eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
97 عکس
16 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72 سایر فیش های مطالعاتی و پراکنده در این کانال گذاشته میشود: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 سه مولفه بنیادین در سیره اجتماعیِ مومنِ واقعی 🔸حضرت در این روایت، برای #کنشگری در عرصه اجتماعی، ب
🔺مورد اول من رو یاد فرهنگ میندازه، چیزی که محورش بود، اینکه کاری نداری حق با کیه، مهم اینه که از هم گروهیت، از رفیقت، از هم طایفه ای خودت دفاع کنی، هرچند حق با او نباشه. ➕من رو یاد ماجرای عدم رای به در قضیه وزارت خارجه او میندازه که قبیله گرا برخورد نکرد؛ درحالی که همه اعضای موافقش بودن اما آیت شروع به تبیین او کرد. ➕من رو یاد پرت کردن میکروفن توسط انداخت، همین چند سال پیش. ➕من رو یاد پرت کردن میکروفن توسط انداخت، همین چند روز پیش. 🔺مورد دوم من رو یاد آقای (رئیس دادگاه های انقلاب) میندازه، وقتی بهش خبر دادن یه عده از رو تو یه خونه تیمی محاصره کردیم و بچه های شما هم تو اون خونه هستن و اینکه الان چی کار کنیم؟ گفت هر کاری با بقیه کردید با اون هم بکنید. ➖البته که موارد مثبت و منفی دیگری هم خاطرم می آید: ➕موضع آیت الله درباره پسرش مهدی و اعلام برائت از او ➕موضع آیت الله درباره پسرش محمدحسین که نذر کرده بود اگر دستگیر شود، 40 روز روزه بگیرد ➕موضع درباره نوه اش سیدحسین که اگر اسلحه کشید، بزنیدش ➕ماجرای سیلی زدن ، نماینده مجلس به سرباز ساده به خاطر راه ندادن او در مسیر ویژه ➕ماجرای و بازدید شبانه از پاسگاهی که سرباز نگهبان، آنها را که راه نمیدهد هیچ، بلکه به سمت آنها نارنجک هم پرتاب میکند و صیاد زخمی میشود اما از او تمجید میکند چون احتمال میداده کلکی در کار باشد 🔺مورد سوم من رو یاد خودمون میندازه، که هیچ وقت از برای استفاده شخصی استفاده نمیکردن، حتی وقتی که کارشون گیر میکرد، مثل صیاد که ماجراش معروفه. اما در مقابل چقدر از حتی به ظاهر مذهبی ها و یقه بسته ها دیدیم که رو حسابی خوردن و یک آب هم روش. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 قانع نشدن حُجر از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام 🔺 نقل میکند: اصحابی که بودند، وقتی دیدند کارشان با حسن(ع) به جایی نمیرسد، نزد حسين(ع) آمدند و آنچه را به حسن(ع) پيشنهاد داده بودند، با او نیز در ميان نهادند و پاسخ ردّ حسن(ع) را نيز بازگو كردند. 🔺حسين(ع) نیز در پاسخ فرمود: «صلحى بود و بيعتى، و من آن را مى‌دارم؛ امّا تا آن گاه كه اين فرد () زنده است، بمانيد و هر گاه هلاك شد، ما و شما دو باره كار را مى‌كنيم». (قَد كانَ صُلحٌ و كانَت بَيعَةٌ كُنتُ لَها ، فَانتَظِروا ما دامَ هٰذَا الرَّجُلُ [مُعاوِيَةَ‌] حَيّاً، فَإِن يَهلِك نَظَرنا و نَظَرتُم) 🔺لذا این دسته از اصحاب انقلابی، بعد از این توصیه حسین(ع)، با آن كه حقوق خود را از میگرفتند و در نبردهاى مسلمانان با ديگران، شركت مى‌جستند اما هيچ چيز نزد آنها و ديگر شيعيان، محبوب‌تر از نبود. 🔺(ص220) و نقل میکنند: و ، نزد حسين(ع) آمدند و گفتند: 🔺«اى اباعبد اللّٰه! با ، را خريديد، كم را پذيرفتيد و فراوان را وا نهاديد. امروز به گوش كن و بقيّۀ روزگار، سخن ما را گوش مكن. (شَرَيتُمُ الذُّلَّ بِالعِزِّ، و قَبِلتُمُ القَليلَ و تَرَكتُمُ الكَثيرَ، أطِعنَا اليَومَ وَ اعصِنَا الدَّهرَ) 🔺(ع) و اش را كنار بگذار و پيروانت را از كوفه و ديگر جاها، به دور خود جمع کن. (دَعِ الحَسَنَ عليه السلام و ما رَأىٰ مِن هٰذَا الصُّلحِ‌، وَ اجمَع إلَيكَ شيعَتَكَ مِن أهلِ الكوفَةِ و غَيرِها) 🔺من () و همراهم () را بر طلايۀ سپاه بگمار كه پيش از آن كه (معاویه) بفهمد، ما او را با شمشير مى‌كوبيم. (و وَلِّني و صاحِبي هٰذِهِ المُقَدِّمَةَ‌، فَلا يُشعِرُ ابنُ هِندٍ إلّا و نَحنُ نُقارِعُهُ بِالسُّيوفِ‌) 🔺حسين(ع) در پاسخ به آنها فرمود: «ما با بيعت كرده‌ايم و بسته‌ايم. هيچ راهى براى ما نيست». (إنّا قَد بايَعنا وعاهَدنا ولا سَبيلَ لِنَقضِ بَيعَتِنا) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش اول) 🔺 دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگاه یا میدید، دست به میزد. برای او خلیفه و غیر خلیفه مهم نبود، هرکه دست از پا خطا میکرد، با فریادهای بیدارگر خود، را فریاد میزد. 🔺، خلیفه سوم، آنقدر از به خویشان و دوستان خود بذل و بخشش میکرد که شیرینی آن زیر زبان خیلی ها مزه کرده بود لذا خود را کنار کشیده بودند. 🔺ابوذر، جزو معدود صحابه ای بود که با خود، عثمان و اطرافیانش را عاصی کرده بود، به حدی که عثمان ترسید مردم علیه او بشورند لذا مجبور شد، ابوذر را از مدینه به شام، کند تا شاید بتواند او را کنترل کند و کمی از گزند زبان حقگوی او راحت بشود. ➕ابن ابی الحدید نقل میکند: روزی ابوذر به عثمان گفت: شما برای اینکه کار خود در عدم کمک به فقرا را توجیح کنید، این را ترویج میکنید که دست خدا برای بخشش به فقرا بسته است. این برای آن است که شانه خود را از مسئولیت خالی کنید. 🔸ابوذر گفت از پيامبر خدا شنیدم که میگفت: «چون ، سى نفر گردند، را در ميان خود دست به‌دست‌ مى‌گردانند و بندگان خدا را خود مى‌كنند و را سرمايه خود مى‌سازند یعنی دین را پوششی برای کسب ثروت خود قرار میدهند». (إذا بَلَغَ بَنو أبِي العاصِ ثَلاثينَ رَجُلاً جَعَلوا مالَ اللّهِ دَولاً، و عِبادَ اللّهِ خَوَلاً، و دينَ اللّهِ دَخلا) 🔸عثمان از حاضران که اصحاب بودند پرسید این کلام را از رسول خدا شنیده اید؟ اصحاب گفتند خیر. عثمان به ابوذر گفت: وای برتو که بر پیامبر خدا دروغ میبندی. خلاصه دعوا بالا میگیرد و عثمان برای صحت سنجی این کلام ابوذر، حضرت امیر را میخواند و از حضرت میپرسد این کلام را از پیامبر شنیده است یا نه. 🔸حضرت تاکید میکند که من چنین بیانی از پیامبر نشنیده ام اما قطعا ابوذر راست میگوید. چرا که از پیامبر شنیدم: آسمان بر کسی سایه نیانداخته و زمین کسی را بر روی خود حمل نکرده که از ابوذر باشد. (لَأَنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ يَقولُ‌: ما أظَلَّتِ الخَضراءُ‌، و لا أقَلَّتِ الغَبراءُ مِن ذي لَهجَةٍ أصدَقَ مِن أبي ذَر) مُروج الذهب ماجرای جهاد تبیین ابوذر در مقابل یهودی که در زمان مسلمان شده بود و مورد احترام خلفا بود و به نحوی نقش توجیه کارهای عثمان را بازی میکرد را نقل کرده. در پایان این افشاگری های ابوذر، دارد که عثمان به ابوذر گفت: چقدر مرا مى‌دهى! از جلوى چشمم دور شو، كه ما را آزار دادى. (ما أكثَرَ أذاكَ لي! غَيِّب وَجهَكَ عَنّي؛ فَقَد آذَيتَنا) 🔺این کنش فعالانه ابوذر در مدینه جهت نسبت به ، فسادها و تبعیض های عثمان، موجب شد که عثمان او را به شام تبعید کند تا بلکه بتواند او را کنترل کند. اما در ادامه ببینید ابوذر چه بر سر معاویه می آورد. تاریخ یعقوبی نقل میکند: وقتی به عثمان خبر رسيد كه ابوذر بر او و خُرده‌گيرى مى‌كند و تغيير و تبديل‌هاى او در سنّت‌هاى پيامبر خدا و ابوبكر و عمر را برای مردم بازگو و تبیین میکند، او را به شام نزد معاویه تبعید کرد. ابوذر در شام نیز همان کنش فعالانه خود را ادامه داد. 🔹او در مسجد مى‌نشست و مردم نیز به گرد او جمع مى‌شدند، تا آن كه اجتماع‌كنندگان و شنوندگانِ او فراوان می شدند و ابوذر نیز همان خود را برای مردم تبیین میکرد. ابوذر، نماز صبح خود را که میخواند، به دروازه دمشق میرفت و به خود میپرداخت. (كانَ يَجلِسُ فِي المَسجِدِ، فَيَقولُ كَما كانَ يَقولُ‌، و يَجتَمِعُ إلَيهِ النّاسُ‌، حَتّى كَثُرَ مَن يَجتَمِعُ إلَيهِ‌، و يَسمَعُ مِنهُ‌. و كانَ يَقِفُ عَلى بابِ دِمَشقَ إذا صَلّى صَلاةَ الصُّبحِ فَيَقول...) 🔹کار به آنجا رسید که معاويه نیز از دست ابوذر عاصی شد و به عثمان نامه نوشت و گفت: تو با تبعيد ابوذر به اینجا، را براى خود ساختى. (إنَّكَ قَد أفسَدتَ الشّامَ عَلى نَفسِكَ بِأَبي ذَر) ➕مُروج الذهب مینویسد: معاويه به عثمان نوشت: مردم بر گِرد ابوذر جمع شده‌اند و مى‌ترسم كه آنها را بر ضدّ تو بشوراند. اگر به این مردم نياز داری که با تو همراهی کنند، اگر مردم برای تو مهم است، ابوذر را از شام، به سوى خود بازگردان، تا افکار عمومی را بیش از این بهم نریخته است. (إنَّ أباذَرٍّ تَجتَمِعُ إلَيهِ الجُموعُ‌، و لا آمَنُ أن يُفسِدَهُم عَلَيكَ‌، فَإِن كانَ لَكَ فِي القَومِ حاجَةٌ فَاحمِلهُ إلَيك) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9