eitaa logo
بنده امین من
2.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ قهرمان واقعیِ من نَه مردِ عنکبوتی نَه هالک و نه سوپرمن نَه مردِ آهنی و نَه اژدها وُ بتمن نمیتونن بجنگن با داعش و با دشمن اینا فقط یه بازی خیال و یک دروغَن فقط تو بازی مَردن بازی تموم شِه مُردن چرا که واقعیت اونی نبود که گفتن به بچه های دنیا که گولِشون و خوردن اونی که واقعی بود هم در عمل هم سخن شهید سلیمانی بود مدافعِ این وطن که واسه حفظِ دنیا زِ دستِ هر اَهرِمَن از جانِ خود گذشتُ شد قهرمانِ میهن ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━🖤━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ پیامبرِ رحمت یه روز یه دخترِ ناز با موهای طلایی گُفتِش مامان کجایی میشه پیشَم بیایی ؟ صد تا سوال دارم من پونصد و شصت تا مشکل حَل میکُنی مامان جون سوالاتم رو خوشگل ؟ گُفتِش بله قشنگم بِفرما مهربونم سوال داری بگو خوب ان شاءالله من می دونم گفتم مامان قدیما خدا همین جوری بود ؟ یه دونه بود تو دنیا ؟ یا هر جوری بگی بود ؟ گُفتِش گُلِ قشنگم تو عصرِ جاهلیت مردم خداشون بُت بود بُت های بی خاصیت می ساختن از چوب و گِل همون میشُد خداشون می رفتن از تَهِ دِل قُربونِ اون بُتاشون تا اینکه حضرتِ حق داد به ملائک خبر که واسه اون آدما حُجّتِ من رو بِبَر بعدِ هزاران رسول آخریشو فرستاد برای اون آدما یه رهبر و یه استاد اون آقای مهربون که احمدِ اِسمِشون بُتا رو جمع و جور کرد خدا رو داد یادِشون گفت که خدا یکی هست و غیر از اون کسی نیست هر کی خدا پَرسته بِدونه نُمرَشِه بیست خدا همیشه با ماست یه نورِ تو تاریکی نه اومده به دنیا نه داره هیچ شریکی خیلی قوی و داناست نیاز به هیچکسِش نیست خدا عزیز و تنهاست شبیه اون بگو کیست خلاصه دخترِ من گوش دادی حرفِ من رو ؟ به پاسخت رسیدی ؟ گرفتی تو جواب رو ؟ بله مامانِ خوبم ممنون از این صُحبتا از اینکه وقت گذاشتی برای این پرسشا الان دیگه فهمیدم مامان چه خوبِ حالم خدا فقط یه دونست اونم تو کُلِ عالم ✍شاعر : علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ ماهِ شعبان ماهِ شعبانْ هر سال می دَهد این را نَوید که غَم و غُصه از این برگِ تقویم پَرید همه شادی است و شور همه میلاد است و عید کَس در این ماهِ خدا غَم و اَندوه نَدید سِوُمین روزَش حُسین چارُمینَش را بِگید ؟ آفرین عباس است روزِ جانبازان رسید پَنجُمین روزَش بِدان گَشته یک روزِ سَعید چون که زِینُ العابِدین روزِ میلادَش رسید شیعه روزِ یازدَهم شِبهِ پِیغَمبر بِدید با علیْ اَکبر خدا عشق را هم آفرید وقتی چند روزی گذشت می رِسد عیدی جَدید بچه ها آمادهٔ نیمهٔ شعبان شَوید پَرچمِ صاحب زَمان سَر دَرِ خانه زَنید کوچه ها را غَرقِ گُل نُقل و شیرینی دَهید هَم صدا با عاشقان هَم صدا با هر شهید با دُعا واسه ظُهور نامِ مهدی را بَرید شاید این بار از کَرَم آبِرومان را خَرید ناله ها مان را خدا با دل و جانَش شنید شُد دُعامان مُستَجاب چشمِمان آقا رو دید ✍شاعر : علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ احترام به طبیعت سلام به بچه های گل به گل های تُپُل مُپُل سلام به خالقِ بهار خدای دشت و لاله زار خدای دَرّه های سخت خدای جنگل و درخت درختی که اگه نبود دنیا می شد تار و کبود درخت به ما نفس میده هوای تازه پس میده رو شاخه هاش میوه داره چیدنشون شیوه داره باید یه جوری بِکَّنی که شاخه هاش و نَشکنی راستی گُلا رو دوست داری ؟ تو خونَتون پِتوس داری ؟ دیدی چه بَرگایی داره ؟ چه طرح و رنگایی داره ؟ باید تو خونه گُل باشه نِگاش کُنی دِلِت واشه به گل هاتون تو آب بِده سَردِشونه آفتاب بِده به خاکِشون تو کود بِده تا غنچه هاش و زود بِده اگه یه روزی رفتی پارک نَری تو باغچه مثلِ تانک رویِ گُلا هیچ وقت نَشین گُلا رو از ریشه نَچین رویِ درخت با جسمِ تیز اِسمِت رو کَندی خیلی ریز رویِ درختا هَک نکُن درخت و قِلقِلَک نَکُن درخت و با طناب نَبند برای تاپ و سایه بند خودت که این و می دونی تو شاخه هاش و میشکونی خلاصه که عزیزِ من درختا رو آتیش نَزن مراقبِ درختا باش باشی به فکرِ فردا کاش ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
بنده امین من
▬▬▬✨❁﷽❁✨▬▬▬ شعرِ داستانیِ « روزهٔ کودکانه » ، شعری است آموزنده به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان
روزهٔ کودکانه تو خوابِ ناز بودم که با صدایی از خواب پریدم دیدم چراغا روشنه مامان و بابام رو ندیدم صدا زدم بابا ، بابا کجایی پیشِ من بیا میترسم از این تنهایی خدای من مامان بیا دیدم بابام با لُپِ پُر با لقمه ای تو دست اومد گفت پسرم بیدار شدی ببخش اگه صدا اومد گفتم بابا جریان چیه صبح شده وقتِ خوردنه ؟ شاید قیامت شده وای الان چه وقتِ مُردنه ؟ خندید و گفت عزیزِ من این حرفا دیگه از کجاست هر سال بدونْ هر بنده ای یک ماه و مهمون خداست الان که ما بیداریم و داریم صبحونه میخوریم دیگه تا شب گرسنه وُ دل از غذا ها می بُریم صبح تا نگفتن اَذونُ باید که زود سحری رو خورد بی سحری نصیبته اگر که صبح خواب تو رو بُرد گفتم بابا اِسمش چیه به این عبادت چی میگن نکنه که روزه میگیریم آره بابا درست میگم ؟ گفت که بله عزیزِ دل داری گُلم درست میگی میخوای تو هم روزه باشی حتی حالا تو بچگی گفتم بله چرا که نه میخوام مَنم روزه باشم میخوام مَنم مثل شما صبحا سحر از خواب پاشم چی کار باید کُنم که تا روزهٔ من صحیح باشه ؟ میشه برام توضیح بِدی ساده وُ هم صریح باشه؟ گفت گلِ من عزیزِ من اول باید نیّت کُنی یعنی بِگی فقط خدا پشت به مَنیَّتِت کُنی سحری رو وقتی خوردی باید تا شب گُشنه باشی هیچی نباید بخوری حتی باید تِشنه باشی اگر که طاقت نداری بدون گُلم که راحته بگیر بخواب عزیز من که خوابتم عبادته وقتی که روزه میگیریم کارای خوب خوب میکنیم الکی قسم نمیخوریم به نیکی ها خو میکنیم روزَتو باطل میکنی بُکُنی سَرِت رو زیرِ آب گَرد و غُبار رو نَخوری وقتی هوا میشه خراب مسواک زدن خطرناکه آبِش رو هم تو قِی نکن یه موقع آب میره پایین این اشتباه رو هی نکن میخوای خدا خوشحال بِشه قرآن بخون دعا کن اولِ وقت نماز بخون خدا رو تو صدا کن روزه مُفیدِ عشقِ من برای جسم و روحت یادِ گُرسنه ها بیُفت هر ظهر و هر غُروبت خدا میخواد که پاک بشیم از بدی ها وُ از گناه بندهٔ خوبی ما باشیم بِشیم همیشه سر به راه خُوب عزیزم قبول باشه شد دیگه وقتِ افطار یه روزِ سخت گذشت و تو از حال نَرفتی انگار خدا خودش نیرو میده به هر کی با خدا باشه بدون که هر کی با خداست خدا همیشه همراشه ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ شب‌های قدر قَدرِ شَبایِ قَدرُ باید گُلم بِدانیم این سه شب و تا سحر باید بیدار بِمانیم شِیطون و تَنبلی رو ازِ پیشِ خود بِرانیم دُعا ، نماز و قرآن جوشَن کبیر بِخوانیم تا از ثَوابِ بسیار یه موقع جا نَمانیم ما این شَبا به یادِ امامی مِهربانیم به یادِ مولا علی امامِ شیعیانیم که در همین شبِ قدر شَبی که ما در آنیم بِشُد شهید و ما هم به دِلها غَم نِشانیم ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
بنده امین من
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ شعرِ آموزندهٔ امامت و ولایت ، شعری است زیبا که دربردارندهٔ ( آموزش دوازده امام ،
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ امامت و ولایت ما بچه های مؤمن و مسلمان همیشه بوده ایم کنارِ قرآن خدا رو دوست داریم ما از تهِ دل قدم نمی‌ذاریم تو راهِ باطل ما شیعیانِ حضرتِ رسولیم ما گوش به فرمانِ رسولِ نوریم روزِ غدیر رسولِ دین محمد فَرمود به مَردُمان که بعدِ احمد مولا علی برایِتان امامِ حُجَّت برای شیعیان تمامِ بعد از امامْ علی امامِ حسن امامِ سُفره دار و خُلقِ اَحسَن بعد از امامْ حَسن امامِ حسین برای قلبِ مصطفی نورِ عِین پس از امامْ حسین امامِ سجّاد عبادت و دُعا رو یادِمون داد امامِ بعدی باقرُ العلومِ امامِ علم و دانش و فنونِ امامِ بعدی جعفرِ صادقِ معلم و فَقیهی با سابقه امامِ هفتُمینْ امامْ کاظمِ فَرموده وقتِ خشم سُکوت لازمه امامْ رضا امامِ هشتُمِ ما زیارتِش اُمیدِ مَردمِ ما پس از امامْ رضا امامْ جوادِ امامی مهربون و هم جوانِ بعد از امامْ جواد امامِ هادی برای شیعیان پَناه و حامی امامِ عَسگری امامِ بعدی بابای مهربون و خوبِ مهدی امامِ آخری امامْ زمانِ که غایب از نَظر ها در نَهانِ باید دُعا کنیم واسه ظهورِش واسه رسیدن و واسه حُضورِش دُعا کنیم تموم شِه دیگه غیبت تموم شِه این جدایی ها وُ حسرت وقتی امامْ زمانِمون غایبِ سَیِّد علیْ خامنه ای نایبِ نایبِ بَر حقِ امامِ زمان ولیِ امرِ مُسلمینِ جهان باید به رَهنِمودِشون گوش کُنیم حرفای دُشمن و فراموش کُنیم دشمن میخواد که دینِ ما نَباشه بَدِش میاد که اِنقلابی باشه ولی ما بچّه ها بَصیرَت داریم ما رَهبری خوش قلب و سیرَت داریم ما بَسته ایم با رَهبری یه عَهدی که پَرچم و بِدیم به دستِ مهدی ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ معلم ❣ معلم مثلِ مادر مهربونه یه خانومِ یه بانویِ نمونه لَباش خندونه داره چالِ گونه می خنده تا به دل ها غم نمونه نَوازِش می‌کُنه دونه به دونه من و ریحانه جون و بعدِ پونه نمی گیرم من اینجا هِی بهونه شده مدرسه واسم مثلِ خونه با علم و دانش اون داره میونه به ما هم نورِ علم و می رسونه توقُّع داره شاگردِش بِتونه کتاب های قشنگش رو بخونه معلم قهرمانی بی نشونه که داره صد ستاره روی شونه الهی تا زمین هست و زمونه جهان قدرِ معلم رو بدونه ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ نماز ِ جماعت گُلم بِخون همیشه نماز و به جماعت یادِت نَره عزیزم که داره این عبادت در محضرِ خداوند ثوابی بی نهایت نمازِ به جماعت گُلم میخواد لیاقت اگر که مادرِت گفت بُرو ، بِگو اطاعت بِکُن تشکر از او که داره او رضایت نِشَستنِ تو مسجد داره هِزار کرامت یِکیش اینِ که داری تو با خدا رفاقت وقتی که توی مسجد قرآن کُنی تلاوت دعایِ تو عزیزم زودتر میشه اجابت یادِت نَره همیشه رعایتِ نظافت لباسِ نو تَنِت کُن بِمون تو با طهارت حقوقِ دیگران رو بِکُن گُلم رعایت نَشین تو جای هیچکس که داره بَس کراهت قَشنگه عمر و جونم که باشی با متانت شادی کُنی عزیزم تو روزایِ ولادت نگه داری تو حُرمَت به روزای شهادت خلاصه عمر و جونم میری بهشت تو راحت اگر صدا کُنی تو خدا رو با اِرادت ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موکِبِ کوچکِ ما اِمسالْ مُحرَّم آقا به لُطفِ رَبِّ کریم با بچه های هیأت ما هم یه موکِب زدیم دُرُسته پول نداریم دُرُسته خیلی کَمیم ولی با عشقِ شما تو موکِبا ما سَریم با چند تا اِستکان و سَماوَری از قدیم خادِمِ عاشقاتون آقا ما از اِمشَبیم پیچیده بوی اِسپَند تویِ فَضا با نَسیم و پَخشِ توی موکِب زینبِ (س) مَرحوم سَلیم ¹ این اِفتخارِ آقا خادِمِتون ما شَویم لُطفِ شما بوده که اینجا حالا اومَدیم قشنگه این ثَواب و به هیچ ثَوابی نَدیم ما این شَبا به یادِ سَروَرِ این عالَمیم به یادِ مولا حُسین (ع) در سوگ و آه و غَمیم ما نوکَرِ اباالفضل (ع) سَقّایِ تِشنه لَبیم که واسه آب رسوندن به خِیمه های حَریم تو کَربلا شهید شد و شُد مَقامَش عظیم ✍شاعر : علیرضا قاسمی ۱ . به یاد نوحه زیبا و ماندگارِ ، « زینب زینب » از مرحوم سَلیمِ موذن زاده اردبیلی . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ اَشک های قِیمَتی یادِت میاد عزیزم وقتی مُحَرَّم رسید با بچه های هیأت با هم یه موکِب زدید دلِ شما به عشقِ امامْ حُسینْ(ع) می تَپید حاضِر بودید این عشق و به کُلِ دُنیا نَدید اون روز رو یادِتون هست ؟ تو دَسته زَنجیر زَدید حُسینْ ، حُسینِتون رو حَضرتِ زهرا (س) شنید گریه هاتون رو از دِلْ خدایِ مهربونْ دید اَشکِ شما رو آقا از روی گونَتون چید با اِحترامْ اونا رو میونِ گُلها پیچید گُذاشتِشون تا وقتی که روزِ مَحشَر رسید روزِ حسابْ کتاب و دِلهُره های شدید اَشکاتون و شبیهِ اَلماس و نورِ خورشید تَقدیمِتون کُنه تا شما بِشید رو سفید آره عزیزِ جونَم خدا به ما ها بخشید لیاقَتِ گریَه رو بَرا حُسینِ (ع) شهید دُعا کُنید همیشه و تو دُعا تون بِگید خدایا اون روز نَیاد که از حُسین (ع) دور بِشید ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
بنده امین من
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر »
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر » ، تقدیم به فرزندان و مادران عزیز سرزمینم ... « کادویِ روزِ مادر » یه روز یه دخترِ ناز سَحر به وقتِ نماز درِ گوشِ داداشش گُفتِش با ناز و خواهش داداش پاشو اَذونِ وقتِ نمازِمونِ نماز و با من بخون بعدِش کنارم بمون دارم باهات یه صُحبت بِده به من یه فُرصت بیا وُ معرفت کُن با من تو مشورت کن داداش نمازِشو خوند سَرِ قرارشون موند گفتِش بگو بدونم عزیز و مهربونم بگو تو خواهرِ من حَرفت رو یاورِ من گفتش دیشب تو اَخبار مجری می‌گفت که اِنگار جمعه روزِ مادرِ این خیلی زَجرآورِ آخه ما پول نداریم پول از کجا بیاریم واسه خریدِ هر چیز چه قیمتی چه ناچیز نیاز به پول و سکه اس داداش یه فکری کُن پَس داداش یه خورده فکر کرد اِنگار یه فکرِ بِکر کرد گفتش آجی دُردونه تا خوردی تو صُبحونه بیا تویِ اُتاقم که من یه فکری دارم چایی شیرین آوردیم صبحانمون رو خوردیم گفتم خدایا آخ جون بِرَم پیشِ داداش جون رفتم توی اُتاقش با احترام و خواهش دیدم داداشی رفتش یه چیز گرفت تو دستش اومد نشست رو قالی یه قُلکِ سُفالی ... ! با چکُشِ تو دستِش زَد قُلک و شکستِش داداش شِمُرد پولا رو گذاشت تو کیف اونا رو گفتش بلند شو آبجی بِریم به سمتِ حاجی حاجی علی قَمصری که میفروشه روسری جِنساش قشنگ و نازِ روز های جمعه بازِ خلاصه هر دوتاشون رفتن پیشِ باباشون گفتن بابا اجازه میخوایم بِریم مغازه بابا با مهربونی با قلبِ آسِمونی اجازه داد و فرمود باشه ولی خیلی زود فقط مُواظب باشید خیلی مُراقب باشید گفتیم بابایی حتماً مُراقِبیم ما قطعاً خلاصه با دوچرخه به سمتِ کوی کَرخه شُدن دو تایی راهی شبیه دو تا ماهی خیلی سریع رسیدن حاجی علی رو دیدن گفتن به حاجی علی میخوایم حاجی روسری یه روسریِ آبی با طرح و نقشِ عالی گفتش حاجی به هر دو باشه به شکلِ کادو ؟ گفتن بله ممنونیم حاجی بِهت مَدیونیم روسری و گرفتن با شادِمانی رفتن وقتی رسیدن خونه دیدن تو آشپزخونه مامان داره با لبخند میاره چایی و قند خیلی سریع دَویدن تو آغوشِش پَریدن مامان نِگاهشون کرد بوسید و نازِشون کرد گفتن دوتایی تک تک مامان روزِت مبارک اینَم کادو بَراتون از سمتِ بچه هاتون مامان کادوش رو باز کرد از خوشحالی پرواز کرد گفت بچه ها ممنونم دوسِش دارم از جونم خیلی قشنگ و زیباست تو طرح و رنگ بی همتاست راستی گُلایِ خوبم بِگید به من بِدونم برای روزِ میلاد دلِ شما چی میخواد ؟ گفتم مامانی میلاد ؟ چیزی یادم نمیاد ! گفتش مامان با اخلاص امروز میلاد زهراس زهرای نور و اَطهر برای ما چو مادر همسرِ مولا علی دُختِ رسولِ نَبی گفتش داداش یه چیزی عجب روزِ عزیزی مامان بِشَم فَداتون بِپَز تو کیک بَرامون برای روزِ میلاد دِلم شیرینی میخواد ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
احترام به طبیعت سلام به بچه های گل به گل های تُپُل مُپُل سلام به خالقِ بهار خدای دشت و لاله زار خدای دَرّه های سخت خدای جنگل و درخت درختی که اگه نبود دنیا می شد تار و کبود درخت به ما نفس میده هوای تازه پس میده رو شاخه هاش میوه داره چیدنشون شیوه داره باید یه جوری بِکَّنی که شاخه هاش و نَشکنی راستی گُلا رو دوست داری ؟ تو خونَتون پِتوس داری ؟ دیدی چه بَرگایی داره ؟ چه طرح و رنگایی داره ؟ باید تو خونه گُل باشه نِگاش کُنی دِلِت واشه به گل هاتون تو آب بِده سَردِشونه آفتاب بِده به خاکِشون تو کود بِده تا غنچه هاش و زود بِده اگه یه روزی رفتی پارک نَری تو باغچه مثلِ تانک رویِ گُلا هیچ وقت نَشین گُلا رو از ریشه نَچین رویِ درخت با جسمِ تیز اِسمِت رو کَندی خیلی ریز رویِ درختا حَک نکُن درخت و قِلقِلَک نَکُن درخت و با طناب نَبند برای تاپ و سایه بند خودت که این و می دونی تو شاخه هاش و میشکونی خلاصه که عزیزِ من درختا رو آتیش نَزن مراقبِ درختا باش باشی به فکرِ فردا کاش ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ عیدیِ امسالِ من نوروزِ امسال از خدا فقط سلامتی می‌خوام برای عیدی از خدا یه کیفِ صورتی می‌خوام من از خدای مهربون یه چیزِ قیمتی می‌خوام زیارتِ امام رضا (ع) غذایِ حضرتی می‌خوام ازَش بَراتِ کربلا یه مُهرِ تُربتی می‌خوام ظهورِ صاحِبَ الزَّمان (عج) دلی ولایتی می‌خوام می‌خوام که سربازِش باشم یا رب لیاقتی می‌خوام برای حفظِ چادرم خدایا قدرتی می‌خوام من از تو ایمانِ قوی صَبری و طاقتی می‌خوام برای مردمِ وطن رِفاه و راحتی می‌خوام بارون و برف و هم زِ تو که نورِ رحمتی می‌خوام ✍شاعر :علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ نوروز مهدوی سیر و سماق و سنجد سبزه وُ تُنگِ ماهی سَمَنو وُ سیب و سرکه به سفره کُن نگاهی بِنْشین کنارِ هفت سین قرآن بخون تو گاهی رَها شو از غَما چون کبوترایِ چاهی برای دید و بازدید باید بشی تو راهی برو به عید دیدنی عیدی اگر تو خواهی لحظه ی تحویلِ سال بِگیم با هم الهی نباشه توی دل ها نه غُصّه وُ نه آهی با اینکه خیلی شادم دلم میگیره گاهی هَمَش میگم که ای کاش تموم شِه چشم بِراهی بیاد امامْ زمان و بِجَنگه با سیاهی بجنگه با بدی ها با کُفر و با تباهی من عاشقم خدایا خدایا تو گواهی خودت می دونی جُز تو ندارم هیچ پناهی حرفم رو بِشنوی کاش غم از دلم بِکاهی ✍شاعر : علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فلسطین از آسمونْ امشب گُلوله می باره یه وقتایی موشک یه وقتا خُمپاره به زیرِ هر سَقفی یه کودکی داره با اِسترس هر شب بُمبارو میشْماره وَ مادرش او را همیشه هَمواره به دستِ پُر مِهرِ خدایی میسپاره که مهربونیِ او همیشه بِسیاره من آنْ فِلسطینم که آرزو داره بیگانه از خاکش بیرون بِره آره به لُطفِ اللّه و تلاشِ چند باره فلسطین از امروز پیروزِ پِیکاره نداره اسرائیل دِگَر رَهِ چاره نداره هیچ رنگی به رویِ رُخساره چرا که این ملّت آمادگی داره برای جنگیدن با اسرائیل آره دعای خیرِ ما همیشه همواره پیروزیِ اسلام علیه کُفّارِه * برای پیروزی فلسطین و قدس شریف دعا کنیم * شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ قهرمان واقعیِ من نَه مردِ عنکبوتی نَه هالک و نه سوپرمن نَه مردِ آهنی و نَه اژدها وُ بتمن نمیتونن بجنگن با داعش و با دشمن اینا فقط یه بازی خیال و یک دروغَن فقط تو بازی مَردن بازی تموم شِه مُردن چرا که واقعیت اونی نبود که گفتن به بچه های دنیا که گولِشون و خوردن اونی که واقعی بود هم در عمل هم سخن شهید سلیمانی بود مدافعِ این وطن که واسه حفظِ دنیا زِ دستِ هر اَهرِمَن از جانِ خود گذشتُ شد قهرمانِ میهن ✍شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ خدایا رهبرم سَیِّد علی را به زیرِ سایه ی لُطفَت نگهدار زِ مِهرَت سایه اش را بر سَرم تا ظُهورِ حضرتِ حجَّت نگهدار ✍شاعر : علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ شعرِ داستانیِ ، « اُسوه های ایثار » یک روز فاطمه بانوی بی حرم گفتا به همسرش ای یار و یاورم بیمار گشته اند اولادِ دلبرم * * * بَهرِ شِفایِشان نَذری نِموده ام نَذری به گفته ی بابا ، پِیَمبَرَم گفتا به من نَبی (ص) ای پاره ی تَنَم روزه بِگیر سه روز در خانه دخترم * * * آیا مُوافقی ؟ مولا وُ همسرم با روزه بودن و نذری که کرده ام ؟ * * * گفتا به فاطمه ای ماه و اَختَرَم با تو موافقم دُختِ پِیَمبَرَم * * * چند روز ِ بعد حسین گفتا که مادرم حالِ مَرا ببین سرحال و بهترم تصمیم گرفته ایم من با برادرم باشیم روزه ما مثلِ تو مادرم * * * گفتا خدا رو شُکر ای نورِ دیده ام نذرِت قبول گلم زیبا کبوترم * * * با آنکه روزه بود بانوی بی حرم آماده کرده بود نانی اگر چه کم شامِ شبِ حسین آقا حسن رو هم * * * آمد به پُشتِ در مِسکینِ پُر زِ غم گفتا به فاطمه بانوی محترم نانی به من بده لطفاً تو از کرم * * * گفتا به او علی (ع) اِی دُرّ و گوهرم نان را به او بِده زهرای اَطهَرم تا من برایتان آبی بیاورم افطار کن به آب با بچه ها ، گلم * * * فردا دوباره باز با چشمِ پُر زِ نَم آمد یتیم و گفت زین رو به در زدم نانی به من دهید تنها وُ بی کَسَم تا دستِ خالی از پیشِ شما نَرَم * * * آمد پس از یتیم فردا اسیر و هم با دستِ پُر بِرَفت از لطفِ مادرم * * * بعد از سه روز نبی (ص) گفتا که می‌بَرم بالا دو دستِ خود با دیده ی تَرَم می خواهم از خدا من واسه این حَرَم یک سُفره از بهشت از خالقِ کَرَم * * * گفتا خدا به او آه اِی پَیامبرم این آیه را بِخوان تو بَهرِ حیدرم : يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً (انسان/ ۷) آن‌ها به نذر خود وفا مي‌كنند، و از روزي كه شرّ و عذابش گسترده است مي‌ترسند. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً (انسان/ ۸) و غذاي [خود] را با اينكه به آن علاقه [و نياز] دارند، به «مستمند»و «يتيم» و «اسير» اطعام مي‌كنند . گفتا خدا سپس ای نورِ بَرتَرم اینک زِ آسِمان یک سُفره آوَرَم بَهرِ علی و هم زهرای اَطهَرَم ✍شاعر : علیرضا قاسمی (س) @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ شعر قرآن صفحه صفحه اَش نور است آیه آیه اَش باران خواندَنَش چه شیرین است یاد گرفتَنَش آسان شَمعِ راهِ تاریک است رَهنَمای هر انسان این کتابِ نورانی دوستِ خوبِ من قرآن گفته های آن پَند است پَند و گُفته ی یزدان تا که باشی تو دور از مَکر و حیله ی شیطان گاهی وقتا با قِصّه با زبانِ یک داستان می‌دهد به تو درسِ مهربانی و اِحسان درسِ با خدا بودن بَندگی و هم ایمان کِی کُجا شود تَحریف این کتابِ جاویدان حافِظَش خداوند است در تمامیِ دوران صبح و شب بخوان قرآن گُل بِچین از این بُستان تا شود گلم خوشبو جسم و جانِ تو از آن ✍شاعر : علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ شعر شب یلدا کنارِ خانواده ، شب نشینی ، شاد و خندون یه قوری چایِ دِبش و پولکی ، قندِ تو قندون چقدر خوبه کنار هم بشینیم شاد و سرخوش خدایا بابَتِ این دل خوشی ها از تو ممنون مادرجون میگه با دستای لرزون که نشکن پسته رو عشقم با دندون مواظب باش عزیزم ، جون و عمرم امان از دستِ این پُر خوری هاتون پسر خاله میاره واسمون یک سینی معجون آقا جون هم میخونه واسمون لیلی و مجنون به زیرِ لب دعا کرد مادرم ، من هم شنیدم که گفتا بارالها شادی هامون باشه افزون آقا جون میگه آی بچهٔ شیطون میخوای بازی کُنی ، بِپَر تو بیرون نکُن اینجا تو بازی جون و عمرم یه وقت میشکونی گل ها رو تو گلدون میگم باشه ، میرم الان تو اِیوون۵ نخور غُصه ، نشو دلگیر و محزون زبونم لال یه وقت قلبت میگیره منم میشم ز غُصه دَرب و داغون خدایا ، بارالها ، صاحبِ این چرخِ گردون کسی گُشنه نَمونه این شبای برف و بارون الهی باشه یلدای همه شاد و دلا خوش بمونه تا ابد لطفِ خدا بر دلها تابون ... ✍شاعر : علیرضا قاسمی @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─