#داستان
بسم الله
ندا جلوی آینه ایستاده بود وسعی میکرد شالشو مثل دوستش نرگس ببنده که در عین زیبایی موهاش هم بیرون نباشه،
دختر عمه اش جلو اومد وکمی شالشو عقب کشیدومقداری از موهای لختشو تو پیشونیش ریخت وگفت:ندا جون چقدر خوشکل شدی!
ندا با لبخند تلخی گفت: نکن دیگه گناه داره
سارا گفت:گناهش گردن من قول میدم.
ندا یاد دیروز افتاد که با بچه ها سوره معارج می خواندند
" گناهکار دوست دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کندوهمه ی مردم روی زمین را تا مایه ی نجاتش گردد"
دوباره شالشو جلو کشیدوبیرون رفت.
#سوره_معارج_آیات_۱۱_و_۱۴
#حجاب
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1640🔜