#نهجالبلاغه
سخنانی برگرفته از نامههای حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه
حکمت 268نهجالبلاغه
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2798🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤سلام صبحتون بخیر
😊چقدر صبح را دوست دارم
و به شکرانه
هر آنچه خدایم داده شادمانم
خدایا شکرت
برای شروعی دوباره🍂
🐯🕊 مادر واقعی بچه ببر 🕊🐯
کبوتر نامه رسون برای میمون مهربون نامه آورده بود.
اما با تعجب دید که میمون داره از یه بچه ببر نگهداری می کنه. میمون به کبوتر گفت مادر این بچه ببر گم شده . تو می تونی بگردی و مادرش رو پیدا کنی؟
کبوتر قبول کرد و راهی شد. توی راه یه الاغ باربر دید. از الاغ برای پیدا کردن راه جنگل راهنمایی خواست الاغ گفت من نمی دونم ولی شاید جوابتو پدربزرگم بدونه.
پدربزرگش خیلی پیر بود و هی می گفت چی؟ بلند تر بگو. وقتی ماجرا رو شنید، آدرس جنگل رو به کبوتر داد.
کبوتر به جنگل رفت. اونجا چند تا شامپانزه دید و ماجرا ی بچه ببر رو به اونا گفت و ازشون کمک خواست. ولی اونا به جای کمک ،حسابی مسخرش کردن.
این یکی خوابید روی زمین و قهقه زد به خنده . هی می گفت یه میمون، مادر یه بچه ببر شده . چقدر خنده داره .
کبوتر، ناامید روی درختی نشست. اونجا لونه یه پرنده زیبا بود. پرنده از کبوتر پذیرایی کرد و بقیه راهو بهش نشون داد.
کبوتر توی راه یه اسب کنجکاو دید که سرش لای شکاف درخت گیر کرده بود کبوتر کمکش کرد و نجاتش داد. اسب هم اونو تا نزدیک ببرها برد.
کبوتر بعد از یه جستجوی سخت، بلاخره مادر بچه ببرو پیدا کرد اما مادر بچه ببر نزدیک بود کبوتر رو بخوره. کبوتر فورا ماجرا رو بهش گفت.
مادر بچه ببر از کبوتر عذر خواهی کرد و باهاش دوست شد. حالا به خاطر زحمت های کبوتر ،بچه ببر پیش مادر واقعیش زندگی می کنه.
#داستان
🐯
🕊🐯
🐯🕊🐯
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2799🔜
بسم الله الرحمن الرحیم
احکام خوشمزه:😋
سلام سلام سلام
معلوم نیست این اوستا مراد ما چند وقت کجا غیبش زده بود و هیشکی هم حالی از احوالش جویا نشد. آخه اینه رسم رفاقت؟😭😭
علی ای حال...
بچه ها امروز بین اوستا مراد و آق قربون بحث و گفتگو بود که تو سجده باید طرفدار دایره بود یا خط راست؟
❓به نظرتون مشکل درباره کدامیک از اعضای سجده هست؟ چرا؟
⏰ تا ساعت فردا، منتظر جوابهای قشنگ بچه های گل گلاب مومنمون هستیم.
#احکام
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2800🔜
🦔🐭تیغو من را توی لانه اش راه نداد 🐭🦔
تق تق تق!
تیغو، جوجه تیغی کوچولو، به در لانه ی موموش زد و گفت :آمدم بازی، بیام تو؟
مومو از لای در گفت : الان نه لطفا کمی بعد بیا. و زود در را بست
تیغو با اخم و غرغر به طرف لانه اش برگشت. خرگوشک او را دید و پرسید : چه شده؟ چرا این قدر ناراحتی؟
تیغو گفت : موموش کار خیلی بدی با من کرده . من را توی لانه اش راه نداده.
خرگوشک با تعجب گفت: فقط همین؟ این که کار بدی نیست. شاید خسته بوده یا حوصله نداشته. شاید کار داشته ، یا شاید…
تیغو شانه بالا انداخت و با خودش گفت : به من چه! و به راهش ادامه داد. عصبانی و بی حوصله به لانه اش رسید. حتی وقتی لاک پشت کوچولو در زد و پرسید: بیام تو؟ تیغو راهش نداد
با خودش میگفت: شاید موموش یک گنج خیلی قشنگ پیدا کرده و نمی خواهد آن را ببینم…
یا شاید یک غذای خیلی خوشمزه دارد که می خواهد تنها تنها بخورد. یا شاید یک دوست جدید پیدا کرده و دیگر من را دوست ندارد…
یکهو یاد حرف خرگوشک افتاد که شاید حوصله نداشته از خودش پرسید مگر میشود آدم از بی حوصلگی کسی را بع خانه اش راه ندهد؟
بعد از این فکر بلند شد و خیلی سریع از خانه اش خارج شد و خود را به لاک پشت کوچولو رساند و گفت:
_ منر ببخش که باهات بدحرف زدم من یکم بی حوصله بودن
لاک پشت کو چولو لبخندی زدو گفت که اصلا ناراحت نشده
تیغو خوشحال شد و دلش خواست خودش هم همان قدر مهربان باشد
همان وقت، تق تق تق ! موموش از پشت در پرسید: بیام تو؟
تیغو فقط یک ذره در را باز کرد، و بی اختیار اخم کرد
موموش خندید و گفت : ناراحت شدی؟
می خواستم کتاب داستانم را زودتر تمام کنم که به تو هم بدهم بخوانی. داستانش خیلی خیلی جالب است.
تیغو به کتاب توی دست موموش نگاه کرد و خوش حال شد.
اخم هایش را باز کرد و گفت : زود بیا تو.
#داستان
🐭
🦔🐭
🐭🦔🐭
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2801🔜
بنده امین من
بسم الله الرحمن الرحیم احکام خوشمزه:😋 سلام سلام سلام معلوم نیست این اوستا مراد ما چند وقت کجا غیب
سلاااام✋
این دختر خانم گلم 🌹 دیروز به سؤال احکاممون جواب دادن:
❤️ ضحا سادات موذن۱۱ ساله از قم :
هنگام سجده باید پشت بدن صاف باشد و نباید مثل دایره پشتمان گرد باشد و اینطوری نمازمان باطل است.
۵تا دسته گل💐صلوات💐 تقدیمشون کنیم که خدا برای پدر و مادرشون حفظشون کنه که اینقدر خلاقند و احکام نمازشون را خوب بلدند😊
مرحبا بندهی خوب خدا👏👏👏👏
هفتهی بعد منتظر سؤال بعدی احکام اوستا مراد باشید😊
🍃
بنده امین من
احکام خوشمزه😋:
بسم الله الرحمن الرحیم
⭕️دایره یا ➖خط راست؟
امروز اوستا مراد تو باغش خیلی کار داره، آخه نوبت آب باغ اون هست. باید بیل به دست، پای درختها رو پاک کنه تا آب قشنگ به پای اونها برسه، باید مواظب خار و خاشاک توی جویهای آب هم باشه و اونها رو کنار بزنه.
اوستا مراد تا ظهر مشغول آبرسانی به درختها بود و چون باید تا ساعت دو آب رو به باغ آق قربون میرسوند، اذان که شد نتونست به مسجد بره. برای همین با آب جوی وضو گرفت. بعد یه تکه زمین صاف از باغ رو انتخاب کرد و قامت بست.
درست بالای جایی که اوستا مراد ایستاده بود، نهر آب قرار داشت. اوستا قبل از نماز با خودش فکر کرده بود که تا نماز ظهرم رو بخونم، جوی آب پر نمیشه. ولی...
حساب اوستا مراد درست از آب در نیومد و در رکعت دوم بود که آب جوی بالا اومد و شری ریخت جایی که اوستا ایستاده بود!
زمین زیر پای اوستا مراد خیس و گلی شد.
در همین حال آق قربون به سمت اوستا اومد تا ببینه آب کی به طرف باغش میاد و آیا وقت داره نمازش رو اول وقت بخونه یا نه؟ وقتی به باغ اوستا رسید، با سر و وضع گلی اوستا مراد روبرو شد.
بعد از نماز، آق قربون نگاهی به زمین کرد و پرسید: تو توی نمازت سجده هم میکردی؟ اوستا گفت وا مگه میشه سجده نکنم؟ آق قربون جواب داد پس چرا من اثر دایره ای را از نخود پاهات نمیبینم؟
اوستا مراد در حالیکه هاج و واج به آق قربون نگاه میکرد گفت: نخود پا دیگه چیه، من پام رو مثل کفگیر موقع سجده میذارم روی زمین. این خط ها رو ببین! اثر انگشتای پای من موقع سجده ست.
آق قربون گفت نه قربونت برم! موقع سجده باید سر انگشت شستت روی زمین باشه من بهش میگم سر نخود.
خلاصه از اوستا اصرار و از قربون انکار! از طرفی رساله هم دم دستشون نبود که نگاه کنند ببینند کی درست میگه. بالاخره تصمیم گرفتند به مسجد برند و از حاج آقا سوال کنند.
با زحمت آب رو به طرف باغ آق قربون هدایت کردند و به طرف مسجد روستا براه افتادند، مردم داشتد با حاج آقا نماز میخوندند. هر دو خوشحال شدن و شروع به نماز جماعت خوندن کردن.
بعد از نماز، حاج آقا شروع کرد به مساله گفتن؛ از قضا درباره اعضای سجده و گذاشتن سر انگشت شست به زمین گفتند. در همین حال اوستا مراد از ته صف فریاد زد: درود بر نخود پا!
و همه خندیدند.😊
#احکام
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2802🔜
May 11
May 11
✤ ⃟♥️ ⃟⃟ ⃟❀﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
سلام و عرض ادب🌹
خدمت والدین گرامی و گل دخترها و گل پسرهای عزیزمون❤️
📣📣 یک خبر ویییییییژه برای شما خوبان داریم😍
به مناسبت این روز خجسته، ولادت با سعادت
🎊سلاله الولایه حضرت زینب «سلام الله علیها»
و روز پرستار👩⚕👨⚕🎊
با تغییر شیوه ی ارائه محتوای کانال، ان شاالله در خدمت شما خواهیم بود☺️😍
ابتدا از تغییر نام شروع می کنیم:
🧑 بنده ی امین من🧑
قرار هست به زودی محتوای این کانال رو هم به صورت تخصصی و همراه با کلی برنامههای مختلف و کاربردی ارائه بدهیم🤩
برای والدینی که دوست دارند مفاهیم تربیتی دوران بندگی(هفت سال دوم) رو به صورت تخصصی آموزش ببینند و همچنین گلپسرها و گل دخترهایی که دوست دارند، این دوران رو به خوبی سپری کنند😍😘
پس با😍💕 بنده ی امین من💕😍 همراه باشید.
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
┗•┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈•┛
میلاد عمهی سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد🌹
#میلاد_حضرت_زینب(س)
#میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_مبارک
#حضرت_زینب
#زینت_پدر
@Bandeyeamin_man