فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1385🔜
#درسخور ۳
زیادهروی نکنید. درس خوندن جای خود، زندگی هم به جای خود...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1386 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_دورت_بگردم_ایران(قسمت سیزده
هم)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1387🔜
┄┅─✵🖤✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🌸🍃
#داستان
#موانع_نماز
بخشی از کتاب:
مادرش می گفت: "حمید در کودکی و نوجوانی نماز می خواند؛ اما بزرگ تر که شد و به سن جوانی رسید، نماز را ترک کرد."
رو به حمید کردم و با تعجب گفتم: "چطور شد که تو وقتی بچه بودی و هنوز عقلت به خیلی چیزها قد نمی داد، نمازهایت را می خواندی و ظاهرا متدین بودی؛ ولی حالا که بزرگ شده ای و عقل و فهمت بیشتر شده و حقایق دینی را بهتر می فهمی و قاعدتا باید پایبندی ات به دین بیشتر باشد، نماز و عبادت را ترک کرده ای و به امور دینی بی اعتنا شده ای؟"
❌ حمید سری به تاکید تکان داد و با خنده ای همراه با تمسخر و تاسف گفت: "داستان دین داری و نماز و عبادت من داستانی عجیب و تاسف بار است." 😔
گفتم: "خب، داستانت را بگو تا ما هم بدانیم."
گفت: "خاطره نماز برای من، خاطره ای تلخ و دردناک است! *هر وقت که اسم نماز را می شنوم، عصای پدرم و سوز سرما و آب یخ حوض منزلماندر ذهنم تداعی می شودد و دلم را می لرزاند.* " حمید آهی کشید و ادامه داد: " *وقتی بچه بودم، پدرم کله سحر، عصا به دست می آمد بالای سرم و با تندی و خشونت برای نماز صدایم می زد: "آهای حمید، یالله بلند شو نماز بخوان." و اگر من لحظه ای دیر می جنبیدم، با عصایش محکم کتکم می زد* و بعد من را با ضرب عصا به طرف حوض وسط حیاط منزلمان می برد. در فصل زمستان، آب حوض یخ می زد و گاهی قطر یخ ها به 2-3 سانت هم می رسید. آن وقت می گفت: یالّا یخ ها را بشکن و وضو بگیر!" من هم از ترس بابا و عصای بالای سرم، یخ ها را می شکستم و با آن آب یخ زده و در آن هوای سرد، وضو می گرفتم و به نماز می ایستادم؛ اما نه به قصد قربت، بلکه به نیت رهایی از ترس از بابا و عصا. خب طبیعی است که چنین نماز و عبادتی که بر پایه زور و عصا قرار داشته باشد، دوام ندارد و همین که زور برطرف شد، کنار گذاشته می شود. تا وقتی که پدرم زورش به من می رسید، نماز می خواندم اما حالا که بزرگ شده ام و دیگر زورش نمی رسد، من هم دیگر نماز نمی خوانم و آن دینِ زورکی و عصایی را رها کرده ام."
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1388🔜
✳️ احکام قهر کردن
با دوستم درس میخوندیم یهو بحث مون شد باهاش قهر کردم و چند روزه صحبت نمیکنم،آیا گناه داره⁉️
✅ بر اساس فتاوای آیتالله خامنهای
💎💎💎
#احکام
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1389🔜
26.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_پهلوانان (پوریای ولی : قسمت پنجاهم : توبه تیمور)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۸تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1390 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
کاردستی زیبا
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1391🔜
#درسخور ۴
درسها را قر و قاطی نخونید...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1392 🔜
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زيباست صبح،
وقتی روی لبهايمان
ذكر مهربانی به شكوفه مینشيند
❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود
🏳خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن🌸
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🌼
#داستان
جریانی که حدود شصت سال پیش اتفاق افتاده است:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست:
(در بزم غم حسین مرا یاد کنید)
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست!!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد:
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند.
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت:
حسین آقا قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد.
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم!!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد.
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته.
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم.
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد:
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است.
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم!!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده.
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره.
صلی الله علی الباکین علی الحسین ع.
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1393🔜
#احکام
بعضی از مردم بهراحتی و الکی، اقدام به شکستن شاخهی درختها میکنن❌
در صورتی که.......
#ادامه_در_تصویر_بالا👆👆
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1394🔜