📌 تأمّل درباره کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»
💢#تامل_اول
⭕️ کتاب «چیستی و نحوه وجود فرهنگ: نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ»، اثر استاد #سید_یدالله_یزدانپناه است که در حجم ششصد صفحه به تازگی منتشر شده است. کتاب در آنجا که وارد قلمرو #فلسفه_فرهنگ میشود و میخواهد با تکیه بر مبادیِ فلسفی، فلسفه فرهنگ را صورتبندی کند، بهشدّت متأثّر از #علامه_مرتضی_مطهری -رضواناللهتعالیعلیه- است، تا آنجا که باید گفت او در «زیر سایه» تأمّلات استاد مطهری به سر میبرد و «انگاره جدید»ی را پدید نیاورده است. فضل او، «عبور از مطهری» و «شکلدهی به یک رهیافت معرفتیِ جدید» نیست، بلکه او توانسته است که اوّلاً، زیرساختهای فلسفی را به تفصیل بیابد و در هندسهای موجّه، آنها را بازآفرینی کند؛ و ثانیاً، آنچه را که مطهری به «اجمال» و «اختصار» بیان کرده است را «شرح» و «بسط» بدهد و «نتایج» و «دلالتها»ی آن را بیان نماید. بههرحال، رهیافت کتاب، چیزی متفاوت با «صورتبندیِ مطهری» از مسأله نیست و نوآوریهایش را باید در حوزههای دیگر طلب کرد.
⭕️ البتّه کتاب در عین اینکه بر مطهری تکیه میکند و از روزنهای که او گشوده، به فرهنگ مینگرد، امّا مبتنی بر همۀ نظرات مطهری نیست و فقط «تکهها»یی را برگرفته و حجم وسیعی را وانهاده است. بهبیاندیگر، کتاب از «پیشینهشناسیِ تفصیلی»، غفلت کرده و از همۀ آراء و اندیشههای مطهری، بهره نگرفته است، درحالیکه گویا مدّعیِ خوانش مطهری نیز هست. اگر چنین نقصی وجود نمیداشت، کتاب میتوانست هم از مطهری، استفادۀ بیشتری ببرد و هم چهبسا گامهای جلوتری از او بردارد و تصوّر نمیکرد آنچه را که او میگوید از ذهن مطهری، پنهان مانده بوده است. شاید کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» که در سال نود و دو منتشر شده است، بهخوبی میتوانست این نقصان را برطرف سازد، امّا به آن توجّه نشده است. ازاینرو، ارجاعات این کتاب به مطهری - در مقام شناخت و تحلیل آنچه که از مطهری در این باره به جا مانده است- بسیار کمتر از کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» است، با اینکه حدود نُه سال فاصلۀ میان این دو اثر وجود دارد و طبیعی است که انتظار میرود اثر دوّم، جامعیّت بیشتری از اثر اوّل داشته باشد.
⭕️ یکی از این فضیلتهای این اثر، توانمندی آن در مقام «بسط» و «شرح» و «پروردن» است؛ چنانکه ادبیّات پهندامنهای دربارۀ سرفصلهای متعدّدی تولید شده است که امروز، حاجت به آنها جدّی است. کتاب توانسته از سرنخها و اشارهها، بهرهبرداری کند و هر مسأله را بپروراند و شاخوبرگ بدهد و یک «فضای مفهومیِ مبسوط» را پدید آورد که افزون بر بضاعتهای دیگرش، به سبب حجمش نیز دیده شود.
⭕️ کتاب به «#فلسفۀ_اسلامی»، وفادار مانده است و تعلّق خاطرش به فلسفۀ فرهنگ، موجب غلتیدنش به قلمرو «فلسفههای غربی» نشده است. کتاب، میان منِ خویش - که فلسفۀ اسلامی است - و دیگریهای فلسفیاش، «مرزبندی» میکند و گرفتار گرتهبرداری از فلسفههای غربی نمیشود. هستند کسانیکه ادّعای تفلسف اسلامی دارند امّا در عین حال، همین که وارد «حوزههای معرفتیِ تازه» میشوند و میخواهند اندیشهورزی کنند، خودآگاه یا ناخودآگاه، برگردانهایی از فلسفۀ غربی را تکرار میکنند.
⭕️ از طرف دیگر، کسانی نیز هستند که ادّعای تولید «فلسفۀ مضاف» دارند امّا در مقام ترجمۀ «فلسفۀ مطلق» به «فلسفۀ مضاف»، ناکام میمانند و نمیتوانند «امتدادها» و «دنبالهها»ی فلسفۀ اسلامی را بیابند. ازاینرو، فقط فلسفۀ مطلق را تکرار میکنند. چنین «تبدیل» و «ترجمه»ای، بسیار دشوار و دیریاب است و کسانی بر اثر خامی، سودای آن را دارند. امّا این کتاب توانسته بخش مهمی از مباحث فلسفۀ اسلامی را به قلمرو فلسفۀ فرهنگ، وارد کند و امر ترجمه و تبدیل را به انجام برساند. در واقع، آنچه که در نیمۀ دوّم کتاب درج شده است، بهراستی، از سنخ فلسفۀ مضاف است، نه فلسفۀ مطلق.
⭕️ در نیمۀ دوّم کتاب، شاهد ادبیّاتی هست که حاصل تلفیقی خوشساخت و یکدست از «فلسفۀ اسلامی» و «فلسفۀ علوم اجتماعی» است؛ چنانکه گویا کتاب پس از غور و تعمّق ابتدایی، هرچه که به جلو پیش میرود، به کمال و پختگی نزدیک میشود و به ذهنیّتی دست مییابد که قادر به همآمیزیِ واقعی و غیرنمایشیِ این دو قلمرو معرفتی میشود. این ادبیّات، مبدعانه و نوپدید نیست، امّا اینکه یک شخصیّت متعلّق به انگارۀ فلسفۀ اسلامی بتواند به آن دست یابد و در چهارچوب آن، فهم خود را روایت کند، بلکه حتّی فهم خود را با تکیه بر آن بیافریند، یک اتّفاق خوشایند و کمسابقه است.
استاد #مهدی_جمشیدی
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami
📌 تامّل درباره کتاب «چیستی و نحوه وجود فرهنگ»
💢 #تامل_دوم
⭕️ نویسندۀ فاضل این اثر در تعریف فرهنگ آورده است: انباشت معنا در فاهمۀ عمومی. در این باره باید به چند نکته اشاره کرد:
⭕️ ۱- فرهنگ، خودِ "انباشت" نیست، بلکه "چیز"ی است که انباشته شده است. فرهنگ، "روند" و "شدن" - از قبیل انباشت - نیست، بلکه "مضمون" و "درونمایه" است. بهبیاندیگر، "فرایندهای معطوف به فرهنگ"، خودِ فرهنگ نیستند، بلکه "فرهنگساز" هستند. در اینجا، حتّی نمیتوان "انباشت" را بهمثابه "علّت صوری" در نظر گرفت؛ چون علّت صوری در خودِ "شیء"، ظهور و تحقّق دارد، درحالیکه عمل انباشتهشدن، روند ناظر به "تجمیع و تراکمِ علّت مادّی" است، نه "هیأت" و "هندسه" و "کالبد"ی که علّت مادّی را صورتبندی و نظامبخشی میکند. پس باید گفت "معانیِ انباشتهشده"، نه "انباشت معنا".
⭕️ ۲- حتّی "انباشتهشدگی" نیز آنچنان مهم و تعیینکننده نیست، بلکه چهبسا یک فرهنگ، چندان قدمت و دیرینگی نداشته باشد و مجال نیافته باشد که "فربه" و "متراکم" شود. ازاینرو، فرهنگ "نحیف" و "رقیق" نیر فرهنگ است. برخی فرهنگها، قویم و غنی هستند و برخی دیگر، فقیر و ضعیف، امّا هر دو در فرهنگبودگی، مشترک و متّحد هستند. در واقع این خصوصیّت، از اوصاف عَرَضی فرهنگ است، نه اوصاف ذاتی.
⭕️ ۳- آنچه که از انباشتهشدگی مهمتر است، "اتّفاق" و "اجماع" است؛ یعنی فرهنگ، امری است که در جامعه، "رایج" و "مستقر" است و "عموم افراد"، از آن تبعیّت میکنند. روشن است که فرهنگ، مجموعهای از ارزشهاست، امّا مسأله این است که ارزشهای فرهنگی، "ارزشهای اجتماعیشده" هستند. ارزشهای فردی، واقعیّتهایی از سنخ عادت و سلیقه هستند، نه فرهنگ. بدین جهت، فرهنگ در نسبت مستقیم با "جامعه" و در اتّصال ذاتی با آن، موجودیّت مییابد.
⭕️ ۴- در عین حال، نباید غفلت کرد که مقصود از "غالب" و "حاکم" بودن، این نیست که باید فقط آنچه که بهطور مطلق در "همۀ جامعه"، مستقر است را فرهنگ دانست، بلکه چهبسا "پارههای جامعه" نیز "ارزشهای فرهنگیِ خاص" داشته باشد و در این حالت باید از "خُردهفرهنگ" سخن گفت. پس خصوصیّت "عمومیّت" نیز، شرط مطلق نیست.
⭕️ ۵- "محمل" و "بستر" فرهنگ نیز فقط "فاهمۀ عمومی" نیست؛ چراکه فرهنگ، منحصر به "امر ذهنی" نیست که بتوان آن را به "واقعیّتهای فهمشونده" محدود کرد. اجزای فرهنگ، هم از قبیل "شناختها/ باورها/ بینشها" هستند و هم از نوع "خلقیّات/ روحیّات/ مَنشها" و هم از سنخ "رفتارها/ کردارها/ کنشها". ازاینرو، فرهنگ بر "انسان" مترتّب میشود، بلکه چون "اشیای فرهنگی" نیز وجود دارند که دلالت فرهنگی دارند، فرهنگ حتّی بر غیرانسان نیز بار میشود. استاد مطهری در تعبیر دقیق خویش میگوید فرهنگ، "روح جامعه" است نه "ذهن جامعه". فهم، یکی از خصوصیّات و لوازم روح است.
استاد #مهدی_جمشیدی
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami
📌فقر فهمِ علمی در لیبرالهای ایرانی؛
امکانوارگیِ علامه مصباح برای علوم انسانیِ اسلامی
#سالگرد_مرحوم_مصباح_یزدی
#فیلسوف_اجتماعی
💢 استاد #مهدی_جمشیدی
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b