خرمن کلمات _ مسعود آذرباد
راهنمای اوج گرفتن یا چگونه درست رنج بکشیم. به عنوان ویراستار داستانی، یکی از مهمترین چالشهایی که ب
بخش دوم)
نویسندههای کار اولی خیلی اوقات نمیدانند تحسینی که نصیبشان میشود صرفا بهخاطر نوشتن اولین کار است. یعنی همه نویسندههای کار اولی در این بخش تحسین میشوند. بابت همین تحسین، از بسیاری عیبهای کارشان چشمپوشی میشود. نمیخواهم آن تحسین شدن را بیارزش کنم که خودم هم از این تحسین شدن بهره بردم. خواستم بگویم این تحسین و این چشمپوشی از عیوب برای همه کاراولیها هست. نه آن تحسینها باید ما را مغرور کند آن عیبها ما را سرخورده.
این مسیر خیلی خطرناک است و بازی کردن با آتش است. جریان یادگیری در #نویسندگی_حرفهای هیچوقت متوقف نمیشود. نباید فکر کنیم با نوشتن یک کتاب همه چیز را یاد میگیریم. نوشتن یک کتاب شصت هزار کلمهای، بهطور متوسط کمتر از چهارصد ساعت وقت میبرد و برای رسیدن به مرحله استادی باید 10 هزار ساعت بنویسیم و تمرین کنیم و بخوانیم. حتی اگر آن چهارصد ساعت را هزار ساعت حساب کنیم، باز هم برای رسیدن به مرتبه استادی، 9هزار ساعت دیگر جا داریم! (برای مطالعه بیشتر، میتوانید عبارت قانون 10 هزار ساعت را گوگل کنید.)
اگر بیست و پنج ساله باشیم و در این سن اولین رمانمان را نوشته باشیم و هر روز هم چهار ساعت وقت صرف کنیم، 2250 روز نیاز است. 2250 روز یعنی 6 سال و 2 ماه. حتما با خودتان میگویید اوه! چقدر زیاد! بله خیلی زیاد است. این برای کسی است که میخواهد به مرحله استادی برسد. نیازی نیست همه ما به مرحله استادی برسیم. کسی که توانایی تحمل این فشار را داشته باشد به آن مرحله میرسد. کسی هم که نخواهد به این مرحله برسد، نباید خودش را سرزنش کند.
اما چیزی که این وسط غیرقابل تغییر است همان پیشرفت محسوس در نگارش کتاب خوب است. اگر میخواهید احترمتان در جوامع ادبی و پیش ناشر و مخاطب حفظ شود، کمکاری نکنید، اندازه توانتان زحمت بکشید و بعد کارتان را برای چاپ، دست ناشر بسپرید.
البته جمله من هم مشروط بود. اگر میخواهید احترمتان حفظ شود... اگر نظر منتقد و مخاطب و ناشر برایتان مهم نیست و خود کمیت آثار چاپیتان برایتان مهم است، این مطلب را از ذهنتان بیرون کنید و برگردید سراغ نوشتنان!
این جستار نه تنها برای نویسندههای صاحب کتاب مهم است، بلکه برای آنهایی هم که میخواهند نوشتن را جدی پی بگیرند مهم است. باید بدانید چه آیندههایی در پیش دارید.
خلاصه که، آقا/خانم نویسنده عزیز و محترم که رمان اولت را چاپ کردی، اگر ویراستارت یا ناشرت میگوید فلان بخش از رمان یا طرح رمانت نقصان دارد، برای بهبود کار خودت است.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@azarbadir