قسمت ۲.mp3
1.93M
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
📻#قصه_صوتی_شهدا
🌹یاران کوچک امام زمان
شهیدان الگویی کامل برای جوانان ما هستند و ما باید زندگی آنها را سرلوحه کار خود قرار دهیم.
قسمت دوم
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#قصه_صوتی
#شهیدان_ایران
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مهربانترین مادر
👈 تا ابد مدیون محبت توایم یا فاطمه سلام الله علیها
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#حاج_قاسم
💐 اخلاق خوب حاج قاسم
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
•●❥-🌤﷽🌤-❥●•
سلام ✋
✅معمای بیست وسوم خدمت شما
شما میدونید اولين كسي كه در روز قيامت محشور مي گردد كدام پيامبر است؟
#سرگرمی
#معما
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━❤️━✦✣━━━─
سلام بر شما ✋
🌺 تا الان جواب پرسشهای قرآنی توسط این عزیزان داده شده
منتظر جوابهای شما هم هستیم ☺️
🔹خانم ریحانه یوسفی۵
🔹آقای محمد و مجتبی کمالی ۵
🔹آقای امیر عبدیان ۲
🔹محمدطاها و یگانه نعمتی۵
🔹خانم زینب برجی۳
🔹خانم اسما عبدالمحمدی ۵
🔹خانم نازنین زهرا زارعان ۵
🔹آقای محمدامین و خانم سمانه محمدی۳
🔹نگین و علی و نگار میرزایی ۵
🔹آقای برجی ۴
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#بخندیم😂
😂 مرغه برای آزادیش لحظه شماری میکنه 🤣
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
سلام به عزیزان دل✋
عیدتان مبارک 🌹
❇️عزیزانی که تازه به ما پیوستند،
خوش آمدید💕
❇️و عزیزانی که با ما ماندند ،
ممنونیم که هستید💞
❤️ محتوای کانال را ببینید شامل:
✔️مسابقات
✔️پویشها
✔️اهدای جوایز ارزنده
✔️قصه های شیرین
✔️شگفتیهای دنیا
✔️اصول تربیتی ضروری هر خانواده
✔️زیباییهای قرآن و سخن بزرگان
✔️کاردستیهای جذاب
✔️غذاهای خوشمزه و سالم
✔️و هزاران مطالب جالب و دوست داشتنی
✨حواستون به کانال باشه تا .....😉
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
حوصلتون سرنره✂️🔖
کوله پشتی 😍🤩🎒
#سرگرمی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#رمان
🔶#گردان_قاطرچیها
🔹داوود امیریان
◾️قسمت٣
دوباره رفت زیر آب چند دقیقه بعد با هزار مکافات بدن نیمه جان و یخ زده کربلایی رو از رودخونه کشیدیم بیرون.
دندوناش به هم میخورد و میلرزید. چشمم به یک گله مورچه آتشی و دندان گرازی افتاد که تو یقه و لباس کربلایی وول می.خوردن چندتا مورچه محکم از دماغ وگوشش گرفته بودند و جدانمیشدند با چه بدبختی دونه به دونه مورچه ها رو از گوشت تن کربلایی جدا .کردیم چه آه و ناله هایی می کرد لازم نبود بگه کار کی بوده همه میدونستیم کی این آتیش رو به پا کرده رفتیم سراغ سیاوش.
چپیده بود زیر ده تا پتو و الکی میلرزید سرمون داد و فریاد کرد که دو روزه تب و لرز کرده و اصلا از چادر بیرون نرفته اون همه آدم شهادت دادن که اونو چند دقیقه ی پیش دیدن که مکبر نماز جماعت بوده؛ اما خودش زیر بار نرفت و گفت همه اشتباه میکنن و بعد هم آبغوره گرفت که من با بدن بیمار و تب کرده افتادم اینجا دارم میمیرم و شما به جای عیادت و احوالپرسی دارید به من مظلوم تهمت میزنید و چنان الم شنگه ای به پا کرد که همه دو به شک شدن که نکنه اونها اشتباه کردن و بی جهت به اون بیچاره تهمت زدن فردای همان روز کربلایی تسویه کرد و رفت به آشپزخونه لشکر.
می گفت اونجا، جانش از دست شرارتهای سیاوش در امانه بله برادر این هم یک گوشه از شیرین کاریهای سیاوش خان بازم بگم؟ مگه یادتون نیست دوسه ماه پیش که توی ساختمون های پادگان دوکوهه ،بودیم چه بلوایی به پا کرد؟ یادتونه همین ورپریده باعث شد دست و پای هفت هشت نفر بشکنه و سر از درمانگاه در بیارن؟ كار خود سیاوش بود من مدرک دارم .نه... تهمت نمیزنم! قضیه این بود که دوستاش زیادی سربه سرش میذارن و سیاوش تصمیم میگیره تلافی کنه وقتی بچه ها میخوابن سیاوش رخت و لباس همه رو به هم میدوزه و بعد میگیره تخت میخوابه ما هم نصف شب بی خبر از همه جا خواستیم خشم شب بزنیم و آمادگی بچه هارو بسنجیم.
یادتونه که همین که شروع کردیم به شلیک گلوله های مشقی و دادوهوار کردن سیاوش زودتر از همه بلند شد و فرار کرد؛ اما یکی از اونایی که لباسش به بقیه دوخته شده بود، نمیدونم گیج شده بود یا خواب آلود بود یا تنها کس دیگه بهش میخوره که ناغافل از طبقه ی دوم پرت شد پایین و افتادن همان و کشیده شدن و پرت شدن هفت هشت نفر دیگه همان!!!...
ادامه دارد ⏪
#رمان📖
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
قسمت ۳.mp3
1.18M
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
📻قصه صوتی شهدا
🌹یاران کوچک امام زمان
شهدا چشم و چراغ کشور هستند و راز امنیت کشور ما مردانی هستند که از جان و مال خود برای میهنشان می گذرند.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#قصه_صوتی
#شهیدان_ایران
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
مدرسهٔ چهارباغ اصفهان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#استاد_پناهیان
🌀 الماس شو!
👈 این خلاصۀ همه خوبیهاست.
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
حوصلتون سرنره✂️🔖
آباژور 😍👌
#سرگرمی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#رمان
#گردان_قاطرچیها
🔶گردان قاطرچی ها
🔹داوود امیریان
◾️قسمت۴
وقتی رسیدم اونجا دیدم یک گله آدم رو سروکله ی هم روی زمین ولو شدن و جیغ بنفش میکشن این بلوا و آشوب دست پخت سیاوش خان بود که اون موقع صداش رو پیش شما در نیاوردم دو شب بعد دوستاش هم تصمیم گرفتند از خجالت سیاوش دربیان و براش جشن پتو گرفتند.
نمیدونم سیاوش از کجا فهمیده بود مستقیم اومد پیش من و گفت: «برادر عزتی بچه های دسته ما با شما کار واجب و فوری دارن خب منم به عنوان معاون فرمانده گردان یعنی معاون شما رفتم ببینم چه خبر شده سیاوش جلو افتاد و شروع کرد بلند بلند حرف زدن؛ اما وقتی دم در اتاق رسیدیم با اشاره ی دست به من تعارف کرد که من اول برم تو.
چشمتون روز بد نبینه همین که وارد اتاق شدم یک پتو روی سرم افتاد و ده بیست نفر مثل شیر گشنه ریختن سرم چنان کتکی بهم زدن که تا عمر دارم فراموش نمی کنم جای سالم برام نذاشتن همونجا زیر پتو غش کردم وقتی به هوش اومدم دیدم تو درمانگاه کنار ،هفت هشت نفری هستم که قبلا دست و پاشون شکسته سیاوش هم کنار تختم روی صندلی نشسته بود و کمپوت گیلاس میخورد و میخندید خب چیکار میتونستم بکنم؟
تقصیری به گردن سیاوش نبود. اما قضیه ی آفتابه ی پر از نفت چی؟ همون آفتابه ای که با عرض معذرت خودتون..... باقیش رو خودتون بهتر میدونید ،بله اون آفتابه ی پر از نفت هم شاهکار سیاوش بود که دامنگیر شما شد. حالا برادر به من حق بدید. اگر چنین بلای خانمان سوزی رو از گردان بیرون نکنم چند صباح دیگه منفجرمون نمیکنه؟
اون که هر چی به فکرش میرسه سرمای بدبخت پیاده میکنه باور کنید همین یک ذره بچه از بعثی ها بیشتر به ما تلفات وارد کرده فقط شانس آوردیم کسی رو شهید نکرده اونم اگه کمی دست به دست کنیم حتما موفق میشه و همه رو میفرسته بهشت حالا این ریش و اینم قیچی از من گفتن میترسم اگه سیاوش بمونه کل نیروهای گردان از ترس جان با هم استعفا بدن و فرار کنن اون وقت من و شما میمونیم با یک گردان خالی و لطف و کرم سیاوش خان شما مسئولیتش رو قبول میکنید؟ نه نمیگم اخراجش کنید.
خدائیش دلم نمی آید دل این بچه رو بشکنم یک وقت آه میکشه و روزگارم سیاه میشه من میگم باهاش صحبت کنید و بفرستیدش یک واحد یا گردان دیگه تا اونها هم از موهبتش بیخیر نمونند بله بهترین کار همینه حرف شما رو گوش میده هنوز کمی از شما حساب میبره و حرف شنوی داره پس قرارمون این شد که برگه انتقالی اش رو دستش بدید و بسپاریدش به ستاد لشکر بچه های اونجا بهتر بلدند چیکار کنند.
ان شاء الله یک جای خوب براش پیدا می کنند هر چند که اصلا چشمم آب نمیخوره که این بمب اتمی رو جایی قبول بکنه توکل به خدا بره بقیه رو هم به فیض برسونه!
ادامه دارد ⏪
#رمان📖
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
قسمت ۴.mp3
1.75M
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#قصه_صوتی
📻قصه صوتی شهدا
🌹یاران کوچک امام زمان
شهید عباس بابائی، خلبانی متخصص و شهیدی جاودان است که نامش تا ابد در قلب ما می ماند.
قسمت آخر
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#قصه_صوتی
#شهیدان_ایران
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─