eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
20 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔لحظه سخت و حساس و سرنوشت ساز عراق نزدیک شده ؛ 👈گروه های مختلف تو عراق در حال تقویت نظامی و افزایش نظامیانشون هستن و این معنی جز این نداره که عراق هم به زودی..!! ... ⭕️🖊آن روز که به دنیا آمدیم،زندگی رنگی بود و عکس‌ها سیاه و سفید امروز اما، عکس‌ها رنگی شده‌اند، و زندگی سیاه و سفید!!! 🔔میدونید وضعیت نه داخل نه منطقه نه کل جهان قشنگ نیست به نظرم به جای زیاده گویی باید بشینیم و نگاه کنیم به رخداد یک به یک اتفاقاتی که چندین سال گفتیم در مورد داخل حرف خیلی هست ولی بنا به دلایلی نمیشه راحت نوشت همه چیز باید در نظر گرفت مخصوصا سواستفاده گرها رو به هرحال که وضعیت جالبی سپری نمیکنیم و نخواهیم کرد حداقل تا زمان مشخصی یه اشتباهاتی شاید به چشم نیان ولی تاثیرات داخلی و منطقه ای و جهانی دارن حتی یک انتخاب ... #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زلزله‌ ویرانگر در وانواتو؛ سفارت آمریکا بسته شد! ⭕️ زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۷.۳ ریشتر در سواحل کشور وانواتو رخ داد که منجر به تخریب گسترده زیرساخت‌ها و مرگ تعدادی از شهروندان این کشور شد، سفارت آمریکا و برخی دیگر از کشورها نیز به دلیل آسیب گسترده تعطیل شده است @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حمله سرویس‌های امنیتی تشکیلات خودگردان به فلسطینیانی که خواستار توقف عملیات نظامی علیه مقاومت در جنین هستند @BACHE_HEZBOLLAHi
پارلمان آلمان به دولت شولتس، صدراعظم این کشور، رای عدم اعتماد داد 🔹با این رای راه برای انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام باز خواهد بود. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔴شبکه CNN: 🔽آمریکا اجازه نمیدهد اروپا از روسیه گاز بخرد اما خودش گاز مایع روسیه را از هند میخرد و با قیمت بالاتر به اروپا میفروشد @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_چهل_سه🎬: یوسف به سن بلوغ رسیده بود و زیباتر از همیشه می ن
🎬: یوسف همانطور که نگاهش را از زلیخا می گرفت، فرمود: چگونه تو از خدای سنگی خود که نه قدرت دیدن و نه شنیدن دارد ابا می کنی اما من از خداوند خود که همه جا حاضر است و بر تمام حرکات من ناظر است شرم نکنم؟! زلیخا با شنیدن این حرف انگار تشتی از آب یخ بر سرش ریخته باشند، آخر تمام مقدمه چینی هایی که زلیخا برای دعوت یوسف انجام داده بود در ذهن خودش هرگز احتمال نمی داد که یوسف به او پاسخ منفی بدهد بلکه او پا را یک قدم فراتر نهاده بود و بسیاری از صحنه آرایی هایی را که انجام داده بود نه برای جذب یوسف بلکه برای جذابتر شدن لحظاتی بود که یوسف در کنارش قرار می گرفت. فقط بخشی از مقدمات فراهم شده مثل قفل شدن هفت درب، آرایش اتاق و آرایش زلیخا و ...کافی بود تا زلیخا مطمئن باشد که یوسف به او پاسخ مثبت می دهد. هنگامی که یوسف وارد اتاق شد و زلیخا به او گفت: من در اختیار تو هستم.(هیت لک) در این هنگام بود که زلیخا با پاسخی از یوسف روبرو شد که اصلا انتظارش را نداشت. انگار که یوسف در عالمی دیگر سیر می کرد. یوسف با لحن و زبانی دیگر پاسخش را تکرار کرد و به زلیخا گفت: پناه بر خدا! من پروردگاری دارم که مرا به بهترین شکل آفریده، صورتی زیبا و نعماتی فراوان به من عطا کرده و مرا بزرگ نموده و من به او خیانت نمی کنم چرا که ستمگران هرگز سعادتمند نمی شوند و من نمی خواهم جز دسته ستمگران باشم. یوسف نه تنها دعوت زلیخا را رد کرد بلکه دعوت دیگری را در مقابل دعوت او می آورد. یوسف در اصلی ترین نقطه ای که یک دعوت جنسی در کانون اصلی یک تمدن اتفاق می افتد شروع به نبوت و پیامبری می کند و مهم ترین لغزشگاه هایی که در یک تمدن برای انسان پیش می آید را تبدیل به یک دعوت توحیدی می کند. این حرکت حضرت یوسف دقیقا شبیه به کاری است که جدش حضرت ابراهیم در ماجرای آتش و اقامه دین انجام داد. جلوه گری تمدن مصر برای یوسف زلیخا در این صحنه هر آن چه که تمدن مصر در حوزه جنسی و عشق و عاشقی داشت را رو کرد و دیگر چیزی باقی نماند. تمام تکنولوژی های شهوت، عشق و عاشقی، جلوه گری و دلربایی، ملاحت، زیبایی پوشش و نقاشی و آراستن دیوارها را زلیخا در این صحنه به کار بست اما پاسخ دلخواهش را از یوسف دریافت نکرد. پس از این اتفاق زلیخا تصمیم گرفت که از قدرت و جایگاه خودش برای رسیدن به مقصودش استفاده کند به همین خاطر با حالت آمرانه و تندی به یوسف دستور داد و گفت: تو یک برده کنعانی بیش نیستی و من هم صاحب تو هستم و اینک صاحبت به تو دستور می دهد که به سوی او آیی و فرامینش را مو به مو عمل کنی و سپس صدایش را بالا برد و فریاد زد: مگر کری و نمی شنوی؟! الساعه به سوی من بیا.... قرآن می فرماید که در این حالت زلیخا با تندی و خشم به سوی یوسف رفت و یوسف نیز می خواست که با او با تندی مقابله کند و با خشم و درگیری جواب او را بدهد، اما از آن جایی که یوسف نبی برهان پروردگارش را مشاهده کرد از درگیری فیزیکی با زلیخا منصرف شد. این درگیری فیزیکی دامی بود که زلیخا برای یوسف پهن کرده بود چرا که عزیز مصر پشت این درب های هفتگانه حضور داشت و اگر این صحنه وارد درگیری فیزیکی بین یوسف و زلیخا می شد و عزیز مصر این صحنه در گیری را می دید قطعا یوسف مجرم شناخته می شد. در این حال بود که باز یوسف به یاد کلماتی افتاد که جبرییل در عمق چاه به او آموزش داده بود، او کلمات مقدس را تکرار کرد، انگار زمان و مکان به عقب باز گشته بود، این قصر زلیخا همان آتش نمرود بود و یوسف هم ابراهیم بت شکن و در آنجا کلمه دوم به فریاد ابراهیم رسید و اینبار تا یوسف گفت:یا عالی بحق علی، مردی نورانی جلوی او جلوه نمود و با اشاره به قفل های در فرمود: از نزاع بپرهیز و به سمت در برو که به حرمت کلمات مقدس، قفل تمام هفت در باز خواهد شد و باز در یک تنگنای تاریخی مولای ما علی اعلی شد مشکل گشای دنیای یوسف... یوسف با دیدن کلمه دوم و الهامی که به او شد، سراسیمه به سوی درب اول گریخت و زلیخا که از حالت عقلانی خارج شده بود نیز به سوی یوسف دوید. درب های هفتگانه به قدرت الهی همانگونه که کلمه دوم فرموده بود، یکی پس از دیگری به روی یوسف گشوده می شد و بین یوسف و زلیخا مسابقه ای در گرفت که کدامیک زودتر به درب برسند. پیش از آن که درب هفتم به روی یوسف گشوده شود، دست زلیخا از پشت به پیراهن یوسف رسید و باعث پاره شدن پیراهن یوسف شد و در همین حین درب گشوده شد و یوسف در حال فرار از دست زلیخا، خود را مقابل عزیز مصر دید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط ، حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨ @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️وقتی همسر قالیباف(دبیر همایش خانواده) اشک پزشکیان را درآورد و از او تعریف می‌کند! اشکاتو پاک کن مررررد؛ تو خودت یک تنه اشک یه ملتو دراوردی! @BACHE_HEZBOLLAHi
💢 میقاتی نخست وزیر لبنان در سفر امروز به ترکیه و دیدار با اردوغان گفت: ما فهمیدیم که اول باید به خدا توکل کنیم و بعد به ترکیه!!! @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ابراهیم الصمیدایی، مشاور راهبردی نخست وزیر عراق:اگر شبه‌نظامیان عراقی (گروه‌های مقاومت) به شرایط آمریکا پاسخ مثبت ندهند و دولت دستور متلاشی کردن آنها را بدهد، این دستور با قدرت اجرا می‌شود!!! @BACHE_HEZBOLLAHi
💢 وزیر امور خارجه ترکیه در گفتگو با الجزیره:ما برای دوستان ایرانی خود احترام زیادی قائل هستیم، شاید هزاران بار این بحث را با آنها داشته ایم که حضور آنها در سوریه مانع از یک نسل کشی بزرگ در غزه نشد!! 📌دیپلماسی فشل @BACHE_HEZBOLLAHi
حسین البخیتی از اعضای مرکزی انصار الله یمن : “هدف قرار دادن غیرنظامی ها کار ساده ایست این چیزی است که صهیونیست ها، امریکا ‌انگلیس با هدف قرار دادن صنعا و حدیده طی ساعات پیش انجام دادند. و همچنین بندر الحدیده و پالایشگاه راس عیسی در غرب یمن را و همچنین نیروگاه برق طحبان و حزیز در شمال و‌ جنوب صنعا را اما آیا این ها حملات یمن به رژیم صهیونیستی و دریای سرخ را متوقف خواهد کرد؟ قطعا خیر! نظاميان يمن مصمم به ادامه عمليات خود هستند." @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
حسین البخیتی از اعضای مرکزی انصار الله یمن : “هدف قرار دادن غیرنظامی ها کار ساده ایست این چیزی است
📣 صنعا آماده طرحی جدید برای مقابله با دشمن| این نبرد ادامه خواهد داشت 🔻 محمد علی الحوثی شورای عالی سیاسی جنبش انصارالله یمن: ▫️عملیات ما ادامه خواهد داشت. اقدامات آمریکا و دیگر جهات، هیچ اهمیتی ندارد و این جنگ دنباله‌دار خواهد بود. ▫️هر قدر حملات بیشتر شود، گزینه‌های پاسخگویی بیشتری به نمایش خواهیم گذاشت. وزارت دفاع یمن اکنون در حال آماده‌سازی طرحی برای مقابله با دشمن است. @BACHE_HEZBOLLAHi
🌹یادش بخیر یه ذاکری وقتی میخوند گر می‌گرفت.. به سینه و به سر زنان.. برا حسین(ع) شور می‌گرفت.. ⚠️صحبتهای #سیدجواد_ذاکر ، خطاب به #حمیدرضا_علیمی و امثالش که انگشت کوچیکه ی سیدجواد بودن.. 🌹به یاد #سیدجواد_ذاکر #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
📣 صنعا آماده طرحی جدید برای مقابله با دشمن| این نبرد ادامه خواهد داشت 🔻 محمد علی الحوثی شورای عالی
تا وقتی که پای مسئولین سیاسی دولت ایرانی به یمن باز نشده نگرانی بابت یمن نباید داشت چون اونا حق ترین پرچم آخرالزمان هستن به فرموده معصوم ، پس خودشون میدونن نباید به وعده وعید دشمن اعتماد کنن و جواب هر حمله ای که بهشون بشه رو فورا میدن مثل دیشب که هم ناو آمریکا رو زدن هم تل آویو رو ، زمانی نگران یمن و انصارلله بشید که مسئولین سیاسی ایران سفر کنن اونجا ... @BACHE_HEZBOLLAHi
⚠️ خلع سلاح مقاومت عراق در دستور کار قرار گرفت! 📸 ترور آلارم | خبر خوب از عراق برای اسرائیل و آمریکا: 📌 خبرهای خوبی از عراق منتشر می شود که حاکی از تغییر قابل توجهی در تلاش های مربوط به کنترل شبه نظامیان تحت حمایت ایران است. 📌 پس از آن که نمایندگان سازمان ملل، آیت الله العظمی سیستانی را متقاعد کردند تا با صدور فتوای جدید علیه حشد الشعبی، تنش های منطقه ای را کاهش دهد، نشانه هایی وجود دارد که تلاش هایی برای خلع سلاح شبه نظامیان در حال انجام است! @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️ نظر مسعود پزشکیان در خصوص یارانه {حق مسلم مردم} چه بود: مُفت‌خوری! 🔻از این تفکر چه توقعی دارید جز این وضعیت تعطیلی و قطعی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اژه‌ای: اطاعت از ولی‌فقیه عاملِ وفاق است رئیس قوه قضاییه:وفاقی که همه از آن دم می‌زنند باید تعریف شود؛ وفاق ما بر سر حبل‌الله است. وفاق باید بر محور ولایت باشد. احترام به قانون می‌تواند ما را در وفاق قرار دهد. اگر همه ملتزم به قانون باشند خیلی از مشکلات و بگومگوها و دو قطبی‌ها پیش نمی‌آید. اگر به قانون اشکالی داریم و یا نقدی بر آن وارد است از مجرای قانونی آن برای اصلاح وارد شویم. تکرار می‌کنم؛ اگر قانون ابهام دارد از واضع آن بخواهیم رفع ابهام بشود @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ توسعه یافتگی در علوم انسانی غربی دقیقا همین است. شعار زنده باد مخالف میدهند تا مخالفین از میان جمعیت سرک بکشند و شناخته شوند و بعد به مخالف بگویند؛ ساکت !!! پوسته ظاهریِ کلماتِ توسعه یافتگی، به زیورِ علوم انسانی آراسته است اما خدانکند به آن اعتراض کنید... اگر بشناسیدشان اعتماد نخواهید کرد.‎ @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️ سندی دیگر از پفیوزی و کاسبی جماعت برانداز میگفتن خاله توماج دندونش رو تو انفرادی با نخ و سوزن عصب‌کشی کرد، الانم که انگار با استفاده از دبه‌ی آب و جارو به عنوان دمبل و هالتر بدنش رو ساخته، با غذای زندان هم رژیم رو حفظ کرده. اون نرگس محمدی هم که سرنتیپتی رفت زندان گوریل انگوریل برگشت بیرون عوضی‌های کاسب @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ عراقچی در جلسۀ غیرعلنی مجلس چه گفت؟ ⭕️❌️⭕️❌️⭕️❌️ ⭕️ به دنبال راه حل بود! فریب تضمین ها را خورد. و از جنگی که مال او بود،گریخت. به دشمنش اثبات شد که او جنگ طلب نیست! می توانست عزتمندانه،به سمت جولان، جبهه ای باز کند و سرزمین اشغالی خود را از اسرائیل بازپس بگیرد. و در صورت شکست،سرنوشتش بدتر از الان نبود. تاریخ ثابت کرده سازشکار ببچاره است @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
⭕️ عراقچی در جلسۀ غیرعلنی مجلس چه گفت؟ ⭕️❌️⭕️❌️⭕️❌️ ⭕️ #بشار_اسد به دنبال راه حل #مذاکره بود! فریب
⭕️ خیلی‌هامون نگران حرم‌های سوریه هستیم. نمیشه پیش‌بینی دقیقی کرد اما این جولانی مثل طالبان سعی میکنه وجهه‌ی ظاهری خودش رو حفظ کنه چون میخواد حکومت کنه! بنابر این شاید به نمادهای شیعیان جسارتی نکنه و در ظاهر اونها رو حفظ کنه هرچند که قطعا به شیعیان و علویان سوریه در باطن و در زندگی روزمره‌شون رحم نمیکنه اما خب تا حدودی امیدواریم که حرم‌های متبرکه جسارتی نکنه. @BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 پوتین: ارتش روسیه قطعا اوکراین را از کورسک بیرون خواهد راند رئیس‌جمهور روسیه گفت: روسیه قطعا نیروهای مسلح اوکراین را از منطقه کورسک بیرون خواهد کرد. وی افزود: در مورد زمان‌بندی اتمام این عملیات نمی‌تواند تاریخ مشخصی را اعلام کند. الحاق مناطق جدید به خاک روسیه با سرعت خوبی در حال پیشرفت است، این مناطق به خودکفایی رسیده اند. @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
📣 صنعا آماده طرحی جدید برای مقابله با دشمن| این نبرد ادامه خواهد داشت 🔻 محمد علی الحوثی شورای عالی
🌐 یمن: عملیات نظامی ما در حمایت از غزه ادامه خواهد داشت محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله گفت: بمباران تأسیسات غیر نظامی توسط آمریکا و اسرائیل حقیقت نفاق غرب را آشکار می کند. عملیات نظامی ما در حمایت از غزه ادامه خواهد داشت وتا زمانی که نسل کشی در غزه متوقف نشود، تشدید تنش را با تشدید تنش پاسخ خوهیم داد. @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:#روایت دلدادگی #قسمت ۲۵ 🎬 : سهراب و آقاسید ،هم قدم با یکدیگر از درب گرمابه بیرون رفتند ، به محض ب
🌹: دلدادگی ۲۷ 🎬 : سهراب که متوجه نبود قاب چرمین بر گردنش شد، فوری و با دلهره ،راه رفته را برگشت ، او‌ گمان می کرد که بند قاب پاره شد و جایی افتاده ،وگرنه محال بود که از گردنش خود به خود بیافتد. با دقت تمام ، نقطه به نقطه حرکتش را بررسی کرد تا رسید داخل حرم ،کفش از پا به در آورد رفت جلوی ضریح، دوباره دستی به روی سینه گذاشت ، سلام داد و با لبخند رو به ضریح گفت : مثل اینکه توبه ی ما را پذیرفتید و دل از این عبد گنهکار نمی کنید... در همین حین ،پیرمرد خادم به او نزدیک شد و گفت :چه شده جوان ؟ نرفته برگشتی... سهراب نگاهش را از ضریح گرفت و رو به پیرمرد گفت : راستش...راستش یه قاب چرمین به گردنم بود ، البته از لحاظ مادی ارزش چندانی نداشت اما برای من ،مثل زندگی ام ارزش دارد ، فکر کنم آن را در حرم گم کردم. پیرمرد در حالیکه با نگاهش کف زمین را جستجو‌ می کرد گفت : من چیزی ندیدم ،مطمئنی اینجا افتاده؟ خوب فکر کن و ببین تا کجا آن را داشتی؟ سهراب همانطور که خیره به لبهای پیرمرد بود گفت : صبر کنید، آری درست است تا گرمابه بر گردنم بود...آنجا ...آهان به آقا سید دادمش... پیرمرد سری تکان داد و گفت: پس برو از آقاسید پسش بگیر و با زدن این حرف از سهراب دور شد ، سهراب ذهنش مشغول بود که زائر دیگری از کنارش گذشت و به او تنه زد. سهراب جلو رفت بوسه ای بر ضریح زد و گفت : آقا سید می گفت حاجت روا می کنی،من از شما اصالتم را خواستم ،حال آنکه تنها چیزی هم که نشانه ای از زندگی گذشته ی من بود را نیز از دست دادم،حالا چه کنم؟ در این شهر بزرگ و شلوغ سید را از کجا پیدا کنم؟ و ناگهان خود را به ضریح چسپانید و ادامه داد : امام رضا (ع) ،جان پسرت ، کمکم کن در مسابقه ی فردا برنده شوم ، به قصر راه پیدا کنم و آن قرآنی را که کریم میگفت و‌گویا نشانی خانواده ی من در آن است را بیابم...امام رضا ع ، جان هر که را دوست داری ناامیدم مکن و با زدن این حرم ،عقب عقب آمد و از درب خارج شد. سهراب کلا در خیالات خود دست و پا میزد و راه کاروانسرا را در پیش گرفت ،او به فکرش رسید تا از کسبه و آن حجره دار داخل بازار سراغ آقا سید را بگیرد تا قاب چرمین را از او باز پس گیرد... همانطور که جلو میرفت ، خود را داخل بازار دید، سریع خودش را جلوی همان دکان صبح رسانید ، فروشنده انتهای دکان خم شده بود و مشغول کاری بود، سهراب سینه ای صاف کرد و با صدای بلند گفت : آهای عمو!! من نشانی آقا سید را می خواهم... دکان دار کمرش را صاف کرد و به طرف او برگشت و گفت : علیک سلام ،کدام سید؟ در این شهر پر است از آقا سید که هر کدام هرازگاهی گذارشان به اینجا می افتد. سهراب جلوتر رفت ، خوب که دقت کرد ،این آقا ،فروشنده ی صبح نبود ، پس با من و من گفت : آن آقایی که صبح داخل دکان بود...آن آقا ،سید را می شناسد... دکان دار نزدیک تر آمد ، همانطور که آجیل های دستش را زیر و رو می کرد از زیر چشم، نگاهی به سهراب انداخت و گفت : صبح پدرم اینجا بود ،ساعتی پیش برای امری فوری از خراسان خارج شد ، به گمانم تا ده روز دیگر هم بر نگردد.. سهراب آهی کشید و بدون اینکه حرفی بزند از جلوی دکان گذشت و با خود گفت : انگار عالم و آدم دست به دست هم داده اند تا سهراب نگون بخت به خواسته اش نرسد . بعد از طی مسافتی بالاخره به کاروانسرا رسید. یاقوت یک چشم روی صحن کاروانسرا بود ، دست هایش را پشت سرش زده بود و در حال قدم زدن اطراف را از نظر می گذراند، تا چشمش به سهراب با ریخت و قیافه ی جدید افتاد، فی الفور جلو آمد و همانطور که نیشش را باز کرده بود گفت : به به پسر کریم بامرام ، اولش نشناختمت، چی شده تیپ و لباس عوض کردی؟ چقدر شبیه آقا س....و ناگهان ادامه ی حرفش را خورد. سهراب چشمانش را ریز کرد و گفت : شبیه کی شدم؟!! یاقوت دستش را تکان داد و گفت : شبیه هیچ ، شبیه آقا زاده ها ، شبیه بزرگان شده ای... سهراب شانه ای بالا انداخت و راه اتاق را در پیش گرفت ، در حین رفتن متوجه قلندر شد که داشت با خوشحالی ورجه ورجه می کرد و رخت و کلاه نویی را انگار تازه خریده بود و به نظر هم گران قیمت می آمد به رخ دیگران می کشید. دارد... 📝 به قلم : ط_حسینی 🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 دلدادگی ۲۸ 🎬 : سهراب وارد اتاق شد ، نگاه به بقچه اش که الان یک دست لباس بیشتر داخلش نبود کرد ، می خواست گیوه ها را از پا در آورد و بعد از یک صبح پرحادثه ،اندکی دراز بکشد ،که یاد رخشش افتاد ، به سرعت از اتاق بیرون رفت و به سمت طویله حرکت کرد. وارد طویله شد و به جایی که می دانست رخش در آنجاست رفت ، طویله اندکی تاریک بود ،چند دقیقه ایستاد تا چشمانش به تاریکی عادت کند ،رخش که انگار بوی صاحبش را شنیده بود ، شیهه ای کوتاه کشید.