🌿° خیلی تعجب ڪرده بودم. در اولین ساعات محــرمیت، در دل شب به جا؎ رستوران و ڪافی شاپ، سر از قبــرستان در آورده بودیم.
|🌺° اتفاقا آن شب ڪسی را هم آورده بودند برا؎ تدفین.
|🍂° حمید گفت: فرزانه! روز اول خوشی زندگی آمدیم اینجا یــادمان باشد ته ماجرا همیـن جاست. ولی من مطمئنم جایم تو؎ گلــزار شهــداست.
|🌱° باهم قرار گذاشته بودیم، هر کدام از ما زودتر از دنیا رفت، آن دیگر؎، شب اول قبــر تنهایش نگذارد.
|🌹° حالا آمده بودم به عهــدم وفا ڪنم. هر چه مادرم اصــرار ڪرد ڪه حداقل چند دقیقها؎ بیا داخـل ماشین گــرم شو. قبول نڪردم. به حمید قــول داده بودم.
|🌿° بعضیها تعجب میڪردند و میگفتند: مگر شما چند سال باهم زندگی ڪردید ڪه چنین قــولهایی به هم داده بودید.
|🌸° آن شب بقیه میرفتند و میآمدند؛ اما من تا صبــح سر مزار حمیــد برایش قــرآن خواندم.
🌷شـهـیـد مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
🍃 نيت و قصد ازدواج را عملاً میتوان با نشانههای زير متوجه شد.👌
فقط گفتن و بيان قصد ازدواج به اين معنی نيست ڪه فرد نيت ازدواج دارد.❌
بلڪه چند نشانه وجود دارد ڪه عملاً قصد و نيت فرد را از آشنايی نشان میدهد.⬇️
1⃣ فردی ڪه قصد ازدواج دارد↓
در دوره آشنايی تقاضای ارتباط جنسی نمیڪند.😵
2⃣ فردی ڪه قصد ازدواج دارد↓
ارتباطش را از خانواده مخفی نمیڪند.🤫
3⃣ فردی ڪه قصد ازدواج دارد↓
زمان آشنایی را بيش از اندازه طولانی نمیڪند.😯
4⃣ فردی ڪه قصد ازدواج دارد↓
سعی در بدست آوردن اطلاعات دارد و تنها به تبادل احساسات بسنده نمیڪند.😑
#آرامش
#ازدواج_موفق
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|