#بخشی_از_کتاب
 فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود، ما هم بچههای هرمزگان.
تیرماه سال ۶۵ بود و جبههها برای عملیات به نیروی غواص نیاز داشت. حاجقاسم ما را خواست و در جلسهای توجیه کرد. کار سخت بود، نیروی توانمند کم بود، حاجی گفت:
- نیاز به تقویت و افزایش گردان غواص داریم و بچههای هرمزگان میتوانند. بروید و مقدمات راهاندازی گردانهای غواصی را آماده کنید.
ما قبول کردیم چون او فرموده بود؛ اما او هم حال ما را میدانست، اول راهیمان کرد مشهد پابوس امامرضا.
وقتی برگشتیم آماده بودیم سختترین کارها را انجام دهیم و همین هم شد، درخشش گردان ۴۲۲ در عملیات سه ماه بعد.
 
فرمانده که باشی، نیروهایت را میشناسی!
نمیگویی: میشود؟ میتوانی؟
میگویی: انجام بدهید.
این خودش بار معنایی خاصی دارد. یعنی شما میتوانید. یعنی کار برای مؤمن بار نیست، یک نقطه شروع حرکت است.
فرمانده که باشی نیاز نیروهایت را هم میدانی.
توکل و توسل رمز شروع امیدوارانه است و رمز پایان سعادت طلبانه!
با توکل، نیاز را به نیرو میگوید و او را رهسپار حریم یاری میکند تا با توسل، امر ولیفقیهش را انجام دهد.
#حاج_قاسم
#نرجس_شکوریان_فرد
#ناشر_عهد_مانا
#کتابخانه_محله_باقریه 
#واحد_گفتمان_سازی 
#پایگاه_معصومیه 
#بچه_های_خاص
#تهیه_و_تنظیم_صادقی
🆔@Bagheria_Neighborhood_Library
                
            